تبیان، دستیار زندگی

اکران خارجی؛تقویت یا مرگ سینما؟

چند هفته ای است زمزمه اکران فیلم های خارجی در سینمای ایران شنیده می شود. این اتفاق به نفع سینمای ما است یا به ضرر؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
اکران خارجیدلایل متعددی می توان در خوبی یا بدی اکران فیلم های خارجی در سینماهای کشورمان ردیف کرد. در یک دسته بندی کلی تر می توان شش دلیل برای این ماجرا کنار هم قرار داد. ابتدا نیمه پر لیوان را می بینیم و سه مورد از مزیت این ایده را مرور می کنیم. در ادامه سراغ نیمه خالی می رویم و سه عیب اصلی آن را بررسی خواهیم کرد.


لذت تماشا در سینما


برای علاقمندان سینما چه لذتی بالاتر از این که فیلم را در محل اصلی خود یعنی سالن های سینما ببینند؟ پرده عریض ، صدای با کیفیت و هر مشخصه ای که فقط در سینما می توان سراغ گرفت. پس چرا باید مردم ما از این امکان محروم باشند و به سیستم های پخش خانگی رضا دهند؟ تازه، توی سینما فیلم را کنار دیگران می بینیم و فرهنگ فیلم دیدن در همنشینی چند صد نفره است که شکل می گیرد. از آن طرف فیلسمازان فیلم را برای پرده عریض می سازند و با تلویزیون خانگی نمی توان پی به ارزش های کارشان برد.

رونق سالن ها


تا سال 94 از عنوان ورشکسته برای توصیف حال و روز سینما استفاده می شد. سال 95 گیشه ها به یک باره رونق گرفتند اما امسال فقط معدودی از فیلم ها موفق بودند. حالا تصور کنید فیلم های روز دنیا اکران شوند. آن وقت مخاطبی که برای سرگرمی سینما را انتخاب کرده می داند فیلم خوب خارجی برای پر کردن اوقات فراغتش روی پرده است. طبعا وقتی سالن ها پررونق شوند، سینمادار هم با توان بیشتر به مخاطب سرویس می دهد. تداوم این چرخه کیفیت سالن ها و افزایش تعداد سینماها را به همراه دارد و یک بازار واقعی عرضه و تقاضا شکل می گیرد.

رونق رقابت


چرا در یک سال فقط چند فیلم پر فروش می شوند؟ اصلا چرا در برخی فصل های سال، کلی فیلم روی پرده می آید و حتی به فروش 100 میلیون نمی رسند؟! معلوم است؛ دلیل اول را باید در کیفیت بد خود فیلم جست و جو کرد. رقابت که نباشد سرمایه گذار، تهیه کننده و پخش کننده در حاشیه ای امن فیلم می سازند، به جشنواره ها می دهند، اکران می کنند و با فروش رایت آن به شبکه خانگی سودی به جیب می زنند. حال آن که اگر فیلم خارجی اکران شود مجبور است خود را تکان دهد. واقعا با وجود فیلم های خارجی خیلی از فیلم های وطنی ارزش دیدن دارند؟

رقابت نابرابر


حالا که از رقابت گفتیم و اشاره کردیم اکران خارجی ها ، فیلمساز داخلی را به تقلا برای بالا بردن کیفیت کارش می اندازد شرط انصاف نیست روی دیگر سکه را نبینیم. فیلمساز خارجی کلی امکانات دارد و از نظر فنی خیلی خیلی جلوتر است. خب برای این بخش حرفی نمی ماند اما از نظر ممیزی چرا. فیلمساز ایرانی برای گرفتن پروانه ساخت و نمایش با سخت گیری هایی روبرو است که خیلی از آن ها سلیقه ای است و گویا فقط برای یک عده اعمال می شود. در شرایطی که فیلسماز خارجی آزادی عمل فراوان دارد چرا نباید از ممیزی سلیقه ای موقع دادن پروانه ساخت و نمایش پرهیز کرد؟


