تبیان، دستیار زندگی

جهاد در راه خدا

هر كه در بستر خود بمیرد، در حالى كه به حق پروردگار خود و حق رسول او و اهل بیت رسولش معرفت داشته باشد، شهید مرده است و اجرش با خداست و سزاوار پاداش كردار نیكویى است كه (انجام آن را) در نیت داشته است و این نیت جاى شمشیر كشیدن او را مى گیرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نهج البلاغه


1. فلسفه جهاد، فضیلت جهاد


629. نیروى ایمان
لرجل یود حضور اءخیه لیشهد نصر الله على اءعدائه فى الجمل -: اءهوى اءخیك معنا! فقال: نعم. قال فقد شهدنا، و لقد شهدنا فى عسكر نا هذا اءقوام فى اءصلاب الرجال، و اءرحام النساء، سیر عف بهم الزمان و یقوى بهم الایمان.
مردى دوست داشت برادرش نیز مى بود تا پیروزى خدا بر دشمنانش را در جمل ببیند. امیرالمؤ منین على علیه السلام به آن شخص فرمود: آیا میل و اراده برادر با ما بود؟عرض كر: بلى! فرمود: آرى! برادرت با ما حضور داشت در این لكش و كارزار ما، گروه هایى حضور داشتند و شركت كردند كه هنوز در نهانگاه صلب مردان و یا رحم زنان قرار دارند و حتى دیده بر این دنیا نگشوده اند و روزى فرا مى رسد كه زمانه آنان را ناگهان و بى اختیار بیرون مى آورد، ایمان به وسیله آنان تقویت مى گردد. (1)
630. شهید معرفت
من مات منكم على فراشه و هو على معرفة حق ربه و حق رسوله و اهل بیته مات شهیدا، و وقع اءجره على الله، و استوجب ثواب ما نوى من صالح عمله، و قامت النیة مقام اصلاته لسیفه
هر كه در بستر خود بمیرد، در حالى كه به حق پروردگار خود و حق رسول او و اهل بیت رسولش معرفت داشته باشد، شهید مرده است و اجرش با خداست و سزاوار پاداش كردار نیكویى است كه (انجام آن را) در نیت داشته است و این نیت جاى شمشیر كشیدن او را مى گیرد. (2)
631. درى از درهاى بهشت
اءن الجهاد باب من اءبواب الجنة، فتحه الله لخاصة اءولیائه، و هو لباس  التقوى، و درع الله الحصینة، و جنته الوثیقة
به راستى جهاد درى از درهاى بهشت است، كه خداوند به روى دوستان مخصوص خود گشوده است، و جهاد، لباس تقوا، زره محكم و سپر مطمئن خداست. (3)
632. جهاد ناتوانان و زنان
الحج جهاد كل ضعیف... و جهاد المراءة حسن التبعل
حج كردن جهاد هر ناتوان است و جهاد زن، خوشرفتار و اطاعت از شوهر است. (4)
633. عزت اسلام
فرض الله... الجهاد عزا للاسلام
خداوند... جهاد را براى عزت بخشیدن به اسلام واجب فرمود. (5)
634. جایگاه شهید راه حق
من كتاب له اءلى معاویُة جوابا عن كتاب منه اءلیه -: و اءما قولك اءن الحرب قد اءكلت العرب الا حشاشات اءنفس بقیت، اءلا و من اءكله الحق فالى الجنة، و من اءكله الباطل فالى النار
در قسمتى از نامه جوابیه خود به معاویه مى فرماید: اما این كه گفته اى جنگ عرب را در كام خود فرو برده و جز نیمه جانى از او باقى نگذاشته است. بدان كه هر كسى در راه حق فرو خورده شود، رهسپار بهشت گردد و هر كه در راه باطل از بین رود راهى دوزخ گردد. (6)
635. هم اجر جهادگر شهید
ما المجاهد الشهید فى سبیل الله باءعظم اءجرا ممن قدر فعف؛ لكاد العفیف اءن یكون ملكا من الملائكة
كسى كه در راه خدا جهاد و شهید شود، اجرش بزرگ تر از كسى نیست كه بتواند گناه كند و عفت ورزد، انسان پاكدامن نزدیك است كه فرشته اى از فرشتگان خدا شود. (7)
