تبیان، دستیار زندگی

دوستى و دشمنى

اءصدقاوك ثلاتة و اءعداوك ثلاثة، فاءصدقاوك: صدیقك، و صدیق صدیقك، و عدو عدوك. و اءعداوك: عدوك، و عدو صدیقك، و صدیق عدوك دوستان تو سه دسته اند و دشمنانت نیز سه دسته اند، اما دوستانت عبارت اند از: دوستت، دوست دوستت، دشمن دشمنت؛ اما دشمنانت؛ دشمن تو، دشمن دوستت و دوست دشمن تو.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نهج البلاغه

695. برتر از نماز و روزه همه عمر
صلاح ذات البین اءفضل من عامه الصلاة و الصیام
ایجاد صلح آشتى میان دو تن، از نماز و روزه همه عمر برتر است. (1)
696. سه دستگى دوستان و دشمنان
اءصدقاوك ثلاتة و اءعداوك ثلاثة، فاءصدقاوك: صدیقك، و صدیق صدیقك، و عدو عدوك. و اءعداوك: عدوك، و عدو صدیقك، و صدیق عدوك
دوستان تو سه دسته اند و دشمنانت نیز سه دسته اند، اما دوستانت عبارت اند از: دوستت، دوست دوستت، دشمن دشمنت؛ اما دشمنانت؛ دشمن تو، دشمن دوستت و دوست دشمن تو. (2)
697. رفتار با دشمن در عرصه نبرد
لا تقاتلو هم حتى یبداء و كم، فانكم بحمدالله على حجة، وتر ككم اءیاهم حتى یبدا و كم حجة اءخرى لكم علیهم. فاذا كانت الهزیمة باذن الله فلا تقتلوا مدبرا، و لا تصیبوا معورا، و لا تجهزوا على جریح. و لا تهیجوا النساء باذى. و فى خبر: (... و لا تكشفوا عورة و لا تمثلوا بقتیل )
با دشمن نجنگید تا او جنگ را آغاز كند؛ زیرا شما بحمدالله حجت دارید و این كه شما آنان را بگذارید تا آغازگر جنگ باشند، حجت دیگرى است در دست شما در برابر آنان. اگر به اذن خداوند دشمن شكست خورده و فرارى شد، پشت كرده را نكشید و به آن در چنگتان گرفتار آمده است صدمه نزنید و كار زخمى را نسازید و زنان را با آزار و اذیت برنیانگیزید و در خبر آمده است: (... عورتى را كشف مسازید و كشته را مثله نسازید!) (3)
698. علاقه متقابل
لا ترغبن فیمن زهد عنك
نسبت به كسى كه به تو بى علاقه است علاقه مند مباش! (4)
699. اهمیت رفیق
سل عن الرفیق قبل الطریق
پیش از راه درباره همراه پرس و جو كن. (5)
700. دوستى با برادر
احمل نفسك من اءخیك عند صرمه على الصلة.. و عند جموده على البذل... و اءیاك اءن تضع ذلك فى غیر موضعه، اءو اءن تفعله بغیر اءهله
چون برادرت از تو ببرد خود را به پیوند با او وادار... و چون بخل ورزد از بخشش دریغ مدار... مبادا این نیكى را آن جا كنى كه نباید یا درباره آن كس  كه نشاید. (6)
701. همه پل هاى پشت سر را خراب مكن!
اءن اردت قطیعة اءخیك فاستبق له من نفسك بقیة یرجع اءلیها اءن بدا له ذلك یوما ما
هرگاه خواستى از برادرت ببرى، مانده اى از دوستى خود براى او بگذار كه اگر روزى آن مقدار برایش آشكار شود به آن باز گردد و همه پل ها را پشت سر او خراب نكن؛ بلكه جایى براى بازگشت او و پیوند مجدد دوستى باقى گذار). (7)
702. دوستان حضرت محمد (ص)
اءن ولى محمد صلى الله علیه و آله من اءطاع الله و اءن بعدت لحمته، و اءن عدو محمد من عصى الله و اءن قربت قرابته!
همانا دوست و نزدیك حضرت محمد صلى الله علیه و آله كسى است كه خدا را پیروى كند، هر چند پیوند نسبى اش دور باشد، و دشمن آن حضرت كسى است كه خدا را معصیت كند، هر چند خویشاوندى اش نزدیك باشد (8).
