تبیان، دستیار زندگی

وصیتنامه شهید ایرج دستیاری

من صداقت و پاکی امام خمینی را اصل مسلم میدانم و روش مبارزاتی او را بهترین روش تلقی می کنم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
شهید ایرج دستیاری
بسمه تعالی

من صداقت و پاکی امام خمینی را اصل مسلم میدانم و روش مبارزاتی او را بهترین روش تلقی می کنم بهمین خاطر او را به عنوان معیار اصلی تشخیص انقلابی از ضد انقلاب بحساب می آورم کروهها سازمانها و افرادی را که در سر راه او ایجاد موانع می کنند دشمن می دارم و آنهایی را که صادقانه و خالصانه برای پیاده شدن اهدافشان تلاش می کنند دوست میدارم

بسمه تعالی

دورود بر امام خمینی و ملت ایران پدر مادر برادر خواهر شاید نامه یا حرف آخر من باشد امیدوارم از من که به خاطر اسلام عزیز می جنگم ناراحت نباشید اگر شهید شدم برای من گریه نکنید که من زنده هستم چون این یک تحولی است از دنیا به دنیا پس سلام مرا به تمام

والسلام برادر ایرج دستیار



درباره شهید
شهید ایرج دستیاری از همان دوران کودکی انسانی اجتماعی و مسئولیت پذیر بود و سعی می کرد نسبت به اطرافیانش احساس مسئولیت داشته باشد . شهید فردی معتقد بوده و نسبت به اقامه نماز اول وقت و انجام واجبات شرعی اهتمام و توجه خاصی داشت.اوبه ورزش خصوصا فوتبال علاقه وافری داشت و به عنوان یکی از دروازه بان های مطرح منطقه امیدیه زبانزد همه ورزشکاران بود و در باشگاه های شاهین ، بانک ملی و استقلال بازی می کرد . به دلیل حضور در میادین ورزشی افراد با سلایق و گرایش های مختلف گرد ایرج جمع می شدند و شهید سعی می کرد همچون شمعی در میان جمع عامل وحدت همه جوانها باشد تا بتواند با جذب نوجوانان و جوانان منطقه امیدیه به ورزش آنها را از بلاهای اجتماعی دور سازد.

ایرج به عنوان پسر ارشد خانواده مجبور گردید در سال دوم دبیرستان به دلیل شرایط اقتصادی خانواده موقتا ترک تحصیل نماید و برای کار دریکی از شرکت های خصوصی وابسته به شرکت نفت مشغول شود . برای پیشرفت در محیط کاری به مدت 4 ماه با هزینه شخصی یک دوره تخصصی تکنسینی برق را در شهر اصفهان پشت سر می گذارد و به دلیل شرایط سنی راهی خدمت سربازی می شود . دوران آموزشی خدمت سربازی به پادگان دژ در خوزستان منتقل شده و درهمین مقطع نیز موفق به یادگیری و آشنایی کامل به زبان عربی می شود .

موفق گردید در یکی از شبها یک از نیروهای ضد انقلاب را دستگیر نماید که پس از انجام بازجویی به سپاه خرمشهر تحویل داده شد و در بازجویی بعمل آمده مشخص شده که عامل بمب گذاری در چهار راه امام بوده که منجر به شهادت یک زن باردار و کودکش شده است

مبارزات انقلابی :

با شکل گیری کمیته از ابتدای پیروزی انقلاب شهید به همراه نیروهای مخلص انقلابی مسئولیت حفاظت از مسیر لوله های نفتی و چاه های نفت منطقه آغاجاری را بر عهده گرفتند و از ساعت 10 شب تا 6 صبح به مدت 6 ماه این وظیفه را با موفقیت به انجام رساندند. شهید ایرج دستیاری در آبان 1358 به عضویت نیروی مقاومت سپاه امیدیه و آغاجاری در آمده و دوره های مختلفی را زیر نظر سردار شهید غیور اصلی و سایر همرزمانش در اهواز پشت سر می گذارد. سپس به منطقه باشت در استان کهگیلویه و بویر احمد اعزام و پس از مدتی به دلیل لیاقت ها و هوش ذاتی و نظامی که از خود نشان می دهد به عنوان مسئول گروه اعزامی انتخاب می شود. سال 1359 در منطق شلمچه و خط مرزی با کشور عراق تحرکاتی از سوی گروه های معارض و ضد انقلاب گزارش شد که عوامل آنها مقادیر زیادی اسلحه و مواد انفجاری را وارد منطقه می کردند. لذا شهید دستیاری به همراه جمع دیگری از جوانان منتخب سپاه پس از پشت سر گذاشتن، یک دوره پیشرفته نظامی و تکاوری به عنوان سرگروه یکی از گروههای اعزامی به نوار مرزی و پاسگاه خیَن انتقال می یابند.


حضور فعال و اثر گذار در روزهای نخستین دفاع مقدس :

پس از حضور در مناطق مرزی شلمچه و در مدت کمی شهید ایرج دستیاری اقدام به شناسایی محل های نفوذ عناصر ضد انقلاب کرده و با توجه به آشنایی و تخصص شهید بعنوان تکنسین برق و هوش ذاتی و نظامی وی سبب گردید با مشورت شهید جهان آرا و دیگر همرزمان وی در سپاه خرمشهر خط آتشی از مواد انفجاری به طول 4 کیلومتر در طول خط مرزی ایجاد کند ک با احداث آن موفق گردید در یکی از شبها یک از نیروهای ضد انقلاب را دستگیر نماید که پس از انجام بازجویی به سپاه خرمشهر تحویل داده شد و در بازجویی بعمل آمده مشخص شده که عامل بمب گذاری در چهار راه امام بوده که منجر به شهادت یک زن باردار و کودکش شده است. بعد ازاین مسئولین سپاه خرمشهر که فرماندهی آن را شهید جهان آرا بر عهده داشت متقاعد گردید با تکمیل طرح شهید دستیاری، اقدام به تقویت و تداوم این خط دفاعی کرده و کنترل جامع تری با توجه به امکانات آن زمان نیروی سپاه در منطقه داشته باشند. که برهمین اساس تجهیزات انفجاری بیشتری در اختیار تیم که مسئولیت آن را شهید دستیاری بعهده داشت قرار می گیرد.

