دلایل مشروعیت پیاده روی اربعین
آیا پیاده روی اربعین، اساس و ریشه ای در اسلام دارد؟ دلایل مشروعیت آن چیست؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1396/08/06
سوال
آیا پیاده روی اربعین، اساس و ریشه ای در اسلام دارد؟ دلایل مشروعیت آن چیست؟
پاسخ
زیارت اربعین با پای پیاده، از نگاه تاریخی، ریشه در زیارت صحابی بزرگ و گران قدر رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)، جناب جابر بن عبدالله انصاری(رضی الله عنه) دارد. ایشان نخستین کسی بود که از مدینه به کربلا رفت و به زیارت امام حسین(علیه السلام) توفیق یافت.[1] همچنین سنت مقدس پیاده روی برای زیارت امام حسین(علیه السلام)، در روزگار امامان: وجود داشت. ائمه: می فرمودند: هر کس پیاده به زیارت امام حسین(علیه السلام) برود، پاداشی چنین، و هر کس سواره برود، پاداشی چنان خواهد داشت.
مرحوم حر عاملی در کتاب شریف «وسائل الشیعه»، بابی با عنوان «بَابُ اسْتِحْبَابِ الْمَشْی إِلَی زِیارَةِ الْحُسَینِ(علیه السلام) وَ غَیرِهِ » دارد. در این باب، هفت روایت در فضیلت زیارت امام حسین(علیه السلام) با پای پیاده آورده است که اهمیت این گونه زیارت را می رساند. در اینجا به اختصار، چند نمونه از این بیانات نورانی را ذکر می کنیم:
در روایاتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که فرمود:
شخصی که به زیارت قبر حسین بن علی(علیه السلام) می رود، پس زمانی که از خانواده اش جدا می شود، با اوّلین گامی که برمی دارد، تمام گناهانش آمرزیده می شود. سپس به ازای هر قدمی که برمی دارد، پیوسته تقدیس و تنزیه و پاک می شود، تا آنکه نزد حسین بن علی(علیه السلام) برسد. در این هنگام، خداوند با او بدین گونه مناجات می کند: «ای بنده من! از من بخواه، به تو می دهم؛ دعا کن، اجابت می کنم؛ درخواست کن، می بخشم؛ حاجت بخواه، روا می کنم».[2]
هر کس پیاده به زیارت قبر حسین(علیه السلام) برود، خداوند برای هر قدمی، هزار حسنه می نویسد و هزار گناه از او پاک می کند و رتبه اش هزار درجه بالا می رود. پس هرگاه به فرات رسیدی، غسل کن و کفش هایت را درآور و پابرهنه راه برو؛ به مانند عبد ذلیل، راه برو. پس وقتی به درِ حرم رسیدی، چهار بار تکبیر بگو و کمی راه برو و دوباره چهار بار تکبیر بگو.[3]
«هر آنکه در فرات غسل کند و سپس با پای پیاده به سوی مرقد حسین(علیه السلام) برود، به ازای هر قدمی که برمی دارد و بر زمین می گذارد، حجّی مقبول با تمام اعمال و مناسک برای او خواهد بود».[4]
هر کس از خانه اش، به قصد زیارت حسین بن علی بن ابی طالب(علیه السلام) بیرون آید، اگر پیاده باشد، خداوند، برای هر گامش، حَسَنه ای را می نویسد و یک زشتکاری را از او می زُداید؛ و چون به حرم حسین(علیه السلام) رسید، خداوند او را جزو رستگاران می نویسد؛ و چون زیارتش را به پایان برَد، خداوند او را از رهایی یافتگان می نویسد؛ و چون بخواهد باز گردد، فرشته ای نزد او می آید و به او می گوید: «من، پیام آور خدایم. خداوند، به تو سلام می رساند و می فرماید: عمل، از سر گیر که گذشته ات، آمرزیده شد».[5]
در شریعت اسلام، مستحب بودن پیاده روی با پای برهنه یا بدون آن، نه تنها در مورد زیارت، در چند مورد دیگر نیز وارد شده است. از جمله درباره استحباب پیاده روی به سوی مساجد، از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمود: «کسی که به سوی یکی از مساجد پیاده حرکت کند، خداوند در مقابل هر گامی که در مسیر رفت و برگشت برمی دارد، به او ده حسنه پاداش می دهد، ده بدی از او دور می کند و وی را ده درجه بالا می برد».[6]موارد دیگر استحباب پیاده روی، عبارت اند از:
پیاده روی امام، هنگام رفتن به مصلا در نماز عید.[7]
پیاده روی برای حج و عمره.[8]
پیاده رفتن به رمی جمرات.[9]
پیاده رفتن به زیارت مؤمن.[10]
پیاده روی برای زیارت در آموزه های شیعه، برای کسانی که با منابع روایی آشنا هستند، پذیرفتنی است و هیچ تردیدی در ثواب های زیاد آن وجود ندارد. بی تردید یکی از مصداق های پیاده روی برای کسب ثواب، پیاده روی در ایام اربعین امام حسین(علیه السلام) است، که علمای بزرگ شیعه، خود را ملزم به آن می دانستند، تا از ثواب بی شمار آن بهرمند شوند.
