تبیان، دستیار زندگی

بحران ارتباطات

ما بحران‌ها را به وجود می‌آوریم و از آن‌ها لذت می‌بریم ... اما چرا؟ من نمی‌دانم و دلم می‌خواست که می‌دانستم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
ارتباطات
اصولاً همه‌ی جوامع بشری و کشورها به نوعی درگیر تنوعات نژادی، قومی، فرهنگی، دینی، مذهبی و ... هستند این شکاف ها که از آنها به عنوان شکاف های طبیعی یاد می شود در بطن خود مانع وحدت و انسجام ملی بوده و در مواردی به مثابه ی آتش زیر خاکستر به عنوان عوامل بحران زا عمل می نمایند.در واقع شکاف های طبیعی به طور طبیعی بستر ساز بحران های اجتماعی بوده و تشتت را در یک کشور رقم میزنند. شکاف های طبیعی اگر جنبه متراکم پیدا نمایند میتوانند بحران های سیاسی و امنیتی را برای هر کشوری رقم بزنند و استقلال، تمامیت ارزی و امنیت ملی یک کشور را دست خوش تهدید قرار دهند. برای مثال اگر شکاف نژادی با شکاف های مذهبی و سپس با شکاف طبقاتی و اقتصادی می شود به هم گره بخورند (شکاف متراکم)، جامعه، مستعد و احتمالا شورش و آشوب داخلی به وجود می آید. نکته ی جالب آنکه قدرتهای سلطه گر و استعماری از این شکاف های اجتماعی اعم از متراکم و غیر متراکم سوء استفاده نموده، بستر تجزیه ی کشورهای غیرهمسو و چالش و امتیازگیری را رقم میزنند.

فیل ویلیامز استراتژیست معروف آمریکا در خصوص بهره گیری و سوءاستفاده از آفرینش چنین بحران هایی را متذکر شده است «ما بحران‌ها را به وجود می‌آوریم و از آن‌ها لذت می‌بریم ... اما چرا؟ من نمی‌دانم و دلم می‌خواست که می‌دانستم ۔ ما آنها را دوست داریم. میدانم که خودم از آن لذت میبرم. بحران با خود نوعی احساس بلندمرتبگی می آورد.»

هرچند از ابعاد و زوایای هستی شناسانه، معرفت شناسانه و انسان شناسانه، خاستگاه چنین نگرشی غرب بوده است لیکن جوامع در حال توسعه و حتی شرقی و شاید مسلمان نیز از این آفات به دور نبوده و نیستند.



رسانه‌ی ملی در راستای تعهد و مسئولیت خود در ایفای ثبات سیاسی، انسجام ملی و یکپارچگی کشور از یک سو، می تواند با اطلاع رسانی صحیح به دولت مردان و سیاست گزاران نظام از مناطق مستعد بحران، نوعی بیدار باش به آنها بدهد و از سوی دیگر با کمرنگ‌سازی این شکاف ها برای افکار عمومی و تأکید بر عناصر و عوامل وحدت بخش و هویت ساز دینی و ملی، شکاف‌های قومی، نژادی، مذهبی و ... را غیرفعال نموده و امنیت روانی جامعه را تقویت نماید. برای مثال اگر ما در کشور ایران با قومیت‌های مختلف کرد، لر، بلوچ، ترک، فارسی و ... روبه رو هستیم در واقع با شکاف هایی طبیعی که روح واگرایی و تجزیه طلبی را دامن میزنند مواجه هستیم. در این جا رسانه‌ی ملی با تأکید و تبلیغ عوامل هویت ساز برتر همچون اسلامیت و ایرانیت، اقوام نژادی مختلف را به سوی وحدت فرانژادی و فرامحلی فرا میخواند. در واقع رسانه با تبلیغ و ترویج روح فرانژادی، فراقومی و فرا مذهبی و ... به ترمیم و بازسازی شکاف های اجتماعی پرداخته، انسداد نفوذ و شیطنت قدرتهای سلطه گر و آشوب طلب را دنبال می نماید. انسداد نفوذ قدرت های سلطه گر در بهره گیری از شکاف های اجتماعی بستر ساز ثبات سیاسی - اجتماعی از یک سو و تضمین کننده ی ابعاد مختلف امنیت ملی به ویژه امنیت فرهنگی آن جامعه می گردد.