703. پند و اندرز برادر
و امحض اءخاك النصیحة، حسنة كانت اءو قبیحة "
در پندى كه به برادرت مى دهى، زیبا باشد آن پند یا زشت، صمیمى باش. (9)
704. هدایت دشمنان
قال فى القتال بصفین )... و اءما قولكم شكا فى اءهل الشام! فو الله ما دفعت الحرب یوما الاو انا اطمع ان تلحق بى طائفه فتهتدى بى ت و تعشو اءلى ضوئى، و ذلك اءحب اءلى من اءن اءقتلها على ضلالها، و اءن كانت تبوء باثامها
امام علیه السلام در جنگ صفین فرمود... امام این كه گفتى: در مبارزه با شامیان در تردیدم به خدا سوگند، یك روز جنگ را به تاءخیر نیانداختم، جز به امید این كه عده اى از آنها به جمعیت ما ملحق و به وسیله من هدایت گردند و از نور من بهره مند شوند و این كار براى من بهتر است از كشتن آنان در حال گمراهى، گرچه در این صورت نیز به جرم گناهانشان گرفتار شوند. (10)
705. سپرى نگهدارنده!
اءیها الناس! اءن الوفاء تواءم الصدق، و لا اءعلم جنة اءوقى منه
اى مردم! همانا درستى وفادارى تؤ اءم با صدق و راستگویى است و من سپرى نگهدارنده تر از راستى سراغ ندارم. (11)
706. صلح مایه آرامش
لا تدفعن صلحا دعالك اءلیه عدوك و لله فیه رضا، فان فى الصلح دعة لجنودك و راحة من همومك، و اءمنا لبلادك، و لكن الحذر كل الحذر من عدوك بعد صلحد، فان العدو ربما قارب لیتغفل فخد باالحزم، و اتهم فى ذلك حسن الظن
اى مالك! هرگز آشتى و صلحى كه دشمن به تو پیشنهاد مى كند و رضاى خدا در آن است را رد مكن زیرا صلح مایه آسایش لشكر و آرامشى براى تو از غم ها و امنیت براى مملكت است؛ ولى زنهار! زنهار! هر چه مى توانى پس از پذیرش صلح از دشمنت بر حذر باش، چرا كه دشمن گاهى نزدیك مى شود كه غافلگیر سازد، پس دوراندیش را به كار گیر و در این مورد خوش ‍ بینى را متهم نما! (12)
707. بال محبت
من تلن حاشیته یستدم من قمه المودة
كسى كه بال محبت بگستراند، محبت خویشانش ادامه خواهد یافت. (13)
708. دشمن ظالم، یار مظلوم
قال للحسن و الحسین علیه السلام كونا للظالم خصما، و للمظلوم عونا
امام على علیه السلام به امام حسن و امام حسین علیه السلام فرمود: دشمن سرسخت ستمگر و یاور و همكار مظلوم باشید. (14)
709. واى بر ایشان!
بوسا لمن خصمه عند الله الفقراء و المساكین و السائلون و المدفوعون، و الغارمون و ابن السبیل!
واى بر كسانى كه دشمنانشان در پیشگاه خداوند فقیران و بیچارگان و محرومان از حق و ورشكستگان و در راه ماندگان باشند!(15)
710. خشنودى روز قیامت
من شنى ء الفاسقین و غضب الله، غضب الله له و اءرضاه یوم القیامه
كسى كه با فاسقان دشمنى كند و براى خدا خشمگین شود، خدا به نفع او خشمگین شود و روز قیامت او را خشنود سازد(16)
711. حذر از دوستى با فاجر نابكار
یا بنى! اءیاك و مصادقه الفاجر، فانه یبیعك بالتافه
كسى كه با فاسقان دشمنى كند و براى خدا خشمگین شود، خدا به نفع او خشمگین شود و روز قیامت او را خشنود سازد(17)
712. مصونیت از دشمن
مقاربة الناس فى اءخلاقهم اءمن من غوائلهم
هماهنگى با اخلاق مردم در موارد مشروع ایمنى و مصونیت از دشمنى و كینه هاى آنان مى باشد. (18)
713. پاس داشتن دوستى
اءعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان و اءعجز منه من ضیع من ظفر به منهم
ناتوان ترین مردم كسى است كه از به دست آوردن برادران عاجز است و ناتوان از او كسى است كه با برادران قبلى دوستى را نتواند پاس دارد و آن را ضایع كند! (19)
714. خویشاوندى اكتسابى
المودة قرابة مستفادُة
دوستى، خویشاوندى اكتسابى است. (20)
715. گذشت بر دشمن
اءذا قدرت على عدوك فاجعل العفو عنه شكر للقدارة علیه
زمانى كه بر دشمنت قدرت یافتى، با گذشت بر او، شكر این نعمت را ادا (21) كن.
