تبیان، دستیار زندگی

طنز دفاع مقدس

هشت سال جنگ تحمیلی که در لفظی زیباتر، دفاع مقدس خوانده می‌شود علاوه بر سختی‌ها و حساسیت‌های مبارزه آن هم از نوع نابرابر، برای رزمندگان به واسطه عشق و ایمانی که به راه انتخاب شده‌شان داشتند شیرینی‌هایی نیز به همراه داشت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
شهید صیاد شیرازی
به گزارش تبیان به نقل از  باشگاه خبرنگاران جوان؛ 31 شهریور هر سال روزی است که هیچگاه از خاطر ملت ایران فراموش نخواهد شد، آغاز جنگی نابرابر و برنامه ریزی شده که قرار بود دشمن را 3 روزه به قلب ایران برساند اما رزمندگان آن را هشت سال تمام در مرزهای ایران نگه داشتند و سرانجام بیرون راندند.

هشت سال جنگ تحمیلی که در لفظی زیباتر، دفاع مقدس خوانده می‌شود علاوه بر سختی‌ها و حساسیت‌های مبارزه آن هم از نوع نابرابر، برای رزمندگان به واسطه عشق و ایمانی که به راه انتخاب شده‌شان داشتند شیرینی‌هایی نیز به همراه داشت.

با نزدیک شدن به هفته گرامیداشت دوران دفاع مقدس برخی از خاطرات رزمندگان در فضای مجازی از سوی کاربران منتشر و برخی دیگر بازنشر می‌شود، برخی از این روایتها مرتبط با خاطرات طنز در دوران دفاع مقدس است که یکی از آنها این روزها در اینستاگرام دست به دست می‌شود.

متن زیر یکی از خاطرات طنز دوران دفاع مقدس است که در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شد:

"بعد از عملیات بود. حاج صادق آهنگران آمده بود پیش رزمندگان برای مراسم دعا و نوحه خوانی. برنامه که تمام شد مثل همیشه بچه‌ها هجوم بردند که او را ببوسند و حرفی با او بزنند.

حاج صادق که ظاهراً عجله داشت و می خواست جای دیگری برود، حیله ای زد و گفت: «صبر کنید صبر کنید من یک ذکر را فراموش کردم بگویم، همه رو به قبله بنشینند، سر به خاک بگذارید و این دعا را پنج مرتبه با اخلاص بخوانید».

همین کار را کردیم. پنج بار شده ده بار، پانزده بار، خبری نشد که نشد. یکی یکی سر از سجده برداشتیم، دیدیم مرغ از قفس پریده".
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان