تبیان، دستیار زندگی

ابعاد مختلف زندگی یک بانوی نمونه

شخصیتی که زندگی او مورد بحث و گفتگوی این مقاله است بانوئی است که نام‌ وی‌ همراه نام پدر ارجمندش شهرت جهانی دارد و او فاطمه زهراء دختر پیمبر بزرگ اسـلام است‌ این بانوی عزیز با اینکه پس‌ (فـصل‌ اول‌ زنـدگی فاطمه زهرا سلام اللّه علیها یـعنی دوران قـبل از ازدواج وی کـه در خانه پدر بوده است در‌ تاریخ‌ اسلام‌ خیلی مورد توجه واقع نشده است گوئی شخصیت عظیم پیغمبر‌ اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلم در آن دوران دختر عـزیزش را تـحت الشـعاع قرار داده است.) از ازدواج و انتخاب همسر در حدود هشت سال بیشتر‌ در‌ دنیا زندگی نکرد ولی همین زندگی کوتاه وی قابلیت آن را دارد که از جنبه‌های مختلف‌ یعنی از لحاظ سیاسی و اخلاقی و علمی و خانوادگی و غـیره مـورد بررسی و تحقیق واقع گردد تا شخصیت‌ کم‌ نظیر‌ بلکه بی‌ نظیر وی از خلال بررسی‌ های تاریخی جلوه‌گر شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بانوی نمونه

کسی که می خواهد در اطراف زندگی یکی از شخصیت‌ های بزرگ‌ و برجسته‌ چـیزی‌‌ بـگوید یـا بنویسد برای اینکه بتواند بطور کامل زندگانی آن شخصیت را تجزیه و تحلیل‌ کند‌ لازم تمام جنبه‌های مختلف زنـدگی شخص مورد نظر را بررسی و تحقیق کند تا‌ اگر از هر جهت‌ کامل‌ است هـمه جنبه‌های کمال وی معلوم گـردد و اگـر احیانان نقاط ضعفی در وی وجود دارد آن هم روشن شود.

فاطمه و انتخاب همسر

دختر پیغمبر در انتخاب همسر توجهی به مال و ثروت نداشت و آنچه در نظر او مهم‌ بود شـخصیت انـسانی‌ و سرمایه‌ اخلاقی شوهر بود، خیلی کمیاب است دختری جوان که از جهت‌ شخصیت بزرگ پدرش مورد توجه صاحبان ثروت و مکنت است شوهری را انتخاب کند که از لحاظ تمکن مالی‌ تهی‌ دست‌ و بی‌ بضاعت‌ اسـت،آری در نـظر فاطمه‌ عزیز‌ روح‌ بزرگ‌ و عظمت اخلاق و ملکات فاضله علی (علیه السلام) اهمیت داشت نه مال و ثروت او، او می دانست که اگر شوهر از لحاظ اقتصادی تهیدست‌ باشد‌ ولی‌ از جهت مردانگی و آقائی و صفات برجسته انـسانی‌ غنی‌ و توانگر‌ باشد‌ این غنا و تـوانگری مـعنوی و روحی جای فقر مالی را پر می کند‌ و شیرین‌ ترین زندگی برای آن زن و شوهر میسر می گردد اما به عکس اگر امتیاز شوهر فقط از جـهت‌ مـال‌‌ بـاشد‌ ولی از لحاظ روحیات و اخلاق ناپاک و آلوده باشد محیط آن زندگی به کانون‌‌ عذاب‌ و غـم‌ و اندوه مبدل می گردد.
باید گفت زهرای عالی مقدار در باب انتخاب همسر یک بانوی نمونه‌ است‌ و دخترانی‌ که‌ به سعادت آیـنده خـویش عـلاقمند هستند باید در اختیار کردن شوهر از وی پیروی‌ کنند‌.

