تبیان، دستیار زندگی

امام باقر علیه السلام و مردم عراق

بی تردید شِکوه‏ها و نکوهش هایی در سخنان عترت در مورد مردم کوفه در آثار روایی و تاریخی به چشم می‏ خورد. «یا اشباهَ الرجال» از امیر المؤمنین (ع) در کوفه صادر شده است؛ نکوهش سید الساجدین (ع) و نیز فریادهای زینب کبری (س) در محرم سال ۶۱ هجری خطاب به مردم کوفه است که آنان را اهل حیله و نیرنگ خطاب می‏ کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
امام باقر علیه السلام و مردم عراق

 منزلت اهل بیت (ع) در سرزمین اسلام

فضایل منحصر به فرد عترت، از عترت یک موقعیت ممتاز در تمام جهان اسلام شکل داده بود. این موقعیت محدود به مدینه و حجاز و موسم حج نمی ‏شد. نگرش ها را از هر سمت و سو، حتی از شام پایتخت ستم و جاهلیت به سوی مدینه الرسول؛ یعنی عترت معطوف شده بود. نگرش‏ها به ویژه نگرش تشکل همسوی اهل بیت (ع) از هر ستمی به سوی باقرالعلوم (ع) خیره شده بود. سخن روز در جای جای کشور پهناور اسلامی ، سخن عترت بود. این حقیقت در عراق به ویژه در کوفه،  عاصمۀ امیر المؤمنین (ع) بیشتر از همه جا حتی برتر از حجاز و مدینه تجلی یافته بود. امام علی (ع) از برکت حضور پنج ساله اش در کوفه با شایستگی که داشت، آن چنان موقعیت ممتاز فراهم ساخت و آن چنان خطبه ها و فرهنگ سازی او در اعماق جان و فطرت آنان نفوذ کرد، که اثر آن قرن‏های متمادی باقی و برقرار مانده است. کوفه مرکز عراق، مرکز تشیع علوی، مرکز فرهیختگان و دل باختگان عترت می ‏شود. کوفه مرکز عاصمه علی علیه السلام، پایگاه هواداران سترگ عترت است. خون هایی که کوفه به پای تحقق آرمانهای عترت هدیه نمود، هیچ شهر و دیاری انجام نداد. از این رو، موقعیت باقر العلوم (ع) در کوفه از همه جای کشور اسلامی برتر بود. مردم کوفه هماره بیشترین حمایت را از عترت نمودند. مردم کوفه هماره با سفر به مدینه از محضر عترت از جمله باقر العلوم (ع) بهره ‏ها می‏بردند. فرهنگ عترت آن گونه در میان مردم عراق به ویژه کوفه نفوذ کرده بود که رهبر اصلی آنان در موقعیتهای فرهنگی و اجتماعی شاخص‏های عترت به شمار می رفت.  این نکته از موقعیت بالای اجتماعی باقرالعلوم (ع) بسیار شفاف بود. مردم کوفه آن مقدار اظهار علاقه و وفاداری به حضرت داشتند و این مهم آن گونه در جامعه مطرح بود، که هم مخالفان  با حضرت و هم تشکل همسوی اهل بیت، از ایشان به عنوان رهبر و حتی به عنوان «پیامبر مردم عراق و کوفه» یاد می‏کردند!

