تبیان، دستیار زندگی

گفت و گو با علیرضا ربانی مدیر آژانس ادبی غزال

چالش جهانی سازی ادبیات(مصاحبه)

انتشارات غزال جوان سال 1371 فعالیت خود را آغاز و سال 1374 به صورت رسمی در ایران ثبت شد و نمایندگی رسمی ناشران صاحب نام بین المللی را برای بازار ایران برای بیش از دو دهه به عهده داشت. درباره مشکلات موجود در بازار نشر و نحوه ورود به بازار جهانی با دکتر علیرضا ربانی، مدیر این آژانس ادبی به گفت‌و گو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : یعقوب صلاحی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
علیرضا ربانی

آژانس ادبی غزال چگونه شکل گرفت و چه سیری را طی کرده‌است؟


آژانس ادبی غزال از سال 1390 به عنوان یک زیرمجموعه غزال جوان کار خود را برای معرفی و فروش رایت آثار برتر مکتوب ایرانی در بازارهای بین المللی آغاز کرد و پیرو آن با خلاصه نویسی بیش از 90 عنوان از آثار منتخب فارسی در حوزه ادبیات داستانی بزرگسال و نیز کودک و نوجوان به کار خود ادامه داد. سپس تهیه خلاصه کتابها همراه با مقدمه 1000 کلمه ای و نیز چند فصل از هر اثر پس از ترجمه به زبان انگلیسی در برنامه قرار گرفت. در ترجمه اغلب این آثار از مترجمان حرفه ای در این حوزه با هزینه سنگین استفاده شد. با گشایش سایت www.gazelle-agency.com  اطلاعات مزبور برای استفاده آژانس ها و ناشران بین المللی به زبان انگلیسی، و نویسندگان و ناشران ایرانی به زبان فارسی در سایت مزبور قرار گرفت. در اوایل سال 1394  به علت مشکلات موجود که شرح آن خواهد رفت، آژانس فعالیت خود را که مستلزم هزینه زیاد و بدون بازگشت بود کاهش داد و در حال حاضر فعالیتی ندارد. سایت آژانس همچنان قابل استفاده بوده لکن اطلاعات جدیدی به آن اضافه نشده است.

 دلایل انزوای ادبی ایران در سال‌های اخیر را در چه می‌دانید و برای این معضلات چه راه حلی دارید؟

کشورهایی مثل چین، ترکیه، کره و بعضی از کشورهای آمریکای لاتین از جمله کشورهایی بودند که آثار خود را به تدریج و با حمایت بی دریغ دولت‌هایشان و پیشنهاد گرانت مناسب ترجمه، وارد بازار بین المللی کردند و در کمتر از یک دهه توانستند جایگاهی مناسب در جهان پیدا کنند. به دنبال آنها کشورهایی در آسیای میانه و نیز خاورمیانه نیز در سالهای اخیر تلاش زیادی برای ورود به این بازارها شروع کرده اند و هزینه های قابل توجهی در این ارتباط می کنند.

ایران در سال های اخیر، علی‌رغم تمایلی که به این کار دارد و تبلیغاتی که می‌کند، ساز و کار این مهم را به درستی طراحی و اجرا نکرده است. آنچه مسلم است ورود به بازارهای بین المللی در حوزه ی کتاب و مشخصاً ادبیات داستانی که دریچه ورود به تبادل فرهنگی با جهان است، در ابتدای امر و حتی پس از آن، بدون حمایت دولت های متبوع امکانپذیر نیست و این الگویی است که تقریباً همه ی کشورها آنرا به کار گرفته اند. هم اکنون کشورهای اروپایی و حتی آمریکای شمالی هنوز هم یا مستقیم از طریق دولت و یا موسسات عام‌المنفعه، به ترجمه کتابهایشان به سایر زبانها یارانه می دهند و این مبلغ به میزانی است که مترجم کتاب در مقصد بتواند به صورت کامل دستمزدش را دریافت کند و حتی نفعی هم به ناشری برسد که اقدام به چاپ کتاب می کند.

 درباره مهمترین دلایل عدم دستیابی به نتیجه‌ مطلوب توضیحات بیشتری ارایه کنید.

ایران قرارداد کنوانسیون برن را امضاء نکرده است و بنابراین تکثیر و ترجمه آثار خارجی بدون مجوز مولف یا ناشر اصلی در ایران بلا اشکال و غیر قابل تعقیب قانونی است. بسیاری از آژانس های ادبی و ناشران صاحب نام بین المللی کتابهایشان در ایران بدون مجوز تکثیر و یا ترجمه و چاپ می شوند. مذاکره ی با این ناشران و آژانس ها و بحث راجع به فروش رایت ترجمه ی کتابهای ایرانی، خصوصاً اگر قرار باشد ناشر خارجی بابت آن رایت پرداخت کند، با چالش همراه است. طرف خارجی می گوید سال هاست آثار مطرح ما در ایران در تیراژهای وسیع چاپ و منتشر می شود و هیچ کانالی برای پیگیری این مسئله توسط ما وجود ندارد. چرا ما باید برای خرید رایت کتاب های فارسی مذاکره کنیم.