716. محبت و دوستى پدران
مودة الاباء قرابة بین الابناء و القرابة اءلى المودة احواج من الموده الى
محبت و دوستى پدران، خویشاوندى فرزندان است، و خویشاوندى به مهر و محبت نیازمندتر است از مهرورزى به خویشاوندى.(22)
717. ملامت دوستانه
عاتب اءخاك بالاحسان اءلیه، و اردد شره بالانعام علیه
دوستت را با احسان به او سرزنش كن و با انعام بر او، شرش را از خود برگردان. (23)
718. رغبت در دوستى
زهدك فى راغب فیك نقصان حظ ورغبتك فى زاهد فیك ذل نفس
بى میلى نسبت به آن كه به تو علاقه مند است دلیل كمى بهره تو در دوستى است و تمایل تو نسبت به كسى كه به تو بى اعتناست، سبب خوارى تو است. (24)
719. نیمى از خردمندى
التودد نصف العقل
اظهار محبت و دوستى، نیمى از خردمندى است. (25)
720. رفاقت با رسولان الهى
بادروا باءعمالك تكونوا مع جیران الله فى داره، رافق بهم رسله، و اءزارهم ملائكته
با اعمال خود (از یكدیگر) پیش بگیرید تا با همسایگان خدا در خانه او باشید؛ كسانى كه خداوند پیامبران خود را با آنان رفیق و همنشین كرده و فرشتگانش را به دیدار آن ها فرستاده است.(26)
721. بپرهیز از دوست احمق!
یا بنى! اءیاك و مصادقه الاحمق، فانه یرید اءن ینفعك فیضرك و اءیاك و مصادقه البخیل، فانه یبعد عنك اءحوج ما تكون الیه، و اءیاك و مصادقه الفاجز، فانه یبیعك بالتافه، و ایاك و مصادقه الكذاب فانه كالسراب یقرب علیك البعید و یبعد علیك القریب
فرزندم! از دوستى با احمق بر حذر باش؛ چرا كه مى خواهد به تو سود رساند؛ اما در عوض زیان مى رساند، و از رفاقت با بخیل بپرهیز، زیرا هنگامى كه به او نیازمندى از تو روى گردان مى شود، و از دوستى با فاجر (گناهكار پرده در) دورى كن؛ چرا كه تو را به اندك چیزى مى فروشد، و از دوستى با دروغ پرداز خود دارى نما؛ چرا كه چون سراب است، دور را به تو نزدیك و نزدیك را دور نشان مى دهد. (27)
722. فراوانى یاران
من لان عوده، كثفت اءغصانه
كسى كه ساقه وجودش نرمش دارد، دوستان و یارانش فراوان اند. (28)
723. دشمنى با پیمان شكنان
اءنا حجیج المارقین، و خصیم الناكثین المرتابین
من استدلال كننده با منحرفان از دین هستم؛ ولى با پیمان شكنان و شك كنندگان در حقیقت اسلام دشمنى آشتى ناپذیرم.(29)
724. نیكى و احسان
لا یزهدنك فى المعروف من لا یشكر لك، فقد یشكرك علیه من لا یستمتع بشى ء منه، و قد تدرك من شكر الشاكر اءكثر مما اءضاع الكافر، و الله یحب المحسنین
مبادا ناسپاسى افراد در برابر احسانت تو را بدان بى رغبت كند، بسا كسى كه از احسان تو بهره مند نشده از كارت سپاسگزارى كند و تو از قدردانى او بیش ‍ از بى اعتنایى آن ناسپاس استفاده ببرى و خداوند نیكوكاران را دوست مى دارد.(30)
725. دام محبت و دوستى
البشاشة حبالة المودة
خوشرویى دام محبت و دوستى است. (31)
726. دو گروه هلاك شدند!