636. جامه خوارى
من تركه - یعنى الجهاد - رغبة عنه اءلبسه الله ثوب الذل و شمله البلاء، ودیث بالصغار و القماءة، و ضرب على قلبه بالاسهاب، و اءدیل الحق منه بتضییع الجهاد
كسى كه به جهاد بى میلى كده، آن را فرو گذارد، خداوند جامه خوارى و رداى بلا و گرفتارى بر او بپوشاند و به خوارى و فرومایگى در افتد و بر دلش ‍ پرده هاى گمراهى زده شود و به سبب فرو گذاشتن جهاد، حق از او روى گردان شود و به باطل درافتد. (8)
637. چهار ركن جهاد
الجهاد منها من دائم الایمان على اءربع شعب: على الامر بالمعروف و النهى عن المنكر و الصدق فى المواطن، و شنان الفاسقین. فمن اءر بالمعروف شد ظهور المومنین، و من نهى عن المنكر اءرغم اءنوف الكافرین، و من صدق فى المواطن قضى ما علیه، و من شنى ء الفاسقین و غضب لله، غضب الله له و اءرضاه یوم القیامة
جهاد از پایه هاى ایمان، داراى چهار قسمت است: امر به معروف و نهى از منكر، صدق و راستى در هنگامه نبرد، كینه و دشمنى با فاسقان، آن كه امر به معروف كند، پشت مؤ منان را محكم كرده و آن كه نهى از منكر كند، بینى كافران را به خاك مالیده و كسى كه در میدان هاى نبرد صادقانه بایستند، وظیفه اش را انجام داده و آن كه فاسقان را دشمن بدارد و به خاطر خدا خشم گیرد، خداوند به خاطر او خشم كند و او را در روز قیامت خشنود خواهد ساخت. (9)
638. مایه اعتلاى اسلام
... الجهاد فى سبیله، فاءنه ذروة الاسلام
جهاد در راه حق كه مایه اعتلاى اسلام است. (10)
639. نكات پیش از شروع جنگ
و قال علیه السلام فى صفین: فو الله ما دفعت الحرب یوما اءلا و اءنا اءطمع اءن تلحق بى طائفةُ فتهتدى بى ت و تعشو اءلى ضوئى، و ذلك اءحب من اءن اءقتلها على ضلالها
امام على علیه السلام در صفین فرمود: به خدا سوگند، یك روز جنگ را به تاءخیر نیانداختم، مگر از این رو كه امید داشتم گروهى به من ملحق شوند و به سبب من هدایت شوند و در پرتو من بیارامند؛ این را خوش تر دارم تا آنان را در حالى كه گمراهند بكشم. (11)

2. دعاهایى قبل از شروع جنگ


640. دعا هنگام رو به روى شدن با دشمن
من دائه لما عزم على لقاء القوم بصفین: اللهم رب السقف المرفوع... اءن اءظهرتنا على عدونا، فجنبنا البغى و سددنا للحق، و اءن اءظهر تهم علینا فارزقنا الشهادُ، و اعصمنا من الفتنة
دعاى امام على علیه السلام در آن هنگام كه آهنگ رویارویى با سپاه معاویه در صفین كرد:
خدایا! اى پروردگار آسمان برافراشته!.. اگر ما را بر دشمنمان پیروز گردانیدى، از ستم و تجاوزگرى به دورمان دار و در راه حق استوارمان گردان و اگر آنان را بر ما چیره ساختى، شهادت را روزیمان كن و از فتنه و گمراهى محفوظمان دار! (12)
641. دعاى رویاروى
اللهم اءلیك اءفضت القلوب و مدت الاعناق... اللهم اءنا نشكو اءلیك غیبة نبینا و كثرة عدونا، و تشتت اءهوائنا
امام على علیه السلام در هنگام رویارویى با دشمن در جنگ مى گفت خدایا! دل ها به سوى تو پر كشیده و گردن ها سوى تو كشیده شده است... پروردگارا! از نبودن پیامبرمان و زیادى دشمنانمان و پراكندگى خواسته هایمان، به درگاه تو شكایت مى آوریم. (13)
642. رحمت خدا بر شما باد!
