تبیان، دستیار زندگی

تأملی بر ذهنیت خشن نوجوانان ایرانی

واقعا چه شده است که این دانش آموزان هویت خود را در زور بازو و توانایی جسمی می جویند؟ چرا ورزش های خشن برای آنان ایده آل و مطلوب است؟ هیچ یک از دانش آموزانم نگفتند من شطرنج باز خوبی هستم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نوجوانان، ذهنیت خشن، شغل، دانش اموزان، مدرسه، خشم و هیاهو، خانواده ایرانی، نوجوان، مشکلات رفتاری ، تابناک با تو
دست یافتن و گشودن دنیای ذهنی هر گروه و قشری کاری بس مشکل و دشوار است و نمی توان به آسانی از این لایبرنت سر دربیاوری و این امر مستلزم کوشش و تلاشی بس وافر است.

به واسطه تدریس در مدرسه و شغل معلمی با نوجوانان که آنان را آینده سازان جامعه نامیده اند، سرو کار دارم و از این تعامل و رودرویی گاهی بسیار خرسند و زمانی بسیار ملول و گاهی نیز دچار اعجاب می شوم.

در پایه دهم متوسطه نظری رشته انسانی کتابی تحت عنوان منطق جز دروس دانش آموزان است که در تلاش است منطق و قواعد آن را به زبانی ساده و توام با فعالیت های جانبی برای آنان بازگو کند. در یکی از مباحث این کتاب بحثی تحت عنوان"جملات مثبت، منفی و خنثی" وجود دارد. برای اینکه این مفاهیم برای آنان تفهیم بشود و یادگیریشان بالا برود از دانش آموزانم خواستم برای جلسه بعد هرکدام ده جمله مثبت، منفی و خنثی نوشته و در کلاس بخوانند.

دانش آموزان آمدند سینه سپر کردند، خواندند و خندیدند و من نیز متعجب و متحیر در جای خود خشکم زد و بسیار ناراحت شدم. جملاتی با میزان خشونت و تنفر بسیار و حول و حوش مرگ، تجاوز، زورگیری و قلدری. نمیدانم این همه نفرت و خشونت در کجای ذهن این دانش آموزان روی هم انباشته شده بود که اینک مفری برای بروز یافتند؛ او را کشتم، به آن زن تجاوز کرد، آن مرد را اعدام کردند، او را تیرباران کردند، من یک نفر را با چاقو کشتم، من قاتل هستم، او را به درک واصل کردم و...جملاتی که موی بر اندام انسان راست می کرد. این همه کشتن و مرگ و خشونت چگونه در کلام و بر زبان آنان نقش می بست؟

به نظر میرسد با نسلی روبه روییم که در ذهن خود طناب دار دیگران را آهسته آهسته می بافند و وانمود به بوسیدن هم نمیکنند.

تحلیل جملات مثبت نیز بسیار جالب است. اکثر این جملات حول محور قلدری، تعریف از قوای جسمی و ورزشهای خشن بود؛ من بسیار قوی هستم، من ورزشکار خوبی هستم، هیکل من درشت است، کسی نمیتواند من را بزند، من از رزمی کارها خوشم می آید و... .

واقعا چه شده است که این دانش آموزان هویت خود را در زور بازو و توانایی جسمی می جویند؟ چرا ورزش های خشن برای آنان ایده آل و مطلوب است؟ هیچ یک از دانش آموزانم نگفتند من شطرنج باز خوبی هستم.

این پرسش مطرح میشود دنیای ذهنی این نوجوانان چگونه شکل گرفته و چگونه میتوانیم آن را درک کنیم؟ آیا دانش آموزان این نسل از آموزش و تربیت مناسبی برخوردار نیستند؟ آیا تحت تاثیر فیلم ها و بازی های خشن هستند؟ آیا زورگویی و قلدری به ارزش و هنجار تبدیل شده است؟ هرچه باشد یا نباشد چیزی که قابل تأمل است اینکه که نوجوانان و جوانان ما دارند به سوی خشونت، تنفر و تفرد حرکت می کنند. آنان دیگر برای ارزش هایی همچون ایثار، همکاری، مشارکت، مهربانی، خویشتنداری و... احترامی قائل نیستند. این وضعیت در آینده می تواند جامعه ای پر از خشم و هیاهو بیافریند؛ جامعه ای بیمار، مفلوک و عبوس.

امروز زنگها در حوزه آسیب های اجتماعی به صدا درآمده است و نوجوانان بیشترین قشر در معرض خطر هستند.

اگر متولیان فرهنگی و آموزشی ما در وضعیت موجود بازاندیشی ننمایند، در نهایت جامعه را به سوی سقوط سوق میدهند و از اوضاع جهان نمیتوان بوی خوشی استشمام کرد.
بیاید نوجوانان و جوانان این آینده سازان یا آینده سوزان را بیشتر دریابیم و به وضعیت ذهنی و حساسیتهای آنان توجه بیشتری کرده و سعی کنیم انسانهایی مهربان و دوستداشتنی برای این کره خاکی سراسر آشوب پرورش دهیم.


منبع : تابناک با تو
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.