تبیان، دستیار زندگی

مصاحبه اختصاصی تبیان با حجت الاسلام علوی تهرانی

در هنگام ظهور امام زمان(عج) ما کجا هستیم؟

اهل و عیالش را بهانه کرد. حضرت فرمود: من سلامتشان را تضمین می­ کنم. عمر به هیچ یک از این­ها پاسخ نداد. امام حسین می­ فرمود: خداوند به زودی سرت را در بسترت جدا می­ کند و در آن روزی که تو را محشور می­ کند هرگز تو را نبخشاید. تو هرگز از گندم عراق نخواهی خورد. عمر گفت: به جوی ری هم راضی هستیم. یعنی در واقع پست و زن و اهل و عیال و مال باعث شد که عمر سعد به امامی که همه چیز را تضمین می­ کند اعتماد نکند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مهری هدهدی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مصاحبه از: مهری هدهدی

علوی تهرانی، حجت الاسلام علوی تهرانی، مصاحبه تبیان

معرفی شامیان
یکی از کارهایی هم که معاویه کرده است این است که شصت هزار منبر درست کرده است که همه بد و بیراه به حضرت امیر می ­گویند. در خطبه ­هایی که می­ خوانند هیچ یادی از اولاد پیامبر ندارند و ذکری از ایشان به میان نمی ­آورند. مردم را تا حدی به دور از اهل بیت نگه داشته است که وقتی به گوش مردم شام رسید که علی ابن ابی طالب به عنوان چهارمین خلیفه در مسجد به شهادت رسیده است مردم شام بهت ­زده می­ گفتند: مگر علی نماز می­ خوانده است؟ او در مسجد چه می­ کرده است؟ مردم شام اصلا امیر المؤمنین را نمی ­شناختند. امام حسن و امام حسین را نمی ­شناختند که به آن­ها نامه بنویسند که به شهر آن­ها برود. نکته دیگر در مورد مردم شام این است که آن­ها از وضع موجود راضی بودند. معاویه اگر به همه جا ظلم می ­کرده است به مردم شام ظلم نمی­ کرد تا حداقل آن ام القرایی که خودش ساخته است تحت کنترلش باشد.

خصوصیات مردم کوفه

بنابراین مردم کوفه برای امام حسین نامه نوشتند. جمعیت این شهر کم نبوده است. مورخین می­ نویسند که این شهر، یک میلیون جمعیت دارد. این کوفه به امام نامه نوشتند که صد و بیست هزار نفر امضاء کرده بودند. این مردم سه خصلت دارند:

1. امام را می­ شناسند.

2. از امامت آگاهی دارند. یعنی ائمه دوازده ­گانه را می­ شناسند.

3. از وضع موجود ناراضی هستند. یعنی از نظر هدف با امام حسین مشترک هستند و او را به عنوان فرزند رسول خدا قبول دارند. او را به عنوان امامی که بتواند آن­ها را رهبری کند هم قبول دارند.

مردم کوفه این سه خصلت را دارند و با این اوصاف بود که برای امام نامه نوشتند. امام هم به واسطه سفرایی که داشتند ارزیابی کردند و رفتند. این وضعیت تغییر پیدا کرد. باید تحلیل بکنیم که چرا تغییر پیدا کرد. عمدتا نُه دلیل را ذکر می ­کنند. یکی از آن ادله همین چیزی است که شما سؤال کردید و این مطلب در بیان نورانی خود سیدالشهداء هم هست. امام وقتی به کربلا رسیدند مطلبی را گفتند که بسیار جان­سوز است. با احتساب این حرف که شصت هزار نامه برای ایشان رفته است و برخی صد و بیست هزار امضاء دارد می­بینند که اوضاع تغییر پیدا کرده است و خطبه ­ای را می­ خوانند و می­ فرمایند: إِنَّهُ قَدْ نَزَلَ بِنَا مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ تَرَوْنَ وَ إِنَّ الدُّنْیَا قَدْ تَغَیَّرَتْ وَ تَنَكَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا یعنی: وضع ما همین چیزی است که می ­بینید. اوضاع زمانه جدا دگرگون شده است و زشتی­ ها آشکار شده است و نیکی­ ها و فضیلت­ ها از محیط رخت بر بسته است. شما که نامه نوشتید تغییر پیدا کرده ­اید و اوضاع ما هم عوض شده است. الان در اینکه دنیا عوض شده است شما چه چیزی را انتخاب می‌کنید؟ زندگی را یا مرگ را؟ حضرت فرمودند: فَإِنِّی لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً یعنی: من در این شرایط، مرگ را جز سعادت نمی­بینم و زندگی و حیات با ظالمین را جز نکبت نمی­دانم. من جزء آن آدم­هایی نیستم که چند روز دنیا را خوش باشم و برای این خوشی همه چیز را فدا کنم.