زید مجنون، فردی عالم، فاضل و ادیب بود که در مصر، اقامت داشت و در سال 237ه. ق، با پای پیاده به قصد زیارت امام حسین(علیه السلام)، صحراها، بیابان ها، کوه ها و دره ها را پیمود، تا به کوفه رسید و با بهلول عالم، ملاقات کرد. آن دو به اتفاق هم، به قصد زیارت امام حسین(علیه السلام)، از کوفه بیرون شدند و به زیارت آن حضرت رفتند.[11]
شیخ مرتضی انصاری، از جمله احیاکنندگان سنت پیاده روی برای زیارت امام حسین(علیه السلام) بود. ایشان، پیاده از نجف به کربلا می آمد. میرزا حسین نوری، صاحب کتاب ارزشمند و فاخر «مستدرک الوسائل»، در عید قربان هر سال، با پای پیاده به کربلا می آمد. سید بحر العلوم، در دسته عزایی که پیاده به کربلا می آمدند، حضوری پررنگ داشت. شیخ جعفر کاشف الغطا، در یکی از پیاده روی هایش به کربلا، به حضور ولی عصر[، شرف یاب شد و حضرت، ایشان را به سینه خویش چسباند و فرمود: «خوش آمدی ای زنده کننده شریعت ما». آیت الله مرعشی نجفی، بیست بار پیاده به همراه تعدادی از طلاب، که همه از مراجع و بزرگان شدند، به کربلا مشرف شد.[12]
دلیل دیگر بر اهمیت و ثواب پیاده روی زیارت اربعین حسینی، روایتی از نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) است که فرمود: «افضل الاعمال احمزها».[13]پیام حدیث شریف این است که وقتی کاری عبادت باشد، هرچه سخت تر و با رنج بیشتر انجام شود، ارزش و فضیلت بیشتری خواهد داشت.[14] زیارت امام حسین(علیه السلام)، اگر واجب نباشد، مستحب است. بنابراین هرچه با رنج و مشقت بیشتر توأم باشد، مسافت بیشتری طی شود و اوضاع امنیتی، خطرناک تر باشد، اجر و پاداش بیشتری خواهد داشت.
از دلایل دیگر بر فضلیت پیاده روی زیارت اربعین، حدیث شریف نبوی است که همه عبادات و اعمال بندگان خوب خداوند را در بر می گیرد و استحباب مسئله مورد بحث نیز به خوبی از آن استفاده می شود، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: «مَنْ اِغْبرّت قدماه فی سبیل الله حَرَّمَها عَلَی النّار»؛[15]«هر کس قدم هایش در راه خداوند عزوجل، غبارآلود شود، خداوند آتش را بر وی حرام می کند».
این حدیث شریف، در منابع روایی شیعه[16]و اهل سنت[17]آمده است و از آن، می توان بر پیاده رفتن در امور عبادی، از جمله زیارت امام حسین(علیه السلام) استدلال کرد. افزون بر اینها، در روایات آمده است که امام حسن(علیه السلام)، برای زیارت حج، 25 بار پیاده سفر کرد؛ درحالی که مرکب در اختیار داشت. حاکم نیشابوری، محدث بزرگ اهل سنت، از عبدالله بن عبید، این گونه روایت کرده است: «حسن بن علی(علیه السلام)، 25 سفر پیاده به حج رفت. مرکب های راهوار او را، بدون سوار همراهش می کشیدند».[18]نظیر این روایت را ابن جوزی،[19]احمد بن علی الجصاص،[20]ابوعبدالله فاکهی،[21]ابوبکر بیهقی،[22]سلیمان بن احمد طبرانی،[23]و بسیاری دیگر از محدثان اهل سنت نقل کرده اند.
