تبیان، دستیار زندگی
ها می خواهند بدانندعلی دایی از كجا آمد و چگونه علی دایی شد؟ من درسال 1348 دریك خانواده ورزشی به دنیا آمدم . پدر خدا بیامرزم در دوران جوانی اش والیبالیست بود و برادران خودم همه فوتبالیست بودند. دایی ها و پسرخاله های من هم&nbs...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برای قهرمانی به پرسپولیس آمدم


خیلی ها می خواهند بدانندعلی دایی از كجا آمد و چگونه علی دایی شد؟

من درسال 1348 دریك خانواده ورزشی به دنیا آمدم . پدر خدا بیامرزم در دوران جوانی اش والیبالیست بود و برادران خودم همه فوتبالیست بودند. دایی ها و پسرخاله های من هم  یا فوتبال بازی می كردند یا بسكتبال . محله خیرآباد اردبیل جایی بود كه زندگی را در آنجا آغاز كردم و بزرگ شدم. هنوز هم خانه مان همان جاست. آن موقع ، پشت خانه قدیمی مان دراین محله ، زمینی بود كه متعلق به خود ما بود و من و برادرانم در آنجا گل كوچك بازی می كردیم . از همان كودكی ، فوتبال را دوست داشتم . در دوران ابتدایی ، راهنمایی و متوسطه هم همیشه عضو تیمهای مدرسه بودم . آنقدر فوتبال و ورزش را دوست داشتم  كه اگر روزی معلم  ورزش ما نمی آمد، من می شدم معلم ورزش.

پس از همان نوجوانی ، تمرین مدیریت می كردی؟

این مدیریت ناخواسته بود و ناشی از عشقم به و رزش، نه علاقه به تحكم.

فقط فوتبالی بودی ؟

نه ، در دوران دبیرستان والیبال را هم خیلی دوست داشتم . درتیم دبیرستان هم انتخاب شدم . ولی  ورزش اول برای من فوتبال بود. به هر حال مهم این بود كه ورزش می كردم.

فوتبال باشگاهی را از چه زمانی شروع كردی ؟

14 سالم بود كه همراه با تیم جوانان اردبیل دررقابتهای باشگاهی استان شركت كردم. مربی آن تیم عموی پسرخاله هایم بود.

اولین موفقیت فوتبالی ات را چه زمان به دست آوردی؟

سال 1367 درحالی كه 19 ساله بودم با تركیب تیم منتخب اردبیل درمسابقات جام فلق قهرمان شدیم . همبازی معروف من درآن بازی ها، مرحوم مقصود بایرامی بود . جام فلق بین شهرستانهای منتخب استانها برگزار می شد! البته من درآن زمان عضو تیم استقلا ل اردبیل هم بودم و همراه با این تیم از دسته سوم به دسته دوم رفتیم و بعد هم راهی دسته اول شدیم . با مجموعه این خاطرات باید بگویم فوتبال را مدیون شهرم اردبیل و جوانان خوب آن هستم . تمام مربیان شهرم برای من زحمت كشیدند، بخصوص مربیان اول من مجید منصوری و جابر نعمتی .

و بعد هم برای ادامه فوتبالت به تهران آمدی ؟

نه ، من برای تحصیل دردانشگاه صنعتی شریف به تهران آمدم ولی دریك سال اول حضورم درتهران فوتبالم را دراردبیل دنبال می كردم.

