تبیان، دستیار زندگی

دیپلماسی رسانه‌ای

در دنیای کنونی چینش مهره‌های سیاسی و اتخاذ تصمیم در حوزه‌ی روابط بین الملل محتاج حمایت و پشتیبانی توده ها و افکار عمومی است زیرا تحولات اخیر جهان نشان داده است که آرای مردم بر ترکیب و ساختار حکومت ها است که نمایندگان سیاسی را بر کرسی‌های سیاسی تاثیر مستقیم دارند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
دیپلماسی رسانه ای
دیپلماسی رسانه‌ای که در چهار دهه‌ی گذشته تدریجاً جای خود را در عرصه‌ی بین المللی باز کرده است امروزه به عنوان یکی از رشته های مهم دانشگاهی در دانشگاه های معتبر جهان تدریس می شود. مخاطبان دیپلماسی رسانه ای فقط دولت ها و سیاستمداران را در برنمی گیرد بلکه مردم و افکار عمومی را نیز شامل میگردد. البته تعبیر دیگری نیز وجود دارد و آن این است که تنها برای اهداف دیپلماسی از رسانه استفاده میشود.

نقش برجسته و پررنگ رسانه‌ی ملی در دو سطح داخلی و بین المللی حائز اهمیت است. در سطح ملی و داخلی نقش برجسته‌ی رسانه در قالب تبلیغات، برجسته سازی، دست کاری افکار عمومی، آگاهی بخشی، اطلاع رسانی، کمک به ایجاد ثبات سیاسی و اجتماعی، ایجاد وفاق اجتماعی و ... خلاصه می شود. اما در سطح بین المللی، هرچند برد رسانه ی ملی با توجه به قدرت انحصاری رسانه های جهانی محدود است لیکن با اندکی تلاش و برنامه ریزی، رسانه ی ملی می تواند از طریق تحت الشعاع قرار دادن افکار دیگر ملت ها و اشاعه ی اندیشه ها، فرهنگ و هنجارهای خود، افکار عمومی دیگر ملت ها را با خود همراه سازد.

در کنار بحث دیپلماسی و سیاست خارجی و تعقیب اهداف سیاست خارجی از طریق ابزار دیپلماسی در سطح دولت ها امروزه بحث دیپلماسی عمومی جایگاه ویژه ای پیدا نموده است.


به عبارت دیگر با اطلاع رسانی و تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر از طریق پخش برنامه های فرهنگی، رادیویی، تلویزیونی و اینترنتی بر عمق استراتژیک کشور افزوده می شود. در عمق بخشی استراتژیک، سیاست گذاران یک نظام با بهره گیری از ابزار رسانه و اطلاع رسانی و تأثیرگذاری بر مردم دیگر کشورها به تسخیر و تصرف قلب ها، اندیشه ها و مغزهای آنها می پردازند، عمق بخشی استراتژیک فرهنگی و تحصیل پشتوانه و نفوذ معنوی دیگر ملث ها نه تنها تضمین کننده‌ی امنیت فرهنگی برای یک ملت است بلکه در بطن خود هژمونی فرهنگی و حقانیت فرهنگی را برای آن کشور به همراه دارد.

آنچه رسانه‌ی ملی در حوزه‌ی بین المللی دنبال می نماید تعبیر به دیپلماسی عمومی می شود. هرچند عنوان دیپلماسی را مترادف با سیاست خارجی دانسته اند لیکن باید گفت دیپلماسی از جمله ابزارهای سیاست خارجی است که همراه با گفتگو و مذاکره و به صورت مسالمت آمیز دنبال می شود. در حالی که سیاست خارجی به فعالیت ها و اقدامات یک کشور در محیط بین الملل مربوط می شود و دربرگیرنده ی اهداف سیاست خارجی است، دیپلماسی ابزار و مکانیسم دست یابی به آن اهداف است.

در کنار بحث دیپلماسی و سیاست خارجی و تعقیب اهداف سیاست خارجی از طریق ابزار دیپلماسی در سطح دولت ها امروزه بحث دیپلماسی عمومی جایگاه ویژه ای پیدا نموده است. دیپلماسی عمومی و حوزه و قلمرو گسترده ی آن، پوشش دهنده و کنترل کننده ی افکار و اذهان ملت ها و دولت هاست. طبیعی است به هر نسبتی که یک کشور بتواند در این مهم موفق باشد به همان نسبت ضریب افزایش امنیت ملی و منافع ملی آن کشور بالاتر می رود. بهره گیری از ابزار رسانه ی ملی از طریق مبادلات فرهنگی و ماهواره، اینترنت، رادیو، تلویزیون و... تسخیر قلب ها، اندیشه ها و مغزها ضمن آن که تهدیدات فرهنگی نظام رسانه ای جهانی را کم می نماید، برای کشور تلاش گر، عمق استراتژیک فرهنگی ایجاد میکند. یقیناً کشور موردنظر، صاحب قدرت نرم عظیمی می شود که خاستگاه آن همراهی و همدلی افکار عمومی جهانی است.

با تغییر و جا به جایی منابع قدرت، امروزه کمتر قدرت را از زاویه اجبار آمیز آن مورد ارزیابی قرار میدهند. در واقع در عصر انفجار اطلاعاتی و شبکه های اطلاعاتی اغواگرایانه جهانی رسانه، اقناع ملت ها جای اجبار را گرفته است؛ اقناعی که با جذب مخاطبان و جذابیت های اطلاعاتی همراه بوده و حاصل آن تولید قدرت نرم است. در این راستا، هیل تصریح نموده است که «پایه ی منطقی پاردایم قدرت نرم این است که مردم اهداف سیاست خارجی هستند.»

در بحث دیپلماسی عمومی سخن از آن است که دیپلماسی عمومی علم و هنر، قدرت نرم است. لیکن تعریف جالب تر از سوی تاید من در سال ۲۰۰۵ صورت گرفته است «دیپلماسی عمومی بهترین راه حل برای تسخیر قلب ها و مغزها در اقصی نقاط دنیا معنی شده است.» به جهت نقش برجسته‌ی دیپلماسی عمومی است که آمریکا به کمک سازمان سیا بیش از چهل سال گذشته فرآیند تأثیرگذاری بر افکار عمومی جهانی را دنبال نموده است. همان نکته‌ای که تافلر در کتاب موج سوم خود بدان اشاره داشته است که آمریکا روز به روز برای زنده ماندن در عرصه ی افکار عمومی مجبور است رسانه هایی را در خارج از مرزها وادار به سناریوسازی دروغین و تصویرسازی گمراه کننده بنماید. رسانه‌ی ملی با تعقیب دیپلماسی عمومی و متأثر ساختن افکار عمومی دنیا، قلب ها و مغزها، عقبه ی استراتژیک برای یک کشور ایجاد می کند.
از سوی دیگر در دنیای کنونی چینش مهره های سیاسی و اتخاذ تصمیم در حوزه ی روابط بین الملل محتاج حمایت و پشتیبانی توده ها و افکار عمومی است زیرا تحولات اخیر جهان نشان داده است که آرای مردم بر ترکیب و ساختار حکومت ها است که نمایندگان سیاسی را بر کرسی های سیاسی تاثیر مستقیم دارند و اکثریتی پیروز است که نمایندگان سیاسی را بر کرسی های تصمیم گیری می نشاند.