تبیان، دستیار زندگی

اقناع و متقاعد سازی در رسانه

یقینا اقناع و متقاعدسازی توسط رسانه‌های ملی ضریب اطمینان مردم به رهبران نظام و دولت مردان را بالا برده و مشروعیت سیاسی، سیاست‌ها و اقدامات آنها را مورد تأیید افکار عمومی قرار می‌دهد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
اقناع
اقناع و متقاعد سازی با هدف ایجاد یا تغییر عواطف و احساساتی است که شکل دهنده ی رفتار دینی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی افراد صورت میگیرد هر چند بحث اقناع در حوزه ی روانشناسی اجتماعی مورد مطالعه قرار می گیرد لیکن ماهیت و طبیعت انسان به گونه ای است که بیش از آن که عنصر اجبار شکل دهنده ی رفتار فردی و جمعی او باشد عنصر اقناع و متقاعد سازی با نقش مؤثر و پایداری میتواند در تعیین روابط و مناسبات سالم و سازنده ی او با دیگران و با جامعه موثر واقع شود. اهمیت اقناع به حدی است که از گذشته های بسیار دور و بلکه چند قرن پیش از میلاد مسیح مورد توجه سوفسطاییان و حتی ارسطو بوده است. ارسطو به تعبیری نخستین کسی بوده است که تئوری جامعی برای فرایند اقناع وضع کرد. در نزد ارسطو سه عنصر اقناع عبارتند از منبع، پیام و احساس مخاطبان، به اعتقاد او خطیب باید خود را شخص مورد اعتماد نشان داده و خطابه نویسان باید در تدوین پیام اقناع کننده ادله ای بکار برند که حاکی از منطق و استدلال باشد و برای نکات از مثال های زنده ی تاریخی و فرضی استفاده کنند. همچنین خطیب باید به اعتقادات گذشته ی مخاطبان و احساسات آنها توجه داشته باشد.

اقناع و متقاعد سازی توسط رسانه های ملی ضریب اطمینان مردم به رهبران نظام و دولت مردان را بالا برده و مشروعیت سیاسی، سیاست ها و اقدامات آنها را مورد تأیید افکار عمومی قرار می دهد. این امر ضمن آن که به ترمیم شکاف احتمالی میان دولت و مردم کمک می کند و زمینه ساز حمایت توده ی مردم از سیاستهای دولت مردان می شود، مشوق دولت در تأمین امنیت ملی و ابعاد مختلف آن به ویژه امنیت فرهنگی می شود.

یکی از عوامل اصلی و موفقیت یک سیاست خارجی آن است که افکار عمومی مؤید سیاست های یک دولت در تعامل و مناسباتش با دیگر دولت ها و جامعه یا بین الملل می‌باشد.



اجماع برخاسته از روح اقناع و متقاعد سازی توده ها در واقع موجد یک روح جمعی و اراده ی بنیادین در حمایت از نظام سیاسی حاکم خواهد بود. نظام سیاسی حاکم اگر از پشتوانه ی معنوی و حمایت توده ای مردم برخوردار باشد با سهولت قادر به تأمین امنیت ملی و ابعاد مختلف آن، خاصه ی ابعاد فرهنگی آن میباشد.

در راستای سیاست اقناع و متقاعد سازی رسانه ها، میتوان حمایت و پشتیبانی افکار عمومی از جهت گیری های سیاست خارجی دولت را نیز مطرح ساخت. یکی از عوامل اصلی و موفقیت یک سیاست خارجی آن است که افکار عمومی مؤید سیاست های یک دولت در تعامل و مناسباتش با دیگر دولت ها و جامعه یا بین الملل می باشد. در واقع دولت در بستر چنین پشتوانه و حمایت هایی قادر به تأمین ابعاد مختلف اهداف ملی، منافع ملی، امنیت ملی و امنیت فرهنگی خواهد بود.

تبیین مرزهای دوستی و دشمنی

در راستای جهت گیری های کلان سیاست خارجی و راهبرد ملی یک کشور که توسط سیاسیون و دولت مردان آن کشور ترسیم می‌شود، رسانه ها در تبیین این جهت گیری های کلان و راهبرد ملی نقشی محوری ایفا می نمایند.
رسانه با بهره گیری از قدرت تبلیغی و اطلاع رسانی خود می تواند حس تنفر و دشمنی را نسبت به عقاید جریانات سیاسی، گروه ها و یا کشورهای خاصی به ویژه غیر همسو و یا دشمن برانگیزد و یا بالعکس به تنویر افکار عمومی نسبت به عقاید، گروه ها و جریانات سیاسی و فکری و یا کشورهای دوست و همسو بپردازد. برای مثال رسانه های جمعی کشورمان در تنویر و آگاهی بخشی به توده ی مردم نسبت به سیاست های خصمانه‌ی آمریکا و اسرائیل و دوستی با ملت های مسلمان و محروم منطقه و جهان و تبیین مرزهای دوستی و دشمنی و مبانی این مرزها نقش مهمی ایفا نموده اند.
یقیناً شناسایی دوستان و دشمنان و ارزش های اعتقادی هر یک از این دو دسته و همسویی و ناهمسویی این ارزش ها با ارزش های فرهنگی کشور مبدأ به نوعی در بطن خود منجر به واکسینه شدن مردم در مقابل تهدیدات فرهنگی و بالطبع افزایش ضریب امنیت فرهنگی خواهد شد. در یک جمله می توان گفت رسانه ی ملی با تبیین اهداف شناختی برخاسته از ارزش ها و آموزه های دینی، اهداف عاطفی و رفتاری مخاطبان خود را در راستای استراتژی فرهنگی آن کشور شکل می دهند. نتیجه‌ی وضعی این روند تقویت امنیت فرهنگی کشور خواهد بود.