امنیت فرهنگی و نظام رسانه
نظام رسانه به عنوان یک شمشیر دو لبه عمل میکند که با انحصار رسانههای جهانی توسط قدرتهای سلطهگر مواجه است و به شدت امنیت ملی و فرهنگی جوامع ضعیفتر را در معرض تهدید قرار داده.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : جمعه 1396/08/19
"امنیت" تعریفی پیچیده و با مفاهیم گستردهای است و از ابعاد و زوایای مختلف قابل بررسی میباشد. امنیت در سیر تطور خود زمانی به مفهوم فقدان تهدید (وجه سلبی) و زمان دیگر به عنوان برخورداری از قدرت برتر (وجه ایجابی) بوده است و در این جا توجه و تمرکز بر وجه سلبی امنیت نبوده بلکه بر عنصر ایجابی که تأمین کننده ی امنیت با برخورداری از قدرت و برتری قدرت است تأکید داریم. از سوی دیگر حوزه ی رسانه نیز حوزه ای بسیار گسترده و پیچیده است. از یک سو رسانه به عنوان رسانهی ملی مطرح است که در این صورت بیشتر در خدمت انسجام و امنیت ملی جامعه قرار دارد و از سوی دیگر بحث رسانه، ابعاد و عرصه های فراملی یعنی انحصارات رسانه ای نظام سلطه را نیز در بر میگیرد. از سویی دیگر در صحنهی جهانی شاهد سنگینی سایه ی رسانهها و سلطه ی نظام رسانهی جهانی هستیم؛ نظامی که در خدمت اهداف فرهنگی و سکولاریستی قدرتهای سلطه گر جهانی و انحصارات ثروت و قدرت بین المللی قرار دارند.
طبیعتاً نظام سلطهی جهانی با انحصارات خبری و رسانه ای خود نه تنها در تأمین امنیت کشورهای جهان سوم و در حال توسعه نقش مثبتی ایفا نمیکند بلکه با تعقیب اهداف سلطه گرایانهی فرهنگی و استعمار ملتها، هویت ملی و بنیان های هویت ساز آنها را از بین برده، آنها را وابسته به خود میسازد. سیاست های نظام رسانه ی جهانی، به ویژه در ارتباط با کشورهای ناهمسو و ناسازگار با اهداف سلطه گرانه ی آنها (مانند جمهوری اسلامی ایران) با فشارها و تضیقات بیشتری همراه میباشد. در این گفتار از بحث نظام رسانهی جهانی و تأثیرات منفی آن بر امنیت ملی چشم پوشی نموده، صرفاً بحث رسانهی ملی و نقش آن در امنیت و فرهنگ کشور را مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
با ورود به بحث، ناگزیر از شناخت اجمالی هر یک از دو متغیر یاد شده یعنی «رسانه» و «امنیت فرهنگی» هستیم. لذا در بدو امر به بررسی مفهوم و تعریف، کارکرد، جایگاه و نقش رسانه پرداخته می شود، سپس مفاهیمی چون امنیت، امنیت ملی، امنیت فرهنگی، نقش و جایگاه آن بررسی می شود و پس از آن تعامل این دو متغیر به ویژه با تاکید بر نقش رسانه در امنیت فرهنگی مورد بحث قرار می گیرد.
نظام رسانه به عنوان یک شمشیر دو دم عمل میکند؛ از یک سو با انحصارات رسانهی جهانی توسط قدرتهای سلطهگر جهانی مواجه هستیم که به شدت امنیت ملی و امنیت فرهنگی جوامع ضعیفتر را در معرض تهدید قرار دادهاند و از سوی دیگر مواجه با رسانه های ضعیف و نوپای ملی و بومی هستیم که می توانند نقشی ایجایی و مثبت در امنیت ملی کشورهای خود ایفا نمایند که در این تحقیق مورد توجه قرار میگیرند. امنیت فرهنگی کلمه ای ترکیبی مرکب از دو واژه ی «امنیت» و «فرهنگی» است؛ دو واژه ی مهم، اساسی و بنیادینی که همواره مورد توجه اندیشمندان و صاحبنظران حوزه ی فرهنگ و حوزهی سیاست بودهاند. هرچند امنیت فرهنگی معانی و مفاهیمی را از این دو واژه استقراض نموده است لیکن امنیت فرهنگی مفهومی فراتر از جمع جبری این دو واژه است.
