تبیان، دستیار زندگی

حداقل«فیلمفارسیِ»خوب بسازید

در حاشیه اکران فیلم «خالتور» ساخته آرش معیریان.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : منیژه خسروی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خالتور

«خالتور» را آرش معیریان ساخته؛ قصه اش درباره سه جوان علاقمند به موسیقی است که نمی خواهند مبتذل بخوانند.(البته که ما چیزی از فخر هنر آن ها نمی بینیم و بر عکس آن چه می خوانند خالتور است.) این سه جوان مرد پولداری را از یک موقعیت خطرناک نجات می دهند و به نان و نوایی می رسند. (چیزی شبیه فیلم گنج قارون). داستان و موقعیتی «خالتور» آشنا است و با چند شوخی و چند موسیقی قصد سرگرم کردن مخاطب را دارد.

غالب نظرها درباره چنین فیلم هایی منفی است و حکم به قلع و قمع شان می دهد. حتی از درون سینما امثال معیریان (کارگردان) و محمد حسین فرحبخش (تهیه کننده) محکوم به مبتذل سازی می شوند. راستش از نظر هنری «خالتور»، «کلاغ پر»،«آس و پاس»،«آقای هفت رنگ» و ... جایی برای دفاع ندارند. بنابراین وقتی ظاهر یک اثر خراب باشد، راه برای انتقاد از محتوای آن دوچندان باز می شود. در حالی که اگر خوب نگاه کنیم، محتوای بسیاری از فیلم ها که پز روشنفکری دارند، در حد ابتذال است ولی زیر ساختار خوب سینمایی به پنهان می شوند.

کاری که معیریان و فرحبخش در «خالتور» می کنند نه از حیث محتوا قابل دفاع است نه ساختار. به عنوان نمونه، فیلمنامه تقلیدی است و قصه اش ابتدایی. نمونه داستان آن را بارها در فیلم های دهه چهل و پنجاه دیده ایم ولی سازندگان حتی زحمت به روز کردن آن را نمی کشند. مثلا برای شان مهم نیست در عصر موبایل، دست نوشته جایی ندارد. اصلا  ضعف های «خالتور» این قدر بدیهی است که همان بهتر روی آن ها متمرکز نشویم.  

درباره کیفیت بازی ها همین قدر اشاره کنیم که سایه ای است از فیلمفارسی ها. مهران غفوریان و علی صادقی روی داشته های ذاتی خود تکیه می کنند و قصد خنده گرفتن از مخاطب دارند. محمد رضا شریفی نیا فقط دیالوگ می گوید، پوریا پورسرخ فقط راه می رود و سحر قریشی کاری ندارد جز بیان چند دیالوگ.

این چند مورد را برشمردیم تا موقعیت «خالتور» برای تان ملموس تر شود. به حرف اول برگردیم و تکرار کنیم چنین فیلم هایی را نباید از سینما حذف کرد. اصلا سینما یعنی سرگرمی؛ خب سینماگر هم باید اسباب سرگرمی کامل مخاطب را فراهم کند نه این که با یک اثر ضعیف او را از سینما رفتن پشیمان سازد.

با تزریق دو ترانه قدیمی ِغیر مجاز و یک داستان تکراری که نمی توان پاسخ سلیقه سرگرمی پسند مخاطب را دارد. چرا آرش معیریان و محمد حسین فرحبخش برای سرگرم کردن مخاطب دم دستی ترین راه را انتخاب می کنند؟ یعنی نمی شود کمی برای فیلمنامه و شوخی های آن وقت گذاشت؟ حتما باید این نوع فیلم ها با سرعت بالا و کمترین توجه به نکات هنری ساخته شود؟

طیف فیلم های «خالتور» بیش از آن که از نظر محتوایی مورد انتقاد باشند، از ساختار دم دستی لطمه می خورند. حالا که قرار بر ساخت «فیلمفارسی» است، لااقل خوبش را بسازید. «خالتور» جز مشتی شوخی و داستان تکراری چیز دیگری ندارد. حتی نسبت به ساخته قبلی کارگردان یعنی «آس و پاس» چند گام عقب تر می ایستد ؛ بدتر این که در برخی موارد «خالتور» می خوادهد «آس و پاس» باشد!