هنگامی که «ابرش کلبی» ازدحام انبوه جمعیت را در اطراف امام در موسم حج مشاهده میکند، با شگفتی و حیرت تمام، از هشام می‏پرسد این فرد کیست که این گونه دور وی را مردم عراق حلقه زده‏ اند… مَن هذا الذی احتَوَشَته اهلُ العراق یسئلونه؟! هشام با کمال بغض و کینه می ‏گوید: این پیامبر مردم کوفه است و وی فکر می‏کند فرزند رسول الله (ص) است و فکر می‏کند باقر العلوم و مفسر قرآن است… هذا نبیّ الکوفة و هو یزعم أنّه ابنُ رسول الله (ص) و باقرُ العلم و مفسّرُ القرآن… ». موقعیت این گونه گسترده و والاست، که امام همانند پیامبر مورد توجه مردم عراق است. هر مشکل علمی و معرفتی و مناسک و امور دینی و نیز مسائل اجتماعی خویش را از حضرت می‏آموزند. از رهنمون‏ های حضرت بهره می‏ گیرند. موقعیت اجتماعی از این برتر چگونه است؟! مردم عراق به ویژه کوفه، شیفته اهل بیت می‏باشند و به همین خاطر این گونه از حضرت حمایت کرده، این گونه به رهنمون‏های وی پایبند هستند. چه بسا برای برخی شگفت‏آور باشد مردمی که آن همه نکوهش از زبان عترت درباره آنان است، چگونه این همه حمایت از عترت (ع) دارد! برای شفاف شدن این نکته و برای این که برکات حکومت‏داری دینی علی بن ابیطالب (ع) بهتر روشن شود، که در مدت کوتاه چه تحول فرهنگی پدیدار ساخت؟ در اینجا اندکی از اوضاع مردم عراق به ویژه کوفه در زمان امام (ع) بررسی می ‏شود؛

مردم عراق و کوفه

بی تردید شِکوه‏ها و نکوهش هایی در سخنان عترت در مورد مردم کوفه در آثار روایی و تاریخی به چشم می‏ خورد. «یا اشباهَ الرجال» از امیر المؤمنین (ع) در کوفه صادر شده است؛ نکوهش سید الساجدین (ع) و نیز فریادهای زینب کبری (س) در محرم سال ۶۱ هجری خطاب به مردم کوفه است که آنان را اهل حیله و نیرنگ خطاب می‏کند. لیکن در کنار این نکوهش ‏ها، ستایش‏ ها، آن گونه ژرف و با عظمت است و نیز رفتار این مردم آن گونه سترگ و پایدار است که نکوهش‏ ها را به گونه ای تفسیر میکند که  بازگشت به روحیه عموم مردم نیست. بلکه نکوهش ‏ها مربوط به برخی از این مردم (هواداران حزب عثمانیه) است و نیز مختص به زمان هایی است که آنان در اثر شرایط بحرانی و از شدت ارعاب و وحشت حاکمان، عقب‏نشینی نموده اند. پس به روحیه و رفتار عموم مردم کوفه در طول تاریخ زندگی عترت تعمیم‏ پذیر نیست. به نظر می ‏رسد روحیه و چهره فرهنگ عمومی مردم کوفه، فرهنگ علوی است. خاستگاه این فرهنگ، برکات حضور امیر المؤمنین (ع) در مدت پنج سال حکومت‏داری وی می‏باشد.  فرهنگ نشأت گرفته از فرهنگ علوی (ع)، بسیار ژرف و عمیق و رفتار آنان بسیار استوار در راستای اهداف اهل بیت (ع) می‏باشد و جریان عظیم فرهنگی که امیر المؤمنین (ع) در عراق به ویژه کوفه پدیدار ساخت، سال‏ های سال اثرات آن ماندگار شد.

