گسترة موضوعات و دسته بندی های موضوعی نهج البلاغه
از امتیازات برجستة سخنان امیرالمؤمنین ( علیه السّلام) كه به نام «نهج البلاغه» امروز در دست ماست ـ این است كه محدود به زمینة خاصی نیست. علی ( علیه السّلام) به تعبیر خودش ـ تنها در یك میدان اسب نتاخته است؛ در میدانهای گوناگون ـ كه احیاناً بعضی با بعضی متضاد است ـ تكاور بیان را به جولان در آورده است. نهج البلاغه شاهكار است امّا نه تنها در یك زمینه، مثلاً موعظه یا حماسه، یا فرضاً عشق و غزل، یا مدح و هجا و غیره، بلكه در زمینههای گوناگون. علی ( علیه السّلام)سخن را برای خود سخن و اظهار سخنوری ایراد نكرده است، سخن برای او وسیله بوده نه هدف؛ او نمیخواسته است به این وسیله یك اثر هنری و یك شاهكار ادبی ازخود باقی بگذارد. بالاتر اینكه سخنش كلیّت دارد و محدود به زمان و مكان و افراد معینی نیست، مخاطب او انسان است و به همین جهت نه مرز میشناسد و نه زمان.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/08/03
علاوه بر فصاحت و بلاغت و زیبایی لفظی و آرایش هنری بی نظیر در نهج البلاغه ، معانی ژرف و مفاهیم والای نهج البلاغه است كه به این كتاب بینظیر به درازای تاریخ، جاودانگی بخشیده است؛ مفاهیم عمیقی كه با فطرت انسان گره خورده و از سرچشمة وحی مایه گرفته و از آبشار كلام علی ( علیه السّلام)در بستر زمان، بر پهن دشت زندگی انسانها جریان یافته است.
نهج البلاغه كتاب زندگی، كتاب چگونه زیستن، كتاب چگونه اندیشیدن، كتاب چگونه پرستیدن است، كتاب چگونه در پیچ و خمهای زندگی با مشكلات دست و پنجه نرم كردن است. كتاب مكتبی حركت كردن و ارزشی حكومت كردن است. نهج البلاغه، كتاب زهد است، كتاب عشق است، كتاب جنگ است، كتاب پرستش است، كتاب حكمت و فلسفه است، كتاب سیاست و حكومت است، كتاب چگونه استفاده كردن از نعمتهای دنیا برای زندگی جاودان آخرت است... .
به تعبیر استاد فرزانه مرحوم شهید مطهری:
از امتیازات برجستة سخنان امیرالمؤمنین ( علیه السّلام) كه به نام «نهج البلاغه» امروز در دست ماست ـ این است كه محدود به زمینة خاصی نیست. علی ( علیه السّلام) به تعبیر خودش ـ تنها در یك میدان اسب نتاخته است؛ در میدانهای گوناگون ـ كه احیاناً بعضی با بعضی متضاد است ـ تكاور بیان را به جولان در آورده است. نهج البلاغه شاهكار است امّا نه تنها در یك زمینه، مثلاً موعظه یا حماسه، یا فرضاً عشق و غزل، یا مدح و هجا و غیره، بلكه در زمینههای گوناگون. علی ( علیه السّلام)سخن را برای خود سخن و اظهار سخنوری ایراد نكرده است، سخن برای او وسیله بوده نه هدف؛ او نمیخواسته است به این وسیله یك اثر هنری و یك شاهكار ادبی ازخود باقی بگذارد. بالاتر اینكه سخنش كلیّت دارد و محدود به زمان و مكان و افراد معینی نیست، مخاطب او انسان است و به همین جهت نه مرز میشناسد و نه زمان.[1]
مرحوم سید رضی گردآورنده نهج البلاغه نیز در مقدمة خویش بر این كتاب به ابعاد گوناگون سخنان امام ( علیه السّلام)اشاره دارد آنجا كه می نویسد:
