تبیان، دستیار زندگی

مصاحبه اختصاصی تبیان با حجت الاسلام علوی تهرانی

تحریفاتی که یزید (لعنه الله علیه) در دین ایجاد کرد!

برویم سراغ یزید که معاصر سیدالشهداء است. البته ده سال از عمر وجود نازنین حضرت سیدالشهداء از نظر امامت در دوره معاویه بوده است و سه سال هم در دوران یزید. در منابع اهل سنت نوشته شده است و عموما مورخان آن­ها متذکر این مسأله شده­ اند که یزید، یک بوزینه مخصوصی داشت که برای او کنیه گذاشته بود به نام ابو قیس. هر وقت خودش شراب می­ خورد ته­ مانده شراب را به او می­ داد تا بخورد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مهری هدهدی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حاج آقای علوی، حجت الاسلام علوی تهرانی

عقیده ­اش هم راجع به ابو قیس این بود که یکی از بزرگان بنی اسرائیل است که در اثر گناه مسخ شده است. می­ بینید که او با گناه و گناه­کار آمیخته است. حاضر نیست که بگوید او یک حیوان است. می­ گفت: این میمون، یکی از آن­هایی است که قرآن می­ گوید به آن­ها گفته شد: (كُونُوا قِرَدَةً خاسِئینَ) یعنی بروید و بوزینه باشید. یعنی این نهایت لجبازی با دین است و این آدم، امیر مسلمانان شده است.

یک گورخری را تربیت کرده بودند که ابو قیس سوار آن بشود. این ابو قیس در مسابقات شرکت می­ کرد. یادتان نرود که ابو قیس، کنیه همین بوزینه است. او در مسابقات شرکت می­ کرد. اگر پیروز می­ شد که به خاطر خوشایند یزید همین اتفاق می­ افتاد، یزید همه را تحقیر می­ کرد که شما از یک بوزینه باختید. اگر هم کسی بود که لجبازی می­ کرد و به حرف یزید گوش نمی­ کرد و برنده می­ شد، یک علم­شنگه راه می­ انداخت که شما رعایت یک حیوان را نکردید. این حیوان در یکی از مسابقات از گورخر به زمین افتاد و مرد. یزید بر او عزاداری کرد. چنین آدمی، مسند اسلام و امارت اسلام را به عهده گرفته است.

یزید در شراب­خواری از پدرش هم جلوتر بوده است. آنچه که در رابطه با این آدم می­ شود گفت را عمرو ابن حفص گفته است: وَ اللهِ رَأیتُ یَزیدَ بنَ مُعَاوِیَةَ یَترُکُ الصَّلَاةَ مُسکِراً؛ به خدا سوگند که دیدم یزید در حال مستی نماز را ترک کرد. در البدایة و النهایة آمده است. هم مستی او خلاف قرآن است و هم ترک صلاتش خلاف قرآن است. این­ها در کتاب­های اهل سنت زیاد است. اگر بخواهیم بگوییم همه بحثمان به همین­ ها می­ کشد.

اگر یک سختی پیش آمد، مالتان را فدای جانتان کنید. ولی اگر یک مشکلی برای دین شما پیش آمد جانتان را فدای دینتان بکنید. دین را فدای خودتان نکنید. بدانید که هلاک­ کسی است که دینش تباه شود و غارت­زده کسی است که دینش به غارت رفته باشد.

به هر صورت حضرت امیر علیه السلام فرمودند: فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ كَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ. نکته مهم این است که فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ كَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ؛ یک نکته­ ای را در بردارد. ما تا اینجا هم موارد اسارت را گفتیم و هم بدعت­ها را.

تلاش سیدالشهداء برای آزاد کردن دین از دست اشرار

اما رهبر عالی دینی ما یعنی حضرت رسول اکرم به حضرت امیر می­ فرماید: یَا عَلِیُّ! أُوصِیكَ فِی نَفْسِكَ بِخِصَالٍ، فَاحْفَظْهَا عَنِّی ... وَ الْخَامِسَةُ بَذْلُ مَالِكَ وَ دَمِكَ دُونَ ذِمَّتِكَ یعنی: تو را به یک سری خصلت­هایی توصیه می­ کنم. این­ها را محافظت کن. چند مورد را می­ فرمایند تا اینکه می­ رسند به مورد پنجم: مال و جانت را فدای دینت کن.

از امیر المؤمنین علیه السلام نقل شده است: فَإِذَا حَضَرَتْ بَلِیَّةٌ فَاجْعَلُوا أَمْوَالَكُمْ دُونَ أَنْفُسِكُمْ وَ إِذَا نَزَلَتْ نَازِلَةٌ فَاجْعَلُوا أَنْفُسَكُمْ دُونَ دِینِكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْهَالِكَ مَنْ هَلَكَ دِینُهُ وَ الْحَرِیبَ مَنْ حُرِبَ دِینُهُ یعنی: اگر یک سختی پیش آمد، مالتان را فدای جانتان کنید. ولی اگر یک مشکلی برای دین شما پیش آمد جانتان را فدای دینتان بکنید. دین را فدای خودتان نکنید. بدانید که هلاک­ کسی است که دینش تباه شود و غارت­زده کسی است که دینش به غارت رفته باشد.

