تبیان، دستیار زندگی

راه های شکرگزاری و سجده شکر

سجده شکر در روایات ما خیلی تأکید شده است. سجده شکر از واجب ترین و لازم ترین سنت ها است. امامان و پیغمبران ما خیلی تقید به سجده شکر داشتند. البته فقها و علمای می گویند: مستحب مؤکد است. سجده شکر مثل نماز واجب نیست. یعنی انسان با وضو باشد، بی وضو باشد. عذر شرعی داشته باشد، در هر حالی می شود سجده شکر را به جا آورد. سجده شکر جز مستحبات است. ذکر خدا در همه حال مستحب است. سجده شکر ذکر و یاد خداست. در هر شرایطی سجده شکر مستحب است، مانعی ندارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
راه های شکرگزاری و سجده شکر

 راه های شکرگزاری و سجده شکر


من بی تو دمی قرار نتوانم کرد *** احسان تو را شمار نتوانم کرد

گر بر تن من زبان شود هر مویی *** یک شکر تو از هزار نتوانم کرد

بحث ما در ذیل بحث خیر و برکت در زندگی، بحث شکر و شکرگزاری بوده و الحمدلله مباحث خوبی را شنیدیم. خدا را شکر می کنیم. در راه های شکرگزاری یک بخش آن برای زبان هست، چون خیلی تقاضا کرده بودند که این کلمات شکرگزاری را تکرار کنیم. خلاصه و چکیده اش الحمدلله است. اگر بتوانند در شبانه روز صد بار این ذکر را بگویند، یکی از کلمات شکر لله است. یکی از کلمات حمد و شکر «الحمد لله رب العالمین» است. یکی دیگر از کلمات «الحمدلله کما هو اهله» است. این جمله ای است که ملائکه از ثواب آن عاجز هستند. خدا می فرماید: عین جمله را بنویسید، بر من است ثواب او را بدهم. در دعا هست که «الْحَمْدُ لِلَّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِهِ کلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کلِّهَا» (تهذیب/ج3/ص108) در مناجات شعبانیه هست «إِلَهِی فَلَک الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً یزِیدُ وَ لَا یبِیدُ کمَا تُحِبُّ فَتَرْضَی» در دعاهای ما حمد و الفاظ حمد خیلی فراوان است.

یکی از بهترین شکرگزاری ها، در روایات هم هست، سجده شکر است. خود سجده خیلی سفارش شده است. در حالات مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی که اهل معنا و عرفان بوده اند، ایشان نقل کرده من از استادم مرحوم ملا حسین قلی همدانی که شخصیت فوق العاده و از عرفای برجسته بوده است، سؤال کردم یک دستور العملی به من در شبانه روز مرحمت بفرما. ایشان دو تا دستور العمل دادند که یک مورد آن ساده و یک مورد آن یک مقدار سخت است. آنکه خیلی ساده است، فرمودند: سعی کن یک انگشتری عقیق یا فیروزه که ثواب دارد و مستحب است را در دست داشته باشی که تا مادامی که آن انگشتر در دست انسان است، ثواب دائم برای انسان نوشته می شود. حتی گاهی ثواب نماز را تا هفتاد برابر اضافه می کند. چه خانم ها چه آقایان، انگشتری که عقیق یا فیروزه باشد، دست کنند.

یکی هم اینکه فرمودند: سعی کن در شبانه روز یک سجده طولانی و نسبتاً طولانی داشته باشی. ذکر یونسیه را بزرگان خیلی سفارش کردند. «لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظالمین» هم اقرار به یگانگی خداست. هم تسبیح است. بارها عرض کردیم که امام صادق(ع) فرمودند: من تعجب می کنم از کسی که وقتی او را غم و غصه می گیرد، چرا به ذکر یونسیه پناه نمی برد. در حالت سجده آدم یک ذکری بگوید. در حالات امام هفتم(ع) داریم «حَلِیفِ السَّجْدَةِ الطَّوِیلَة» (بحارالانوار/ج99/ص16) یعنی مقید بودند که سجده طولانی کنند. افرادی فراوان از پیامبر خدا پرسیدند: چه کنیم با شما محشور شویم؟ فرمودند: «أَعِنِّی بِکثْرَةِ السُّجُودِ» (فقیه/ج1/ص210) با زیاد سجده کردن کمک کنید که خدا شما را با من محشور کند. یعنی پیغمبر در آن افق بلند خضوع و خشوع، اگر کسی می خواهد با او باشد باید سنخیت ایجاد شود و این سنخیت وقتی ایجاد می شود که آدم پیشانی اش را به خاک بمالد، نهایت بندگی و خضوع و خشوع بدنی سجده است.

