تبیان، دستیار زندگی

ماتریدیان

ماتریدیان که پیروان ابومنصور­اند، در فقه معمولا از ابوحنیفه پیروی می­کنند و در کلام، جایی میان اشعریان و معتزلیان قرار می­گیرند که نه عقلگرایی معتزله را قبول دارند و نه نقل گرایی اشاعره را می­پسندند بلکه همچون شیعیان جایی میان این دو ایستاده ­اند و به همین­خاطر، بسیاری از اعتقاداتشان با شیعیان مشترک و یا نزدیک به هم است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : وحید حلاج
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
شیعه و سنی
در میان مذاهب کلامی اهل سنت، دو مذهب اشاعره و معتزله دارای شهرت بیشتری هستند. معمولا اشعریان را مخالف افراطی عقل و معتزلیان را طرفدار  افراطی عقل می­گویند. در حالی که اشعریان گرایش معتدل شده کسانی­اند که در قرن اول و دوم هجری به اهل حدیث شهره بوده­اند و مخالف سرسخت معتزلیان به حساب می­آمدند. در میانه قرن سوم هجری، دو نفر در دو نقطه مختلف از جهان اسلام یکی در بین النهرین در غرب عالم اسلام و دیگری در ماوراءالنهر در شرق جهان اسلام پا به عرصه وجود گذاشتند و تا قرن ها دو مکتب بزرگ کلامی اهل سنت را رهبری کردند. یکی از آن ها ابوالحسن اشعری بود که در سال 260 در بصره به دنیا آمد و موسس مکتب اشاعره شد و دیگری ابومنصور ماتریدی بود که در سال 250 در ماترید از توابع سمرقند به دنیا آمد و بعدها مکتب ماتریدی را پایه­گذاری کرد.

ماتریدیان که پیروان ابومنصور­اند، در فقه معمولا از ابوحنیفه پیروی می­کنند و در کلام، جایی میان اشعریان و معتزلیان قرار می­گیرند که نه عقلگرایی معتزله را قبول دارند و نه نقل گرایی اشاعره را می­پسندند بلکه همچون شیعیان جایی میان این دو ایستاده­اند و به همین­خاطر، بسیاری از اعتقاداتشان با شیعیان مشترک و یا نزدیک به هم است.

مهمترین کتاب ابومنصور ماتریدی، کتاب "التوحید" بود که در آن به شرح عقاید اسلامی از دیدگاه خودش پرداخت این کتاب بسیار پیچیده و فنی است؛ از همین رو یکی از پیروان ماتریدی به نام ابوالیسر بزدوی کتابی به نام "اصول الدین" نگاشت و در آن، مطالب کتاب "التوحید" را ساده­تر و قابل فهم­تر بیان نمود.

ماتریدیان بر خلاف اشاعره که شناخت خداوند را واجب عقلی نمی­دانند و آن را فقط واجب شرعی به حساب می­آورند قائل به وجوب عقلی شناخت خداونداند. اشاعره در بسیاری از مواضع خود ظاهر­گرا هستند مثلا در آیاتی که برای خداوند جسم قائل می­شود مانند آیه "یدالله فوق ایدیهم"، خداوند را دارای دست می­دانند اما ماتریدیان داشتن جسم برای خداوند را محال می­دانند و این گونه آیات را اصطلاحا تاویل می­کنند و در این مورد با شیعیان و معتزله هم­رای­اند. با این حال ماتریدیان رویت خداوند در روز قیامت را ممکن می­دانند و از این لحاظ با شیعیان و معتزله متفاوتند.

همانطور که گفته شد ماتریدیان به واسطه جای­گرفتن در میانه معتزلیان و اشعریان، با شیعیان قرابت دارند و در بسیاری از اصول اعتقادی با آن­ها هم رای­اند. در این جا سعی می­کنم برخی از مهم­ترین اصول مشترک و برخی از مهم­ترین تفاوت های این دو مکتب را بیاورم:

مشترکات ماتریدیان و شیعیان



1- شیعیان بر خلاف اشعریان که به جبر قائل­اند و بر خلاف معتزلیان که به اختیار قائل­اند به نظریه "امر بین الامرین" اعتقاد دارند و حدود اعمال آدمی را جایی میان جبر و اختیار در نظر می­گیرند. ماتریدیان در این مورد عقاید مشابهی با شیعیان دارند.

2-  بسیاری از اشعریان عصمت پیامبر را تنها در دریافت و ابلاغ وحی لازم می­دانند و در باقی شئون زندگی برای پیامبر، عصمت قائل نیستند اما هم ماتریدیان و هم شیعیان برای پیامبر عصمت حداکثری قائل­اند و ایشان را در تمام شئون زندگی بری از خطا و اشتباه می­دانند.

3- در زمینه معاد هر دو فرقه شیعه امامیه و ماتریدیه قائل به معاد جسمانی و روحانی توامان هستند و عقیده دارند در روز قیامت همان بدنی که در قبر گذاشته شده محشور می­شود و روح مجددا به آن بدن باز می­گردد.

4- هر دو فرقه بر خلاف برخی از اهل سنت همچون وهابیان که منکر شفاعت­اند، شفاعت را می­پذیرند و برای پیامبر و اولیای الهی مقام شفاعت قائل­اند.

اختلافات ماتریدیان و شیعیان


1- شاید مهم­ترین اختلاف میان این دو فرقه، مسئله امامت باشد که شیعه امامیه قائل به نصب امام از طرف خداوند است ولی ماتریدیه امامت را تنها امری حکومتی و سیاسی می دانند و ملاک را اجماع امت به حساب می­آورند. ماتریدیان اگرچه محب اهل­بیت­اند اما اهل­بیت را به عنوان امام منصوب از طرف خداوند نمی­پذیرند.

2- همانطور که گفته شد ماتریدیان رویت خداوند در روز قیامت را می­پذیرند در حالی که شیعیان رویت خداوند را چه در این دنیا و چه در سرای آخرت محال می­دانند و آن را نمی­پذیرند.

چنان­چه پیشتر آمد اکثر قریب به اتفاق حنفیان که بیشتر در آسیای میانه و شرق جهان اسلام زندگی می­کنند در اصول اعتقادی پیرو ابومنصور ماتریدی­اند که نه به اندازه اشعریان به نقل بها می­دهند و عقل را محجور می­دانند و نه به اندازه معتزله به عقل بها می­دهند و نقل را مهجور می­خواهند بلکه همچون امامیه جایی میان این دو قرار گرفته­اند.


 وحید حلاج
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.