تبیان، دستیار زندگی

آغاز آفرینش ازدیدگاه قرآن ونهج البلاغه

در نتیجه در میان همه اجرام فضایى (از جمله منظومه ى شمسى) نخست توده ى كوچكى به عنوان مایه نخستین زمین خلق گشته و بعد از آن اجرام فضایى، آفریده شد و سرانجام پس از هزاران سال، زمین به تدریج به شكل كنونى درآمده است. شاهد بر این سخن حدیثى است از امام صادق علیه السلام كه مردى از ایشان پرسید: مردم گمان دارند عمر دنیا هفت هزار سال است، فرمود: این چنین نیست، خداوند پنجاه هزار سال پس از آفرینش زمین آن را به حالت بیابان خشك و بدون آب و علف رها كرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نهج البلاغه
در بخش پیشین مقاله روشن شد كه نظریه ى «انفجار بزرگ » با اشكالات متعدد روبه رو است و تاكنون هیچ یك از اشكال ها پاسخ قطعى نیافته اند.
اما آن چه از سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه و غیره به دست آمد این بود كه خداوند متعال نخست جرمى آب گونه همراه هوا آفرید، از میان آن گاز و كفى پدید آمد، از جرم كف گونه، زمین آفریده شد، و از دود و گاز آن، سیارات پدید آمدند. پس مى توان اظهار نظر كرد كه كهكشان ها، ستارگان و خانواده ى منظومه ى شمسى در اصل از یك توده جرم آفریده شده اند.

تكامل زمین


از قرآن مجید (طبق تفسیر اهل بیت علیهم السلام) درباره ى انبساط و تكامل تدریجى زمین مى توان به این آیه استدلال كرد: «ان اول بیت وضع للناس للذی ببكة مباركا...» (1) : «نخستین خانه اى كه براى مردم قرار داده شد در سرزمین مكه است » . از این رو مردى از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال كرد چرا مكه را «ام القرى » مادر شهرها مى نامند؟ فرمود: «لان الارض دحیت من تحتها» (2) : چون زمین از زیر آن گسترش یافت.
امام صادق علیه السلام با اشاره به گسترش و تكامل تدریجى زمین از زیر كعبه فرمود: «خلقه الله قبل دحو الارض بالفى عام » (3) : خداوند بیت الله را دو هزار سال پیش از گسترش زمین آفرید.
امام رضا علیه السلام نیز درباره ى این كه چرا بیت الله وسط زمین به شمار مى رود فرمود: «انه الموضع الذی من تحته دحیت الارض » (4) : كعبه جایى است كه از زیر آن زمین گسترده شد.
در نتیجه در میان همه اجرام فضایى (از جمله منظومه ى شمسى) نخست توده ى كوچكى به عنوان مایه نخستین زمین خلق گشته و بعد از آن اجرام فضایى، آفریده شد و سرانجام پس از هزاران سال، زمین به تدریج به شكل كنونى درآمده است. شاهد بر این سخن حدیثى است از امام صادق علیه السلام كه مردى از ایشان پرسید: مردم گمان دارند عمر دنیا هفت هزار سال است، فرمود: این چنین نیست، خداوند پنجاه هزار سال پس از آفرینش زمین آن را به حالت بیابان خشك و بدون آب و علف رها كرد. (5)
همچنین از احادیث به دست مى آید كه گسترش تدریجى زمین و تكامل و بسط آن، از زیر آب به وقوع پیوسته است، مثلا آب عقب رفته و بر ساحت خشكى ها افزوده شده است، چنان كه امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: «فبسط الارض على الماء» (6) و در پى آن كوهها را به منزله سنگرگاه زمین آفرید.

