تبیان، دستیار زندگی

فیلم فرمیک فریدون

نگاهی به فیلم «خفه گی» فریدون جیرانی که این روزها بر پرده سینماها است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
خفه گی

به نظر می رسد سینمای ایران حرکت تازه ای را در تجربه متفاوت فرم در سینما آغاز کرده است. در سالهای گذشته هومن سیدی این شیوه را تجربه کرد و اکنون دو اثر آخر رامبد جوان و فریدون جیرانی را می توان نمونه های دیگری از این شمایل دانست که اگرچه جهان سینمایی آنها با هم متفاوت است اما جهت سینمایی آن کم و بیش به هم شباهت دارد.

با این حال «خفه گی» فریدون جیرانی را باید روایتی فرمیک و مدرن از جنس فیلم های نوار دانست که اگرچه از حیث مضمون و قصه پردازی فاقد جاذبه های دراماتیکی است یا دست کم چالش برانگیز نیست اما فرم روایی خاصه در قاب بندی ها و نورپردازی و حتی چهره پردازی شخصیت ها قابل توجه و تامل است ضمن اینکه می توان رگه های پررنگی از روانشناختی را در شخصیت پردازی قصه ردیابی کرد و آن را به توانایی فیلمساز در بازی گرفتن متفاوت از بازیگران هم می توان تعمیم داد از جمله بازی متفاوتی که از الناز شاکردوست در این فیلم می بینیم که با گریم متفاوت او عجین شده و به ثبت یکی از متفاوت ترین بازی های او در کارنامه حرفه ایش بدل شده است.

به این مولفه ها می توان رنگ را هم اضافه کرد. سیاه و سفید بودن فیلم، انتخاب هوشمندانه ای است که در فضاسازی و شکل دهی به اتمسفر درام و بازنمایی موقعیت معمایی و نوآرگونه آن کمک کرده و حس برانگیزی آن را برای مخاطب برمی انگیزد. به ویژه سویه فانتزی و انتزاعی قصه که از این حیث دو فیلم «نگار» و «خفه گی» را به هم نزدیک کرده و هر دو به یک تریلر مهم جنایی در سینمای ایران بدل می کند گرچه کمتر می توان نماد و نشانه ای از هویت ایرانی را در این بازنمایی یافت. در واقع  هر دو فیلم به سینمای مدرن روز پهلو می زند و ریخت شناسی اثر و حتی انسان شناختی آن به معنای شخصیت پردازی هایی متناسب با کاراکتر ایرانی شکل نمی گیرد. به عبارت دیگر هر دو فیلم یک روایت مدرن در بستر یک قصه و فضای ایرانی است نه سینمای مدرن به روایت ایرانی.

اگرچه «خفه گی» متفاوت ترین فیلم فریدون جیرانی است اما می توان رگه هایی از سینمای او را در این اثر هم پیدا کرد از جمله توجه به روانشناختی شخصیت ها و دنیای درونی آدم های قصه که به مثابه نیروی مداخله گر و موثر در شکل گیری درام و قبض و بسط های آن تاثیر می گذارد.ضمن اینکه در این اثر خود قصه ماهیت روانشناختی داشته و می توان آن را یک درام یا تریلر روانشناختی هم دانست. با این وجود قصه و نوع روایت آن برای مخاطب دست کم مخاطب سنتی سینما که حافظه تصویری او خالی از این ساختار و تصاویر است گنگ به نظر می رسد و چه بسا موجب ملال او شود. این ملال به ویژه با ریتم کند قصه،مضاعف می شود. چهره های یخ زده و سرد بازیگران و فانتزی بودن بسیاری از صحنه فارغ از سویه زیبایی شناختی در قاب بندی آنها از جمله دلایلی است که ممکن است موجب ملال تماشاگر شود مگر اینکه با فضای ذهنی و روانی قصه و آدم هایش ارتباط برقرار کرده باشد.

اگر کمی سینمایی تر نگاه کنیم همه این دلایلی که در ذات قصه قابلیت ملال انگیزی دارد در فرم آن می شکند و به هیجان و شوق از تماشای اثر منجر می شود. نقطه قوت فیلم را از حیث کارگردانی دقیقا باید در اینجا دنبال کرد. در چیدمان صحنه ودکوپاژی که فریدون جیرانی برای فیلم آخرش استفاده کرده و نشان می دهد که او از تجربه های اندوخته در فیلسمازی خود نهایت بهره را برده و در شکل روایی فیلم به پختگی رسیده. در واقع خفگی فیلم فرمیک فریدون جیرانی است که دست کم جسارت او را در سن 60 و چند سالگی در تجربه ای ساختارشکنانه اثبات می کند.

«خفه گی» پایان تلخ و آزاردهنده ای دارد و برای مخاطبانی که با فیلم های نوآر و جنایی یا ساختاربندی و فضاسازی های فیلم های فانتزی و مدرن ارتباط برقرار نمی کنند می تواند خسته کننده و حتی آزاردهنده باشد اما برای علاقمندان این جنس از سینما سرشار از تجربه های شوق انگیز است.

شناسنامه فیلم

نویسنده و کارگردان: فریدون جیرانی
بازیگران:نویدمحمدزاده،الناز شاکردوست،پولاد کیمیایی،ماهایا پطروسیان،پردیس احمدیه،غلامحسین لطفی،احسان امانی،اسدالله یکتا
خلاصه داستان فیلم:صحرا مشرقی پرستار یک بیمارستان روانی است. مسعود سازگار، همسرش را که ظاهرا دیوانه شده در این بیمارستان بستری می کند. صحرا مشرقی وقتی با همسر مسعود آشنا می شود، پی به حقایقی عجیب از زندگی آنها می برد و ناخواسته وارد ماجراهایی می شود ...