هلك فى رجلان: محب غال، و مبغض قال
در راه من دو گروه هلاك شوند: دوست افراطى و دشمن كینه توز (32)
727. حسد و دوستى
حسد الصدیق من سقم المودةُ
حسد بردن بر دوست از نادرسى در محبت به اوست. (33)
728. از منافقان حذر كن!
فى خطبة یصف فیها المنافقین -: اءحذر كم اءهل النفاق، فانهم الضالون المضلون، والزالون المزلون، یتلونون اءلوانا، و یفتنون افتنانا و یعمدونكم بكل عماد، و یرصدونكم بكل مرصاد، قلوبهم دویة، و صفاحهم نقیة. یمشون الخفاء و یدبون الضراء و صفهم دواء، و قولهم شفاء، و فعلهم الداء العیاء حسدة الرخاء و موكدو البلاء و مقنطو الرجاء لهم بكل طریق صریع، و اءلى كل قلب شفیع، و لكل شجو دموع یتقارضون الثناء، و یتراقبون الجزاء: اءن ساءلوا الحفوا، و اءن عذلوا كشفوا و اءن حكموا اءسرفوا
قد عدوا لك حق باطلا، و لك قائم ملائلا، و لك حى قاتلا، و لكل باب مفتاحا، و لك لیل مصباحا، یتوصلون اءلى الطمع بالیاس لیقیموا به اءسواقهم، و ینفقوا به اءعلاقهم، یقولون فیشبهون، و یصفون فیمودهون، قد هونوا الطریق، و اءضلعوا المضیق، فهم لهة الشیطان، و حمة النیران؛ (اءولئك حزب الشیطان، اءلا اءن حزب الشیطان هم الخاسرون ).
امیرالمومنان علیه السلام در این خطبه منافقین را توصیف مى فرماید: از اهل نفاق بر حذر مى دارم؛ زیرا كه آنان هستند كه گمراهان و گمراه كنندگان و لغزندگان و عوامل لغزش. به طور دایم در حال رنگ عوض كردن و غوطه خوردن در آشوب ها مى باشند و هدف آنان قرار دادن شما در سختى ها و حوادث سنگین است و براى شما از هر طرف كمین مى گیرند. دل هاى آنان بیمار است و چهره هاى آنان پاك نما. كار آنان حركت هاى مخفیانه است و براى، در پنهانى ها مى خزند وصفشان دارو است و سخنشان وعده شفا مى دهد و كارشان درد علاج ناپذیر است.
حاسدان رفاه و آسایش مردم و تقویت كننده بلا و مصیبت و نومیدكنندگان امیدواران هستند در هر راهى (كه در حیات اجتماعى براى سعادت انسان هاى كشیده شده است افتاده اى را بر خاك هلاكت افكنده اند و برا منحرف ساختن هر قلبى به سوى خویش وسیله اى آماده دارند و براى هر اندوهى اشك ها در اختیار، تبادل در مدح و تعریف یكدیگر دارند و در انتظار پاداش دادن به یكدیگرند، اگر سوالى كنند اصرار ورزند و اگر كسى را ملامت كنند اسرار او را فاش سازند و اگر حكم كنند اسراف بورزند. براى هر حقى باطلى آماده دارند و براى هر واقعیت راست، عاملى براى انحراف، و براى هر زنده اى كشنده اى و براى هر درى كلیدى در آستین و براى هر تاریكى چراغى مهیا.