فاطمه و زندگی خانوادگی

چـیزی که در زنـدگی خانوادگی فاطمه بیشتر جلب نظر می کنند فداکاری‌ و گذشت‌ و مجاهدت‌ و کوشش وی برای جلب رضایت امیرمؤمنان است کـارهای داخـلی مـنزل را از قبیل‌ پختن‌ نان‌ و تهیه غذا و شستن لباس و جارو کردن و سایر امور خـانه را بـا کـمال میل‌ و اشتیاق‌‌ خودش‌ انجام می داد، و هیچ گاه از پسر عم عزیزش تقاضائی نمی کرد که مبادا او نـتواند انـجام‌ دهـد‌ و ناراحت‌ شود،او بخوبی می دانست همسر جوانمردش که باید برای اداره زندگی‌ شخصا‌ کار‌ کند‌ خـصوصا در اوائل امـر که به غیر از مزد کار و دسترنج زحمت خود هیچ گونه در آمدی‌ نداشت‌؛ او‌ می دانست شوهری کـه بـرای اداره زنـدگی زحمت می کشد و رنج می برد و علاوه بر‌ این‌ در جنگ هائی که برای مسلمین رخ می دهد بیش از دیـگران جـانبازی و فداکاری‌ می کند؛چنین همسری بیش‌ از‌ هر جهت جلب رضایت پسر عمش را بنماید و در راه جـلب‌ خـوشنودی‌ امـیرمؤمنان‌ (علیه السلام) از هیچ گونه مجاهدت و فداکاری چه در امر‌ نگهداری‌ و سرپرستی‌‌ فرزندان چه در اداره کارهای منزل و سایر‌ امور‌ مربوط بـزندگی زنـاشوئی و خانوادگی‌ دریغ نمی کرد.
فاطمه عزیز به قدری علی (علیه السلام) را مجذوب خود‌ کرده‌ بود کـه فـرزند ابـی طالب‌ با‌ آن‌ دل‌ قوی‌ و قلب‌ محکم و نیرومند در مرگ فاطمه بی‌ تاب‌ و بی‌ قرار‌ شد و بی‌ اختیار می گریست و مـی گفت: (قـل یـا رسول اللّه صفیتک صبری و رق عنها‌ تجلدی‌) غم جدائی زهرا را با رسول‌ خدا(صلی الله و علیه وآله) در مـیان مـی گذارد‌ و می گوید‌:ای رسول گرامی در مرگ‌ دختر‌ عزیز تو دل از دستم رفت و صبر و شکیبائیم تمام شد و دیگر قرار و آرام نـدارم‌.
امیرالمؤمنین(علیه السلام)با آن روح ملکوتی‌ و قدرت‌ عضلانی‌ و جان و روان آسمانی‌ به قدری‌‌ در فراق دختر پیغمبر‌(صلی الله و علیه وآله)بـی‌ صبری‌ مـی کند که با چشم اشکبار می گوید:(اما حـزنی فـسرمد و امـا لیلی فمسد)غم و اندوه‌ من‌ در فراق زهـرا جـاویدان است و دیگر‌ نمی توانم‌ شبها بخوابم‌‌ و آرام‌ بگیرم‌(بلکه بیاد آن گوهر‌ آسمانی تا بـه صبح بـیدار هستم)
از اینجا می توان دریافت‌ کـه در زنـدگی خانوادگی شـخصیت اخـلاقی‌ فـاطمه‌ در چه پایه‌ای بوده است که‌ روح بـزرگ‌‌ و بلند‌ پرواز‌ علی(علیه السلام)را تا‌ این‌ حد مجذوب و فریفته کرده است. تو صد حـدیث مـفصل بخوان‌ از این مجمل.
بانوان مسلمان اگـر‌ بخواهند‌ بیشتر‌ از زندگی زنـاشوئی کـامیاب شوند سزاوار است‌ در‌ جلب‌‌ رضـایت‌ شـوهر‌ از‌ راه فداکاری و حسن اخلاق از دختر عزیز پیغمبر(صلی الله و علیه وآله)تبعیت نمایند تا زندگی‌ خانوادگی آنان بـه کانون مـحبت و مسرت مبدل گردد.


