گذری بر مسیرِ شعرِ مشروطه
شعر و ادب فارسی در زمان مشروطیت دارای تنوع و جذابیت چشمگیر بوده است؛ منظور از تنوع، قالبهای شعری گوناگون و القای معناهای متفاوت و بهرهمندی از الفاظ متنوع است كه به دست ما رسیده است. البته شاعران عصر حاضر نیز همت گمارده و در حوزة زبان و ادب فارسی، نوآوریهای فروان كردهاند؛ اما در این سطور، روی سخن با شاعران عصر مشروطه و «سبكهای گوناگون شعری» در آن زمان است؛ نه میزان ارزش و غنای هنری آن. ادب و هنر فارسی، در آن زمان، دارای امتیازهای خاصی مانند بوجودآمدن زمینههای فكری و زبانی و اسلوبی است كه در مقایسه با دورههای قبل از آن، بینظیر مینماید.
در آن روزگار، شاعران بنام و صاحب سبك مانند «میرزا آقا خان كرمانی»، «قائم مقام فراهانی»، «میرزا فتحعلی آخوند زاده» و «فتح الله شیبانی» میزیستند كه هر یك از آنها در وادی ادب فارسی، حرفی برای گفتن داشته در قالبی خاص، شعرها سرودهاند.
در نگاه كلی و گذرا، می توانیم شاعران آن زمان و سبكهای هنریشان را در چهار گروه تقسیم كنیم كه به ترتیب زیر است:
الف. شاعرانی كه آثارشان با حوادث روز و درگرگونیهای سیاسی ـ اجتماعی آن درهمآمیخته و غالباً پیامرسان آن دوره هستند. بنابراین، رنگ و بوی شعریشان تحت تأثیر شعرهای مشروطیت و روش فكری آن است.
به عقیدة برخی از صاحبنظران حاضر[1]، شعر این افراد و پیامهای آن، «قلب شعر مشروطیت» یا مركز آن به حساب میآید؛ زیرا مفاهیم اجتماعی و درخواستهای سیاسی آن زمان، به خوبی در آثار ایشان بازگو و تفسیر شده است. از دیگر ویژگیهای اشعار این دوره، «سنتگریزی» نسبی آن است. به این معنا كه زبان شعریِشان، به زبان مردم كوچه و بازار بیشتر نزیك است تا پیروی از قاعدههای زبانی و سبكهای اصیل گذشتگان.
دیگر اینكه شاعران این دوره، با اینكه خود پدید آورندة اسلوبهای مختلف بودهاند، در تكاپوی سبكها و اسلوبهای جدید نبوده و بیشتر رسالت اجتماعی و سیاسی خود را در نظر داشتهاند. بزرگانی مانند «عارف قزوینی»، «عشقی» و «سید اشرف قزوینی گیلانی» در آن شمار هستند.
ب. گروه دیگر، صاحبنظرانی مانند «ادیب الممالك»، «بهار»، «دهخدا» و «ایرج» هستند. این افراد را میتوان در «دایرة تعادل» جای داد و آنها را ذوجنبتین نامید؛ زیرا آثارشان از نوعی پایبندی به سنتهای قدیم و پیروی از قالبهای زمان مشروطه حكایت دارد. در اشعار این بزرگان، با وجود رعایت سبكِ قالبها و چارچوبهای اصیلتر، نوآوریهای زمان مشروطه نیز به چشم میخورد. به تعبیر دیگر، نوعی درهمتنیدگی بین شعر قدیم و جدید را در آثارشان شاهد هستیم كه به طرز ماهرانهای شكل گرفته است.
ج. دسته سوم تفاوت زیادی با سایر گروههای شعری در این دوره داشته، در نوع خود، شكل و روش قابل توجهی نسبت به دیگر سبكها دارند؛ این گروه كه در اواخر دوران مشروطه میزیستهاند، به مسائل اجتماعی، نگاه عمیقتری داشته، در مسائل سیاسی سطحنگری نكردهاند. علاوه بر آن، به طور كلی از ادبیات اروپا تاثیر پذیرفته و با قوانین و فنون ادب فارسی نیز آشنایی بیشتری داشتهاند. اگرچه تعدادشان كم است و در این دایره، هریك گوشةانزوا گزیدهاند، آثار، سبكها و غنای محتواییشان بسیار قابل توجه و حائز اهمیت است. «عشقی»، «ابوالقاسم لاهوتی» و «نیما یوشیج» در این زمره هستند. علاوه بر این سه نفر، چند تن از شاعران خطة آذربایجان نیز در وادی شعر این دوره، هنرنماییها كردهاند كه تا كنون آن طور كه باید و شاید، حقشان ادا نشده است و مورد كملطفی قرار گرفتهاند.
د. دسته چهارم بر خلاف افرادی كه تا بحال از آنان سخن گفتیم، نوعی پایبندیِ عمیق و تعهدی مثال زدنی به سبكهای قدیم و بزرگان قبل از خود دارد. شاعرانی مانند «ادیب نیشابوری» و «ادیب پیشاوری» با وجود اینكه در عصر مشروطه میزیسته و در متن حوادث آن روزگار بودهاند، اثرپذیریِ چندانی از مسائل اجتماعی و سیاسی آن نداشتهاند؛ شعرهایشان رنگ و بوی زمانشان را ندارد و به رغم شعرِ دوران مشروطه، كه به شدت به ادبیات كوچه و بازار نزدیك شده است، به سبكهای سنتی و روش بزرگان پیشین گرایش دارد. این تفاوت و جدایی، در لفظ و معنای اشعارشان به خوبی قابل رویت است. در عبارتی دیگر میتوان آنان را «حاشیه نشینان فرهنگی و ادبی مشروطه»، در عصر مشروطه دانست. از ویژگیهای مهم این افراد، توجه زیاد به «چگونه گفتن» است نه چه گفتن.
پی نوشت:
[1] . دكتر شفیعی كدكنی، مجله دانشكده ادبیات و علوم انسانی.
«سید كمیل ادیبی»