در میان انواع و اقسام سجده ها سجده شکر خیلی سفارش شده است. انسان هروقت متذکر نعمتی شد، یا بعد از نمازها مستحب مؤکد است که انسان سجده شکر را فراموش نکند. روایت داریم که کسی می گوید: من همراه امام هفتم(ع) بودم. بیرون مدینه جایی می رفتیم. یکوقت دیدم حضرت از مرکب پیاده شدند، سر به زمین گذاشتند و سجود طولانی کرد. بعد بلند شدند سوار مرکب شدند و حرکت کردیم. من به آقا عرض کردم: آقا، شما در مسیری که می رفتید، از مرکب پیاده شدید، سجده کردید و دوباره سوار شدید. حضرت فرمودند: «إِنَّنِی ذَکرْتُ نِعْمَةً أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَی فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَشْکرَ رَبِّی» (کافی/ج2/ص98) فرمودند: من در حین حرکت متذکر یک نعمت خدا شدم که به قول ما وقت فضیلتش همان است که آدم توجه می کند یک نعمت بزرگی است، همانجا به سجده بیافتد و از خدا تشکر کند.

سجده شکر

سجده شکر مثل نماز واجب نیست. یعنی انسان با وضو باشد، بی وضو باشد. عذر شرعی داشته باشد، در هر حالی می شود سجده شکر را به جا آورد. سجده شکر جز مستحبات است. ذکر خدا در همه حال مستحب است. سجده شکر ذکر و یاد خداست. در هر شرایطی سجده شکر مستحب است، مانعی ندارد. البته اگر انسان با وضو باشد و رو به قبله باشد، نور علی نور است.حتی قبله هم شرط سجده شکر نیست. گفتیم که پیغمبر و امامان ما در بیابان از مرکب پیاده می شدند و سجده شکر می کردند و اگر امکان پیاده شدن نبود روی همان زین و مرکب سجده می کردند. در روایت داریم که دستتان را نگه دارید، گونه راستتان را روی دست بگذارید و خدا را شکر کنید.

سجده شکر در روایات ما خیلی تأکید شده است. سجده شکر هم در فهرست مفاتیح هست و هم در حاشیه و ملحقات مفاتیح آمده است. مرحوم محدث قمی می فرماید: اجماع علمای امامیه است که سجده شکر بسیار سفارش شده است. حتی بعضی از اخباریون و محدثین سجده شکر را واجب می دانند.

روایتی از امام زمان(ع) است. ما از امام زمان خیلی روایت کم داریم. حضرت در یکی از نامه های خود فرمودند: «سَجْدَةُ الشُّکرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَ أَوْجَبِهَا» (بحارالانوار/ج83/ص194) یعنی سجده شکر از واجب ترین و لازم ترین سنت ها است. امامان و پیغمبران ما خیلی تقید به سجده شکر داشتند. البته فقها و علمای می گویند: مستحب مؤکد است.

از امام هشتم نقل شده که فرمودند: اگر کسی نماز می خواند، اگر تقصیر و کوتاهی در نماز باشد، آن کوتاهی ها و کاستی ها با سجده شکری که بعد از نماز به جا می آورد، جبران می شود.