و از فضیلتهای شگفتآور ـ كه علی ( علیه السّلام)بدان ممتاز است و در آن بیانباز ـ این است كه اگر كسی در گفتار او بنگرد كه در پارسایی وموعظت است و در بازداشتن از دنیا و پرداختن به آخرت وبدان ننگرد كه این فقرهها گفته كسی است كه صاحب قدری است والا، و فرمانی است روا، گردنها در طاعتش خم، و حكمش بر همه مسلّم؛ بیهیچ گمان آن را سخن زاهدی داند گوشهنشین، وعابدی خلوت گزین، در به روی خود بسته، در گوشة خانهای به عزلت نشسته، یا ازشهر و مردمش بریده و در دل كوهی خزیده، كه جز نَفَس خود آوازی نشنود، و جز پیكر خودش كسی را نبیند؛ و هرگز نپذیرد كه این عبارتها گفتة رزمآوری است كه با تیغ آهیخته در میدان ستیزد و با دلیران در آویزد، سرها بیندازد و تنها به خاك و خون آمیزد و از كارزار باز گردد در حالی كه از شمشیر او خون روان است، خونی كه از دل كشتگان است، با این همه در چنین حالی او پیشوای از دنیا گذشتگان است و قدوة برگزیدگان.این فضیلتهای شگفتانگیز و این ویژگیهای ظرافتخیز، تنها در او گرد آمده است كه صفتهای ضد یكدگر را در خود فراهم آورده و ناسازواران را با هم سازواری داده.[2]
دستهبندیهای موضوعی نهج البلاغه
برپایه آنچه گفته شد، نهج البلاغه از موضوعات مختلف و میدانهای متفاوتی سخن به میان آورده است، كه در تقسیمبندی موضوعی مطالب آن، تاكنون كتابهای گوناگونی به رشتة تألیف در آمده است. ما برای آشنایی اجمالی خوانندگان گرامی، نمونههایی از آن را به اختصار میآوریم .
- استاد شهید مرحوم مطهری در كتاب سیری در نهج البلاغه خویش دربارة تقسیم بندی كلمات نهج البلاغه مینویسد:
مباحث نهج البلاغه ـ كه هر كدام شایستة بحث و مقایسه است ـ به قرار ذیل است:
1. الهیّات و ماوراء الطبیعه؛ 2. سلوك و عبادت؛ 3. حكومت وعدالت؛ 4. اهل بیت و خلافت؛ 5. موعظه و حكمت؛ 6. دنیا و دنیاپرستی؛ 7. حماسه و شجاعت؛ 8. ملاحم و مغیبات؛ 9. دعا و مناجات؛ 10. شكایت و انتقاد از مردم زمان؛ 11. اصول اجتماعی؛ 12. اسلام و قرآن؛ 13. اخلاق و تهذیب نفس؛ 14. شخصیّتها، و یك سلسله مباحث دیگر.[3]
آن گاه استاد در ضمن مباحث، به توضیح هر یك از موضوعات فوق به اجمال و اختصار میپردازند.
- استاد مرحوم دكتر سید جواد مصطفوی نیز در كتاب «پرتوی از نهج البلاغه» در مورد تقسیم بندی موضوعی نهج البلاغه مینویسد:
موضوعات نهج البلاغه از لحاظ اهمیت به سه دسته تقسیم میشوند:
دسته اوّل: مطالبی كه زیاد تكرار شده و با مضامین و عبارت مختلف آمده و در درجة اوّل اهمیت است.
دسته دوم: مطالبی كه كمتر تكرار شده و از نظر امیر المؤمنین ( علیه السّلام)در درجة دوم اهمیت است.
دسته سوم: متفرقات و مطالبی كه تكرار نشده و حضرت روی آنها تكیه نكرده و فقط به صورت اشاره بیان فرمودهاند؛ مانند علم نجوم و...
دستة سوم حدود پنج درصد نهج البلاغه را تشكیل میدهد و نود و پنج درصد دیگر مربوط به دو دستة دیگر است.
دستة اوّل شامل ده موضوع است: 1. خداشناسی، صفات جلال و جمال؛ 2. نظم جهان و وظیفة انسان در این جهان؛ 3. پیامبر اسلام و اهمیت رهبری او؛ 4. جهاد در راه خدا؛ 5. سیمای علی در نهج البلاغه؛ 6. نقش قرآن در رهبری امت اسلام؛ 7. حكومت در اسلام، وظایف حاكم و مردم؛ 8. حق و عدالت؛ 9. تقوا و پرهیزكاری؛ 10. بیت المال و خزانة كشور اسلامی.