کوفه؛ پایگاه تشیع

امیرالمؤمنین (ع) بعد از غائله «جمل»  کوفه را به عنوان پایگاه خویش برگزید و مردم کوفه را بهترین یاوران خویش در راه استقرار دین الهی معرفی کرد… «فقد سمعتم و اطعتم و دعیتم فاجبتم الاخوان و الاعوان علی الحق انتم» شما فراخوانی ما را شنیدید و پیروی کردید، به همین خاطر شما بهترین برادران و یاران در استقرار حق می‏باشید. امیر المؤمنین (ع) در هنگام عزیمت به سوی بصره در منطقه «ذی قار» نزدیک کوفه، سپاه خویش را متوقف نمود. حضرت برای تجهیز سپاه خویش عبدالله بن عباس و حسن بن علی (علیهما السلام) را به کوفه اعزام نمودند، تا از مردم کوفه استمداد کنند. مردم کوفه به درخواست امام همام (ع) پاسخ مناسبی دادند. بر اساس برخی نقلها حدود هفت هزار نیرو  و برخی دیگر دوازده هزار نیرو برای یاری علی (ع) بسیج نمودند. امام  هنگامی که  سپاه کوفه در ذی غار به او پیوست، به خاطر قدردانی از حمایت مردم کوفه فرمودند: یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ إِنَّکُمْ مِنْ أَکْرَمِ الْمُسْلِمِینَ وَ أَقْصَدِهِمْ تَقْوِیماً وَ أَعْدَلِهِمْ سُنَّةً وَ أَفْضَلِهِمْ سَهْماً فِی الْإِسْلَامِ وَ أَجْوَدِهِمْ فِی الْعَرَبِ مَرْکَباً وَ نِصَاباً أَنْتُمْ أَشَدُّ الْعَرَبِ وُدّاً لِلنَّبِیِّ (ص) وَ أَهْلِ بَیْتِه. وَ إِنّمَا جِئتُکُم ثِقَةً بَعدَ اللهِ بِکُم…  ای مردم کوفه شما گرامی ترین مسلمانان می‏باشید، شما پر بهاترین ارزش ‏ها  می باشید، شما از روشی معتدل برخوردارید، و شما برترین سهم را در اسلام دارید. شما بهترین رویشگاه را در میان عرب دارید.  شما مردم کوفه بیشترین علاقه و محبت را به پیامبر و اهل بیت پیامبر دارید، من چون بعد از خدا به شما اطمینان داشتم به شما رو زدم و از شما کمک طلبیدم». به سبب همین سابقه، سپاه عظیم حسن مجتبی (ع) در رویارویی با معاویه در ساباط از کوفه بسیج شد و نیز هزاران نفر وفادار اهل بیت از کوفه به حسین بن علی (علیهما السلام) نامه نگاشتند و حضرت را به عراق فراخواندند و یا نهضت توابین بعد از شهادت حسین (ع)که هزاران قربانی داد، در کوفه شکل گرفت. همچنین، خاستگاه نهضت مختار کوفه قرار گرفت و یاران مختار از کوفه همراه وی شدند  و یا قیام خونین زید بن علی که ۴۰ هزار نیرو ساماندهی نمود، پایگاهش کوفه بود. به همین جهت حمایت از علی بن الحسین (علیهما السلام) در کوفه شکل می‏گرفت.

اینک محمد بن علی باقر العلوم (ع) در کوفه از آن چنان موقعیت بهره‏مند است که از سوی دشمنان، «پیامبر    مردم کوفه» قلمداد میشود! به خاطر ویژگیهای عراق به خصوص مردم کوفه است که اهل بیت (ع) این مکان را پایگاه تشیع علوی معرفی می‏نمایند: امام صادق علیه السلام، «ان الله عزوجل عرض ولایتنا علی اهل الامصار فلم یقبلها الا اهل الکوفه. رهبری ما بر همه دیار مطرح شد، لیکن تنها مردم کوفه آن را پذیرفتند». و نیز می‏فرماید: «مردم هیچ شهری به مقدار  مردم کوفه محبّ اهل بیت نیستند، ما مِن اهل البلدان اکثر محبا لنا من اهل الکوفه».  همچنین امام صادق (ع)می‏فرماید: انه لیس بلد من البلدان و مصر من الامصار اکثر محبا لنا من اهل الکوفه ان الله هدیکم لامرٍ جهله الناس فاجبتمونا و ابغضنا الناس، و  صدقتمونا و کذبنا الناس و اتبعتمونا و خالفنا الناس فجعل الله تعالی محیاکم محیانا و مماتکم مماتنا. مردم هیچ منطقه شهری به مقدار مردم کوفه محب و دوستدار ما (اهل بیت نبوده‏اند. خدای سبحان شما را به موضوعی که مردم نسبت به آن ناآگاهند رهنمون ساخت (رهبری و ولایت اهل بیت)، شما هنگامی که مردم به ما کینه‏توزی می‏کردند، فراخوانی ما را پاسخ دادید،  هنگامی که مردم ما را تکذیب  میکردند، شما تصدیق نمودید؛ هنگامی که دیگران با ما به چالش برخاسته بودند، شما از ما پیروی کردید، خدا زندگی شما را زندگی ما قرار دهد و مرگ شما را همانند مرگ ما قرار دهد.