فاطمه و زنـدگی عـلمی و فـرهنگی

تردیدی نیست کـه مـعلومات‌ این بانوی نابغه از مـنبع وحـی سرچشمه می گیرد یعنی معلم‌ مستقیم وی شخص پیغمبر اسلام(صلی الله و علیه وآله)است،استعداد و قابلیتی مثل استعداد و قـابلیت فـاطمه‌ زهرا(علیها السلام) در تحت سرپرستی و تعلیم شخصیت عـظیمی،مـانند‌ رسول‌ خـدا(صلی الله و علیه وآله)واقـع گـردد معلوم است که از نـظر وسعت معلومات و احاطه و اطلاع بر مسائل مختلف عقلی و تاریخی و شرعی و غیره تا چه پایه تـرقی مـی کند و اوج می گیرد.
برای نمونه کافی‌ است‌ خـطبه‌ای که در مـیان اجـتماع عـظیم مـسلمین از مهاجر و انصار ایـراد کـرد مورد دقت قرار داده شود،معمولا گویندگان نامی یا رجال سیاسی یا‌ نوابغ‌ علمی و فرهنگی که‌ مـی خواهند در‌ مـیان‌ انـجمنی سخنرانی کنند چون می دانند گفتار آنان مـورد تـوجه افـراد مـتفکر واقـع‌ مـی شود و احیانا ضبط می گردد و دیگران درباره آن داوری می کنند طبعا آن شخص‌ سخنران‌ از مدتی‌ پیش از‌ وقت‌ مقرر و موعد سخنرانی در اطراف گفتار آینده خود فکر می کند،و برای تنظیم‌ مطالب و موضوعاتی که باید بـگوید مدتی صرف وقت می نماید و گاهی آن مطالب را می نویسد و بعدا قسمتی از آن را‌ قلم‌ می کشد و اصلاح می کند و گاهی از فکر دیگران کمک می گیرد تا آنکه آن سخنرانی را به نظر خود از هر جهت تکمیل می نماید،و تازه پس از ایراد آن خـطابه‌ بـسیاری از اوقات‌ مورد‌ ایراد و اشکال‌ اهل فن واقع می شود و کم اتفاق میافتد که آن گفتار از هر جهت کامل باشد و هیچ گونه ایرادی‌ از اطراف متفکرین و صاخبان نظر به آن وارد نگردد.
ولی فاطمه زهراء‌ علیها‌ سـلام‌ بـر اثر یک ناراحتی و رنج روحی و به علت یک هیجان شدید فکری‌ که از حوادث بعد از وفات ‌‌پدرش‌ برای او رخ داده بود در میان جمعی از بانوانی که از بستگان‌‌ وی بـودند‌ برای ایراد سخنرانی به سوی اجـتماع مـهاجر و انصار رفت و از پشت پرده آغاز خطابه کرد با‌ اینکه در حال خطابه سخت ناراحت بود و با اینکه این خطابه بدون آمادگی‌‌ قبلی و بالبداهه ایراد شد‌،و بـا‌ ایـنکه به عنوان انتقاد از وضع مـوجود ایـن سخنرانی را ایراد کرد مع الوصف مطالبی را از توحید و معارف دینی و قوانین مذهبی و فلسفه و حکمت بعضی‌ از دستورات شرعی بیان کرد که از‌ نظر عمق مطالب و استحکام و متانت معانی و تناسب گفتار با هدف خـطابه و از نـظر حسن اسلوب و بلاغت کلام و از لحاظ فصاحت لفظ و روانی آن و خلاصه از لحاظ جمیع محسناتی که در لفظ‌ و معنی‌ باید رعایت گردد به اندازه‌ای بلند و پرمایه استکه نظیر آن‌ را در غیر خطبه‌های رسول خدا(صلی الله و علیه وآله)و امیرالمؤمنین(علیه السلام) نـمی توان یـافت،تو گـوئی دریائی است که‌ بموج آمده و در حال تلاطم شدید امواج خروشان‌ خود‌ را بطور پیگیر به سوی ساحل می فرستد.
ندیده‌ایم کـه هیچ دانشمند ورزیده‌ای و هیچ سخنوری کمترین ایرادی به این‌ خطابه طولانی تـاریخی وارد کـرده بـاشد، بانوان فرهنگ دوست شایسته است که تنها‌ به ظواهر‌ برنامه‌ های خشک و بی‌ روح فرهنگی قناعت نکنند بلکه ارزش علم را چـنانچه ‌ ‌هـست بدانند و بیشتر در پی عمق مطالب علمی باشند و به پیروی از این بانوی عظیم الشأن به معلوماتی کـه‌‌ در‌ تـقویت‌ روح ایمانی و ترقی دادن صفات‌ برجسته‌ انسانی‌ بیشتر دخالت دارد اهمیت بیشتری بدهند.