دستة دوم: در نهج البلاغه كمتر تكرار شده و شامل دوازده موضوع است: 1. معاصرین حضرت اعم از نیك و بد؛ 2. دربارة علم و دانش؛ 3. عبادات، فروع دین؛ 4. موقعیت زن؛ 5. اهمیت وحدت كلمه و زیان اختلاف؛ 6. خصلتهای ناپسند، عجب، تكبر و...؛ 7. اسلام و خصوصیات دین؛ 8. ملاحم و مغیبات؛ 9. صبر و بردباری؛ 10. اصلاح ذات البین؛ 11. همسایگان و حقوق آنان؛ 12. دستگیری از ایتام و فقرا.[4]
آن گاه ایشان در نوع تقسیم بندی موضوعی مینویسند:
روش دیگر این است كه یكی از موضوعاتی را كه تقریباً شامل همة آن بیست و سه موضوع باشد انتخاب كنیم و آن موضوع «ویژگیهای حكومت علی ـ علیه السّلام ـ» است. چون نود و هشت درصد خطبهها (و نامهها) در زمان حكومت آن حضرت صادر شده و كلمات قصار را هم نمیدانیم چون مدركی نداریم كه چه وقت صادر شده. بنابراین، این موضوع تقریباً همة نهج البلاغه را پوشش میدهد و موضوعی بسیار با اهمیت است؛ زیرا حكومت آن حضرت با اینكه چهار سال و نه ماه بیشتر طول نكشید حكومت نمونة اسلامی و حقّ و عدل بود و در تاریخ زندگی بشر و در میان حاكمان و والیان دیگر بینظیر بود. ویژگیهایی داشت كه در سایر حكومتها نبوده است. این خصوصیات دوازده تاست كه بدین شرح است: اوّل: آنكه حضرت همواره خدا را در نظر داشت؛ دوّم: با آزادی كامل و رأی صد در صد مردم انتخاب شد...؛ سوم: به كلیة مسایل جامعه و امور جزئی و كلّی مردم رسیدگی میكرد... چهارم: به مردم آزادی میداد و آنها را به كاری مجبور نمیكرد، پنجم: با صداقت و صریح اللهجه بود و از شیّادی و دغلكاری و دسیسهبازی بر حذر بود؛ ششم: زندگی سادهای داشت و مانند فقیرترین افراد جامعه زندگی میكرد؛ هفتم: حكومت كردن برای او وسیله بود نه هدف؛ هدف او اعلای كلمة حق و پیشرفت اسلام بود؛ هشتم: عدالت را در حد بسیار بالا رعایت میكرد؛ نهم: در تقسیم بیت المال مساوات را رعایت میكرد؛ دهم: سنت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را ملاك عمل خویش قرار داده بود و پیروی از آن را موجب سعادت میدانست؛ یازدهم: اتلاف وقت نمیكرد و از لحظات عمرش به نفع مسلمین استفاده میفرمود؛ دوازدهم: برای رضای خدا میجنگید و هدف توسعه طلبی و افزون خواهی و استعمار و استثمار و خونریزی نداشت، و جنگهای آن حضرت ـ كه اكثر عمر حكومتش را در جنگ گذرانید ـ در این بخش قابل بررسی است. اینها ابعاد مختلف حكومت علی ( علیه السّلام)است كه در گفتار بعد به توضیح آن خواهیم پرداخت.»[5]
- شیخ ثروت منصور هیكل مصری در كتاب خود «هدی و نور من كلام امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ» سخنان آن حضرت را در هفت موضوع گردآوری كرده است، بدین ترتیب:
1. شناسایی خدا؛ 2. توصیف آفریدههای زمین و آسمان؛ 3. بعثت پیامبران؛ 4. جلوگیری از بدعتها و یاد مرگ؛ 5. نكوهش اهل تكبر؛ 6. تلاش برای دنیا نه دلبستگی به آن؛ 7. كلماتی كه به صورت شعر و نثر در زمینههای سفارش و اندرز و دعا و مناجات از آن حضرت به جای مانده است.[6]
دستهبندی استاد لبیب بیضون
استاد لبیب بیضون نیز در كتاب ارزشمند خود «تصنیف نهج البلاغه» در ابتدا كلّ نهج البلاغه را در ده باب دستهبندی میكند، آن گاه با تفكیك سخنان آن حضرت از یكدیگر این ده باب را به 430 فصل و مبحث میرساند و هر بخش از كلام آن حضرت را درجای خود قرار میدهد. ایشان در مقدمة كوتاه خود بر این كتاب مینویسند:
به راستی چه دشوار است كتابی همانند نهج البلاغه را ـ كه در آن انبوهی از مفاهیم و معانی و دریایی از افكار وجود دارد ـ بتوان در ابواب و فصول و مباحثی جای داد... و من نهج البلاغه را در ده باب اساسی بدین گونه جای دادم:
1. اصول دین (عقاید)؛ 2. فروع دین (عبادات و معاملات)؛ 3. پیشوایی و پیشوایان؛ 4. سیرة امام علی بن ابی طالب ( علیه السّلام)؛ 5. حوادثی كه در خلافت امام علی ( علیه السّلام)به وقوع پیوست؛ 6. سیاست كشورداری؛ 7. شؤون اجتماعی؛ 8. انسان و ابعاد مختلف آن؛ 9. اندرزها و راهنماییها؛ 10.فهرستی از اخلاقیات پسندیده و خصلتهای نكوهیده.