سنت پیاده روی برای زیارت در بین انبیاء گذشته نیز، رایج بود. در روایات آمده است که حضرت آدم(علیه السلام)، چهل بار پیاده حج به جا آورد.[24] در برخی روایات، رقم هفتاد بار ذکر شده است.[25] ابن عباس، صحابی معروف، از اینکه نتوانسته بود در جوانی، با پای پیاده حج به جا آورد، بسیار پشیمان بود و افسوس می خورد.[26] از وی روایت شده است که می گفت:
پشیمان نشدم به چیزی که اتفاق افتاد، مگر به اینکه پیاده به سمت خانه خدا نرفتم؛ چون از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمود: «هر کس با پای پیاده حج به جا آورد، خداوند برای او، ثواب هفتاد هزار ثوابی که در خانه خودش انجام شده است، می نویسد». کسی پرسید: «ثواب کارهای خوب در خانه خدا چقدر است؟». حضرت فرمود: «هفت میلیون حسنه به حساب می آید». سپس فرمود: «ثواب حج پیاده بر سواره، مثل نور ماه کامل در آسمان است نسبت به بقیه ستارگان». امام حسین(علیه السلام) نیز پیاده به حج می رفت، درحالی که مرکب ایشان، در پشت سر حرکت می کرد.[27]
[1] بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص75؛ بحارالانوار، ج98، ص334؛ ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج 9، ص302.
[2] کامل الزیارات، ص153؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص92؛ المزار الکبیر، ص342؛ وسائل الشیعه، ج14، ص440؛«عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ7قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ لَیخْرُجُ إِلَی قَبْرِ الْحُسَینِ7- فَلَهُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ بِأَوَّلِ خُطْوَةٍ مَغْفِرَةُ ذَنْبِهِ ثُمَّ لَمْ یزَلْ یقَدَّسُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَتَّی یأْتِیهُ فَإِذَا أَتَاهُ نَاجَاهُ اللَّهُ فَقَالَ عَبْدِی سَلْنِی أُعْطِک ادْعُنِی أُجِبْک...».
[3] کامل الزیارات، ص133؛ بحارالانوار، ج 98، ص143؛ وسائل الشیعه، ج14، ص440؛«مَنْ أَتَی الْحُسَینَ7مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ فَإِذَا أَتَیتَ الْفُرَاتَ فَاغْتَسِلْ وَ عَلِّقْ نَعْلَیک وَ امْشِ حَافِیاً وَ امْشِ مَشْی الْعَبْدِ الذَّلِیلِ فَإِذَا أَتَیتَ بَابَ الْحَائرِ فَکبِّرِ أَرْبَعاً...».
[4] کتاب المزار- مناسک المزار، ص49؛ المزار الکبیر، ص350؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 5، ص379؛ الوافی، ج 14، ص1481؛ ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج 9، ص129؛ بحارالانوار، ج 98، ص147؛ تهذیب الاحکام، ج6، ص53؛«مَنِ اغْتَسَلَ فِی الْفُرَاتِ ثُمَّ مَشَی إِلَی قَبْرِ الْحُسَینِ7کانَ لَهُ بِکلِّ قَدَمٍ یرْفَعُهَا وَ یضَعُهَا حَجَّةٌ مُتَقَبَّلَةٌ بِمَنَاسِکهَا».