بارش باران و آفرینش گیاهان


زمین در مراحل نخستین تكوین از آب هاى آسمانى برخوردار نبوده و همچنان خشك و احتمالا سوزان بوده، در نتیجه هیچ رستنى از آن بیرون نروییده است.
قرآن در این باره مى فرماید:
«ان السموات و الارض كانتا رتقا ففتقناهما وجعلنا من الماء كل شى ء حى » . (7)
«آسمان ها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند ما آن دو را از هم باز و جدا ساختیم، و هر چیز زنده اى را از آب پدید آوردیم » .
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: باز شدن آسمان به وسیله باران و باز شدن زمین توسط نباتات و گیاهان انجام پذیرفت. «ففتق السماء بالمطر و فتق الارض بالنبات » . (8)
دلیل این كه زمین در ابتدا خشك و سوزان بوده است حدیثى است از امام باقر علیه السلام مى فرماید: خداى عزوجل فرمان داد از آب، آتش بیرون آمد، سپس دستور فرمود آتش خاموش شد و از دود آن آسمان ها را آفرید و از خاكستر آن زمین را، «كان كل شى ء ماء، وكان عرشه على الماء، فامر الله جل و عز الماء فاضطرم نارا، ثم امر النار فخمدت، فارتفع من خمودها دخان، فخلق الله السماوات من ذلك الدخان وخلق الارض من الرماد...» . (9)
پس از بارش هاى باران، زمین كم كم آماده ى رویش گیاهان مى گردد و نخستین گیاهى كه از زمین سر بیرون مى آورد بنابر آن چه از روایات به دست مى آید بوته ى «دبا» بوده است، چنان كه امام رضا علیه السلام مى فرماید: مردى از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید نخستین درختى كه روى زمین غرس شد، نامش چیست و نخستین گیاهى كه در زمین رویید چه بوده است؟ «قال یا امیر المؤمنین اخبرنا عن اول شجرة غرست فی الارض؟ فقال: «العوسجة » و منها عصى موسى علیه السلام و ساله عن اول شجرة نبتت فی الارض فقال هی «الدبا» و هو القرع » . (10)
فرمود نخستین درختى كه بر زمین غرس شد درخت عوسجه بوده كه عصاى حضرت موسى از این نوع درخت است، اما نخستین رستنى كه از زمین رویید دبا یا قرع است، قرع را كدوى رومى نیز مى گویند. (11)
عوسجه درختى است تقریبا به اندازه درخت انار، پرخار، برگش تند، مایل به دراز با رطوبت چسبنده، میوه اش به اندازه ى نخود مایل به دراز و به رنگ سرخ، این میوه به درخت، به مدت طولانى مى ماند و نمى ریزد، نوعى از این درخت برگش مایل به سرخى، خار آن بیشتر، شاخه ها درازتر ومیوه اش عریض و با غلاف است. (12)

نخستین درخت


امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: نخستین درختى كه روى زمین آفریده شد نوعى از درخت خرما به نام «عجوه » بوده است. (13)
عجوه نوعى از درخت خرماست كه به عنوان بهترین خرماها و مادر آن ها به حساب مى رود. (14)
ابن عربى معتقد است خداوند درخت خرما را از زیادى طینت [سرشت] آدم علیه السلام آفرید، بنابراین نخل، خواهر آدم است كه در زبان شرع از او به عنوان «عمه » انسان یاد شده است (15) شاید از این رو از او به عنوان عمه انسان یاد شده است كه این رخت بسیارى از ویژگى هاى انسان را داراست.

نخستین چشمه


نخستین چشمه اى كه در زمین جوشید چشمه ى حیوان یا آب حیات بوده است، قال امیرالمؤمنین علیه السلام : «اول عین نبعت على وجه الارض عین الحیاة » (16) ظاهرا با بارش باران، حیات نیز به زمین سرازیر شده، به ویژه قرآن در آیه قبل اشاره كرد: «ما هر چیز زنده اى را از آب آفریدیم » . امروزه ما به روشنى مى بینیم آبزیان بسیارى، از خود آب پدید مى آیند; مثلا قناتى احداث مى شود، نهرى كشیده مى شود، پس از مدتى نه چندان دور ماهیان فراوانى دیده مى شوند و... با این كه مى دانیم هیچ كس در آن قنات ماهى رها نكرده است، این سخن را ابن سینا در مقاله پانزدهم از فن هشتم طبیعیات شفا در فصل اول ذكر كرده است، پس هیچ بعید نیست همه ى حیوانات دریایى از آب دریا به وجود آمده باشند.
بنابراین آب، منشا حیات است، حتى زمین مرده را زنده مى كند «ان الله یحیى الارض بعد موتها» و همچنین «والله انزل من السماء ماء فاحیا به الارض بعد موتها» . (17)
زنده شدن زمین در نخستین روزهاى بهارى توسط آب و هوا صورت مى گیرد، بنابراین آب و هوا هر دو حیات بخش اند و شرایط زندگى و حیات بسیارى از جنبدگان را فراهم مى آورند.