آن گاه هر یك از این ابواب را به چند فصل و هر فصلی را به چند مبحث تقسیم كردم كه تعداد این مباحث به 430 میرسد.
سپس ایشان به عنوان مثال در باب اوّل، اصول دین را به نه فصل زیر تقسیمبندی میكنند: فصل اوّل: توحید و شناخت خدا؛ فصل دوم: پرستش برای خدا؛ فصل سوم: آفرینش و آفریدگان؛ فصل چهارم: عدل الهی و تكلیف؛ فصل پنجم: قضا و قدر؛ فصل ششم: نبوت و انبیا؛ فصل هفتم: قرآن و سنت؛ فصل هشتم: اسلام و ایمان؛ فصل نهم: معاد و حساب.[7]
دستهبندی موضوعی به گونهای دیگر
البته به نظر نگارنده دستهبندی موضوعی دیگری را در مورد مجموعة سخنان آن حضرت به ویژه نهج البلاغه میتوان مورد توجه قرار داد، بدون اینكه مجبور باشیم كلمات آن حضرت را مگر در حد ضرورت قطعه قطعه كنیم. در این دستهبندی روح كلی حاكم بر كلام امام ( علیه السّلام)ملاك تقسیمبندی قرار میگیرد، بدین صورت كه بیش از دو سوم از سخنان امام ( علیه السّلام)مربوط به دوران حكومت آن حضرت و مشكلاتی است كه در برخورد با جریانات انحرافی با آن مواجه بودند. این بخش را میتوان بدین شكل دستهبندی كرد:
1. موضوع «متقین»: حكومت عدالت خواهانة آن حضرت، شیوهها و اسلوب حكومت بر پایة آرمانها و ارزشهای الهی، خطابههایی كه حضرت در این رابطه القا فرمودند، دستور العملها و نامههای وی به استانداران و كارگزارانشان در بیان آداب چگونگی معاشرت با مردم. كه همة این عناوین ـ بدون اینكه خطبهها و نامهها قطعه قطعه شود ـ تحت عنوان متّقین آورده میشود.
2. موضوع «غاصبین»: دوران بیست و پنج سالة سكوت و خانهنشینی آن حضرت، سخنان مربوط به ماجرای سقیفه، موضعگیریهای آن حضرت در زمان حكومت عمر و ابوبكر، جریان شورای شش نفره و مواضع آن حضرت در زمان خلافت عثمان و سخنانی كه از آن حضرت در نهج البلاغه و جاهای دیگر در این ارتباط آمده است.
3. موضوع «ناكثین»: سخنان و نامههای حضرت در این زمینه و در مورد جنگ جمل و پیآمدهای آن.
4. موضوع «قاسطین»: افشاگری و روشنگریهای آن حضرت در مورد معاویه و حزب مرموز اموی و نفوذ آنان در دستگاه خلافت اسلامی، و نامههای مكرر آن حضرت به معاویه، جنگ صفین و پیآمدهای آن.
5. موضوع «مارقین»: جریان خوارج و چگونگی شكل گیری آنان، روشنگریها و سخنان آن حضرت در مذاكرات و گفتگو با آنان، شعارها و عملكرد خوارج واصول برخورد با تفكر، شعارها و عملكرد آنان؛ جنگ نهروان و پیآمدهای آن.
6. موضوع «ساكتین»: افرادی كه خود را از صحنههای سیاسی ـ اجتماعی بركنار میدانستند و به علی و معاویه كاری نداشتند و ورود در این مسائل را فتنه میدیدند؛ ریشهیابی این تفكر و سخنان آن حضرت در مورد این جریان.