در طول تاریخ، زمانی امنیت در معرض تهدیدات طبیعی مانند زلزله، سیل، آنشفشان ها، حیوانات درنده و ... قرار داشت. با غلبهی بشر به طور نسبی بر تهدیدات طبیعی و پیدایش «مالکیت» و بحث رقابت و نزاع بین انسانها، ترس از طبیعت و بلایای طبیعی، جای خود را به ترس انسان از انسان داد؛ با ظهور دیدگاه های رئالیستی و تاکید بر عنصر قادرات در روابط و مناسبات دولتها، مفهوم امنیت دگرگون گردید. در واقع مفهوم «فقدان تهدید» یا «فقدان ترس» جای خود را به «قدرت» و «افزایش قدرت» جهت حفظ امنیت داد یعنی وجه سلبی به وجه ایجابی تبدیل گردید. امروزه با گذر از دوران سنتی، کلاسیکی و مدرن و ورود به عصر فرامدرن، بحث امنیت جهانی و حرکت به سوی همگرایی و همکاریهای منطقهای و جهانی مطرح شده است.
بعد از اشاره به سیر تطور امنیت مفاهیم اصطلاحی امنیت را به طور مختصر از مدنظر می گذرانیم. امنیت، اصطلاحی است که بر فقدان تهدید نسبت به ارزش های اساسی یک ملت دلالت دارد. از نظر تاریخی امنیت به عنوان ارزشی پایه ای و هدف نهایی رفتار دولت تلقی شده است. دانشنامه ی سیاسی نیز امنیت را چنین تعریف کرده است «امنیت» را در لغت به فراغت از هر گونه تهدید یا حمله یا آمادگی برای رویارویی با هر تهدید و حمله میگویند. والتر لیپمن نیز چنین تصریح دارد که یک ملت وقتی امنیت دارد که مجبور نباشد منافع مشروع خویش را برای احتراز از جنگیدن حفظ کند. در تعریفی دیگر، امنیت ملی را در معنای عام؛ آزادی از ترس و فقدان خطر جدی از خارج به منافع حیاتی و اساسی کشور تعبیر کرده اند.
طبیعتاً نظام سلطهی جهانی با انحصارات خبری و رسانه ای خود نه تنها در تأمین امنیت کشورهای جهان سوم و در حال توسعه نقش مثبتی ایفا نمیکند بلکه با تعقیب اهداف سلطه گرایانهی فرهنگی و استعمار ملتها، هویت ملی و بنیان های هویت ساز آنها را از بین برده، آنها را وابسته به خود میسازد. سیاست های نظام رسانه ی جهانی، به ویژه در ارتباط با کشورهای ناهمسو و ناسازگار با اهداف سلطه گرانه ی آنها (مانند جمهوری اسلامی ایران) با فشارها و تضیقات بیشتری همراه میباشد. در این گفتار از بحث نظام رسانهی جهانی و تأثیرات منفی آن بر امنیت ملی چشم پوشی نموده، صرفاً بحث رسانهی ملی و نقش آن در امنیت و فرهنگ کشور را مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
امنیت فرهنگی یک واژه ی ترکیبی و یک مفهوم اساسی است که امروزه در کانون توجه جوامع بشری قرار دارد.
با ورود به بحث، ناگزیر از شناخت اجمالی هر یک از دو متغیر یاد شده یعنی «رسانه» و «امنیت فرهنگی» هستیم. لذا در بدو امر به بررسی مفهوم و تعریف، کارکرد، جایگاه و نقش رسانه پرداخته می شود، سپس مفاهیمی چون امنیت، امنیت ملی، امنیت فرهنگی، نقش و جایگاه آن بررسی می شود و پس از آن تعامل این دو متغیر به ویژه با تاکید بر نقش رسانه در امنیت فرهنگی مورد بحث قرار می گیرد.