روایتی زیبا از امام صادق(ع) در وسایل الشیعه نقل شده است که «سَجْدَةُ الشُّکرِ وَاجِبَةٌ عَلَی کلِّ مُسْلِم» (وسایل الشیعه/ج7/ص6) سجده شکر بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است. «تُتِمُّ بِهَا صَلَاتَک وَ تُرْضِی بِهَا رَبَّک» با این سجده شکر نمازت کامل می شود، خدا از تو راضی می شود و «وَ تَعْجَبُ الْمَلَائِکةُ مِنْک» ملائکه هم از شما خوشحال و خشنود می شوند. «وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا صَلَّی ثُمَّ سَجَدَ سَجْدَةَ الشُّکرِ» هروقت بنده نماز می خواند، بعد سجده شکر به جای می آورد، «فَتَحَ الرَّبُّ تَبَارَک وَ تَعَالَی الْحِجَابَ بَینَ الْعَبْدِ وَ بَینَ الْمَلَائِکةِ» خدای متعال با سجده شکری که بعد از نماز به جای می آوریم، حجاب و پرده ها را بین ملائکه و آن بنده برمی دارد. یعنی پرده ها کنار می رود و به ملائکه می گوید: به این بنده من نگاه کنید. «فَیقُول یا مَلَائِکتِی انْظُرُوا إِلَی عَبْدِی» ملائکه من به این بنده هم نگاه کنید. «أَدَّی قُرْبَتِی وَ أَتَمَّ عَهْدِی» نماز واجب مرا ادا کرده و عهد مرا به جا آورده، بعد هم سجده شکر به جا آورده است. بعضی نماز می خوانند، از خدا طلبکار هستند. ولی ما نماز می خوانیم و می گوییم: خدا ممنون تو هستیم! متشکر هستیم. خدا خیلی خشنود می شود.«أَدَّی قُرْبَتِی وَ أَتَمَّ عَهْدِی ثُمَّ سَجَدَ لِی شُکراً عَلَی مَا أَنْعَمْتُ بِهِ عَلَیه» تازه شکر می کند که این نعمت نماز را به جا آورده است. بعد خدا می فرماید: «مَلَائِکتِی مَا ذَا لَهُ عِنْدِی» من با این بنده چه کنم؟ «قَالَ فَتَقُولُ الْمَلَائِکةُ یا رَبَّنَا رَحْمَتُک» خدایا رحمت خودت را شامل حال او کن. خدای متعال می فرماید: «ثُمَّ یقُولُ الرَّبُّ تَبَارَک وَ تَعَالَی ثُمَّ مَا ذَا لَهُ» دیگر به او چه بدهم؟ «فَتَقُولُ الْمَلَائِکةُ یا رَبَّنَا جَنَّتُک» ملائکه می گویند: بهشتت را شامل حال او کن. باز خدا می فرماید: دیگر چه بدهم؟ «فَتَقُولُ الْمَلَائِکةُ یا رَبَّنَا کفَایةُ مُهِمِّهِ» یک حاجت مهم او را کفایت کن. باز می فرماید: دیگر چه بدهم؟ «فَلَا یبْقَی شَیءٌ مِنَ الْخَیرِ إِلَّا قَالَتْهُ الْمَلَائِکةُ» امام صادق(ع) فرمود: چیزی از خیرات نمی ماند. همینطور خدا می گوید: دیگر چه بدهم؟ تا اینکه دیگر ملائکه تسلیم می شوند. می گویند: دیگر ما هرچه خیر بود، گفتیم. «فَیقُولُ اللَّهُ تَعَالَی یا مَلَائِکتِی ثُمَّ مَا ذَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکةُ یا رَبَّنَا لاَ عِلْمَ لَنَا» ما بریدیم،ما عقلمان نمی رسد. وقتی ملائکه اظهار عجز می کنند، خدا می فرماید: «فَیقُولُ اللَّهُ تَعَالَی لَأَشْکرَنَّهُ کمَا شَکرَنِی وَ أُقْبِلُ إِلَیهِ بِفَضْلِی وَ أُرِیهِ رَحْمَتِی» این بنده ای که سجده شکر به جا آورده است، من از او تشکر می کنم، همانطور که او شکر مرا به جا آورده است. به فضل خودم به او روی می آوردم و رحمت خودم را به او نشان می دهم. جایی داریم که «أُریه وجهی» بر او تجلی می کنم و خودم را به او نشان می دهم. ملاقات خدا برای این بنده حاصل می شود.