همچنین محضر باقر العلوم گفته می‏شود: شیعیانی که در کوفه پیرو عترتند بسیارند، قیل لابی جعفرٍ ان اصحابَنا بالکوفة لَجماعةٌ کثیرةٌ فلو امرتَهم لأطاعوک و اتّبعوک. این اظهارات نشان از پایگاه قرار گرفتن این منطقه در سال‏های متمادی دارد که کوفه و پیرامون آن پایگاه اندیشه زلال تشیع بوده است. در زمان باقر العلوم (ع)که نزدیک به یک قرن از زمان حکومتداری علی (ع) می‏گذرد، کوفه پایگاه هواداران عترت به شمار می‏رود. هشام در موسم حج هنگامی که باقر العلوم (ع) را مشاهده می‏کند، خدمتکار وی می‏گوید این شخص محمد بن علی است. هشام می‏گوید: المفتونُ بِهِ اَهلُ العراق. این همان شخصی است که مردم عراق شیفته وی و مورد آزمون قرار گرفته‏اند. باقر العلوم (ع) وارد مسجد النبی می‏شود. عده‏ای می‏پرسند این مرد کیست؟ در پاسخ می‏گویند: این امام و پیشوای مردم کوفه است، فقیل لهم: امام اهل الکوفة. امام در مدینه است، لیکن معروف به امام مردم کوفه است! به همین خاطر بیشتر شاگردان امام در مدینه نیز از کوفه بودند. مانند، جابر بن یزید جعفی، محمد بن مسلم ثقفی، زراره بن اعین شیبانی، حمران بن اعین شیبانی، بُکَیر بن اَعیَن شیبانی، نصر بن مزاحم، ثابت بن دینار، ابوحمزه ثمالی، کمیت اسدی و… .

در زمان باقر العلوم (ع) در کوفه مدرسه‏ای پرآوازه شکل گرفته بود که پایگاه عترت و دانش آل رسول الله (ص) بود. در شرح حال حسین بن علی بن  زیاد وشا، این نکته آمده است، وی اظهار می‏دارد من از نهصد نفر عالم شنیدم که همه می‏گفتند: «حدثنی جعفر بن محمد» که پایه گذار چنین حوزه، محمد بن علی (ع) بود.  به همین خاطر که مردم کوفه علاقه‏مند به عترت بودند و از آرمانهای عترت پیروی می نمودند؛ نظام حاکم اُمَوی، مردم کوفه را از ملاقات با محمد بن علی (ع) در مدینه به موسم حج منع می‏کند. باقر العلوم (ع) هنگامی که ابوحنیفه در نزد وی می‏نشیند، به وی خطاب می‏کند: در نزد ما ننشین. زیرا مردم عراق از این کار ممنوع شده‏اند، لا تقعُد إِلینا یا أخا العراق، فإنکم قد نُهِیتُم عن القعود الینا».

مردم کوفه در فضل و برتری در آن حد بودند که برخی از اصحاب مانند «سعد بن عبدالله»، کتابی در شأن و فضیلت دو پایگاه تشیع، قم و کوفه می‏نگارد. باور و اعتقاد آنان، آن مقدار راسخ و استوار بود که همان گونه که به اهل بیت علاقه شدید ابراز می‏کردند، نسبت به طرف مقابل نیز شدیدا حسّاس بودند. به گونه‏ای که کسی جرأت به خود نمی‏داد از خلفا در کوفه به نیکی یاد کند. برخی مورخان می‏نویسند: «هر کس طالب کشته شدن می‏باشد، به کوفه برود و در کوفه از عثمان به نیکی یاد کند، من اراد الشّهادةَ، فلیدخل دارَ البِطّیخِ بالکوفة یترحّم عَلَی عثمانَ». از عثمان به نیکی یاد کردن، کشته  شدن طرف را به دنبال داشته است. تنها شخصی مانند ابوحنیفه که از موقعیت بالایی در کوفه برخوردار می‏شود و فقیه فرقه حنفی به  حساب میآید جرأت می‏کرده است، از عثمان به نیکی یاد کند.