براى وصول به آنچه كه طمع در آن دراند اظهار نومیدى و استغناء از آن نمایند تا بازارهاى خود را برپاى دارند و كالاى خود را به فروش برسانند، سخن مى گویند تا مردم را به اشتباه بیاندازند و توصیف مى كنند و باطل را با آن مى آرایند و یا حق را با آن تیره و زشت مى سازند. راه براى وصول به ضلالت را كج و پیچیده مى نمایند. آنان هستند گروه شیطان و شدیدترین نقطه آتش ها آنان حزب شیطان اند، بدانید حزب شیطان اند كه زیانكارند. (34)
729. جایگاه زبان مومن و دل منافق
اءن لسان المؤ من من وراء قلبه و اءن قلب المنافق من وراء لسانه
قطعى است كه زبان شخص با ایمان در پشت قلب او، و قلب منافق پشت زبان اوست. (35)
730. همنشینى با پیامبران
و اعلموا اءنه من یتق الله یجعل له مخرجا له مخرجا من الفتن. و نورا من الظلم، و یخلده فیما اشتهت نفسه، و ینزله منزل الكرامة عنده، فى دار اصطنعها لنفسه، ظلها عرشه، و نروها بهجته، و زوارها ملائكته، و رفقاؤ ها رسله
بدانید هر كسى از خدا بترسد، خداوند براى بیرون شدن و رهایى اش از فتنه ها و گمراهى ها راهى قرار دهد و در تاریكى ها نورى و او را در آنچه كه مى خواهد بهشت جاویدان سازد و در جایگاهى با كرامت نزد خود جایش ‍ دهد، در سرایى كه خداوند آن را براى خویش برگزیده است و سایه آن عرش خداست و روشنایى اش جمال و سرور او و زائرانش فرشتگان او و همنشینانش پیامبران او. (36)
731. بهترین همنشین
لا قرین كحسن الخلق.
هیچ همنشینى بهتر از الخلاق خوب نیست. (37)
732. دوست واقعى
لا یكون الصدیق صدیقا حتى یحفظ اءخاه فى ثلاث: فى نكبته: و غیبته و وفاته
دوست هنگامى به حقیقت دوست است كه دوستى برادر خویش را در سه حال نگاه دارد، در حال نكبت و در حال زمان غیبت، و پس از رحلت. (38)
733. دشمن خدا
اءن اءبغض الخلائق الى الله رجلان: رجل و كله الله اءلى نفسه، فهو جائر عن قصد السبیل، مشغوف بكلام بدعة، و دعاء ضلالة، فهو فتنه لمن افتتن به، ضال عن هدى من كان قبله، مضل لمن اقتدى به فى حیاته و بعد وفاته، حمال خطایا غیره رهن بخطیئته
همان خداوند دو كس را بیشتر از هر كس دیگر دشمن مى دارد: نخست مردى كه خدا او را به خودش واگذار كرد0 كه به دنبال هواى نفس رود و گرد دین نگردد پس چنین كسى از راه راست منحرف و دلباخته سخنان بدعت آمیز و شیفته دعوت به گمراهى است، پى او براى كسانى كه گول سخنان وى را بخورند موجب فتنه است و خود از راه راست آنان كه قبل از او بوده اند به سوى گمراهى مى كشاند، خطاها و گناهان دیگران را به گردن گرفته و خود در گرو خطاهاى خویشتن مى باشد. (39)
734. خداوند دوست خود را وا نمى گذارد!
لا تجعلن اءكثر شغلك باءهلك و ولدك فان یكن اءهلك و ولدك اءلیاء الله، فاءن الله لا یضیع اءولیاءه، و اءن یكونوا اءعداء لله فما همك و شغلك باءعداء الله؟!
اكثر اشتغالت را بر خانواده و فرزندت مگذار، زیرا اگر خانوده ات دوستان خدا باشند، خداوند هرگز دوستان خود را ضایع نمى سازد و اگر دشمنان خدا باشند، چرا باید به دشمنان خدا اهمیت بدهى و خود را به آنان مشغول بسازى. (40)
735. دشمنى مردم با آنچه نمى دانند
الناس اءعدائ ما جهلوا.
مردم، دشمن چیزى هستند كه نمى دانند. (41)
736. بدترین دوستان
شر لا خوان من تكلف له.