بعد از نمازهای واجب، یا وقتی یاد نعمت های خدا افتادیم، سجده شکر به جا بیاوریم و سجده شکر را جدی بگیریم. یا بعد از نماز بلافاصله، یا بعد از تعقیبات که محدث قمی می فرماید: بعد از تعقیبات بهتر است. ولی اگر ما فراموش می کنیم، بعد از سلام نماز فوراً سجده شکر را به جا آوریم. مثل سجده معمولی است اما مستحب است صد بار بگوییم: «شکراً، شکراً، شکراً» یا سه بار بگوییم: «شکراً لله، شکراً لله، شکراً لله»، بهتر است صد بار بگویید، اما سه بار هم مانعی ندارد. یا اینکه بگویند: «عفواً عفواً عفوا» خدایا ما را ببخش. یا اینکه بگویند: «حمداً حمداً حمدا» ولی کامل تر این است که سه بار «شکراً لله» بگویند. اگر این سجده شکر را به جا آورند، خدا می گوید: من از بنده ام تشکر می کنم، و فضلم را نشانش می دهم و خودم و رحمتم را نشان او می دهم. قطعاً این سجده ها و تشکرها نعمت ها را زیاد می کند.

پس یک بخش شکرگزاری زبانی و به صورت جملاتی که گفتیم، بود. یکی هم سجده شکر است. یکی از راه های شکرگزاری که سفارش شده است، امام می فرماید: «شُکرُ کلِّ نِعْمَةٍ الْوَرَعُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ» (بحارالانوار/ج67/ص307) شکر هر نعمت این است که این نعمت را در گناه مصرف نکنیم. حق نعمت را ادا کردن این است که خدا بدن سالم داده است. چشم سالم، گوش سالم، موی زیبا داده است. خانم ها این موها را در معرض نامحرم قرار ندهند. این چشم چه نعمت بزرگی است؟ با این چشم گناه نکنیم. شکرگزاری این چشم این است که با این چشم گناه نکنیم. شکر زبان که نعمت بسیار بزرگی است، این است که با زبان گناه نکنیم. شکر دست این است که با دستمان گناه نکنیم. شکر این پا این است که با پایمان گناه نکنیم. شکر هر نعمتی این است که آن نعمت را در مسیر گناه قرار ندهیم. یک بخش هم این است که ثواب و آن کارهای خیر را انجام دهیم. اینکه خداوند به ما بدن سالم داده است، این بدن را آلوده به آتش جهنم نکنیم.

از امام صادق روایتی دیدم که ترک گناه چه برکاتی دارد؟ اول قدم ترک گناه است. امام صادق فرمودند: اگر من لقمه ی حرامی را ترک کنم، برای من امام صادق از دو هزار رکعت نماز مستحبی بهتر است.

یکی از نعمت هایی که به آن توجه نداریم و گاهی حرمت آن نگه داشته نمی شود، نعمت نان است. این غذایی که ما روزمره مصرف می کنیم. در روایات ما خیلی سفارش شده که حرکت نگه داشته شود. اسراف نشود، تبذیر نشود، آلوده نشود، کفران نعمت نشود، روایت داریم سریع ترین گناهانی که خدا زود چوب می زند، کفران نعمت است. «أَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً کفْرَانُ النِّعْمَةِ» (وسایل الشیعه/ج16/ص312) یعنی اگر کسی به نعمتی که خدا به او داده، ناسپاسی کند، خدا زود طرف را گوشمالی می دهد.

