تبیان، دستیار زندگی

هژبر یزدانی به روایت كیهان

هژبر یزدانی چه کسی بود؟

یزدانی در یك لحظه هم در بلوچستان حضور دارد و هم در در كارخانه قند اصفهان . پاهایش در كفش كارخانه كفش ایران هستند و چشمانش نگران شركت كشت و صنعت ایران و آمریكا . در انگشتان چاقش سه انگشتر بزرگ جا گرفته اند . هر بار كه دستش را تكان می‌دهد نور خورشید از طریق انگشترها روی صورتم منعكس می شود . انگشترها حداقل 75 میلیون تومان قیمت دارند و «آقا» چند تایی هم در خانه دارد .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
هژیر یزدانی
هژبر یزدانی فرزند رضاقلی، تحصیلات ابتدایی خود را از کلاس اول تا پنجم در تهران در دبستان زند و کلاس ششم ابتدایی را در دبستان جمشید جم و دوره متوسطه را تا کلاس پنجم در دبیرستان فیروز بهرام و دیپلم متوسطه را از دبیرستان مدرس اخذ کرد.
پدرش گله‌داری ساده بود و مدتی هم به عنوان (چریک) دولتی در دوره رضا شاه پهلوی در خدمت ارتش بود.
به گفته نویسنده کتاب ایرانیان نامدار یزدانی امپراطوری خود را بر پایه پشتیبانی دو نفر ساخت: تیمسار نصیری سمنانی و تیمسار دکتر عبدالکریم ایادی شهمیرزادی، پزشک مخصوص شاه که همانند یزدانی بهایی بود.هژبر توانسته بود با رشوه دادن به مدیران بانک پرداخت چک‌هایش را به تعویق بیندازد و با استفاده از چک‌های فاقد موجودی ولی برگشت نخورده سهام بانک‌های مختلف را بخرد. رئیس بانک مرکزی وقت، حسنعلی مهران، متوجه این مسئله شد و آن را با نخست وزیر امیر عباس هویدا در میان گذاشت. هویدا از هژبر خواست تا سامانه بانکی را به حال خود وا گذارد و در عوض در بازار گوشت سرمایه‌گذاری کند. چندی بعد از این ملاقات، رئیس بانک مرکزی نامه‌ای شدیداللحن از دادگستری دریافت کرد که چرا برای کار آفرین زحمت کشی همچون هژبر یزدانی درد سر ایجاد می‌کند. هژبر بعد از این نامه حمایت آمیز به دفتر هویدا رفت و به مسئول دفترش گفت «به رئیست بگو من بانک را گرفتم». در واقعه خرید «بانک ایرانیان»، هنگامی که آذر ابتهاج از اعضای هیئت مدیره بانک متوجه شد یزدانی ۲۸ درصد از سهام بانک را بی صدا خریده است، با ایادی -که فکر می‌کرد از یزدانی پشتیبانی می‌کند- ملاقات کرد و از او خواست جلوی تصاحب ستیزه جویانه بانک توسط یزدانی را بگیرد؛ ولی ایادی -با این استدلال که پولی که یزدانی می‌پردازد کافی است- کمکی نکرد و نهایتاً با پا در میانی شاه یزدانی سهام ابتهاج را به سه برابر قیمت بازار خرید.
شهریورماه سال 1356 مصاحبه هژبر یزدانی سرمایه دار معروف بهایی با نوشابه امیری خبرنگار روزنامه كیهان منتشر شد . امیری در مقدمه این مصاحبه نوشت « مرد اسكناسهای درشت و الماسهای درشت تر روی صندلی راحتی نشسته است . لبخندهای پر معنی می زند و سخت متحرك می نماید . كنار دستش تلفنهای سبز و نارنجی و سفید مرتب زنگ می‌زنند . در تلفن نارنجی می‌گوید « بانك ایرانیان را بخرید ، همه‌اش را » در تلفن سبز می‌گوید « وضع كشت و صنعت رامیان و سمنان را مرتب گزارش دهید » و در تلفن سفید می‌گوید « قندها را یك روز زودتر بفرستید »

او در یك لحظه هم در بلوچستان حضور دارد و هم در در كارخانه قند اصفهان . پاهایش در كفش كارخانه كفش ایران هستند و چشمانش نگران شركت كشت و صنعت ایران و آمریكا .

در انگشتان چاقش سه انگشتر بزرگ جا گرفته اند . هر بار كه دستش را تكان می‌دهد نور خورشید از طریق انگشترها روی صورتم منعكس می شود . انگشترها حداقل 75 میلیون تومان قیمت دارند و «آقا» چند تایی هم در خانه دارد .
هژبر یزدانی امروز مالك بیشتر كارخانه‌های قند كشور از قبیل شیروان ، بجنورد ، قوچان ، اصفهان ، قزوین ، شازند و كرج است . بانك ایرانیان به طور كلی از آن اوست و در بانكهای ایران و انگلیس ، ایران و ژاپن ، صادرات ، بازرگانی و ... سهامدار عمده است و او به قول خودش امروز به اندازه مجموع تمام میلیونر های ایران ثروت دارد .
هژبر یزدانی در تهران در خانه‌ای كه به قصر بیشتر شبیه است زندگی می كند . عمارتی با تلویزیون مداربسته و كلیه تجهیزات ایمنی . خانه او 20 هزار متر مربع مساحت دارد . در خانه او مردها شبها در سالن بزرگی پر از فرشهای ایرانی و چلچراغهای بزرگ بر مخده‌های ایرانی تكیه می‌زنند و كباب و كنیاك می‌خورند . البته در مشروبخواری زیاده روی نمی‌شود ، چون هژبر ورزشكار است و نباید موقع تیراندازی و یا میل گرفتن دستش بلرزد .
منابع:موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، کتاب ایرانیان نامدار،روزنامه كیهان13 شهریور 1356