در یک چنین شرایط مسلم و مسجلی، وجود نازنین حضرت سیدالشهداء برای آزاد کردن دین از دست اشرار، آن مسأله واقعه محرم سال شصت و یک را ایجاد کردند که رویارویی تمام دین در مقابل تمام کفر بود. عامل اصلی به نظر من اگر کسی بخواهد تحلیل بکند همین است که امام می­ خواهد دین را نجات بدهد. چون دین اسیر شده است و این آدم­ها موجودات خطرناکی هستند که دین را تحریف می­ کنند. در حضور رهبران آسمانی دینی، دین در حال تحریف است. امام جلوی این تحریف را گرفتند. به همین دلیل شما می­ بینید که بیان بزرگان در قدردانی از این حرکت این است: اَلإِسلَامُ نَبَوَیُّ الحُدُوثِ وَ حُسَینِیُّ البَقَاءِ. این به خاطر نجات‌بخشی سید الشهداء است.

مسأله بسیار مهم این است که امام حسین علیه السلام قیامی را ایجاد کردند که هدف این قیام، آزاد کردن دین از دست اشرار است. ولی این را به سادگی انتخاب نکردند که خودشان به طور ناگهانی انتخاب کرده باشند. چون هر قیامی برای صدور و بروز و ظهورش یک شرایطی را لازم دارد حداقلش نفرات است. باید نفراتی باشند که بشود این کار را کرد. امام حسین علیه السلام در وهله اول با چهل نفر راه نیفتادند که این کار را بکنند.

من مظالم اشخاص دیگر را نگفتم. چون اگر می­ خواستیم بگوییم طولانی می­ شد که بتوانیم بگوییم آن نفرات دیگر در آن بیست و پنج سال با اسلام چه کردند. فقط در آن قسمت اوج، حرف­های این اشخاص را گفتم.

تبیان: نقش دنیاپرستی در ایجاد واقعه کربلا چیست؟

مسأله بسیار مهم این است که امام حسین علیه السلام قیامی را ایجاد کردند که هدف این قیام، آزاد کردن دین از دست اشرار است. ولی این را به سادگی انتخاب نکردند که خودشان به طور ناگهانی انتخاب کرده باشند. چون هر قیامی برای صدور و بروز و ظهورش یک شرایطی را لازم دارد حداقلش نفرات است. باید نفراتی باشند که بشود این کار را کرد. امام حسین علیه السلام در وهله اول با چهل نفر راه نیفتادند که این کار را بکنند.
عده­ ای در کوفه عراق به حضرت نامه نوشتند که آن حادثه اتفاق افتاد. بیست و ششم ذی الحجه معاویه به درک واصل شد. بیست و هشت ذی الحجه نمایندگان شام به مدینه آمدند که از سیدالشهداء و چند نفر دیگر از معنونین و موجهین برای یزید بیعت بگیرند. امام فرصت گرفتند که اندیشه­ ای داشته باشند. اندیشه امام به اینجا رسید که مدینه را شبانه و (خائِفاً یَتَرَقَّبُ) ترک کردند. امام مدینه را ترک کردند در پنجم شعبان وارد شهر مکه شدند. در مکه همه از خروج امام مطلع شدند. بنابراین فرصت را مغتنم شمردند و مردم عراق از امام دعوت کردند و گفتند: به عراق بیایید که ما به شما کمک می­ کنیم تا طومار بنی امیه را برچینیم.

امام در وهله اول، درخواست­های مردم عراق را جمع­ آوری کردند. در منابع معتبره آمده است که تا شصت هزار نامه خدمت امام رسید. پایین برخی از این نامه­ ها که به شکل طومار بوده است صد و بیست هزار امضاء وجود داشته است. امام با یک چنین نامه­ هایی که به دستشان رسیده است و می­ گوید ما از ظلم بنی امیه به ستوه آمده­ ایم و شما به عراق بیایید که ما شما را به عنوان رهبر قبول داریم تا با آن­ها مواجه شویم و شکستشان بدهیم و این ظلم را از سر راهمان برداریم. حرکت اول امام این بود که این نامه­ ها را جمع­ آوری کردند. حرکت دوم امام این بود که نمایندگانی را گسیل کردند که شرایط را ارزیابی کنند تا ببینند که شرایط درست است یا نیست. به ظاهر همه چیز درست بود. امام حرکت کردند.
مردم کوفه به خلاف مردم شام هستند. در رویارویی با امام حسین، مردم شام حضور نداشتند. شما یک نفر را پیدا نمی­ کنید که اهل شام باشد و در لشگر عمر سعد بر علیه سیدالشهداء قیام کرده باشد. مردم شام امام حسین را نمی­ شناسند. مرامش را هم نمی­ شناسند. نه به او اعتقادی دارند و نه امامتش را می­ شناسند.
پیامبر از سال یازده که از دار دنیا رفته است به مدت دو سال، نفر اول ابوبکر حاکم بوده است. از سال سیزده هجری که نفر دوم به حکومت رسیده است معاویه را به عنوان استاندار شام معرفی کرده است. از سال سیزده هجری تا الان که سال شصت و یک است به مدت پنجاه سال، مردم را بدون خاندان عترت و حضرت امیر پیش برده است.

بخش اول مصاحبه: قصد امام حسین علیه السلام از قیام، آزاد کردن دین از اسارت بود!

بخش دوم مصاحبه: دین اسیر دست معاویه و شماری از تحریفات معاویه!



 
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.