ناشران ایرانی عموماً کتابهای تالیفی که انتشار می‌دهند نوشته شده برای مخاطب داخلی است. نویسندگان ایرانی اعم از قدیمی‌ترها و جوان ترها برای مخاطب ایرانی می نویسند. حتی مخاطب شناسی در ایران نیز چندان مرسوم نیست و می توان گفت اغلب کتابها با ذوق نویسنده و بدون هیچگونه المان‌های مرتبط با مخاطب نوشته می شود. ناشران خارجی برای ترجمه کتابهای دیگر کشورها عموماً بدنبال سوژه های اصیل و بومی، نو، و غیر تکراری و در عین حال مورد پسند مخاطب خود هستند.  به دنبال سوژه هایی هستند که فکر و مسئله ای جدید را که در جامعه ی هدف تاکنون مطرح نبوده است بیان کند.

از دیگر مشکلاتی که ادبیات داستانی ایران برای حضور در بازارهای بین المللی با آن روبرو است، محدود بودن گستره زبان فارسی در جهان است. البته این مسئله در کتابهای کودک و نوجوان، که در آنها از تصاویر بیشتری استفاده می شود کمتر، و در حوزه بزرگسال بیشتر است.

بخش خصوصی می تواند مسولیت جهانی شدن کتاب های ما را برعهده بگیرد؟

تداوم چنین کاری که مشخص نیست به نتیجه مثبت برسد، از عهده بخش خصوصی خارج است. اقداماتی که در سالهای اخیر توسط صنف نشر در این ارتباط و به منظور معرفی کتابهای ایرانی در نمایشگاههای بین المللی صورت می گیرد نیز دچار همین نقیصه است و اهتمامی نیز برای ارتقای کیفیت این کار موجود نیست. کاری هایی که صورت می گیرد، ظاهراً مشابه دیگر کشورهاست لیکن هیچگاه دقت لازم در انتخاب کتاب های مناسب، نحوه خلاصه نویسی و ترجمه آنها صورت نمی گیرد. به همین دلیل، این اقدامات با توفیق چندانی همراه نیست.

نویسندگی در دنیای غرب و حتی برخی دیگر از کشورهای غیر غربی، می تواند به عنوان یک شغل تلقی گردیده و نویسنده از این طریق به راحتی امرار معاش کند و حق و حقوقش هم کاملا محفوظ بماند. متاسفانه در ایران نویسندگی یک کار جنبی، دیربازده و غیر سود زا است. نویسندگانی در بازارهای بین المللی حضور دارند که سالانه میلیونها دلار رایت کتاب از ناشر طرف قرارداد دریافت می کنند. چنین نویسندگانی نه تنها دغدغه ای از امور معیشتی خود ندارند بلکه تمام هم و غم خود را صرف ارزیابی کتاب هایشان در بازار می کنند و برای بهبود کیفیت کتابهای بعدی متناسب با نیازهای مخاطب همواره در تلاشند. این امری است که در جامعه ی فرهنگی و علمی ایران جایش خالی و به عنوان یک نقیصه بزرگ مطرح است.

آیا انتشارات و بنگاه‌های ادبی ما به اندازه کافی با انتشارات و آژانس‌های ادبی جهان آشنایی دارند و این آشنایی چه ضرورتی برای جهای سازی ادبیات ایران دارد؟

متأسفانه ناشران داخلی در ایران آشنایی بسیار محدودی با آژانس های ادبی و ناشران خارجی دارند، همچنین بنگاه‌های ادبی در ایران هنوز به معنای واقعی راه اندازی نشده اند. چند آژانس ادبی به صورتی محدود و بیشتر بصورت انفرادی تلاشهایی را برای معرفی و عرضه ی آثار ایرانی به بازارهای خارجی از چند سال قبل آغاز کرده اند اما علیرغم پیگیرهای فراوان و تلاشهای زیادی که توسط آنها صورت گرفته است، نتیجه ملموس و قابل قبولی به دست نیامده است. تعدادی انگشت شمار از ناشران ایرانی خصوصاً در حوزه ی کودک و نوجوان، چند سال است در نمایشگاههای مطرح دنیا حضور فعال داشته و سعی کرده اند آثار ایرانی را به بازارهای جهانی معرفی و حرکتی را در این ارتباط شکل دهند لکن این تلاشها بدون وجود اراده ی لازم توسط دولت و ایجاد ساز و کارهای مورد نیاز تأثیری معنی دار نداشته و نخواهد داشت. حضور ادبیات کشوری که داعیه ی انقلاب فرهنگی دارد و تاریخ و میراث فرهنگی غنی آن در جهان زبانزد است، با حضور یکی دو ناشر یا آژانس علاقه‌مند در محافل بین المللی ولو اینکه کارهای در خور تحسینی انجام دهند، ثمری نمی دهد.

ناشران و آژانس های ایرانی پس از چند بار حضور در این نمایشگاه ها و تقبل هزینه های سنگین به این نتیجه می رسند که حتی اگر رایتی با ناشر خارجی مبادله شود، برگشت آن چنان پایین است که سودی را عاید آنها نمی کند. به همین دلیل پس از چند بار آزمایش از خیر آن می گذرند. یکی از دلایل بارز این مسئله آنست که متأسفانه ترجمه آثار ایرانی مورد حمایت دولت قرار نگرفته است در حالی که بسیاری از کشورها ی دیگر، برای حضور و گسترش ادبیاتشان در جهان هزینه های قابل توجهی پرداخت می کنند و نتیجه مثبت هم می گیرند.