آفرینش جنبدگان


قرآن درباره ى آفرینش سایر جنبدگان پس از بیان قانون عام مبنى بر آفرینش هر چیز زنده از آب مى فرماید:
«والله خلق كل دابة من ماء فمنهم من یمشی على بطنه ومنهم من یمشی على رجلین و منهم من یمشى على اربع یخلق الله ما یشاء ان الله على كل شی ء قدیر» . (18)
«خداست كه هر جنبده اى را ابتدا از آبى آفرید، پس پاره اى از آن ها بر روى دو پا و بعضى از آن ها بر روى چهارپا راه مى روند خدا هر چه بخواهد مى آفریند، در حقیقت خدا بر هر چیزى تواناست » .
از آیه استفاده مى شود كه آفرینش همه ى جنبدگان از آب بوده است گرچه آیه مزبور در مقام بیان اصناف، تنها به گروه هایى از آن ها اشاره كرده است، ولى مى دانیم گروههاى نامبرده همه ى جنبدگان نیستند.
در حدیث مى خوانیم پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: «كل شى ء خلق من الماء» (19) و از برخى روایات نیز استفاده مى شود كه بسیارى از جنبدگان از خاك زمین آفریده شده اند. حضرت موسى بن جعفر علیمها السلام مى فرماید: خداوند چون زمین را خلق كرد بسیارى از جنبدگان زمینى كه داراى خون نیستند از خاك آفرید «ان الله لما خلق الارض خلق دبابات الارض من غیر فرث و لا دم، خلقها من تراب » (20) و از بعضى روایات نیز استفاده مى شود كه خلقت انسان بعد از سایر حیوانات زمینى بوده است. (21)
بنابراین آفرینش انسان پس از آن رخ داده كه زمین پر از گیاه، درخت و انواع حیوانات دریایى و زمینى بوده است گویا خداوند خوان كرم گسترده ، انوع نعمت ها مهیا كرده و آن گاه انسان را به عنوان بهترین نوع آفریده ها خلق نموده، به مهمانى فرا خوانده و همه چیز را مسخر او داشته است.