[5] کتاب المزار- مناسک المزار، ص30؛ جامع الاخبار، ص25؛ کامل الزیارات، ص132؛ تهذیب الاحکام، ج 6، ص44؛ جامع الاخبار، ص25؛ ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج 9، ص112؛ الوافی، ج 14، ص1467؛«مَن خَرَجَ مِن مَنزِلِهِ یریدُ زِیارَهَ الحُسَینِ بنِ عَلِی بنِ أبی طالِبٍ7، إن کانَ ماشِیا کتَبَ الله لَهُ بِکلِّ خُطوَهٍ حَسَنَهً، وحَطَّ بِها عَنهُ سَیئَهً، حَتّی إذا صارَ بِالحائِرِ کتَبَهُ الله مِنَ المُفلِحینَ، وإذا قَضی مَناسِکهُ کتَبَهُ الله مِنَ الفائِزینَ، حَتّی إذا أرادَ الانصِرافَ أتاهُ مَلَک، فَقالَ لَهُ: أنَا رَسولُ اللهِ، رَبُّک یقرِئُک السَّلامَ، ویقولُ لَک: استَأنِفِ العَمَلَ، فَقَد غُفِرَ لَک ما مَضی».
[6] اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص423؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص291؛ هدایة الامة الی احکام الائمة:، ج2، ص175؛ وسائل الشیعه، ج5، ص201؛«مَنْ مَشَی إِلَی مَسْجِدٍ مِنْ مَسَاجِدِ اللهِ فَلَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا حَتَّی یرْجِعَ إِلَی مَنْزِلِهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ مُحِی عَنْهُ عَشْـرُ سَیئَاتٍ وَ رُفِعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجَاتٍ».
[7] وسائل الشیعه، ج 7، ص455.
[8] همان، ج 11، ص79.
[9] همان، ج 14، ص59.
[10] ثواب الاعمال، ص293.
[11] بحارالانوار، ج45، ص404.
[12] مجموعه مقالات اربعین حسینی، ج2، ص78.
[13] مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ج2، ص431؛ مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیلة من الواجبات و المستحبات، ص45؛ منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، ص73؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص41.
[14] مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ج2، ص431؛ مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج 14، ص32؛ بحارالانوار، ج 78، ص367.
[15] الدر المنثور، ج1، ص591.
[16] بحارالانوار، ج 78، ص368.
[17] صحیح البخاری، ج2، ص7؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج23، ص205؛ معالم التنزیل فی تفسیر القرآن (تفسیر البغوی)، ج4، ص110؛ الجامع لاحکام القرآن (تفسیر القرطبی)، ج18، ص102.
[18] البدایة و النهایه، ج8، ص226؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج9، ص201؛ المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص185؛«لَقَدْ حَجَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی خَمْسًا وَعِشْرِینَ حَجَّةً مَاشِیا، وَإِنَّ النَّجَائِبَ لَتُقَادُ مَعَهُ».
[19] زاد المسیر فی علم التفسیر، ج3، ص233.
[20] احکام القرآن، ج5، ص65.
[21] اخبار مکة فی قدیم الدهر وحدیثه، ج1، ص394.
[22] السنن الکبری، ج4، ص542.
[23] المعجم الکبیر، ج3، ص315.
[24] تفسیر القرآن، ج3، ص434
[25] الدر المنثور، ج1، ص314.
[26] السنن الکبری، ج4، ص502؛ اتحاف الخیرة المهرة بزوائد المسانید العشر، ج3، ص351؛ سیر اعلام النبلاء، ج4، ص336؛ مختصر تاریخ دمشق، ج7، ص23.
[27] وسائل الشیعه، ج 11، ص81؛ المحاسن، ص70؛«امام باقر7قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ مَا نَدِمْتُ عَلَی شَی ءٍصَنَعْتُ نَدَمِی عَلَی أَنْ لَمْ أَحُجَّ مَاشِیاً ـ لِأَنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ9یقُولُ مَنْ حَجَّ بَیتَ اللهِ مَاشِیاً کتَبَ الله لَهُ سَبْعَةَ آلَافِ حَسَنَةٍ مِنْ حَسَنَاتِ الْحَرَمِ قِیلَ یا رَسُولَ اللهِ وَ مَا حَسَنَاتُ الْحَرَمِ قَالَ حَسَنَةُ أَلْفِ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ قَالَ فَضْلُ الْمُشَاةِ فِی الْحَجِّ کفَضْلِ الْقَمَرِ لَیلَةَ الْبَدْرِ عَلَی سَائِرِ النُّجُومِ وَ کانَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی7یمْشِـی إِلَی الْحَجِّ وَ دَابَّتُهُ تُقَادُ وَرَاءَهُ».