امنیت فرهنگی
امنیت فرهنگی یک واژه ی ترکیبی و یک مفهوم اساسی است که امروزه در کانون توجه جوامع بشری قرار دارد. در واقع یکی از مهمترین دغدغههای فکری جوامع امروزی، امنیت فرهنگی است. این مهم وقتی روشن می شود که یاد آور شویم که منابع اصلی قدرت چگونه از قدرت نظامی به قدرت اقتصادی و امروزه به قدرت فرهنگی تغییر یافته اند. توجه به نقش هویت ساز فرهنگ در جوامع بشری که بستر ساز توسعه و استقلال همه جانبه است حاکی از اهمیت و نقش جایگاه امنیت فرهنگی است. یقیناً یکی از مهمترین مؤلفه های خارجی و اثرگذار بر امنیت فرهنگی جوامع در حال توسعه، رسانه است.نظام رسانه به عنوان یک شمشیر دو دم عمل میکند؛ از یک سو با انحصارات رسانهی جهانی توسط قدرتهای سلطهگر جهانی مواجه هستیم که به شدت امنیت ملی و امنیت فرهنگی جوامع ضعیفتر را در معرض تهدید قرار دادهاند و از سوی دیگر مواجه با رسانه های ضعیف و نوپای ملی و بومی هستیم که می توانند نقشی ایجایی و مثبت در امنیت ملی کشورهای خود ایفا نمایند که در این تحقیق مورد توجه قرار میگیرند. امنیت فرهنگی کلمه ای ترکیبی مرکب از دو واژه ی «امنیت» و «فرهنگی» است؛ دو واژه ی مهم، اساسی و بنیادینی که همواره مورد توجه اندیشمندان و صاحبنظران حوزه ی فرهنگ و حوزهی سیاست بودهاند. هرچند امنیت فرهنگی معانی و مفاهیمی را از این دو واژه استقراض نموده است لیکن امنیت فرهنگی مفهومی فراتر از جمع جبری این دو واژه است.
امنیت رسانهای
امنیت، مفهومی تاریخی است و ریشه در تاریخ حیات بشری دارد. در واقع امنیت مفهومی است که هم زاد تاریخ بشری است. امنیت علیرغم سیر تطور وحالت ساده و ابتدایی تا حالت پیچیده و چند وجهی ان از چند ویژگی ثابت و پایدار برخوردار بوده است. «ذهنی بودن» امنیت و دغدغه ی خاطر بشری نسبت به تامین آن مفهومی محوری و اساسی است که به طور مشترک، زندگی انسان ها را از خود متاثر ساخته است، مباحثی چون ذهنی بودن، نسبی بودن، امنیت و قدرت نظامی دیگر ویژگیهای امنیت هستند که جای پرداختن به آن ها در این مقال نیست.در طول تاریخ، زمانی امنیت در معرض تهدیدات طبیعی مانند زلزله، سیل، آنشفشان ها، حیوانات درنده و ... قرار داشت. با غلبهی بشر به طور نسبی بر تهدیدات طبیعی و پیدایش «مالکیت» و بحث رقابت و نزاع بین انسانها، ترس از طبیعت و بلایای طبیعی، جای خود را به ترس انسان از انسان داد؛ با ظهور دیدگاه های رئالیستی و تاکید بر عنصر قادرات در روابط و مناسبات دولتها، مفهوم امنیت دگرگون گردید. در واقع مفهوم «فقدان تهدید» یا «فقدان ترس» جای خود را به «قدرت» و «افزایش قدرت» جهت حفظ امنیت داد یعنی وجه سلبی به وجه ایجابی تبدیل گردید. امروزه با گذر از دوران سنتی، کلاسیکی و مدرن و ورود به عصر فرامدرن، بحث امنیت جهانی و حرکت به سوی همگرایی و همکاریهای منطقهای و جهانی مطرح شده است.
بعد از اشاره به سیر تطور امنیت مفاهیم اصطلاحی امنیت را به طور مختصر از مدنظر می گذرانیم. امنیت، اصطلاحی است که بر فقدان تهدید نسبت به ارزش های اساسی یک ملت دلالت دارد. از نظر تاریخی امنیت به عنوان ارزشی پایه ای و هدف نهایی رفتار دولت تلقی شده است. دانشنامه ی سیاسی نیز امنیت را چنین تعریف کرده است «امنیت» را در لغت به فراغت از هر گونه تهدید یا حمله یا آمادگی برای رویارویی با هر تهدید و حمله میگویند. والتر لیپمن نیز چنین تصریح دارد که یک ملت وقتی امنیت دارد که مجبور نباشد منافع مشروع خویش را برای احتراز از جنگیدن حفظ کند. در تعریفی دیگر، امنیت ملی را در معنای عام؛ آزادی از ترس و فقدان خطر جدی از خارج به منافع حیاتی و اساسی کشور تعبیر کرده اند.