آفرینش جن


شایان ذكر است قبل از پرداختن به كیفیت آفرینش انسان به چند حدیث توجه شود:
1.امام باقر علیه السلام در روایتى مى فرماید: قبل از خلقت نسل كنونى بشر خداوند هفت دوره جهان آفریده كه از نسل آدم نبوده اند، و هر دوره پس از دوره اى منقرض شدند، سپس آدم ابوالبشر را آفرید و نسل كنونى را از او پراكنده ساخت. (22)
2. امام باقر علیه السلام در حدیث دیگر فرمود: «لقد خلق الله تبارك و تعالى الف الف عالم و الف الف آدم، و انت فی آخر تلك العوالم و اولئك الادمیین » (23) : خداوند هزار هزار [كنایه از عدد بى شمار] جهان و هزار هزار آدم آفرید كه شما در آخرین جهان و از آخرین آدم ها هستید.
3. امام صادق علیه السلام در حدیثى مى فرماید: چون خداوند زمین را آفرید پنجاه هزار سال [كنایه از سال هاى زیاد] آن را رها كرد، سپس موجوداتى آفرید كه نه از جنس جن بودند نه از فرشته و نه از انسان، این ها دهها هزار سال ماندند و سپس منقرض گشتند، سپس جن را آفرید كه پس از مدتى بناى خون ریزى و فساد در زمین را شروع كردند، كار جن و ناس زمینه اى شد كه فرشتگان با آفرینش انسان لب به سؤال گشودند كه خداوندا، آیا مى خواهى در زمین باز كسى را بیافرینى كه تباهى به بار آورد و خونریزى نماید؟ «اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفك الدماء» . (24)
قرآن مجید با اشاره به آفرینش انسان خاطر نشان مى سازد كه آفرینش جن قبل از خلقت انسان صورت گرفته است «والجان خلقناه من قبل من نار السموم » (25) : جن را پیش از آدم از آتش گرم و سوزان خلق كردیم، ابلیس نیز از این گروه بود كه قبل از آدم به عبادت اشتغال داشت «واذ قلنا للملائكة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس كان من الجن » . (كهف/50) .
«هنگامى كه به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده كنید، همه، جز ابلیس سجده كردند، او از گروه جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید» .
على بن ابراهیم حدیث جالبى از امام باقر علیه السلام و ایشان از نوشته هاى امیرالمؤمنین علیه السلام نقل مى كند كه یكى از نواده هاى ابلیس به نام «هام » خدمت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم آمد و گفت : من به دست حضرت نوح علیه السلام توبه كردم و با او در كشتى بودم، و هنگامى كه به قومش نفرین كرد او را مورد عتاب قرار دادم، همچنین با ابراهیم علیه السلام بودم هنگامى كه به آتش افتاد و خداوند آتش را بر او سرد و سلامت كرد، و هنگام غرق شدن فرعون و نجات بنى اسرائیل با حضرت موسى علیه السلام بودم همچنین با هود و صالح بودم، و در كتاب ها خوانده ام كه به تو نوید مى دادند، سلام مى رساندند و تو را به عنوان افضل پیامبران و گرامى ترین آنان مى خواندند، اینك آمده ام به آنچه خداوند بر شما نازل فرموده مرا آموزش دهید، آن گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به امیرالمؤمنین علیه السلام دستور فرمود او را آموزش دهد... (26)
بر فرض صحت حدیث، معلوم مى شود مهلت خداوند به ابلیس تا روز قیامت بى حكمت نبوده و چه بسا فرزندان و نوادگان فراوانى از او به راه راست هدایت شده باشند و معلوم مى شود كه آنان نیز چون پدرشان ابلیس از ویژگى اختیار بهره مندند.

آفرینش انسان


در تورات مى خوانیم: «خداوند آدم را از خاك زمین صورت داد و نسیم حیات را بر دماغش دمید» . (27)
قرآن، آغاز آفرینش انسان را از خاك دانسته است «خلقه من تراب » (28) «خلقك من تراب ثم من نطفة » (29) ، «خلقكم من تراب » (30) ، «خلقكم من تراب ثم من نطفة » (31) ، «خلقناكم من تراب ثم من نطفة » (32) ، بعد خاك با آب آمیخته و گل شد «خلقكم من طین » (33) شیطان اشاره به اینجا داشت كه لب به اعتراض گشود و گفت: «ءاسجد لمن خلقت طینا» (34) ابلیس گفت: آیا براى كسى كه از گل آفریدى سجده كنم، غافل از این كه:
آدمى بسرشته از یك مشت گل برگذشت از چرخ و از كوكب به دل
البته این گل، ساده نبوده و اوصافى نیز داشته است، مانند چیزى كه از برگزیده و عصاره «سلاله » گل است «لقد خلقناالانسان من سلالة من طین » (35) به یقین انسان را از عصاره اى از گل آفریدیم، این گل به گونه اى بوده كه چسب داشته مانند گل هاى رسى كه سرشته مى شوند «انا خلقناهم من طین لازب » (36) : ما آنان را از گلى چسبنده آفریدیم، این گل رنگش تغییر كرده تیره رنگ و لجن گونه شده است «من صلصال من حماء مسنون » (37) در حقیقت انسان را از گلى خشك، از گلى سیاه و بدبو آفریدیم. گرچه از پاره اى روایات به دست مى آید مراد از گل بدبو، طینت آدمیان بدكردار است نه گل ظاهرى آنان. (38)
بارى گل مایه انسان، به تدریج سفال گونه گردیده است «صلصال كالفخار» . (39) : انسان را از گل خشكیده اى سفال مانند آفرید:
یك قطره از آن بحر جدا شد كه جدا نیست كادم ز تك صلصل فخار برآمد بنا به ظاهر برخى روایات نخستین عضوى كه از بدن انسان آفریده شد چشمان او بوده است، (40) و چون كار بدن سازى به پایان رسید و اندام او موزون و آراسته گشت، خداوند از روح خود در او دمید «ثم سواه و نفخ فیه من روحه » (41) آن گاه او را درست اندام كرد و از روح خویش در او دمید.