بدترین برادران و دوستان كسى است كه انسان براى او در رنج و مشقت قرار گیرد. (42)
737. دعا به رفاقت پیامبران
نسال الله منازل الشهداء. و معایشة السعداء، و مرافقة الانبیاء
از خدا مقام و منزلت شهیدان و زندگى كردن با نیك بختان و دوستى و همنشینى با پیامبران را درخواست مى كنم. (43)
738. دوستان و دشمنان على (ع)
لو ضربت خیشوم المؤ من بسیقى هذا على اءن یبغضنى؛ و لو صببت الدنیا بجماتها على المنافق على اءن یحبنى ما اءحبنى؛ و ذلك اءنه قضى فانقضى على لسان النبى الامى صلى الله علیه و آله؛ اءنه قال: یا على! لا یبغضك مؤ من و لا یحبك منافق
اگر با این شمشیرم به بینى شخص با ایمان بزنم كه مرا دشمن بدارد، ندارد و اگر همه دنیا را به كیسه منافق بریزم كه به من محبت بورزد هرگز نورزد، این براى آن است كه قضا بر زبان پیامبر صلى الله علیه و آله جارى گشته است كه فرموده: اى على! هیچ مؤ منى عداوت به تو نورزد و هیچ منافقى به تو محبت نكند. (44)
739. دوستى افراطى
سیهلك فى صنفان: محب مفرط یذهب به الحب الى غیر الحق، و مبغض مفرط یذهب به البغض اءلى غیر الحق، و خیر الناس فى حالا النمط الاوسط فالزموه
به زودى درباره من دو گروه هلاك مى شوند: دوست افراط گر كه محبت من او را به سوى غیر حق باطل مى كشاند و دشمن تفریط گر كه عدوت با من، او را هم به سوى غیر حق باطل مى كشاند و بهترین مردم از نظر تشخیص و وضع روحى درباره من، صنف متوسط و معتدل است كه افراط و تفریط نمى كند. (45)
740. ناتوان در مقابل دشمن
والله اءن امرا یكمن عدوه من نفسه یعرقى لحمه، و یهشم عظمه، و یفرى جلده، لغظیم عجزه، ضعیف ما ضمت علیه جوانح صدره
به خدا سوگند، كسى كه به دشمن آن فرصت راب دهد كه گوشتش را از استخوان جدا كند، استخوانش را بشكند، پوستش را بیرون آورد، در عاجز بودن به انتها رسیده است و هیكلش ضعیف و بى ارزش است. (46)
741. سزاوار نام دشمن
من لم یبالك فهو عدوك.
كسى كه به تو بى اعتنایى مى كند، دشمن توست. (چون امر تو را اجرا نكرده است ) (47)
742. نباید خود را از دشمن ایمن پنداشت
من نام لم ینم عنه.
اگر كسى بخوابد، دشمنش نمى خوابد. (48)
743. بخشش بر دشمن
تجاوز عند المقدرة و احلم عند الغضب
عصبانیت را فرو نشان و به هنگام غضب بردبار باش و آن موقع كه بر دشمن دست یافتى او را ببخش. (49)
744. دستیابى به دوستى با دیگران
من ضیعه الاقرب اءتیح له الا بعد.
هر كس كه نزدیكانش او را ضایع كنند، دوستى و الفت با دیگران را به دست آورد. (50)

     پی نوشته ها
    همه صفحات

صفحه2 از2

--------------------------
1-نامه 47.
2-حكمت 295
3-نامه 14.
4-نامه 31.
5-نامه 31.
6-نامه 31.
7-نامه 31.
8-حكمت 96.
9-نامه 31.
10-خطبه 55.
11-خطبه 41.
12-نامه 53.
13-خطبه 23.
14-نامه 47.
15-نامه 26.
16-حكمت 31.
17-حكمت 31.
18-حكمت 38.
19-حكمت 12.
20-حكمت 211.
21-حكمت 11.
22-حكمت 308.
23-حكمت 158.
24-حكمت 451.
25-حكمت 451.
26-خطبه 183.
27-حكمت 38.
28-حكمت 214.
29-خطبه 75.
30-حكمت 204.
31-حكمت 6.
32-حكمت 117.
33-حكمت 218.
34-خطبه 194.
35-خطبه 176.
36-خطبه 183.
37-حكمت 113.
38-حكمت 134.
39-حكمت 352.
40-حكمت 352.
41-حكمت 172.
42-حكمت 172.
43-حكمت 479.
44-حكمت 45.
45-خطبه 127.
46-خطبه 34.
47-نامه 31.
48-نامه 62.
49-نامه 69.
50-حكمت 14.

منبع : مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام /نهج البلاغه موضوعی (عباس عزیزی) ناشر:صلاة ؛چاپ عترت ؛محل نشر:قم سال نشر: ١٣٨٠

 
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.