انفروا - رحمكم الله - اءلى قتال عدوكم، و لا تثاقلوا اءلى الارض فتقروا بالخسف، و تبوؤ وا بالذل، و یكون نصیبكم الاخس، و اءن اءخا الحرب الارق و من نام لم ینم عنه
رحمت خدا بر شما باد! به پیكار با دشمن خود بیرون روید و كندى نكنید كه با خوارى و خفت برجاى خواهید ماند و پست ترین چیر دنیا (فرومایگى و ذلت) نصیبتان خواهد شد. همانا سرباز رزمنده، بیدار است و آن (رزمنده اى) كه در خواب غفلت به سر برد، بداند كه دشمنش از او غافل نیست. (14)

3. اهتمام امیر مؤ منان على علیه السلام در جهاد


643. نهى از فرار
لا تشتدن علیكم فرة بعدها كرة، و لا جولة بعدها حملة، و اءعطوا السیوف حقوقها
گریزى كه در پى آن بازگشت باشد و شكستى كه در پى اش حمله، بر شما سخت و ناگوار نیاید، حق شمشیرها را بگذارید! (15)
644. محبوب ترین چیزها نزد على علیه السلام
عندما یوبخ اءصحابه على التوانى عن الجهاد -: و اءن اءحب ما اءنا لاق اءلى الموت
امام على علیه السلام در ان جا كه یاران خود را به دلیل سستى در امر جهاد توبیخ مى كند، مى فرماید: براى من محبوب ترین چیزى كه ملاقاتش كنم مرگ است. (16)
645. پاكسازى زمین
من كتابه الى عثمان بن حنیف -: و ساءجهد فى اءن اءطهر الارض من هذا الشخص المعكوس
در نامه خود به عثمان بن حنیف مى فرماید: كوشش مى نمایم كه زمین را از این شخص واژگون و جسم منحرف (معاویه) پاك سازم. (17)
646. دعوت به جهاد هر حال
اءلا و اءنى قد دعوتكم اءلى قتال هولاء القوم لیلا و نهارا، و سرا و اعلانا، و قلت لكم، اغزوهم قبل اءن یغزوكم، فو الله ما غزى قوم قط فى عقر دارهم الا ذلوا
هان! من شما را شب و روز، در آشكار و نهان به نبرد با این قوم فرا خواندم و به شما گفتم: پیش از آن كه آنان به شما یورش آورند، شما بر آنان بتازید؛ زیرا به خدا سوگند، هیچ مردمى در دل سرزمین خودشان مورد حمله قرار نگرفت، جز آن كه به خاك مذلت افتاد. (18)
647. پیشگویى على علیه السلام در نبرد خوارج
فى حرب الخوارج -: مصارعهم دون النطفة، و الله لا یفلت منهم عشرة و لا یهلك منكم عشرة
در جنگ با خوارج فرمودند: قتلگاه آنان این سوى نهر است، به خدا سوگند، از آنان ده نفر نخواهند گریخت و از شما ده نفر كشته نخواهند شد. (19)
648. جنگ در ركاب پیامبر (ص)
لقد كنا مع رسول الله صلى الله علیه و آله نقتل اءباءنا و اءبناء نا و اءخواننا و اءعمامنا؛ ما یزیدنا ذلك اءلا اءیمانا و تسلیما، و مضیا على اللقم، و صبرا على مضض الالم، و جدا فى جهاد العدو
ما در ركاب پیامبر خدا صلى الله علیه و آله با پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خود مى جنگیدیم و این پیكار بر ایمان و تسلیم ما مى افزود، و ما را در جاده وسیع حق و صبر در برابر سوزش ناراحتى ها و كوشش در جنگ با دشمن ثابت قدم تر مى ساخت. (20)
649. جانبازترین طایفه
اءما نحن فاءبدل لما فى اءیدینا، و اءسمح عند الموت بنفوسنا
ما (بنى هاشم ) در آنچه درایم بخشنده تریم و در پیكار جانبازتریم. (21)
650. جنگ با حق ستیزان
لعمرى ما على من قتال من خالف الحق و خابط الغى من ادهان و لا اءیهان. فتقوا الله عباد الله، و فروا اءلى الله من الله، و امضوا فى الذى نهجه لكم، و قوموا بما عصبه بكم. فعلى ضامن لفلجكم آجلا، اءن لم تمنحوه عاجلا