نتیجه سخن


خلاصه آن چه از آیات و روایات تاكنون به دست آمد:
1. خداوند درباره آفرینش جهان ماده نخست جرمى آب گونه همراه هوا آفرید و از میان آن، دود و كف پدید آمد، از جرم كف، زمین آفریده شد و از دود وگاز آن اجرام فضایى.
2. همه اطراف زمین را آب گرفته بود ومكه به عنوان نخستین قطعه خشكى از این فراگیرد رخ بیرون نمود و آب به تدریج عقب نشست و بر مقدار خشكى افزود.
3. زمین در مراحل نخستین خشك و سوزان و گداخته و مرده بوده و سپس باران بر آن باریده و به تدریج آماده پذیرش حیات، توسط آب آسمان گردیده است.
4. آب باران همراه خود حیات را به زمین ارمغان داشته و چشمه ها جوشیده اند. تا جایى كه زمین نیز خود حیات آفرین شده است.
5. از این پس، رستنى ها و درختان در زمین پدید آمده و به بار نشسته اند.
6. با پیدایش آب و آماده شدن خاك به عنوان دو مبدا حیات آبزیان فراوان وجنبدگان زمینى و انواع حیوانات پدیدار گشتند.
7. خداوند موجودات فراوانى آفریده است كه از جنس بشر نبوده اند و پس از مدت طولانى منقرض شده اند. و شاید از جمله آن ها «دینوسورها» شناخته شده اند.
8. آفرینش جن و نسناس پیش از آفرینش انسان بوده است. خمیرمایه آفرینش جن آتش و دود است، ابلیس نیز از این گروه است.
9.قرآن مراحل تكون و پیدایش انسان را از آب، خاك، گل (تركیبى از آب و خاك) عصاره ى گل، گل چسب دار، گل بوگرفته و تیره رنگ، گلى كه چون لاى و ته نشین آب به تدریج خشك و سفال گونه گردیده است.
10. خداوند، عناصر و اجرام آب، هوا، خاك، نور و سایر عناصرى كه در آن هاست به گونه اى آفریده كه سرتاسر جهان را فراگرفته و همه رازه مند، با جوش و خروش، تبدیل، تغییر، دگرگونى، ناایستایى و صورت پذیر مى باشند، عناصر یاد شده مى توانند كنار هم قرار گیرند و در شرایط ویژه جرمى را روح مایه باشند، این شرایط وقتى در دریاها جمع آیند مى توانند موجب پیدایش آبزیان گردند و هر دسته از شرایط، یك نوع آبزى را مایه گردند، چنان كه ابن سینا اشاره كرد.
بنابراین هیچ بعید نیست با كنار هم قرار گرفتن ذرات مناسب، در شرایط ویژه، توسط دست هاى مرموز و ناپیداى كارگزاران عالم، در برهه اى از زمان انواع حیوانات دریایى، و در پاره اى اوقات انواع حیوانات خشكى، و با اراده ى ویژه خداوند از همان مایه هاى آب، نور به ویژه نور خورشید و منبع لا یزال انرژى، یك مشت گل و لاى بو گرفته و تیره رنگ، موجودى به نام انسان به وجود آید، و او را هدایت كند، چنان كه سایر حیوانات را هدایت كرده، و مى تواند از دود و آتش سوزان كه در اندیشه ى ما هر چیز را نابود مى كند موجودى به نام جن بیافریند، و قبل از انسان نیز موجوداتى آفریده باشند كه از مایه هاى دیگر، و غیر از آن چه ذكر شد.