در روایت زیبایی دیدم که امام صادق(ع) می فرماید: مستحب است انسان دستش را قبل و بعد از غذا بشوید. مستحب است اگر غذا در دستش مانده است، بلیسد. یا تا آخر غذایش را بخورد. باقی غذا را دور نریزد. اگر آلودگی ندارد بگذارد کسی دیگر مصرف کند. حتی حضرت می فرمایند: من اینقدر دستم را تمیز می کنم، که خادم من فکر می کند، من حریص بر خوردن هستم. می فرماید: من حریص نیستم، می خواهم قدردان و شاکر نعمت خدا باشم! اگر یک تکه نان هم هست، درست استفاده کنند. بعد حضرت فرمودند: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کلِّ مَکانٍ فَکفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ» (نحل/112) فرمودند: این داستانی که خدا در قرآن مثال و نمونه آورده است، شهری به نام سرسار بوده که باران زیادی می آمد و برف و یخ ها آب می شدند، نهر جاری بود و کشاورزی شان خیلی رونق داشت. نعمت که خیلی فراوان شد اینها ناشکری کردند، به حدی که نان های زیادی را دور می ریختند، و مثل کوهی انباشته می شد. حتی در روایت حضرت می فرمایند: به جایی رسید که اینها با این نان ها آلودگی ها و کثافات را پاک می کردند. در یک روایت دیگر داریم حضرت دانیال از آن محل عبور کرد. دید یک نفر سوار قایق شد، مسافر پول نداشت و به قایقران چند تکه نان داد. نان ها را پرت کرد و گفت: اینها ارزش ندارد. پول بده! در روایت داریم از عرش تا زمین برای این نان عمل کردند. حتی در روایات داریم: برای نان حرمت نگه دارید که از عرش تا زمین و کثیری از مردم در ساختن این نان دخالت دارند. حضرت دانیال وقتی این صحنه را دیدند خیلی ناراحت شدند و دعا کردند: خدا اینها را قدردان نعمت ها قرار بدهد. بارندگی کم شد. قحطی شد و دیگر کشاورزی از رونق افتاد. مجبور شدند همان نان های آلوده و انبار شده را تمیز کنند، جیره بندی کردند، صف می بستند و التماس می کردند تا یک تکه به آنها برسد.

در مملکت ما و بسیاری از جاهای دیگر شکرگزاری نسبت به غذاها و نان ها خیلی کم و ضعیف است. شهرداری تهران زمانی آمار داده بود که میلیون ها غذای سالم بهداشتی که بهداشت سلامت این غذا را تأیید کرده است را در زباله ها جمع آوری می کنیم. گاهی امام صادق(ع) می دیدند که تکه نانی یا میوه ای نیم خورده است، به همان مقدار جیره خانواده را کم می کردند. می گفتند: شما که نمی خواهید استفاده کنید چرا این تکه از نان را دور می اندازید.

روایت داریم که امام حسین(ع) می خواستند دستشویی بروند. نزدیک دستشویی دیدند تکه نانی کثیف شدن و گوشه ای افتاده است. غلامی همراه ایشان بود، به او فرمودند: این نان را نگه دار، بعد از اینکه از دستشویی آمدم، به من یادآوری کن، من این نان را استفاده کنم. حضرت وقتی برگشتند، به غلام فرمودند: آن نان را به من بده. عرض کردند: آقا من این نان را شستم و خوردم. حضرت فرمودند: «أَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّه» (وسایل الشیعه/ج1/ص361) من شما را در راه خدا آزاد کردم. یک نفر به امام حسین گفت: یک غلام را به خاطر خوردن یک تکه نان آزاد کردی؟ حضرت فرمودند: از جدم پیغمبر خدا شنیدم، کسی که تکه نانی پیدا کند و آن را تمیز کند و از این نعمت قدردانی کند و نان را بخورد، «إِلَّا أَعْتَقَهُ اللَّهُ مِنَ النَّار» خدا او را از آتش جهنم آزاد می کند.