جامعه پذیری سیاسی

از گذشته‌های دور، اندیشمندان و فلاسفه ی بزرگی چون افلاطون و ارسطو انسان را موجودی اجتماعی و مسائل ذاتی در انسان مانند حس رقابت، روح پرخاش گری، سودجویی، نفع طلبی و زیاده خواهی موجد تفرقه و تشتت، جنگ و کشمکش در جوامع بشرى بوده است. در این راستا برخی دیدگاه ها همچون دیدگاه های واقع گرایان (رئالیست ها) طبع انسان را شرور، قدرت طلب و زیاده خواه دانسته اند. این مفروض در دیدگاه اندیشمندان عصر جدید همچون هابز، ماکیاولی و ... به وضوح دیده میشود. مفروض هایی همچون «انسان، گرگی انسان» و «جنگی همه علیه همه»، «قانون جنگل» و در یک کلام سیاست قدرتمندانه در کانون فکری هابز و رئالیست ها قرار داشت.

هرچند خاست‌گاه چنین نگرش و تفکر بدبینانه‌ای به طبیعت انسان، غرب مدرن بوده است و دیدگاه های شرقی و اسلامی نظری بسیار متفاوت نسبت به طبیعت و ماهیت انسان دارند لیکن روابط و مناسبات حاکم بر روابط بین المللی به شدت متأثر از این نوع نگرش می باشد. در سطحی نازل تر در درون جوامع بشری نیز روح فردگرایی، رقابت و نفع طلبی کم و بیش وجود دارد. در واقع هرچند از ابعاد و زوایای هستی شناسانه، معرفت شناسانه و انسان شناسانه، خاستگاه چنین نگرشی غرب بوده است لیکن جوامع در حال توسعه و حتی شرقی و شاید مسلمان نیز از این آفات به دور نبوده و نیستند. در واقع روح صیانت از ذات از یک سو و از سوی دیگر تضعیف بنیان های اعتقادی و معنوی و حاکمیت روح دنیاگرایی نقش مهمی در چنین شرایطی ایفا نموده اند. بی دلیل نیست که برخی از حاکمیت روح تفرد و فردگرایی در ایران (قبل از انقلاب اسلامی) سخن رانده اند؛ نگرشی که تصریح دارد «دو ایرانی هیچ گاه نمی توانند با هم دیگر کار کنند، حتی اگر این همکاری برای گرفتن پول از شخص سومی باشد.»

رسانه ملی با تاکید بر ارزش های انسانی، معنوی و اخلاقی و دمیدن روح ایثار، گذشت، جوان مردی، نوع دوستی و وطن پرستی میتواند نقش محوری را در تضعیف روح تفرد و فردگرایی ایفا نماید. درواقع رسانه ملی که به تعبیر امام خمینی در حکم یک دانشگاه است، از طریق بیدار کردن روح جمعی و جمع گرایی می تواند جامعه را از وضعیت متفرق شده خارج ساخته و تمامی آحاد ملت و گروه ها و جریانات سیاسی را حول محور ایدئولوژی، منافع ملی و اهداف حیاتی و درازمدت بسیج نماید. هارولد لاسول در سال ۱۹۲۸ نقش خبری و نقش آموزشی رسانه های جمعی بر نقش تشریحی یعنی ایجاد و تقویت همبستگی های ملی تأکید داشته است.

رسانه‌ی ملی با برنامه های متنوع خود ضمن آن که بخش مهمی از اوقات فراغت مردم و نسل جوان را پر می کند با رعایت اخلاق رسانه‌ای و تلاش در جهت توسعه ی فرهنگی می تواند روح جامعه پذیری و فرهنگ پذیری را در میان این اقشار زنده نماید. در واقع رسانه ی ملی با کارکرد مهم خود در فرایند جامعه پذیری اقشار و طبقات اجتماعی مختلف و آحاد ملت، گامی اساسی در توسعه و امنیت فرهنگی و واکسینه نمودن آنها در برابر تهدیدات رسانههای خارجی ایفا می نماید.

لازم به ذکر است که در فرآیند جامعه پذیری، رسانه ی ملی می تواند از تکنیکهای مختلفی همچون «برجسته سازی» و تمرکز کمی و کیفی بر روی موضوعات خاص، بهره گیری از شیوه ی کارکرد پالایشی و تبلیغ و ترویج ارزش های بومی بهره گرفته، ارزش های کم اهمیت و یا مخالف را به حاشیه براند.