به جان خودم سوگند كه در جنگ با حق ستیزان و فرورفتگان در ورطه گمراهى، هرگز سازشكارى و سستى روا نمى دارم. پس، اى بندگان خدا! از خداى بپرهیزید و از عذاب خدا، به خدا بگریزید و در راه روشنى كه فرا پیش شما نهاده است پیش روید و به آنچه شما را بدان مكلف فرموده قیام كنید! اگر در این دنیا پیروزى نصیب شما نشد، على پیروزى در آن دنیا را براى شما ضمانت مى كند. (22)
651. اشتیاق على به جنگ
و اءیم الله لئن فررتم من سیف العاجلة، لا تسلموا من سیف الاخرة، و اءنتم لهامیم العرب، و اسنام الاعظم، اءن فى الفرار موجدة الله، و الذل اللازم، و العار الباقى. و اءن الفار لغیر مزید فى عمره، و لا محجوز محجوب بینه و بین یومه. من الرائج اءلى الله كالظمان یرد الماء؟الجنة تحت اءطراف العوالى! الیوم تبلى الاخبار! و الله لانا اءشوق اءى لقائهم منهم اءلى دیارهم
به خدا سوگند، اگر از شمشیر این دنیا بگریزید، از شمشیر آن جهان نخواهید رهید. شما اشراف و بزرگان عرب هستید. همانا فرار از جنگ موج خشم خداوند و خوارى و ننگ جاویدان است. به زندگى گریزنده هرگز چیزى افزوده نگردد و چیزى مانع مرگش نشود. كیست كه همچون تشنه اى كه به آب مى رسد به سوى حق رود؟بهشت زیر لبه هاى نیزه هاست. امروز نهان ها آزموده و آشكار مى شوند. به خدا سوگند، كه من به رویارویى آنان بیش از آن اشتیاق دارم كه آن ها براى رسیدن به خانه هاى خود مشتاق اند. (23)
652. جنگ صفین
فى مقاتلة صفین لما غلب اءصحاب معاویة على الفرات -: قد استطعمو كم القتال، فاءقروا على مذلة، و تاءخیر محلة، اءو رووا السیوف من الدماء ترووا من الماء؛ فالموت فى حیاتكم مقهورین، و الحیاة فى موتكم قاهرین
در جنگ صفین آن گاه كه سپاه معاویه آب فرات را در اختیار گرفت، فرمود: (با این اقدامشان ) از شما خواستند تا دست به جنگ بگشایید، اینك شما یا به خوارى اعتراف كنید و منزلت شجاعت و شرافت را از دست نهید، یا شمشیرها را از خون ها سیراب كنید تا از آب سیراب شوید، زیرا اگر زنده بمانید، اما شكست خورده باشید در حقیقت مرده اید و اگر بمیرید؛ اما پیروز شوید در حقیقت زنده اید! (24)
653. آموزش جنگى
من كتابه علیه السلام اءلى اءمرائه على الجیش -: من عبدالله على بن اءبى طالب اءمیرالمومنین اءلى اءصحاب المسالح، اءما بعد، فان حقا على الوالى اءن لا یغیر على رعیته فضل ناله. فاذا فعلت ذلك وجبت لله علیكم النعمة ولى علیكم الطاعُة، و اءن لا تنكصوا عن دعوة، و لا تفرطوا فى صلاح، و اءن تخوضوا الغمرات اءلى الحق فاءن اءنتم لم تسقیموا لى على ذلك لم یكن اءحد اءهون على ممن اعوج منكم، ثم اءعظم له العقوبة و لا یجد عندى فیها رخصة، فخذوا هذا من اءمرائكم
در قسمتى از نامه خود به فرماندهان سپاهش مى فرماید: از بنده خدا على بن ابى طالب امیرمؤ منان به نیروهایى مسلح: اما بعد، بر والى است كه به سبب نعمت هاى فراوانى كه بدو رسیده رفتارش نسبت به مردم تغییر نكند... اگر چنین كردم بر خداست كه شما را نعمت ارزانى دار و بر شماست كه از من فرمان برید و هرگاه شما را فرا خواندم درنگ نكنید و در انجام كارهاى درست كوتاهى نورزید و در راه حق در گرداب سختى ها فرو روید، اما اگر در این كارها با من راست و صادق نباشید، هیچ كس در نظر من خوارتر از آن نباشد كه كج راهه مى رود. در این وقت او را كیفرى سهمگین خواهم داد و او از كیفر من رهایى نخواهد یافت. شما نیز از فرماندهان خود همین پیمان را بگیرید. (25)
654. هدایت به راه روشن بهشت.