در روایت دیگر داریم که خدای متعال گناهان او را می آمرزد. «أَنَّهُ دَخَلَ الْمُسْتَرَاحَ فَوَجَدَ لُقْمَةً مُلْقَاةً فَدَفَعَهَا إِلَی غُلَامٍ لَهُ» نان را به غلام دادند. بعد حضرت فرمودند: «قَالَ یا غُلَامُ اللُّقْمَةُ قَالَ أَکلْتُهَا» غلام گفت: لقمه را خوردم. حضرت فرمودند: «أَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّهِ فَقَالَ رَجُلٌ أَعْتَقْتَهُ قَالَ نَعَمْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یقُولُ مَنْ وَجَدَ لُقْمَةً مُلْقَاةً» کسی که ببیند تکه نانی سر راه مردم افتاده است، «فَمَسَحَ مِنْهَا أَوْ غَسَلَ مِنْهَا» تمیز و پاک کند و به خاطر خدا مصرف کند، «ثُمَّ أَکلَهَا لَمْ تَسْتَقِرَّ فِی جَوْفِهِ إِلَّا أَعْتَقَهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ» این یک عمل کوچک است ولی حرمت نعمت خدا را نگه داشتند پاداش دارد. انشاءالله امیدواریم که همه نعمت ها خصوصاً این نعمت روزمره ای که ما با آن سر و کار داریم، قدردان باشیم که کفران نعمت خیلی خطرناک است. خدا زود چوب می زند و گوشمالی می دهد.

در روایت داریم که اگر کسی دوست دارد روز قیامت و در بهشت رو در روی پیغمبر خدا قرار بگیرد و او به جمال پیغمبر نگاه کند و پیغمبر به او نگاه کند، بعد از هر نماز ده بار صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد. این ده صلوات پیوندی که بین ما و پیغمبر ایجاد می کند خیلی آثار و برکت دارد.

در آیه ی 40 خدای متعال می فرماید: «ألَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْک السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یعَذِّبُ مَن یشَاءُ وَ یغْفِرُ لِمَن یشَاءُ وَ اللَّهُ عَلی کلّ شیءٍ قَدِیرٌ» آیا نمی دانی که همانا خدای متعال مالکیت زمین و آسمان در اختیار اوست. یعنی خدای متعال همه کاره است. می فرماید: اختیار عالم همه دست خدای متعال است. هم مُلک یعنی سلطنت ظاهری دست خدای متعال است و هم اختیار تشریع دست خدای متعال است. اگر کسی گناه و معصیت کند، می تواند او را عذاب کند. البته با حکمت و عدالت عذاب خواهد کرد. غفران و اختیار هم دست خداست. به خدا پناه ببریم و از خدا کمک بخواهیم. خدای متعال بر هر چیزی قدرت دارد. خدایی که اختیار عالم و آمرزش را دارد، اختیار دارد به عدل رفتار کند و ما را عذاب کند، باید به این خدا پناهنده شویم و از خدای متعال کمک بخواهیم.

می گویند: قدیمی ها خیلی نسبت به نان احترام می گذاشتند، چرا ما الآن به سمت کفران نعمت می رویم؟ خداوند متعال قطعاً این را بی جواب نخواهد گذاشت. فکر می کنم این بحران هایی که پیش آمده است، الآن ما با کمبود آب در دنیا مواجه هستیم. کشور ما هم جزء همان کشورهایی است که کمبود آب دارد. در سفینة البحار روایتی داریم «إِنَّهُ مَا مِنْ سَنَةٍ أَقَلَّ مَطَراً مِنْ سَنَةٍ» (بحارالانوار/ج70/ص329) یعنی خدای متعال از رزاقیتش کم نمی گذارد. هیچ سالی خدا باران را از سال قبل کمتر نمی فرستد. منتهی این باران را در اقیانوس و کویر می فرستد که اثری نداشته باشد. سنت خدا بر این است «لَئِنْ شَکرْتُمْ لَأَزیدَنَّکمْ وَ لَئِنْ کفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ» (ابراهیم/7) کفران نعمت هم که انجام می شود، معلوم نیست که همان مورد کم شود. مثلاً نان ممکن است کم نشود، ولی جای دیگر مریضی ها و گرفتاری ها و مشکلات ایجاد شود. یک بعد این است که همان نعمت کم می شود، یک بعد مشکلات روحی و جسمی است که برای آدم پیدا می شود.

امام صادق(ع) جایی مهمان بودند. کسی دست حضرت را کشید، حضرت یک مقدار از پایشان روی سفره رفت. حضرت فرمودند: اینقدر من ناراحت شدم، اینقدر متأثر شدم که چرا ناخواسته مرا هل دادند و پای من روی سفره رفت.