تحصیل در تهران ، فوتبال دراردبیل ؟ ! چطور ممكن است ؟

چهارشنبه ها كه دانشكده تعطیل می شد، من به اردبیل می رفتم و جمعه ها برای تیم باشگاهی ام یا تیم منتخب اردبیل بازی می كردم. بعد از اینكه بازی تمام می شد ، سوار اتوبوس می شدم تا شنبه صبح سركلاس درس باشم. همه اینها به خاطر عشق و علاقه ام بود. عشق به فوتبال و صمیمیت با بچه ها بود كه مرا به اردبیل می كشاند . 12 ساعت با اتوبوس می رفتم، یك روز در اردبیل می ماندم، یك بازی می كردم و 12 ساعت هم با اتوبوس برمی گشتم . شاید باور نكنید، اما بعضی مواقع وقت نمی كردم بعد از بازی دوش بگیرم . یادم هست آن موقع همیشه اتوبوسها وسط راه درجایی به نام گردنه حیران توقف می كردند. سه -  چهار قهوه خانه یا رستوران بین راهی بود كه همیشه اتوبوسها آنجا نگه می داشتند. من تازه آنجا بود كه آبی به صورت می زدم و دست و صورتم را می شستم ، بعد هم می آمدم تهران . بعضی مواقع وقت پیدا می كردم كه دوش بگیرم و بعضی مواقع هم مستقیم باید می رفتم سركلاس می نشستم . بعد ازیك سال برای گذراندن زندگی و جلوگیری از هرز رفتن فوتبالم پیراهن تیم اتحادیه تاكسیرانی را در مسابقات دسته دوم تهران به تن كردم و آقای گل این رقابتها شدم.

یادت هست چه زمانی به تیم ملی دعوت شدی ؟

سال 1371 به دعوت آقای پروین به اردوی تیم ملی رفتم. آن موقع درتیم بانك تجارت بازی می كردم . تیم ملی برای بازی های مقدماتی آسیا درهند آماده می شد،ولی اردو هنوزحالت شبانه روزی پیدا نكرده بود. متاسفانه درغربال نهایی خط خوردم . یادم هست روزهای پایانی سال بود و من شب عید با اتوبوس به اردبیل برگشتم.

آن شب هیچ به این موضوع فكر كردی كه روزی می شوی بهترین گلزن تاریخ فوتبال جهان ؟!

آن شب كه زیاد حال خوشی نداشتم ، چرا كه با هزار امید و آرزو آمده بودم . ولی خط خوردم . اما در كل هیچ وقت درذهنم آرزوهای بزرگ نمی پرورانم و رویا پردازی نمی كنم و همیشه مسیر زندگی ام را براساس حقایقی كه پیش روی من بوده انتخاب كرده ام.

علی دایی برای رسیدن به بانك تجارت ، پرسپولیس ، السد قطر، آرمینیابیله فلد، بایرن مونیخ و هرتا برلین آلمان، الشباب امارات و بالاخره پرسپولیس حتما" سختی های بیشتری را تحمل كرده است . از آن سختی ها صحبت كن!

آن زمان مثل الان نبود و در شهرستان امكانات زیادی دیده نمی شد. تیمها فضا برای تمرین و پول خرید كفش هم به ما نمی دادند و هر كس به اندازه پولی كه در جیبش داشت ، دراین كار شركت می كرد و دست آخرپول خرید كفش و لباس جور می شد و برای تمرین در هوای فوق العاده سرد اردبیل آماده می شدیم. ما دراین هوا بزرگ شدیم. در زمستانها بعضی مواقع هوا به 15 یا 20درجه زیر صفر می رسید ، اما درهمین هوا ما قید تمرین را نمی زدیم . زمین تمرین ما بیرون شهر بود و باید 10 كیلومتر می رفتیم ، تمرین می كردیم  و بر می گشتیم. ماشین هم نبود. گاهی با مینی بوس و حتی گاهی مجبور می شدیم پشت وانت بنشینیم ، 10 كیلومتر را درآن هوا برویم و تمرین كنیم . به هر حال با مصیبت به زمین تمرین می رسیدیم ، اما سختی كار تازه از اینجا به بعد شروع می شد. بعد از تمرین ، آنقدر هوا سرد بود كه نمی توانستیم لباسهایمان را عوض كنیم . حمامی در بیرون شهر اردبیل درمنطقه ای به نام علی آباد بود كه ما مجبور بودیم با لباس ورزشی به آنجا برویم وزیر دوش حمام عمومی ، لباس ورزشی را در بیاوریم . شاید چهار دقیقه باید دستمان را درآب نگه می داشتیم تاحس بگیرد. این شرایط برای هر فردی قابل درك و تحمل نیست . من در این وضعیت فوتبالیست شدم.