فرض کنید این جمعه، امام زمان علیه السلام بیاید. این جمعه که امام زمان علیه السلام بیاید و خیمه و خرگاه را برپا کند و بگوید أَنَا القَائِمُ، ما کجا هستیم؟ در خیمه و خرگاه او هستیم یا در مقابل ایشان هستیم؟ جواب این سؤال بسیار آسان است. اگر ما دنیازده باشیم بر ضد او هستیم. آن­هایی که امام حسین را رها کردند بی­ نماز نبودند؛ بلکه دنیاطلب بودند. حافظ قرآن بودند. اهل پینه روی پیشانی بودند. نمازخوان بودند؛ اما دنیاطلب بودند. بنابراین اگر ما هم دنیاطلب باشیم در خیمه و خرگاه امام عصر علیه السلام نخواهیم بود.


علت عهدشکنی مردم کوفه
بعد امام در ادامه، علت تغییر مردم کوفه را می ­فرمایند: إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ یعنی: مردم بندگان دنیا هستند و دین، یک لقلقه­ ای در زبانشان است. مادامی که پای دین هستند که دنیایشان را اداره کنند. زمانی که در غوطه امتحان بیفتند متدینین کم می ­شوند.
بنابراین یکی از اموری که حضرت سیدالشهداء به آن اشاره می­ کنند و می­ فرمایند که عامل اصلی برای تمرد کوفیان و عهدشکنی، بحث دنیاپرستی است. لذا دنیا، مسأله مهمی است. من می­ خواهم این را بگویم که شما در زیارت اربعین هم می­ خوانید: وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ یعنی: کسانی بر ضد امام هم­دست شدند که دنیا آن­ها را گول زد و بهره خودشان را به قیمت ناچیز فروختند و آخرتشان را هم به بهای ناچیزی فروختند.

در هنگام ظهور امام زمان(عج) ما کجا هستیم؟

آن چه که الان برای من اهمیت دارد این است: فرض کنید این جمعه، امام زمان علیه السلام بیاید. این جمعه که امام زمان علیه السلام بیاید و خیمه و خرگاه را برپا کند و بگوید أَنَا القَائِمُ، ما کجا هستیم؟ در خیمه و خرگاه او هستیم یا در مقابل ایشان هستیم؟ جواب این سؤال بسیار آسان است. اگر ما دنیازده باشیم بر ضد او هستیم. آن­هایی که امام حسین را رها کردند بی­ نماز نبودند؛ بلکه دنیاطلب بودند. حافظ قرآن بودند. اهل پینه روی پیشانی بودند. نمازخوان بودند؛ اما دنیاطلب بودند. بنابراین اگر ما هم دنیاطلب باشیم در خیمه و خرگاه امام عصر علیه السلام نخواهیم بود.
امام علیه السلام در یک جمله، شیرازه همه چیز را بسته ­اند. وقتی به کربلا رسیدند یک نامه نوشتند برای برادرشان محمد حنفیه. در کتاب­های تاریخی ما اینطور آمده است: كَتَبَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ مِنْ كَرْبَلَاءَ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ؛ أَمَّا بَعْدُ؛ فَكَأَنَّ الدُّنْیَا لَمْ تَكُنْ وَ كَأنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ السَّلَامُ یعنی: حسین ابن علی به محمد ابن علی (یعنی محمد حنفیه) از کربلا نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم. از حسین ابن علی به محمد ابن علی و دیگران از بنی هاشم که نزد او هستند. انگار که دنیا هرگز نبوده است و انگار که آخرت همیشه هست والسلام. اگر کسی بخواهد حسینی بشود یک راه بیشتر ندارد؛ باید از دنیا بگذرد. باید از دنیازدگی گذشت. شما می­ بینید که کسانی که به خیمه سیدالشهداء رفتند کسانی بودند که از دنیا گذشته بودند. ولی کسانی که مقاومت می­ کردند در حالی که سیدالشهداء را تأیید می­ کردند دنیا زده بودند.