روایت زیبایی در سفینة البحار آمده که پیامبر فرمودند: «اللَّهُمَّ بَارِک لَنَا فِی الْخُبْزِ» (بحارالانوار/ج59/ص278) خدایا نان ما را با برکت قرار بده. گاهی می بینید این نان سبوس دارد، ویتامین دارد، خیلی انرژی ها را در ما ایجاد می کند و خیلی از ضعف ها و مریضی ها را هم از ما دور می کند. برکت پیدا کردن این نان خیلی مهم است. پیغمبر دعا می کند که خدایا این نان را با برکت قرار بده. بعد این تعبیر را دارند. «وَ لَا تُفَرِّقْ بَینَنَا وَ بَینَهُ فَلَوْ لَا الْخُبْز» (بحارالانوار/ج63/ص270) خدایا بین ما و نان جدایی میانداز. «فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لَا صَلَّینَا وَ لَا أَدَّینَا فَرَائِضَ رَبِّنَا» اگر نان نباشد، ما روزه نمی توانیم بگیریم، نماز نمی توانیم بخوانیم، بندگی خدا را نمی توانیم بکنیم. در روایت داریم که پیغمبر اینقدر حرمت نعمت ها را نگه می داشتند، گاهی مثلاً یک میوه نورسی می آورند، حضرت می بوییدند و می بوسیدند. بعد می فرمودند: خدایا همینطور که اولش را با عافیت به ما رساندی، آخرش را هم با عافیت به ما برسان. یعنی تا پایان آن فصل میوه، با عافیت از این میوه استفاده کنیم. اکرام کردن و گرامی داشتن نان به این است که اسراف نکنیم. تبذیر نکنیم. نان را به اندازه تهیه کنیم. درست نگه داریم. این فاجعه است که یک سوم یا نصف نان یا میوه هایی که در کشت یا برداشت ضایع می شود. کشور ما جزء رده های بالای اسراف است و در خارج شاید یک تکه نان هم دور ریخته نشود. در بعضی کشورها دولت سوبسید نمی دهد و قیمت نان خیلی بالا است. ما تقاضا می کنیم که نان خوب دست مردم بدهید. نان را خوب نگه دارید و به اندازه بخرید. اگر نان در سفره آمد، منتظر چیز دیگری نباشیم. سفره ای که نان درونش است، یعنی خدا برکت را در آن سفره قرار داده است. الآن در بسیاری از خانه ها نان در سفره نیست. چیزی روی نان نگذارند. نان را با چاقو و قیچی نبرید. این بی احترامی است. حرمت نان را نگه داشتند و درست استفاده کردن، خیر و برکت می آورد.

استاد بزرگواری مهمان ما بود. من صبح رفتم و نان سنگک خریدم. نان تازه را آوردم، ایشان نان را گرفتند و بوسیدند و به سر و صورت مالیدند. حرمت و احترامی کردند که من تعجب کردم! اگر پیغمبر میوه و نان را می بوسد، نان را نمی بیند، خدا را می بیند. در واقع تکریم نعمت، تکریم خدای متعال است. کفران نعمت است کسی بگوید: من فلان غذا را خوردم و مریض شدم. شما مزاجت مشکل داشته است. به نعمت خدا نسبت نده. غذایی را پنجاه نفر می خورند، دو نفر مریض می شوند. اگر این غذا مشکل داشته باشد باید همه پنجاه نفر مریض شوند. «کفْرٌ بِالنِّعَمِ أَنْ یقُولَ الرَّجُلُ أَکلْتُ طَعَامَ کذَا وَ کذَا فَضَرَّنِی» (بحارالانوار/ج63/ص337) بگوید: من فلان غذا و میوه را خوردم، به من ضرر زد. نعمت خدا مضر نیست، این مزاج من است و من مشکل دارم. بدی ها را به خودمان نسبت بدهیم. خوبی ها را هم به خدا نسبت بدهیم.
منبع:حوزه نت
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.