اگر دوباره متولد شوی چه راهی را برای زندگی می كنی ؟

چون فكر می كنم بهترین راه را برای زندگی انتخاب كرده ام ، باز هم همین راه را می روم . البته فوتبال همه چیز زندگی من نیست ، بلكه جزیی از آن است . من با فوتبال به خیلی چیزها رسیدم . اما نباید این گونه برداشت شود كه فوتبال را از دایی بگیری ، او می میرد. من در زندگی هدفهای دیگری دارم و درحقیقت اگر صد باردیگر متولد شوم بازهم تلاش می كنم تا از طریق فوتبال به آن اهدافم برسم . شاید باور نكنید اما من با فوتبال خدا را بهتر شناختم. فوتبال جزء بزرگی از زندگی من است؛ اما باز هم می گویم همه چیز زندگی من نیست.

با آن كه پدرنیستی ، اما در یونیسف احساس پدرانه داری ... این جوری زندگی كردن هم در نوع خود زیباست...

افتخار می كنم كه از این راه بتوانم خدمت كوچك به قشر جوان و نوجوان كشورم بكنم. این جزو بزرگترین افتخارات زندگی من بوده كه به عنوان نماینده یونیسف درایران انتخاب شدم. این مسابقه باعث شد تا درباره كودكان ایران و جهان اطلاعات بسیاری كسب كنم و بهتر با مشكلا ت قشر نوجوان و كودكان ایران آشنا شوم . مشكلاتی كه خودم با آنها بزرگ شدم  و با گوشت و پوستم آنها را لمس كردم . به همین خاطر آنها را خیلی خوب درك می كنم.

چه برنامه هایی را در یونیسف دنبال می كنی ؟

برنامه كلی ما در یونیسف این است كه به مردم در زمینه حقوق كودكان اطلاعات و آگاهی بدهیم . برطرف كردن مشكلات كودكان ، بخشی از وظایف ماست. كودكان ما حق دارند در صلح ، آرامش وامنیت زندگی كنند و از بهداشت و تغدیه مناسب برخوردار باشند. ما باید به كودكانمان اجازه حرف زدن و اظهار نظر بدهیم و آنها را درتصمیماتمان شریك كنیم.  من به عنوان نماینده یونیسف از تمام مردم خوبمان و از تمام پدران و مادران عزیز می خواهم حتما به حقوق كودكانشان توجه داشته باشند.

كمتر كسی فكر می كرد تو در فصل جاری به پرسپولیس بپیوندی ، چرا كه هم با پاسی ها مذاكره كرده بودی و هم از را پیدوین پیشنهاد داشتی !

به هر حال پرسپولیس خانه او ل من محسوب می شود و بعد از بررسی جوانب امر صلاح دیدم به همین جا برگردم . رفتن من به باشگاه پاس به خاطر رفاقتم با سردار آجرلو بود، دوستی ما به هفت – هشت سال قبل بر می گردد ومن همیشه می روم آنجا، چون پاس را هم خانه خودم می دانم و ارادت قلبی به این باشگاه دارم.

فكر نمی كنی اگردرخارج می ماندی بهتر بود؟

هرچه خواست خدا باشد همان می شود. فعلا" كه درپرسپولیس هستم و هیچ  مشكلی هم ندارم .

به نظر شما پرسپولیس امسال درلیگ برتر موفق می شود؟

اگر به این امر اعتقاد نداشتم قرارداد نمی بستم . بله ، ان شاء ا... امسال عملكرد قابل قبولی خواهیم داشت.

می گویند دایی مبلغ بسیار بالایی بابت عقد قرارداد با پرسپولیس دریافت كرده است ؟

مساله قرار داد، یك مساله شخصی است . من به این مساله توجهی نداشته و كار خودم را دنبال می كنم .

مگر كسی می داند حقوق شما چقدراست؟! اصلا" شما تا به حال دیده اید كسی درمورد قرارداد من چیزی بداند؟