علاوه بر این شش موضوع، سایر سخنان و نامهها و كلمات كوتاه آن حضرت را میتوان در موضوعات زیر جای داد:
7. اصول دین و عقاید: سخنان مربوط به ذات ربوبی خداوند متعال و صفات جلال و جمال او، آفرینش جهان و موجودات، جایگاه فرشتگان، عالم پس از مرگ، قیامت، داستان پیامبران و... .
8. مواعظ و اخلاق: نكوهش دنیا و دنیا خواهی و مقام پرستی، نكوهش خصلتهای ناپسند، نظیر بخل، حسد، تكبر و...، توجه دادن انسانها به ابعاد معنوی و فلسفه وجودی و مبدأ پیدایش خویش و اندرزهای مربوط به حكمت عملی در زندگی.
9. اشعار، ادعیه و مناجاتهای كوتاه و بلند آن حضرت.
10. روایات فقهی و فلسفة احكام: سخنان مربوط به نماز، روزه، حج و... و قضاوتهای آن حضرت.
11. ملاحم و مغیبات: پیشبینیها و پیشگوییهای آن حضرت در مورد حوادث و مشكلات پس از خود، بشارت به آمدن حضرت مهدی(عج) و... .
این شیوه تقسیمبندی برای پژوهش در نهج البلاغه و تدریس موضوعی آن بسیار راهگشا خواهد بود. از سوی دیگر، چون غرض مرحوم سید رضی در گردآوری نهج البلاغه ـ همان طور كه خود نیز در مقدمة نهج البلاغه یادآور میشود ـ[8] تنها گردآوری سخنان آن حضرت در سه محور «خطبهها»، «وصایا و نامهها» و «كلمات قصار» آن حضرت بوده و ترتیب دیگری را رعایت نكردهاند لذا كسی كه برای مطالعه، نهج البلاغه را میگشاید و از ابتدا شروع به خواندن میكند، با موضوعات بسیار پراكندهای روبه رو میشود و در هر خطبه مسألة جدیدی را مییابد. و با تنظیم موضوعی سخنان آن حضرت با توجه به روح حاكم بر كلام بدون تقطیع آن، تا حدودی این مشكل را میتوان برطرف نمود.[9]
پی نوشت :
[1] . سیری در نهج البلاغه، ص 31.
[2] . نهج البلاغه، از مقدمة شریف رضی.
[3] . مرتضی مطهری، همان، ص 31.
[4] . پرتوی از نهج البلاغه، ص 14 با تلخیص.
[5] . همان، ص 15 ـ 18. ایشان در پنج مقالة بعدی خود ـ كه پیاده شدة چند جلسه درس ایشان بوده است ـ یعنی تا صفحة 134 به توضیح این ویژگیها پرداختهاند.
[6] . ر.ك: نهج البلاغه و گردآورندة آن، انتشارات بنیاد نهج البلاغه، 182.
[7] . ر.ك: لبیب بیضون، تصنیف نهج البلاغه، چاپ دوم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1408 ق.
[8] . مرحوم سید رضی در مقدمة نهج البلاغه مینویسد: ... به توفیق خدا به كار پرداختم و نخست خطبههای اعجاب انگیز، پس نامههای دلاویز، سپس سخنان كوتاه حكمتآمیز را فراهم ساختم، و برای هر یك بابی گشودم و در هر باب برگهایی افزودم تا آنچه اكنون در نظرم نیاید و در آبنده به دست آید در آن جای دهم... .
[9] . نگارنده به هنگام تدریس نهج البلاغه از این دستهبندی بسیار سود برده است. و دانش پژوه با پیگیری حوادث و مسائل پیرامون سخن امام ( علیه السّلام)و دنبال نمودن خطبهها و نامهها و كلمات قصار به صورت یك رشتة به هم پیوسته، به خوبی میتواند از آن بهرهمند شود و آن را در ذهن خود جای دهد.
یك مبحث از مباحث فوق، یعنی موضوع «مارقین» كه بر پایة «چهل» سخن از بیانات امام ( علیه السّلام)، از نهج البلاغه و غیر نهج البلاغه تنظیم شده و حوادث تاریخی و توضیحات مربوط به آن ذیل هر سخن آمده، تحت عنوان «خارجیگری» به چاپ رسیده است، امیدوارم سایر موضوعات نیز با توفیق خداوند متعال در اختیار علاقهمندان قرار گیرد.
منبع:سایت بلاغ/محمود صلواتی؛سایت اندیشه قم