و قد جمع الناس بعد صفین و حضهم على الجهاد فسكتوا ملیا، فقال:... لقد حملتكم على الطریق الواضح التى لا یهلك علیها اءلا هالك من استقام فالى الجنة، و من زل فالى النار
امام علیه السلام بعد از جنگ صفین و نهروان اصحابش را براى ادامه نبرد تحریص كرد و فرمود.. شما را به راه روشنى واداشتم كه جز افراد ناشایسته در آن هلاك نشوند، هر كس در این راه استقامت كرد به جانب بهشت شتافت و كسى كه پایش لغزید به جهنم روانه شد. (26)

4. آموزش نظامى


655. مبارز سركش به خاك افتد؟
لا بنه الحسن: لا تدعون اءلى مبارزة، و اءن دعیت اءلیها فاءجب، فان الداعى باغ، و الباغى مصروع
امام على به فرزند خود حسن علیه السلام فرمود: هرگز مبارز مطلب، اما اگر به مبارزه دعوت شدى بپذیر، زیرا آن كه به مبارزه فرا خواند سر كش است و سركش به خاك افتد. (27)
656. حمایت از یكدیگر در عرصه میدان
من كلامه لاصحابه فى ساحة الحرب بصفین -: و اءى امرى منكم اءحس من نفسه رباطة جاءش عند اللقاء، و راى من اءحد من اءخوانه فشلا، فلیذب عن اءخیه بفضل نجدته التى فضل بها علیه كما یذب عن نفسه، فلو شاء الله لجعله مثله
در قسمتى از سخنان آن حضرت در میدان جنگ صفین آمده است: هر كدام شما كه در هنگام رویارویى با دشمن در دل خویش احساس دلیرى داشت و در برابر خود ترس و خوفى دید، باید به سبب برترى و دلیرى كه خداوند ارزانى اش داشته است، از برادر خویش دفاع كند، همان گونه كه از خویشتن دفاع مى كند، زیرا كه اگر خدا مى خواست او را نیز همچون ولى دلیر مى آفرید. (28)
657. ثابت قدم در جنگ
لابنه محمد بن الحنفیة لما اءعطاه الرایة یوم الجمل -: تزول الجبال و لا تزل! عض على ناجذك. اءعر الله جمحمتك. تد فى الارض قدمك. ارم ببصرك اءقصى القوم و غض بصرك و اعلم اءن النصر من عند الله سبحانه
امام على علیه السلام به فرزندش محمد بن حنفیه هنگاى كه پرچم را به دست او داد فرمود: فرزندم! اگر كوه ها از جاى كنده شوند، تو پابرجا باش. دندان ها را روى هم بفشار. جمجمه ات را به خدا بسپار، قدمت را روى زمین چونان میخ فرورفته ثابت بدار، چشم به آخرین صفوف دشمن بدوز، و دیده از نیروها و بارقه هاى شمشیر آنان بپوش و خیره مباش و بدان كه پیروزى از نزد خداوند سبحان است. (29)
658. آموزش فنون جنگى
فى تعلیم الحرب و المقاتله -: معاشر المسلمین، استشعروا الخشیة، و تجلبوا السكینة و عضوا على النواجذ، فانه اءنبى للسیوف عن الهام و اءكملوا اللامة و قلقوا السیوف فى اءغمادها قبل سلها. و الحظوا الخزر و اطعنوا الشزر، و نافحوا بالظبا، و صلوا السیوف بالخطات و اعلموا اءنكم بعین الله
امام على علیه السلام در آموزش فنون جنگ و جنگجویى مى فرماید: اى گروه مسلمانان! خدا ترسى را جامه زیرین خود كنید و رداى آرامش را بپوشید و دندان هایتان را بر هم بفشرید؛ زیرا كه این كار تاءثیر شمشیرها را بر سر كمتر مى كند، زره كامل بپوشید و پیش از بركشیدن شمشیرها آن ها را در نیامشان بجنبانید و خشمگنانه با گوشه چشم بنگرید و از چپ و راست نیزه بزنید و با تیزى شمشیرها ضربه زنید و با پیش نهادن گام هایتان شمشیرها را به دشمن برسانید و بدانید كه زیر نظر خدا هستید. (30)