11. آن چه تاكنون مورد بررسى قرار گرفت، تنها در آفرینش آسمان ها و زمین ما تدریج، تكامل گسترش، انبساط و بسط را مشاهده كردیم، اما در آفرینش و تنوع آغازین حیوانات اعم از دریایى و خشكى و انسان ما هیچ اثر تكامل تدریجى و تغییر انواع ندیدیم، به ویژه كه بر هر یك از انواع، واژه «خلق و آفرینش » مستقلا به كار رفته است.
افزون بر این، در تاریخ علم دلیل قطعى بر تبدیل انواع به چشم نمى خورد، پس امكان ندارد خوك در اثر تكامل خرس شود و خرس به تدریج میمون گردد و...
12. این نظر امروزه به نام ثبوت انواع یاFixisme شهرت یافته و از میان دانشمندان قرون اخیر غرب اندیشورانى چون ژون رى John Ray گیاه شناس شهیر انگلیسى (1628-1704) لینهLinne دانشمند گیاه شناس سوئدى (1778-1707) و به ویژه ژرژ كوویهGeorgo cuvieh (1762-1832) دیرین شناس فرانسوى است كه از این نظریه دفاع كرده اند. (42)
در این باره سخن و نظر دیگرى نیز وجود دارد كه ما در نوشته ى بعد آن را پى مى گیریم.
پى نوشت ها:
1. آل عمران/ 96.
2. توحید صدوق، باب 36; تفسیر قمى: 2/70; احتجاج طبرسى: 2/75; بحار: 54/64، 65، 72; تفسیر نورالثقلین: 1/303 وبعد.
3 و 4.همان.
5 و 6. بحار: 54/87، 88، 93.
7. انبیاء/30.
8. بحار: 54/73، 97.
9.همان، ص 98.
10. عیون اخبار الرضا: 2/221، باب 24، ط اعلمى بیروت 1404ه.ق; بحار: 66/111.
11. تحفه حكیم مؤمن، ص 112.
12. همان، ص 182.
13. كمال الدین صدوق: 1/295; عیون اخبار الرضا: 2، باب 6; بحار: 10/21/88; 12/78; 60/39، 40; 66/112، 129.
14. محاسن برقى، ص 528و بعد.
15. فتوحات: 1/121
16. كمال الدین، ص 296; علل الشرایع: 2، باب 6; بحار: 10/21; ج 36/375.
17. حدید/17; نحل/65.
18. نور/45.
19. بحار: 57/208.
20. همان: 48/143.
21. همان: 57/104، 206.
22. ر.ك، خصال: ابن بابویه: 2/358، باب 7، حدیث 45; بحار: 54/319.
23. خصال، ص 652; بحار: 54/321.
24. تفسیر عیاشى: 1/31; بحار: 54/86و ج 11/103.
25. حجر/27.
26. تفسیر نور الثقلین: 3/8 ذیل آیه ى 27 سوره حجر.
27. تورات، سفر تكوین، فصل 2، بند8.
28. آل عمران/59.
29. كهف/37.
30. روم/20.
31. فاطر/11; غافر/67.
32. حج/5.
33. ر.ك: انعام/2; سجده/7; اعراف/12، اسرى/61، ص/76.
34. اسرى/61.
35. مؤمنون/12.
36. صافات/11.
37. حجر/33، 26.
38. تفسیر نور الثقلین: 3/7.
39. الرحمن/14.
40. بحار: 11/118; ج 14/373.
41. سجده/9.
42. داروینیسم، دكتر محمود بهزاد، ط كتابفروشى و چاپخانه دانش، ص 2و بعد، 1330 ش; علم و دین، ایان باربور، ص 101 وبعد، مركز نشر دانشگاهى 1362.

منبع :مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام / مجله كلام اسلامی-شماره 37

آغاز آفرینشدیدگاه قرآننهج البلاغه
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.