تبیان، دستیار زندگی

نحوه انتصاب آیت الله مهدوی کنی به فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی

نقل های دکتر علی مطهری از نقش مهم آیت الله مطهری در انقلاب

امام به شهید مطهری اعتماد داشت و گفته می‌شود حتی امام حکم مرحوم لاهوتی را صادر کرده بود و در راه صداوسیما بود که اعلام می‌شود که برگرداندند، ولی بعضی‌ها هم می‌گویند هنوز امام ننوشته بودند.به هر شکل، امام منصرف شدند و سپس به پیشنهاد مطهری، آقای مهدوی‌کنی، مسئول کمیته‌های انقلاب اسلامی شدند ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
شهید مطهری
دکتر علی مطهری نحوه انتصاب آیت الله مهدوی کنی به فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی را چنین شرح داده است: مجاهدین خلق می‌خواستند مرحوم لاهوتی، فرمانده کمیته‌های انقلاب اسلامی معرفی شود که امام هم پذیرفته بودند، ولی بلافاصله شهید مطهری نزد امام رفت و توضیح داد که مرحوم لاهوتی در دو سال آخری که در زندان بوده، گرایش به مجاهدین خلق پیدا کرده و دو تا از پسران وی نیز جزو کادر مرکزی مجاهدین خلق‌اند و اگر این کار انجام شود بالاخره کمیته‌ها به دست مجاهدین می‌افتد. امام هم به شهید مطهری اعتماد داشت و گفته می‌شود حتی امام حکم را صادر کرده بود و در راه صداوسیما بود که اعلام می‌شود که برگرداندند، ولی بعضی‌ها هم می‌گویند هنوز امام ننوشته بودند.به هر شکل، امام منصرف شدند و سپس به پیشنهاد مطهری، آقای مهدوی‌کنی، مسئول کمیته‌های انقلاب اسلامی شدند که خود آقای مهدوی‌کنی می‌گوید حکم من به ریاست کمیته‌های انقلاب اسلامی را خود شهید مطهری نوشت و امام امضا کرد.
دکتر علی مطهری با اشاره به تهدید فرقان به ترور آیت الله مطهری می گوید بعد از ترور قرنی، فرقان اعلام کرد که می‌خواهند دو روحانی را ترور کنند و روشن بود که دشمن اصلی گروه فرقان، شهید مطهری است؛ آنان از دو سال قبل با وی مشکل داشتند و جزوات و تفاسیر قرآنی که منتشر می‌کردند همگی مورد نقد مطهری بود و همواره دوستانه به آنها تذکر می‌دادند، ولی آنان در پاسخ گفته بودند اگر شما ادامه بدهید ما برخورد فیزیکی می‌کنیم. با وجود این مسائل، باز هم [درحفاظت از جان ایشان] کوتاهی شد.

قرار به محافظت شهید مطهری بود اما نشد

مطهری افزود: البته از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در آن زمان مولود ابتکار خود شهید مطهری بود و با پیشنهاد وی، از ادغام هفت گروه: 1- امت‌واحده، 2- گروه توحیدی بدر، 3- گروه توحیدی صف، 4- گروه فلاح، 5- گروه فلق، 6- گروه منصورون و 7- گروه موحدین تأسیس شده بود و در سال 58 به مقابله با مجاهدین خلق پرداختند، چند روز قبل از ترور شهید مطهری، پیشنهاد شده بود که مسئولیت حفاظت ایشان را برعهده بگیرند. پدر نیز رد نکرد و قرار بود به زودی این کار شروع شود که طی همان یکی، دو روز، ترور صورت گرفت.

ما گروه فرقان را دشمن شماره یک مطهری می‌دانستیم، اما بیشتر دشمن فکری می‌پنداشتیم.