659. رموز شكست در جهاد
اءول ما تغلبون علیه من الجهاد، الجهاد باءید یكم، ثم باءلسنتكم، ثم بقلوبكم؛ فمن لم یعرف بقلبه معروفا، و لم ینكر منكرا، قلب فجعل اءعلاه اءسفه و اءسفله اءعلاه
او لین چیزى كه در جهاد از آن شكست مى خورید، جهاد با دست هایتان است، بعد با زبان هایتان، سپس با دل هایتان، پس آن كه با دلش خوبى ها را نشناسد و با بدى ها به مبارزه برنخیزد، قلبش واژگونه مى شود، بالاى آن پایین و پایین آن بالا مى شود. (31)
660. جایگاه سربازان مسلح و غیر مسلح
قدموا الدارع، و اءخروا الحاسر، و عضوا على الاضراس، فانه اءنبى للسیوف عن الهام؛ و التووا فى اءطراف الرماح، فاءنه اءمور للاسنة؛ و عضوا الابسار، فانه اءربط للجاش، و اءسكن للقلوب، و اءمیتوا الاصوات، فانه اءطرد للفشل
زره پوشان را در صف جلو و بى زرهان را در صفوف عقب قرار دهید و دندان ها را برهم بفشارید كه این كار تاءثیر شمشیر را بر سر كمتر مى كند و در اطراف نیزه ها پیچ و تاب خورید كه با این كار در برابر نیزه ها بهتر مى توان جا خالى كرد، دیدگان را فرو اندازید كه این كار بیشتر قوت قلب و آرامش دل مى بخشد، صداهاى خود را خاموش كنید كه این كار در زدودن ترس و سستى مؤ ثر است. (31)
661. جهاد سه گانه
الله الله فى الجهاد باءموالكم و اءنفسكم و اءلسنتكم فى سبیل الله
خدا را، خدا را، در مورد جهاد با اموال، جان ها و زبان هاى خویش در نظر بگیرید. (32)
662. نیروى خشم را تیز كنید!
من اءحد سنان الغضب لله قوى على قتل اءشداء الباطل
هر كه براى خدا سرنیزه خشم خود را تیز كند، بر كشتن سردمداران باطل نیرومند گشته و پیروز شود. (33)
663. گزیده ترین سران سپاه
ولیكن آثر رؤ وس جندك عندك من واساهم فى معونته، و اءفضل علیهم من جدته، بما یسعهم و یسمع من وراء هم من خلوف اءهلیهم، حتى یكون همهم هما واحدا فى جهاد العدو؛ فان عطفك علیهم یعطف قلوبهم علیك... فافسخ فى آمالهم و ؤ اصل فى حسن الثناء علیهم و تعدید ما اءبلى ذوو البلاء منهم؛ فان كثرة الذكر لحسن اءفعالهم تهز الشجاع، و تحرض الناكل، اءن شاء الله
باید گزیده ترین سران سپاه نزد تو آن كسى باشد كه با دیگران همیارى كند و آنچه دارد به آنان ببخشد، چندان كه خود و خانودهده شان را كه بر جایى گذاشته اند به خوبى تاءمین كنند، تا همگى در جهاد و مبارزه با دشمن هماهنگ شوند؛ چه مهربانى تو با آنان دل هاى ایشان را به تو مهربان مى كند.. آرزوهاى آنان را برآؤ ر و پیوسته از آنان ستایش و تقدیر كن و زحمت سختى دیدگان را به زبان آر، كه یاد كردن فراوان از كارهاى خوب آنان به خواست خدا دلیران را برانگیزد و ترسوى سست اراده را تشویق كند اءن شاء الله. (34)
664. نهى از آزار به زنان