منبع:حوزه نت
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید. آیا پیاده روی اربعین، اساس و ریشه ای در اسلام دارد؟ دلایل مشروعیت آن چیست؟
پاسخ
زیارت اربعین با پای پیاده، از نگاه تاریخی، ریشه در زیارت صحابی بزرگ و گران قدر رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)، جناب جابر بن عبدالله انصاری(رضی الله عنه) دارد. ایشان نخستین کسی بود که از مدینه به کربلا رفت و به زیارت امام حسین(علیه السلام) توفیق یافت.[1] همچنین سنت مقدس پیاده روی برای زیارت امام حسین(علیه السلام)، در روزگار امامان: وجود داشت. ائمه: می فرمودند: هر کس پیاده به زیارت امام حسین(علیه السلام) برود، پاداشی چنین، و هر کس سواره برود، پاداشی چنان خواهد داشت.
مرحوم حر عاملی در کتاب شریف «وسائل الشیعه»، بابی با عنوان «بَابُ اسْتِحْبَابِ الْمَشْی إِلَی زِیارَةِ الْحُسَینِ(علیه السلام) وَ غَیرِهِ » دارد. در این باب، هفت روایت در فضیلت زیارت امام حسین(علیه السلام) با پای پیاده آورده است که اهمیت این گونه زیارت را می رساند. در اینجا به اختصار، چند نمونه از این بیانات نورانی را ذکر می کنیم:
در روایاتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که فرمود:
شخصی که به زیارت قبر حسین بن علی(علیه السلام) می رود، پس زمانی که از خانواده اش جدا می شود، با اوّلین گامی که برمی دارد، تمام گناهانش آمرزیده می شود. سپس به ازای هر قدمی که برمی دارد، پیوسته تقدیس و تنزیه و پاک می شود، تا آنکه نزد حسین بن علی(علیه السلام) برسد. در این هنگام، خداوند با او بدین گونه مناجات می کند: «ای بنده من! از من بخواه، به تو می دهم؛ دعا کن، اجابت می کنم؛ درخواست کن، می بخشم؛ حاجت بخواه، روا می کنم».[2]
هر کس پیاده به زیارت قبر حسین(علیه السلام) برود، خداوند برای هر قدمی، هزار حسنه می نویسد و هزار گناه از او پاک می کند و رتبه اش هزار درجه بالا می رود. پس هرگاه به فرات رسیدی، غسل کن و کفش هایت را درآور و پابرهنه راه برو؛ به مانند عبد ذلیل، راه برو. پس وقتی به درِ حرم رسیدی، چهار بار تکبیر بگو و کمی راه برو و دوباره چهار بار تکبیر بگو.[3]
«هر آنکه در فرات غسل کند و سپس با پای پیاده به سوی مرقد حسین(علیه السلام) برود، به ازای هر قدمی که برمی دارد و بر زمین می گذارد، حجّی مقبول با تمام اعمال و مناسک برای او خواهد بود».[4]
هر کس از خانه اش، به قصد زیارت حسین بن علی بن ابی طالب(علیه السلام) بیرون آید، اگر پیاده باشد، خداوند، برای هر گامش، حَسَنه ای را می نویسد و یک زشتکاری را از او می زُداید؛ و چون به حرم حسین(علیه السلام) رسید، خداوند او را جزو رستگاران می نویسد؛ و چون زیارتش را به پایان برَد، خداوند او را از رهایی یافتگان می نویسد؛ و چون بخواهد باز گردد، فرشته ای نزد او می آید و به او می گوید: «من، پیام آور خدایم. خداوند، به تو سلام می رساند و می فرماید: عمل، از سر گیر که گذشته ات، آمرزیده شد».[5]
در شریعت اسلام، مستحب بودن پیاده روی با پای برهنه یا بدون آن، نه تنها در مورد زیارت، در چند مورد دیگر نیز وارد شده است. از جمله درباره استحباب پیاده روی به سوی مساجد، از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمود: «کسی که به سوی یکی از مساجد پیاده حرکت کند، خداوند در مقابل هر گامی که در مسیر رفت و برگشت برمی دارد، به او ده حسنه پاداش می دهد، ده بدی از او دور می کند و وی را ده درجه بالا می برد».[6]موارد دیگر استحباب پیاده روی، عبارت اند از:
پیاده روی امام، هنگام رفتن به مصلا در نماز عید.[7]
پیاده روی برای حج و عمره.[8]
پیاده رفتن به رمی جمرات.[9]
پیاده رفتن به زیارت مؤمن.[10]
پیاده روی برای زیارت در آموزه های شیعه، برای کسانی که با منابع روایی آشنا هستند، پذیرفتنی است و هیچ تردیدی در ثواب های زیاد آن وجود ندارد. بی تردید یکی از مصداق های پیاده روی برای کسب ثواب، پیاده روی در ایام اربعین امام حسین(علیه السلام) است، که علمای بزرگ شیعه، خود را ملزم به آن می دانستند، تا از ثواب بی شمار آن بهرمند شوند.