لحظه شهادت « وداع با برادر و همرزمان» :

شهید مورخ 20/6/59 به همراه برادر کوچکتر خود بیژن دستیاری و سرهنگ پاسدار حاج احمد سلحشور فر، مشغول چینش مواد انفجاری در طول خط مرزی بودند در این لحظه شهید با توجه به آگاهی و اشرافیتی که به خطرات مواد انفجاری داشتند از همراهان خود درخواست می کند از محل دور شده تا آخرین چاشنی را بازرسی و خط را آماده نماید که ناگهان یک از تله ها در اثر ریزش خاکریز منفجر و شهید در اثر شدت موج انفجار به درون نهر خیَن پرتاب می شود و در اثر وجود درگیری در منطقه پیکر مطهرش تا یک هفته مفقود می گردد که پس از گذشت یک هفته در کنار اسکله خرمشهر شناسایی و پیکرغرق به خونش به زادگاهش شهر امیدیه انتقال داده می شود.

بازگشت پیکر شهید ایرج دستیاری آن چنان تحولی در منطقه به وجود آورد که سبب گردید بار دیگر آحاد مردم شهر امیدیه حول آن شمع فروزان جمع شوند و جوانان سلحشور شهر فوج فوج تقاضای عضویت در سپاه امیدیه و آغاجاری را می نمودند. هم اکنون پیکر مطهر کارگر بسیجی شهید ایرج دستیاری به همراه سایر شهدای خوزستان در گلزار شهدای اهواز در خاک آرمیده و میزبان تمامی مردم ولایتمدار این خطه دلاور خیز می باشد. آری بازگشت هر یک از شهیدان و پاسداشت یاد و خاطره هر یک از آنان برگ زرین دیگری را در دفتر خاطره های نسل های انقلاب ثبت خواهد کرد.

اولین شهید دفاع مقدس

ایرج یك فوتبالیست هم بود. كارگر شركت گاز بود. به بسیج و سپاه مأمور شد. مهم‌ترین ویژگی‌اش تعامل زیبا و ارتباط قلبی‌اش بود. هركس او را می‌دید، دوستش می‌شد. چون او واقعاً دوست‌داشتنی بود. رفیق می‌شد و هرچه در توان داشت در رفاقت به كار می‌گرفت.

دروازه‌بان اول امیدیه بود. در سلامت جسمی‌اش همین بس كه ورزشكار بود. در سلامت روحی و قلبی‌اش چه بهتر از اینكه درك شگرفی داشت. از آینده خبر می‌داد. می‌گفت حتماً به زودی جنگ خواهد شد. وقتی از او سؤال می‌شد چطور؟! می‌گفت شك نكنید كه به زودی خودش را نشان خواهد داد.

حاج احمد سلحشور لحظۀ شهادت ایرج همراهش بوده. می‌گفت وقتی تله منفجر شد همه جا را گرد و غبار و دود انفجار فرا گرفت. بیژن، برادر ایرج، به شدت مجروح شد (اولین جانباز دفاع مقدس). از ایرج خبری نبود. اینجاها كه حالا خشك و بی‌سایه است آن روزها پر از نخل و بوته‌های سبز بود.

نفهمیدیم چی شد وقتی دود و گرد و غبار فروكش كرد. خیلی تلاش كردیم. هیچ خبری از ایرج نبود. درگیری‌ها هم شدت گرفت. عراقی‌ها تیراندازی غیر معمولی‌ای آغاز كردند كه دیگر قطع نشد.

وقتی درگیری‌ها و تبادل آتش شدت گرفت و نوع اسلحه‌های دو طرف تغییر كرد و پای توپ 106 و آرپی‌جی وسط آمد یادم افتاد كه ایرج بهم می‌گفت احمد، قطعاً جنگ می‌شود و من دیگر نیستم. از رفتن خودش می‌گفت! برایم عجیب بود. حتی وقتی كه با واقعیت جنگ هم روبه‌رو شده بودم حیرت داشتیم كه چطور ایرج خبر داشت. حتی از رفتن خودش در آغاز درگیری‌ها و شكل‌گیری جنگ؟!
«بعد از یك هفته جسد ایرج را در گمرك خرمشهر از آب می‌گیرند و برای تشییع به امیدیه می‌برند. تشییع جنازه با تحولی در شهر همراه می‌شود و جمع كثیری از جوانان و نوجوانان برای عضویت در بسیج و سپاه داوطلب می‌شوند كه به میدان جنگ بروند. سپس بدن شهید ایرج دستیار (كه با سروده‌ای و نوحه‌ای مشهور به دستیاری می‌شود) به اهواز منتقل می‌شود و به عنوان اولین شهید دفاع مقدس در بخش جدید قبرستان، كه آن روز بیابان بوده دفن می‌شود.»


نام و نام خانوادگی: ایرج دستیار

نام پدر: محمد

تاریخ تولد: ۱۳۳۵/۱۰/۰۱

تاریخ شهادت:۱۳۵۹/۰۶/۳۰

محل تولد:آغاجاری

محل شهادت: خرمشهر
منبع:فاتحان