تبیان، دستیار زندگی

آیا در قرآن تناقض وجود دارد؟

هیچ انسانی نیست مگر آنکه او احساس می کند در امروز عاقل تر از دیروز است و هر عملی که امروز می کند، هر چیزی که امروز می سازد، هر تدبیری که می کند، رأی و نظری که می دهد و حکمی که می کند، پخته تر و متین تر و محکم تر از کار و صنعت و تدبیر و رأی دیروز است، حتی یک عمل از قبیل کتابت و گفتن شعر و ایراد خطبه و امثال آن که امتداد زمانی دارد، آخر آن بهتر از اول آن و بعضی بهتر از بعض دیگر خواهد بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
آیا در قرآن تناقض وجود دارد؟

 آیا در قرآن تناقض وجود دارد؟ 


هیچ انسانی نیست مگر آنکه او احساس می کند در امروز عاقل تر از دیروز است و هر عملی که امروز می کند، هر چیزی که امروز می سازد، هر تدبیری که می کند، رأی و نظری که می دهد و حکمی که می کند، پخته تر و متین تر و محکم تر از کار و صنعت و تدبیر و رأی دیروز است، حتی یک عمل از قبیل کتابت و گفتن شعر و ایراد خطبه و امثال آن که امتداد زمانی دارد، آخر آن بهتر از اول آن و بعضی بهتر از بعض دیگر خواهد بود.
پس یک فرد از انسان، نه در نفس خود و نه در آنچه که می کند، سالم و خالی از اختلاف نیست و این اختلاف هم یکی دو تا نیست، بلکه اختلاف بسیار است.
و این خود قاعده ای طبیعی است و کلی که در نوع بشر و در موجودات پایین تر از بشر جریان دارد، چون همه در تحت سیطره تحول و تکامل عمومی قرار دارند و هیچ موجودی از این موجودات را نخواهی دید که در دو آن پشت سر هم یک حالت داشته باشد بلکه لا یزال ذات و احوالش در اختلاف است.
آنهایی که اهل تدبر هستند این معنا را از قرآن بطور ملموس و مشاهد می یابند، که تمامی شؤون مرتبط به انسانیت یعنی در مرحله عقائد معارف مبدأ و معاد و خلقت و ایجاد و در مرحله اخلاق فضائل عامه انسانی و در مرحله عمل، قوانین اجتماعی و فردی حاکم در نوع را در بر دارد و هیچ خرد و کلانی را فروگذار نکرده است و در مرحله قصص و آنچه مایه عبرت و اندرز است، بیاناتی دارد که همه اهل دنیا را دعوت کرده است به اینکه اگر شک دارند که این کتاب از ناحیه خدای تعالی است، مثل این بیان را بیاورند.
همه این معارف و این مواعظ را به وسیله آیاتی بیان فرموده که در طول بیست و سه سال به تدریج نازل شده، آن هم در حالات مختلف، بعضی در شب و بعضی دیگر در روز، بعضی در سفر و بعضی در حضر، آیاتی در حال جنگ و آیاتی دیگر در حال صلح، قسمتی در حالت ضراء و قسمتی در حال سراء، بعضی در حال شدت و بعضی در حال رخاء و در عین حال وضع خود آیات از نظر بلاغت خارق العاده و معجزه آسا فرق نکرده، معارف عالیه و حکمت های سامیه و قوانین اجتماعی و فردیش دستخوش نوسان و تغییر نگشته، بلکه آنچه در آخر بیست و سه سال نازل شده به آنچه در اول نازل شده انعطاف و توجه دارد و جزئیات و شاخ و برگهایش همه به اصول و رگ و ریشه هایش بر می گردد، تفاصیل شرایعش با تجزیه و تحلیل به حاق توحید خالص و رگ و ریشه اش که به همان توحید و شاخه های اعتقادی آن است، با ترکیب به عین آن تفاصیل بر می گردد، این است وضع قرآن کریم.
و هر انسان متدبری که در آن تدبر کند با شعور زنده و حکم جبلی و فطری خود حکم می کند که صاحب این کلام از کسانی نیست که گذشت ایام و تحول و تکاملی که در سراسر عالم دست اندر کار هستند، در او اثر بگذارد، بلکه او خدای واحد قهار است.
«أَ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کثِیراً» آیا درباره قرآن نمی اندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن می یافتند.
مراد آیه این است که مخالفین قرآن را تشویق کند به دقت و تدبر در آیات قرآنی و اینکه در هر حکمی که نازل می شود و یا هر حکمتی که بیان می گردد و یا هر داستانی که حکایت می شود و یا هر موعظه و اندرزی که نازل می گردد، آن نازل شده جدید را به همه آیاتی که مربوط به آن است عرضه بدارند، چه آیات مکی و چه مدنی، چه محکم و چه متشابه، آن گاه همه را پهلوی هم قرار دهند تا کاملا بر ایشان روشن گردد که هیچ اختلافی بین آنها نیست.
و متوجه شوند که آیات جدید آیات قدیم را تصدیق و هر یک شاهد بر آن دیگری است، بدون اینکه هیچ گونه اختلافی در آن دیده شود:
نه اختلاف تناقض، به این که آیه ای، آیه دیگر را نفی کند،
و نه اختلاف تدافع که با هم سازگار نباشد،
و نه اختلاف تفاوت به اینکه دو آیه از نظر تشابه بیان و یا متانت معنا و منظور مختلف باشند و یکی بیانی متین تر و رکنی محکم تر از دیگری داشته باشد.
همین نیافتن اختلاف در قرآن کریم، آنان را رهنمون می شود به اینکه این کتاب از ناحیه خدای تعالی نازل شده، نه از ناحیه غیر او.
به عنوان نمونه گاهی این اشکال می شود که قرآن در آیات 101 سوره مؤمنون و 28 سوره قصص، در مورد وضعیت انسان ها در قیامت، بیان می دارد که در آن هنگام، هیچ فردی از دیگری تقاضای کمک و سؤال نمی نماید(لا یتساءلون)، اما در آیات 27 و 50 از سوره صافات و نیز آیه 25 سوره طور اعلام شده که برخی از آنها از یکدیگر سؤال نموده و تقاضای کمک می نمایند(یتساءلون)! این تناقض را چگونه برطرف می نمایید؟
در پاسخ باید گفت که هیچ تناقض و تضادی بین آیات قرآن به طور اعم و آیات ذکر شده در سؤال به طور اخص وجود ندارد؛ زیرا آیاتی که می فرماید: در آن روز هیچ فردی از دیگری تقاضای کمک و سؤال نمی نماید، اشاره به مراحل نخستین رستاخیز دارد و این به دلیل شدت حیرت و وحشت آن روز است و به جهت همین شدت وحشت و سرگردانی است که انسان ها از یکدیگر گریزانند و همدیگر را نمی شناسند.
در آن روز انسان ها چنان در وحشت فرو می روند که از شدت ترس حساب و کیفر الهی، از حال یکدیگر به هیچ وجه سؤال نمی کنند، اما آن جا که درباره سؤال و پرسش انسان ها از یکدیگر سخن می گوید: «وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ»؛ این بعد از استقرار در بهشت و جهنم است. بنابراین، با در کنار هم قرار دادن این آیات و دقت و تأمل در آنها روشن خواهد شد که هیچ تعارضی میان آنها وجود ندارد.