زید مجنون، فردی عالم، فاضل و ادیب بود که در مصر، اقامت داشت و در سال 237ه. ق، با پای پیاده به قصد زیارت امام حسین(علیه السلام)، صحراها، بیابان ها، کوه ها و دره ها را پیمود، تا به کوفه رسید و با بهلول عالم، ملاقات کرد. آن دو به اتفاق هم، به قصد زیارت امام حسین(علیه السلام)، از کوفه بیرون شدند و به زیارت آن حضرت رفتند.[11]
شیخ مرتضی انصاری، از جمله احیاکنندگان سنت پیاده روی برای زیارت امام حسین(علیه السلام) بود. ایشان، پیاده از نجف به کربلا می آمد. میرزا حسین نوری، صاحب کتاب ارزشمند و فاخر «مستدرک الوسائل»، در عید قربان هر سال، با پای پیاده به کربلا می آمد. سید بحر العلوم، در دسته عزایی که پیاده به کربلا می آمدند، حضوری پررنگ داشت. شیخ جعفر کاشف الغطا، در یکی از پیاده روی هایش به کربلا، به حضور ولی عصر[، شرف یاب شد و حضرت، ایشان را به سینه خویش چسباند و فرمود: «خوش آمدی ای زنده کننده شریعت ما». آیت الله مرعشی نجفی، بیست بار پیاده به همراه تعدادی از طلاب، که همه از مراجع و بزرگان شدند، به کربلا مشرف شد.[12]
دلیل دیگر بر اهمیت و ثواب پیاده روی زیارت اربعین حسینی، روایتی از نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) است که فرمود: «افضل الاعمال احمزها».[13]پیام حدیث شریف این است که وقتی کاری عبادت باشد، هرچه سخت تر و با رنج بیشتر انجام شود، ارزش و فضیلت بیشتری خواهد داشت.[14] زیارت امام حسین(علیه السلام)، اگر واجب نباشد، مستحب است. بنابراین هرچه با رنج و مشقت بیشتر توأم باشد، مسافت بیشتری طی شود و اوضاع امنیتی، خطرناک تر باشد، اجر و پاداش بیشتری خواهد داشت.
از دلایل دیگر بر فضلیت پیاده روی زیارت اربعین، حدیث شریف نبوی است که همه عبادات و اعمال بندگان خوب خداوند را در بر می گیرد و استحباب مسئله مورد بحث نیز به خوبی از آن استفاده می شود، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: «مَنْ اِغْبرّت قدماه فی سبیل الله حَرَّمَها عَلَی النّار»؛[15]«هر کس قدم هایش در راه خداوند عزوجل، غبارآلود شود، خداوند آتش را بر وی حرام می کند».
این حدیث شریف، در منابع روایی شیعه[16]و اهل سنت[17]آمده است و از آن، می توان بر پیاده رفتن در امور عبادی، از جمله زیارت امام حسین(علیه السلام) استدلال کرد. افزون بر اینها، در روایات آمده است که امام حسن(علیه السلام)، برای زیارت حج، 25 بار پیاده سفر کرد؛ درحالی که مرکب در اختیار داشت. حاکم نیشابوری، محدث بزرگ اهل سنت، از عبدالله بن عبید، این گونه روایت کرده است: «حسن بن علی(علیه السلام)، 25 سفر پیاده به حج رفت. مرکب های راهوار او را، بدون سوار همراهش می کشیدند».[18]نظیر این روایت را ابن جوزی،[19]احمد بن علی الجصاص،[20]ابوعبدالله فاکهی،[21]ابوبکر بیهقی،[22]سلیمان بن احمد طبرانی،[23]و بسیاری دیگر از محدثان اهل سنت نقل کرده اند.