دنیاپرستی عمربن سعد

در یکی از گفتگوهای امام با عمر سعد، امام به او فرمودند: وای بر تو ای پسر سعد. آیا از خدایی که بازگشت تو به سوی او است نمی­ ترسی که با من می­ جنگی؟ در واقع امام به او می­ فرمایند: تو می­دانی من چه کسی هستم. اینطور نیست که ندانی کیستم. تو می­دانی که جنگ با پسر رسول خدا چه عواقبی دارد. تو نسبت من را با رسول خدا می­ دانی. اینان را رها کن و با من باش. من تو را به خدای عز و جل نزدیک می­ کنم. بودن با امام، نزدیک شدن و قرب به حضرت حق است.
عمر سعد گفت: بیم دارم که خانه ­ام ویران شود. حضرت فرمود: من آن را برای تو می­ سازم. گفت: می ­ترسم املاکم گرفته شود. فرمود: من بهتر از آن را در حجاز به تو می­ دهم. امام یک باغ مفصلی را در حجاز داشتند که معاویه به آن نظر داشت. حضرت فرمود: تو به سمت من بیا، من آن باغ را به تو می ­دهم. گفت: خانواده­ ای دارم که بر آن­ها بیم­ناک هستم. اهل و عیالش را بهانه کرد. حضرت فرمود: من سلامتشان را تضمین می­ کنم. عمر به هیچ یک از این­ها پاسخ نداد. امام حسین می­ فرمود: خداوند به زودی سرت را در بسترت جدا می­ کند و در آن روزی که تو را محشور می­ کند هرگز تو را نبخشاید. تو هرگز از گندم عراق نخواهی خورد. عمر گفت: به جوی ری هم راضی هستیم. یعنی در واقع پست و زن و اهل و عیال و مال باعث شد که عمر سعد به امامی که همه چیز را تضمین می­ کند اعتماد نکند.

بنابراین دنیازدگی یکی از عواملی است که می­ تواند در تحلیل مردم کوفه مطرح شود. اگر این دنیازدگی در بین ما هم باشد هر وقت که امام زمان بیاید العیاذ بالله ما هم در مقابل او خواهیم بود. ممکن است که با امام زمان علیه السلام نباشیم. چون فرمول­ها یکی است. چون اهداف آن­ها یکی است. الان هم دین تحریف می­ شود به دست اشرار. در دنیا علیه اسلام فعالیت می­ کنند. این دین باید به یک شکلی نجات پیدا کند که آن راه نجات، امام معصوم است که باید جانش را در جنگ به خطر بیندازد. البته امام علیه السلام موفق خواهد شد إن شاء الله؛ ولی اینکه ما در رکاب او هستیم یا نیستم را باید ببینیم که رابطه ما با دنیا به چه شکل است. اگر آقا فرمودند: أَلَا یَا أَهلَ العَالَمِ! أَنَا القَائِمُ، من می ­گویم: اجازه بدهید بدهی­ هایم را بدهم و حساب بانکیم را درست کنم یا اینکه می­ گویم می ­آیم. زهیر رها کرد. حبیب رها کرد و رفت. چه چیزی مهم­تر است و چه چیزی مهم است؟ اگر نتوانیم اولویت زندگیمان را تشخیص بدهیم نمی ­توانیم در رکاب امام معصوم علیه السلام جانفشانی کنیم.

بخش اول مصاحبه: قصد امام حسین علیه السلام از قیام، آزاد کردن دین از اسارت بود!
بخش دوم مصاحبه: دین اسیر دست معاویه و شماری از تحریفات معاویه!
بخش سوم مصاحبه: تحریفاتی که یزید (لعنه الله علیه) در دین ایجاد کرد!





مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.