ماجرای ممیزی


این قصه سر دراز دارد؛ بله دست فیلمساز خارجی خیلی خیلی بازتر از فیلسماز ایرانی است اما فیلمش برای اکران باید مجوز از وزارت ارشاد خودمان دریافت کند. حتما ممیزی ها سینما کمتر از تلویزیون است اما بهرحال ممیزی اعمال می شود و مخاطب توی سینما با نسخه ای کوتاه شده مواجه است. خب، وقتی کسی اصل فیلم را با کیفیت عالی و بدون سانسور می تواند در خانه تماشا کند چرا نسخه مثله شده آن را در سینما ببیند؟ وانگهی احساس این که حرف فیلم بخاطر مصلحت ها تغییر کرده، لذت تماشا را از بین می برد.

تک صدایی


خطر مهم دیگر اکران فیلم خارجی خطر تک صدایی است. به این معنا که با گسترش فیلم های خارجی در سینماها، بخش خصوصی بجای هزینه در تولید روی اکران سرمایه گذاری می کند. تازه اگر همه چیز خوب پیش برود سودش تضمین شده و دردسر درآمد زایی اش کمتر است. در چنین شرایطی فیلسماز برای جور کردن هزینه فیلمش باید به دولت و نهادها پناه ببرد. آن هم که هر فیلمی نمی سازند و نتیجه اش از بین رفتن تنوع فیلم ها و نوع خاصی از سینما است. خطر ثانویه، ازدیاد دوباره فیلم های جشنواره ای است که فیلسماز ایرانی صرفا برای آن جشنواره ها می سازد.

یک روایت تاریخی


صف بندی مقابل طرح نمایش آثار خارجی به سال های دور بر می گردد و حالا که بار دیگر موضوع روز شده  است ، شاهد نقد و نظرها درباره آن هستیم.

دهه پنجاه که دقیق ترش می شود سال 51 ،فیلم خارجی در سینماهای ایران اکران شد و آهسته آهسته جای آثار  داخلی را تنگ کرد. حالا از این اتفاق به عنوان دلیل اصلی ورشکستگی سینمای ایران در سال های منتهی به 57 یاد می شود.

ابتدای دهه شصت همچنان جایی برای فیلم های خارجی وجود داشت که عمدتا انیمیشن های سینمایی یا آثار سینمای هند (مثل مشعل)بودند. مسولان سینمایی اما متوجه شدند آثار خارجی عرصه را تنگ کرده و مانع از تداوم نمایش آن ها شدند و به این ترتیب پرونده اش بسته شد. در دهه هفتاد بار دیگر پای فیلم های خارجی به سینماهای ایران باز شد. این بار نوبت به فیلم های روشنفکری بود که عمدتا از روسیه می آمدند و طیف خاصی از علاقمندان بشدت هوادار این فیلم ها بودند.

در اواخر دهه هفتاد و سال های دهه هشتاد نوبت به اکران فیلم های روز جهان رسید که باز هم مخاطب شان خاص پسند بودند. فیلم هایی مثل «دیگران»، «مرد مرده» ، «عشق» و« فرزندان بشر» مخاطب خاص خود را داشتند اما نه آن قدر زیاد که سینمادار  را ترغیب به تداوم اکران کند. حالا چند سالی است انیمشین های سینمایی بار دیگر روانه پرده می شوند و مشتری مخصوص خود را دارند. برخی سالن های خصوصی نیز فیلم های خارجی که چند ماه از اکران آن ها گذشته را برای علاقمندان نشان می دهند. علاوه بر این ها ، سینما تک ها در طول همه این سال ها محلی برای عشق فیلم ها بوده که همچون امروز امکان دریافت فیلم های روز را نداشتند.

این بار مساله متفاوت است؛ قرار نیست سالن های سینما به طور معدود در اختیار فیلم های خارجی قرار گیرد. تصمیم این است که فیلم در سرگروه اکران شود و سالن های زیاد در اختیار داشته باشد. نتیجه این کمشکش چه خواهد شد؟