سنت پیاده روی برای زیارت در بین انبیاء گذشته نیز، رایج بود. در روایات آمده است که حضرت آدم(علیه السلام)، چهل بار پیاده حج به جا آورد.[24] در برخی روایات، رقم هفتاد بار ذکر شده است.[25] ابن عباس، صحابی معروف، از اینکه نتوانسته بود در جوانی، با پای پیاده حج به جا آورد، بسیار پشیمان بود و افسوس می خورد.[26] از وی روایت شده است که می گفت:
پشیمان نشدم به چیزی که اتفاق افتاد، مگر به اینکه پیاده به سمت خانه خدا نرفتم؛ چون از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمود: «هر کس با پای پیاده حج به جا آورد، خداوند برای او، ثواب هفتاد هزار ثوابی که در خانه خودش انجام شده است، می نویسد». کسی پرسید: «ثواب کارهای خوب در خانه خدا چقدر است؟». حضرت فرمود: «هفت میلیون حسنه به حساب می آید». سپس فرمود: «ثواب حج پیاده بر سواره، مثل نور ماه کامل در آسمان است نسبت به بقیه ستارگان». امام حسین(علیه السلام) نیز پیاده به حج می رفت، درحالی که مرکب ایشان، در پشت سر حرکت می کرد.[27]
پی نوشت ها
[1] بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص75؛ بحارالانوار، ج98، ص334؛ ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج 9، ص302.
[2] کامل الزیارات، ص153؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص92؛ المزار الکبیر، ص342؛ وسائل الشیعه، ج14، ص440؛«عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ7قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ لَیخْرُجُ إِلَی قَبْرِ الْحُسَینِ7- فَلَهُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ بِأَوَّلِ خُطْوَةٍ مَغْفِرَةُ ذَنْبِهِ ثُمَّ لَمْ یزَلْ یقَدَّسُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَتَّی یأْتِیهُ فَإِذَا أَتَاهُ نَاجَاهُ اللَّهُ فَقَالَ عَبْدِی سَلْنِی أُعْطِک ادْعُنِی أُجِبْک...».
[3] کامل الزیارات، ص133؛ بحارالانوار، ج 98، ص143؛ وسائل الشیعه، ج14، ص440؛«مَنْ أَتَی الْحُسَینَ7مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ فَإِذَا أَتَیتَ الْفُرَاتَ فَاغْتَسِلْ وَ عَلِّقْ نَعْلَیک وَ امْشِ حَافِیاً وَ امْشِ مَشْی الْعَبْدِ الذَّلِیلِ فَإِذَا أَتَیتَ بَابَ الْحَائرِ فَکبِّرِ أَرْبَعاً...».
[4] کتاب المزار- مناسک المزار، ص49؛ المزار الکبیر، ص350؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 5، ص379؛ الوافی، ج 14، ص1481؛ ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج 9، ص129؛ بحارالانوار، ج 98، ص147؛ تهذیب الاحکام، ج6، ص53؛«مَنِ اغْتَسَلَ فِی الْفُرَاتِ ثُمَّ مَشَی إِلَی قَبْرِ الْحُسَینِ7کانَ لَهُ بِکلِّ قَدَمٍ یرْفَعُهَا وَ یضَعُهَا حَجَّةٌ مُتَقَبَّلَةٌ بِمَنَاسِکهَا».