 توهم تناقض، ناشی از عدم فهم معناست

گاهی توهم تناقض، در اثر نفهمیدن معنای واقعی آیه است. در عصر امام حسن عسکری علیه السلام یعقوب بن اسحاق کندی که فیلسوف عراق به شمار می رفت، تصمیم گرفت کتابی درباره تناقض های قرآن بنویسد. از این جهت دست به این کار زد و در منزل خود دور از هر نوع غوغا بر این کار همت گماشت. روزی یکی از شاگردان او بر امام حسن عسکری علیه السلام وارد شد، حضرت رو به آن شاگرد کرد و چنین گفت:
«آیا در میان شما یک انسان شجاع و آگاهی نیست که استاد خود را از تصمیمی که گرفته است باز دارد. او تصمیم گرفته است اختلافات قرآن را در کتابی گرد آورد».
شاگرد: ما از شاگردان او هستیم و هرگز بر ما میسر نیست که به استاد چنین اعتراضی کنیم.
امام عسکری علیه السلام: «آیا آماده ای آنچه که به تو می گویم به او برسانی؟».
شاگرد: بله!
امام: «برو از در دوستی و نرمش در سخن، وارد شو، و به او چنین بگو:
به نظرم سؤالی رسیده که باید او را با شما در میان بگذارم. آیا این احتمال وجود ندارد آورنده این کتاب که شما الآن در صدد گرد آوری تناقضات آن هستید بیاید و به شما بگوید که مراد من از این آیات غیر از آن است که تو فهمیده ای. در این موقع کندی به شما خواهد گفت: این احتمال وجود دارد زیرا او (کندی) مرد فهمیده ای است. هرگاه به چنین احتمالی پی برد و پذیرفت که ممکن است میان آنچه که از قرآن فهمیده و آنچه مقصود آورنده آن است، اختلاف باشد به او بگو تو چه می دانی او (آورنده قرآن) غیر آنچه را که تو برگزیده ای اراده کرده است».
شاگرد کندی این پیام را به ذهن خود سپرد به همان روشی که امام به وی آموخته بود، با استاد سخن گفت و وقتی سخنش به پایان رسید، کندی گفت: بار دیگر سخنت را تکرار کن، او بار دیگر سخنانش را تکرار کرد؛ استاد به اندیشیدن در آن سخن فرو رفت.
ولی ناگهان رو به شاگرد خود کرد و گفت: تو را سوگند می دهم این سخن از کیست؟ او در پاسخ گفت: این سخن بر قلبم وارد شده خواستم تو را از آن آگاه سازم. کندی در پاسخ گفت: این سخن شبیه سخن تو نیست و هرگز به این سخن، تو وامثال تو پی نمی برند، طراح واقعی آن را به من معرفی کن، شاگرد یادآور شد که این پیام از امام عسکری علیه السلام است و من مامور بودم آن را به شما برسانم.
در این موقع فیلسوف عراق کمی اندیشید، گفت: این سخن فقط شایسته این بیت رفیع است، آنگاه آتشی خواست و آنچه را نوشته بود طعمه حریق ساخت.

منبع :حوزه نت