فاطمه و زندگی سیاسی

آنچه مـسلم است با اینکه دختر عزیز پیغمبر از نظر مقام و ارزش‌ اجتماعی‌ و از‌ لحاظ نبوغ و شـخصیت در میان بانوان اسلام عـالی‌ترین‌ درجـه‌ را دارا بود و از جهت لیاقت و درایت‌ از بسیاری از رجال اسلام هم برجسته‌تر بود، اینست که چون کمال آشنائی‌ به تعالیم‌ اسلام‌ داشت، هیچ گاه داوطلب پست و مقام سیاسی نبود و هیچ وقت برای تصدی‌ و احراز یکی از مناصب‌ حکومت فـعالیت نکرد با اینکه پس از ازدواج فاطمه یعنی بعد از جنگ بدر‌ تشکیلات‌ منظم‌‌ حکومت اسلامی آغاز شد و دختر پیغمبر زندگی اجتماعی خود را مهد‌ سیاست‌ اسلام و در محیط تشکیلات دولت آغاز کرد و در حدود هشت سال در همان مـحیط زنـدگانی خویش‌ را‌ به پایان‌ برد و در آن روز روزگار محور حکومت اسلام و مرکز نقل سیاست شخص‌ پیغمبر‌ بود‌ و بدیهی است که در چنین محیطی برای فاطمه زهراء سلام اللّه علیها اشغال یکی یا‌ چند‌ پست‌ حساس‌ از پست های حـکومت کـاری است بسیار ساده و آسان ولی با همه این ها این‌ بانوی‌ عالیقدر بانوی خانه است و قسمت اعظم وقت عزیز خود را در راه امور‌ خانه‌ داری و تربیت‌ صرف می کند فرزندانی مانند حسن و حسین و زیـنب کـبری (علیهم السلام) را در دامن پاک‌ خود‌ پرورش‌ می دهد و ابدا در فکر این نیست که بانوان را به نهضت دعوت کند‌ و رهبری‌ آن‌ نهضت را به عهده بگیرد و بنام احقاق حقوق بانوان هر روزی کنفرانسی بدهد! و خطابه‌ ای ایراد کـند‌ و صـحنه‌‌ جـدیدی بوجود آورد و هر زمانی نغمه تـازه‌ای سـاز کـند!.
در اینجا جای‌ پرسش‌ است‌ که آیا این بانوانی که بنام نهضت زنان انجمن‌ هائی را به وجود آورده‌اند و هر سال صحنه‌ هائی‌ را‌ که‌ همه مـی دانیم تـجدید مـی کنند عقل و تشخیص اینها از عقل و تخیص دختر پیغمبر‌ (صلی الله و علیه وآله) بـیشتر‌ است؟ آیا ایـنها که خود را مسلمان و پیرو پیغمبر و دختر او می دانند در علم و درایت و لیاقت خود را‌ از‌ فاطمه عزیز که در مهد نبوت و بیت رسالت رشـد کـرده اسـت بهتر‌ و بالاتر‌ حساب می کنند؟ که بر خلاف سیره فاطمه بزرگوار هر‌ روزی نغمه‌‌ تازه‌ای ساز می کنند یک روز به نام هفده‌ دی‌ سرو صائی راه می اندازند و کنفرانس می دهند و مطالب تکرار شده را باز تـکرار مـی کنند‌ و یـک‌ وقت برای دخالت در امور‌ سیاسی‌ و بدست آوردن‌‌ مقامات‌ دولتی‌ و نمایندگی مـجلس و بـرای بدست آوردن حق‌ طلاق‌ و غیره جنبش می کنند.
(البته ما کاری نداریم که اینها را پس آینه‌ طوطی‌ صفتشان داشـته‌اند و آنـچه اسـتاد ازل گفت‌ بگو می گویند) بلکه به ظاهر‌ مطالب‌ نگاه می کنیم ما فاطمه زهرا‌(علیها السلام) را‌ یـک بـانوی‌ نـمونه می دانیم که در میان بانوان اسلام از هر جهت اولویت‌ دارد‌،این بانوان روشنفکر که مسلما‌ دخـتر‌ پیـغمبر‌ (صلی الله و علیه وآله) بـا چشم تجلیل‌ و احترام‌ می نگرند اگر بخواهند شاهد‌ سعادت‌ و کامیابی‌ را در آغوش بگیرند و اگر حالت اسـتماع و اسـتعداد تفکر و تجدید نظر در رویه‌ خود‌ را داشته‌ باشند شایسته است،بیش‌ از‌ این به عمق‌ مـطالب‌ نـگاه‌ کـنند؛و ببینند چه می کنند‌،و چه می خواهند و نتیجه آنچه می کنند و برای نسل حاضر و نسل های آینده چیست؟اگر تـشخیص دادنـد که‌ نتیجه این‌ کارها‌ جز پرده دری و سوق دادن اجتماع‌ به سوی‌ فساد‌ و تباهی‌ چیزی‌ نیست،پیـش‌ از‌ آنـکه‌ فـرصت بگذرد و ترمز از دست همه بیرون برود در رفتار خود تجدید نظر کنند؛و در همه‌ مسائل‌ اعم‌ از فـردی و خـانوادگی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی آنطور‌ که‌ دختر‌ پیغمبر‌(صلی الله و علیه وآله)یعنی‌ این‌ بانوی نمونه و ایـن سـرچشمه فـضیلت فکر می کرد فکر کنند و قبل از هر چیز احتجاب و حیا و عفت و اخلاق انسانیت و شرف آدمیت را نـصب العـین خـود قرار دهند تا‌ هم خود از خوشبختی و سعادت بشری کامیاب گردند و هم بـه پاکی و ایـمان و سعادت اجتماع‌ کمک نمایند.
منبع:
درسهایی از مکتب اسلام » آبان 1340، سال سوم - شماره 9

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.