تبیان، دستیار زندگی

گفتمان روشنفکری سعی در نادیده گرفتن شاعران انقلاب داشت

عبدالجبار کاکایی گفت: گفتمان روشنفکری سعی در نادیده گرفتن شاعران انقلاب داشت و شاید به خاطر این گاردها بود که قیصر رو به ترانه آورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
عبدالجبار کاکایی

 در نشست و نقد و بررسی کتاب «این ترانه بوی نان نمی‌دهد» نوشته مهدی فیروزیان یکشنبه شب هفتم آبان با حضور جمعی از پژوهشگران و علاقمندان به ادبیات پارسی و مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد.

عبدالجبار کاکایی در این نشست گفت: سال ۶۲ در حوزه هنری قیصر امین‌پور را دیدم که روی پله‌های ورودی نشسته بود. پیش از آن او را در تلویزیون دیده بودم که برای جنگ شعر می خواند، وقتی کمی با هم حال و احوال کردیم از من پرسید مشغول به چه کاری هستم و من گفتم در یک مدرسه استثنایی در تهران درس می دهم. قیصر از من پرسید یعنی معلم بچه‌های عقب مانده هستی؟ گفتم خیر، آنها بچه‌های استثنایی و تیزهوش هستند و قیصر به شوخی گفت پس جلو مانده هستند. همین شوخی و مطایبه باعث شد بعد از آن مقابل او مواظب کلماتی که استفاده می کنم باشم.

وی افزود: شاعرانی که آن روزها در حوزه هنری بودند رفته رفته به سبکی رسیدند که به گفتمان شعر انقلاب اسلامی شهرت پیدا کرد. این گفتمان در نظام نشانه شناسی بیشتر به شعر جنگ مشهور شده اما نشانه شناسی معمولی و محتوایی اش بیشتر متاثر از انقلاب و شرایط پیش از انقلاب بود که عنصر اصلی اش مبارزه با تجدد و نظام شهری بود. مثلا سلمان هراتی می گفت ما در شهر نشسته ایم تا زباله‌هایمان را جمع کنند یا علی معلم دامغانی می گفت دیو نی ام طاقت دیوارم نیست. این تجدد و شهرگرایی گناهی بود که در آن زمان کفاره ای برایش سراغ نداشتیم به هر حال شعر انقلاب با این گفتمان قدرتمند شروع می شود.

این ترانه سرا با اشاره به اشعار قیصر امین‌پور گفت: قیصر شیوه سهل و ممتنع را تا پایان عمر و سال‌های آخر که شعر نیمایی می‌گفت کنار نگذاشت البته این شیوه از قدیم در شعر فارسی بوده است و یکی از دلایلش این است که هوش سرایندگان این گونه اشعار زیاد در معرض موسیقی قرار داشته است و در خراسان و مراکز شمالی کشور قصیده غالب بوده و در جبال و مناطق جنوبی شعر پس از ورودش با قالب غزل و دوبیتی بیشتر خودنمایی کرد. اشاره به این نکته مهم است که دادن خیلی از عناصر موسیقی کلان به شعر در اختیار شاعر نیست یعنی آگاهانه نیست، یعنی اگر قیصر در شعرش واج آرایی به کار می‌برد اینطور نیست که آگاهانه بوده باشد. شاعر در متن موضوع قرار می‌گیرد و خود را در ماجرا حی و حاضر می بیند و این سبب واج آرایی و القای حس و حال و فضای آهنگین به شعرش می شود. بنابراین نمی توان حکم کرد که شاعر به این مساله فکر کرده چون اگر بخواهد به این موضوع فکر کند به جاهای دیگر نمی رسد.

کاکایی در بخش دیگری از سخنانش گفت:نکته مهم شروع کار قیصر با رباعی و دوبیتی است، این دو قالب به نظر من بهترین راه تمرین و شناخت قدر کلمات کوتاه در شعرند. چون قرار است در دو بیت در شعر را ببندیم و تمام هنرنمایی شما باید در این دو بیت خلاصه شود؛ اگر من رئیس شعر بودم تکلیف می کردم به جای دو سال سربازی شاعران در ابتدای کار دو سال دوبیتی بگویند تا قدر کلمات را بدانند و تناسب و ایهام را در شعرشان رعایت کنند. یکی دیگر از نکاتی که سبب شده بود قیصر زبان خوب و خلاصه ای پیدا کند، خیزش انقلاب و ادای دین جامعه ادبی آن روز بود. مثلا سیدحسن حسینی می گفت زمانی که در رادیو ارتش کار می کرده ناچار بوده بین دو گزارشی که پخش می‌شده رباعی بسراید و همان را به گوینده بدهد تا بخواند یعنی فرصت کم و مطالبات زیاد باعث شده بود شاعر در آستانه انقلاب از برج عاج پایین بیاید و با زبان ساده مطالبات مردم را مطرح کند. این مساله در دهه ۷۰ و ۸۰ به یک عادت کلامی برای قیصر تبدیل می شود و داشتن این ویژگی‌ها باعث شد زبان قیصر در غزل و ترانه سهل و ممتنع باشد.

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: عمر تصنیف سرایی در ایران ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال است، دست شاعران در تصنیف سرایی باز است اما دست تصنیف سراها در جیب یکدیگر است. قیصر تصادفاً وارد حوزه ترانه شد، او آدم بسیار سختگیری در خصوص انتشار آثارش، رفتن به محفل‌ها و شعر خواندنش بود یکی از علت‌های این سختگیری هم رویکرد انکاری بود که از سوی محافل موسوم به روشنفکری اتفاق می افتاد. یکی از علت‌های دیگرش هم جانبداری کامل از ادبیات انقلاب توسط حکومت بود. البته با توجه به آن شرایط این رفتارها در آن زمان طبیعی بود و نباید تداوم پیدا می کرد. به هر حال گفتمان روشنفکری سعی در نادیده گرفتن شاعران انقلاب داشت و شاید به خاطر این گاردها بود که قیصر رو به ترانه آورد. قیصر بعد از نیلوفرانه را دیگر کسی نمی توانست نادیده بگیرد.

منبع: مهر