روی دوش مهربانت کیسه ای از نان و خرما کوچه ها تاریک و خاموش راه می رفتی تو تنها منتظر می ماندم و تو می رسیدی می زدی در غصه ها پرواز می کرد از دلم یک بار دیگر ...بازدید : زمان تقریبی مطالعه : تاریخ : يکشنبه 1388/06/22 مشاورهدر رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.