مطهری اشاره‌ای نیز به ویژگی‌های پدر شهیدش کرد و گفت: شهید مطهری در مجامع عمومی، خیلی بروز و ظهور نداشتند و در این هم تعمد داشتند، در حالی که امثال آقای خلخالی با اینکه نقش بسیار کمتری داشتند، دائماً ظاهر بودند. در مراسم تنفیذ حکم مهندس بازرگان توسط امام (ره) که به پیشنهاد وی برگزار شد، خودشان حاضر نشدند و عمداً می‌خواستند پشت پرده باشند.
بازرگان شخصیتی بود که با شهید مطهری تفاهم و نسبت به او حرف‌شنوی داشت  این یک واقعیت است. بازرگان، مطهری را بسیار قبول داشت شهید مطهری هم با فرض وجود خودش، بازرگان را پیشنهاد کرد. من مطمئنم اگر مطهری بود، داستان شکل دیگری پیدا می‌کرد .
شهید مطهری در مقدمه جلد پنجم «اصول فلسفه و روش رئالیسم» نقدهایی بر بیان آقای بازرگان در اثبات وجود خدا آورده است. آقای بازرگان معتقد است که راه اثبات خدا منحصر به راه طبیعت است و قرآن هم بر همین راه تاکید دارد اما شهید مطهری می‌گوید راه طبیعت یکی از راه‌هاست و تنها ما را به مرز ماورای طبیعت می‌رساند و اینکه نیروی مدبری، عالم را تدبیر می‌کند. ولی ویژگی‌های این مدبر چیست، چه صفاتی دارد؟ آیا واحد است یا کثیر؟! اگر عالم است، علم آن نامتناهی است یا خیر؟ اگر قادر است، قدرت آن نامتناهی است یا خیر؟ این موارد را علم تجربی پاسخگو نیست. از اینجا به بعد باید به کمک فلسفه پیش برویم؛ به عبارت دیگر راه طبیعت عمومی‌ترین راه است اما کامل نیست.
غربی‌ها مهندس بازرگان را انسان لیبرال و معتدل و آزاد‌اندیشی می‌دانستند، در چنین شرایطی شهید مطهری ایشان را برای مدت موقت به عنوان نخست‌وزیر معرفی کرد تا بعد.
مردم باید یک سال اول انقلاب را جدا کنند. در اول انقلاب گاهی نیاز به تصمیمات جدی و سریع بود، چرا که خطر از دست ‌رفتن انقلاب وجود داشت. در اینکه افراط شده، شکی نیست. مثلا اصل تسخیر لانه جاسوسی، برای مدت کوتاهی می‌توان گفت به دلیل رفتار آمریکا و حفظ اقتدار انقلاب درست بود، اما به نظر من طولانی شدن آن، نه. گر تسخیر چندروزه برای گوشمالی آمریکایی‌ها انجام می‌شد و بعد هم آن را به پایان می‌رساندیم، خوب بود. همچنین اینکه افرادی را که در دولت موقت خدماتی داشتند، به صرف اینکه تفکر خاصی دارند، خائن و ضد انقلاب بخوانیم، درست نیست. این افراد در مبارزه و تفکر اسلامی سابقه طولانی دارند و باید حفظ می‌شدند.

انقلاب منافاتی با اصلاحات ندارد

دکتر مطهری می گوید: فکر می‌کنم اینطور نیست که در شرایط عادی آیا انقلابی کار کنیم یا اصلاحی و مصلحانه؟ بلکه عقل حکم می‌کند بر اساس مصالح اسلامی، کشور، انقلاب و منافع ملی تصمیم بگیریم و همین یک راه را بیشتر در پیش‌رو نداریم. در شرایط عادی، بر اساس تدبیر عمل کردن یعنی عمل انقلابی. انقلابی بودن به معنی بی‌عقلی نیست. انقلاب به معنی انفجار را ما قبول نداریم.

در زمان انقلاب این سخنان مطرح بود، عده‌ای معتقد بودند باید فشار‌ها را بر مردم افزایش داد تا جامعه خودبه‌خود منفجر شود.

در زمان اعتصاب کارکنان صنعت نفت در سال ۵٧ که نفت داخلی نیز تامین نمی‌شد، مردم به سختی افتادند و صف‌های طولانی نفت و بنزین تشکیل می‌شد.‌‌ همان موقع شهید مطهری طرحی به امام(ره) پیشنهاد کردند که طی آن در کنار منع صدور نفت به خارج، نفت داخلی تامین شود و ضرورتی ندارد مردم به سختی بیفتند. هیاتی متشکل از آقای بازرگان، مهندس کتیرایی و آقای هاشمی رفسنجانی را به امام پیشنهاد کردند که از طرف ایشان به خوزستان بروند و با کارگران صنعت نفت صحبت کنند و نفت داخلی تامین شود. این کار انجام شد و آثار بسیار خوبی هم داشت. از جمله اینکه انقلاب وارد مرحله ثبات شد، چرا که تا آن موقع فرمان‌های امام(ره) در راستای ساقط کردن نظام پهلوی بود ولی این فرمان یک کار اثباتی و ایجابی بود و نشان داد که حکومت عملا دست امام خمینی(ره) است. همان موقع عده‌ای اعتراض می‌کردند این کار غلط است چرا که ما در جهت خلاف انقلاب حرکت می‌کنیم، کار اصلاحی انجام می‌دهیم و شور و هیجان انقلاب پایین می‌آید. آنان معتقد بودند که باید به مردم فشار وارد شود تا منفجر شوند و بیشتر علیه شاه بشورند ولی شهید مطهری می‌فرمود ما انقلاب به معنی انفجار را قبول نداریم. آن، نظریه مارکسیست‌هاست. ما تضادی بین اصلاح و انقلاب قائل نیستیم. انقلاب ما انقلاب اعتقادی و ایمانی است. می‌خواهم بگویم کارهای اصلاحی با انقلاب منافاتی ندارد.

منابع: تاریخ ایرانی، روزنامه شرق