اربعین
شعری از عبدالحمید فرائی به مناسبت فرار رسیدن اربعین حسینی(ع)
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/08/16
اربعین ، یاد آورکرب و بلاست
قصه خورشیدسر،ازتن جداست
چله ی مر دان پاک و پارسا
اسوه های پاکبازو بی ریاست
داستان عشق و اخلاص و عمل
داستا ن راستان کربلاست
سرفرازان حقیقت یافته
امتحان داده به عالم،کیمیاست
عبرت تاریخ باشد ، اربعین
گرچه واگوکردن ازآن جانگزاست
شیعیان،آتش به جان افروخته
اینهمه ، پروانه ی آل عباست
دسته دسته،عاشقانه می روند
عشق مولا،عشق ناب کبریاست
اینهمه بادل ،نه با پا می روند
این چنین دلداگی،یارب کجاست
از نجف تا کربلا ، باپای دل
راه پویان صدیق و با وفاست
دشمنان،انگشت حیرت بردهان
بی خبرازاینکه،این عشق خداست
من ز پا افتاده را ، یادی کنید
این دل دیوانه،همراه شماست
قلب من آنجاست،درحال طواف
صاحب دل، رهنماورهگشاست
ای"فرائی"سعی تو باشدقبول
درمسیرعشق ، صدها ابتلاست
منبع: تبیان