[5] کتاب المزار- مناسک المزار، ص30؛ جامع الاخبار، ص25؛ کامل الزیارات، ص132؛ تهذیب الاحکام، ج 6، ص44؛ جامع الاخبار، ص25؛ ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج 9، ص112؛ الوافی، ج 14، ص1467؛«مَن خَرَجَ مِن مَنزِلِهِ یریدُ زِیارَهَ الحُسَینِ بنِ عَلِی بنِ أبی طالِبٍ7، إن کانَ ماشِیا کتَبَ الله لَهُ بِکلِّ خُطوَهٍ حَسَنَهً، وحَطَّ بِها عَنهُ سَیئَهً، حَتّی إذا صارَ بِالحائِرِ کتَبَهُ الله مِنَ المُفلِحینَ، وإذا قَضی مَناسِکهُ کتَبَهُ الله مِنَ الفائِزینَ، حَتّی إذا أرادَ الانصِرافَ أتاهُ مَلَک، فَقالَ لَهُ: أنَا رَسولُ اللهِ، رَبُّک یقرِئُک السَّلامَ، ویقولُ لَک: استَأنِفِ العَمَلَ، فَقَد غُفِرَ لَک ما مَضی».
[6] اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص423؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص291؛ هدایة الامة الی احکام الائمة:، ج2، ص175؛ وسائل الشیعه، ج5، ص201؛«مَنْ مَشَی إِلَی مَسْجِدٍ مِنْ مَسَاجِدِ اللهِ فَلَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا حَتَّی یرْجِعَ إِلَی مَنْزِلِهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ مُحِی عَنْهُ عَشْـرُ سَیئَاتٍ وَ رُفِعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجَاتٍ».
[7] وسائل الشیعه، ج 7، ص455.
[8] همان، ج 11، ص79.
[9] همان، ج 14، ص59.
[10] ثواب الاعمال، ص293.
[11] بحارالانوار، ج45، ص404.
[12] مجموعه مقالات اربعین حسینی، ج2، ص78.
[13] مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ج2، ص431؛ مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیلة من الواجبات و المستحبات، ص45؛ منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، ص73؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص41.
[14] مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ج2، ص431؛ مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج 14، ص32؛ بحارالانوار، ج 78، ص367.
[15] الدر المنثور، ج1، ص591.
[16] بحارالانوار، ج 78، ص368.
[17] صحیح البخاری، ج2، ص7؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج23، ص205؛ معالم التنزیل فی تفسیر القرآن (تفسیر البغوی)، ج4، ص110؛ الجامع لاحکام القرآن (تفسیر القرطبی)، ج18، ص102.
[18] البدایة و النهایه، ج8، ص226؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج9، ص201؛ المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص185؛«لَقَدْ حَجَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی خَمْسًا وَعِشْرِینَ حَجَّةً مَاشِیا، وَإِنَّ النَّجَائِبَ لَتُقَادُ مَعَهُ».
[19] زاد المسیر فی علم التفسیر، ج3، ص233.
[20] احکام القرآن، ج5، ص65.
[21] اخبار مکة فی قدیم الدهر وحدیثه، ج1، ص394.
[22] السنن الکبری، ج4، ص542.
[23] المعجم الکبیر، ج3، ص315.
[24] تفسیر القرآن، ج3، ص434
[25] الدر المنثور، ج1، ص314.
[26] السنن الکبری، ج4، ص502؛ اتحاف الخیرة المهرة بزوائد المسانید العشر، ج3، ص351؛ سیر اعلام النبلاء، ج4، ص336؛ مختصر تاریخ دمشق، ج7، ص23.
[27] وسائل الشیعه، ج 11، ص81؛ المحاسن، ص70؛«امام باقر7قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ مَا نَدِمْتُ عَلَی شَی ءٍصَنَعْتُ نَدَمِی عَلَی أَنْ لَمْ أَحُجَّ مَاشِیاً ـ لِأَنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ9یقُولُ مَنْ حَجَّ بَیتَ اللهِ مَاشِیاً کتَبَ الله لَهُ سَبْعَةَ آلَافِ حَسَنَةٍ مِنْ حَسَنَاتِ الْحَرَمِ قِیلَ یا رَسُولَ اللهِ وَ مَا حَسَنَاتُ الْحَرَمِ قَالَ حَسَنَةُ أَلْفِ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ قَالَ فَضْلُ الْمُشَاةِ فِی الْحَجِّ کفَضْلِ الْقَمَرِ لَیلَةَ الْبَدْرِ عَلَی سَائِرِ النُّجُومِ وَ کانَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی7یمْشِـی إِلَی الْحَجِّ وَ دَابَّتُهُ تُقَادُ وَرَاءَهُ».
منبع:حوزه نت