جمعیت انبوه کوفه را بیشتر شیعیان شکل میدادند. به همین خاطر، کوفه همواره پایگاه نهضتهای تشیع بوده است. و بیشترین حساسیت از جانب «حزب عثمانیه» به منطقه عراق و کوفه بود و بیشتر خشونت و دیکتاتوری از جانب حکومت بنی‏امیه به مردم کوفه روا داده شده است و بیشترین فدائیان عترت که در راه آرمان های عترت خون دادند، مردم کوفه بودند. ابی‏الحدید در این باره می‏نگارد: «و کان اشد الناس بلاءً حینئذ اهل الکوفة لِکثرة من بها من شیعة علی (ع) فاستعمل علیهم زیاد بن سمیة فقتلهم تحت کل حجر و مدر و اخافهم و قطع الایدی و الارجل و سمل العیون و صلبهم علی جزوع النخل و طردهم و شردهم عن العراق. مردم کوفه به سخت‏ترین گرفتاری‏ها مبتلا بودند به خاطر این که شیعه علی (ع) در آنجا زیاد بود، زیاد بن سمیه شیعیان را زیر هر سنگ و کلوخی که می‏یافت، می‏کشت و آنان را ارعاب می‏نمود و دست و پای آنان را می‏برید! بر چشمان آنان میل گداخته می‏کشید، و بر درختان خرما آنان را به دار می‏کشید و آنان را از عراق پراکنده میساخت » و دیگری می‏نویسد: هیچ مردمی به مقدار مردم کوفه در اطراف بنی‏هاشم خون نداده‏اند، قد علم الناس انه لیس فی الارض بلدٌ اجمع اهله علی حبّ بنی هاشم الا الکوفة و ما قُتِلَ احد من بنی هاشم فی شرق و لا غرب  الا حولَه قَتلَی من اهل الکوفه تختلط دمائُهم بِدمه.. مردم آگاهند که هیچ کجا بر دوستی بنی هاشم همانند مردم کوفه پدیدار نبودند. در شرق و غرب عالم هیچ یک از بنی هاشم کشته نشد، الا این که در اطراف وی کشتگانی از مردم کوفه مشاهده می‏شد خون هاشمی با خون کوفیان آغشته می‏گردید.  

بر این اساس، نسبت «بی‏وفایی»  به مردم کوفه ناشی از یکسونگری است.. اگر اوضاع  اندیشه و رفتار پایگاه علوی صحیح تحقیق شود، این نکته به خوبی شفاف می‏شود که مردم عراق به ویژه کوفه وفادارترین مردم به آرمان ‏های عترت بودند و حتی اگر کسی از عترت در جای دیگر قیام می‏کرد و بر علیه ستم شورش می‏نمود و کشته می‏شد، هواداران وی را مردم کوفه شکل می‏دادند  و خون وی با خون مردم کوفه آمیخته می‏شده است. به همین خاطر این نکته که در زمان ما شعار عمومی شده که، ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند! ناشی از یک جانبه‏نگری به فرهنگ و رفتار مردم کوفه است. اگر همه جوانب بررسی شود، آنگاه باید گفت ای کاش ما نیز همانند مردم کوفه از آرمان‏ها و اهداف عترت و علی (ع) حمایت می‏کردیم! در هر صورت آنچه از میان این تحقیق به خوبی آشکار است، موقعیت بس والای عترت و نیز باقر العلوم (ع) در میان مردم عراق به خصوص کوفه می‏باشد که از حضرت به عنوان «امام» و «پیامبر» مردم عراق یاد شده است. این گونه موقعیت اجتماعی فراگیر است که نفوذ سخن در جامعه را پدیدار می‏سازد. فرد با چنین موقعیتی، توانمند خواهد بود تا در معادلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نقش مؤثر ایفا نماید. زیرا که فرد منزوی، هیچ گاه توان نقش آفرینی نخواهد داشت. نقش آفرینی‏های امام همام در عرصه‏های یاد شده که به دنبال خواهد آمد،  از این موقعیت پدیدار می‎باشد. این موقعیت اجتماعی است که از تشکل هم‏سوی عترت، حراست می‏کند و این تشکل را ساماندهی فرهنگی و اجتماعی می‏نماید و از خطرها و بحران‏ها عبور می دهد.
منبع: حوزه نت
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.