من وصیة لعسكرده قبل لقاء العدو بصفین -: لا تهیجوا النساء باذى. و ان شتمن اءعراضكم و سببن اءراء كم، فاءنهن ضعیفات القوى و الانفس و العقول، اءن كنا لنومر بالكف عنهن و اءنهن لمشركات
وصیت امیرمؤ منان علیه السلام به سپاه خود پیش از برخورد با دشمن در صفین: با آزار به زنان، خشم آن ها را برنیانگیزید و آن ها را به هیجان نیاورید، اگر چه به آبرو و عرض شما ناسزا گویند و به امیرانتان دشنام دهند؛ كه آن ها از جهت نیرو و جان و عقل ضعیف اند و به این امر توجه كنید كه ما چنان بودیم كه به خود دارى از آزار زنان، در آن وقت كه مشرك بودند فرمان داده شده بودیم. (پس از این خوددارى در عصر اسلام، لازم تر است.) (35)
665. خصوصیات فرمانده سپاه
للاشتر لما ولاه مصر -: فالجنود - باذن الله - حصول الرعیة، و زین الولاة، و عز الدین، و سبل الامن، و لیس تقوم الرعیه اءلا بهم. ثم لا قوام للجنود اءلا بما یخرج الله لهم من الخراج الذى یقوون به على جهاد عدوهم، و یعتمدون علیه فیما یصلحهم. فول من جنودگ اءنصحهم فى نفسك لله و لرسول و لامامك، و اءنقاهم جیبا،اءفضلهم حلما، ممن یبطى عن الغضب، و یستریح اءلى العذر، و یراءف بالضعفاء، و ینبو على الاقویاء و ممن لا یثیر العنف، و لا یعقد به الضعف
در فرمان حكومت مصر به اشتر مى فرماید: سپاهیان، به اذن خدا، دژهاى مردم اند و زیور والیان و مایه توانمندى و ارجمندى دین و وسیله امنیت. مردم جز با بودن سپاهیان پایدار نمى مانند و سپاهیان نیز جز با خراجى كه خداوند براى آن ها مقرر فرموده است، قوام نمى گیرند، آنان به وسیله خراج در جهاد با دشمنانشان توانا مى شوند و كار خود را بدان سامان مى دهند. پس از سپاهیان خود آن كس را به فرماندهى برگزیدن كه به نظر تو براى خدا، و پیامبر او و پیشوایت از همه خیر خواه تر است و از همه خیر خواه تر است و از همه پاكدامن تر و بردبارتر مى باشد. كسى كه دیر به خشم آید و با پوزش فرد مورد غضب آرام گیرد، با ناتوانان مهربان باشد و با زورمندان قاطع، خشونت او را برنیانگیزد و ناتوانى او را برجاى ننشاند. (36)
666. سفارش على در میدان جنگ صفین
قال لعسكره قبل لقاء العدو بصفین -: لا تقاتلو هم حتى یبدوكم، فانكم بحمدالله على حجة، وتر ككم اءیاهم حتى یبدوؤ كم حجة اءخرى لكم علیهم، فاذا كانت الهزیمه باءذن الله فلا تقتوا مدبرا، و لا تصیبوا معورا، و لا تجهزوا على جریح
امام علیه السلام به سپاه خود قبل از برخورد با دشمن در صفین فرمود: با آن ها جنگ نكنید تا آن ها آغاز به جنگ كنند؛ زیرا بحمدالله شما برحقید و حجت با شماست و آغاز نكردن شما به جنگ از طرف آن ها حجت دیگرى براى شما و به زیان آنهاست و هنگامى كه آن ها به خواست خدا شكست خوردند، فرارى ها را نكشید و آن كه از در ناچارى به كشف عورت خود پناهنده شد مكشید و مجروحان را نكشید. (37)
667. جایگاه امیر لشكر
(وصیته علیه السلام لمعقل بن قیس الریاحى حین اءنفذه اءلى الشام ): لا تقاتلن اءلا من قاتلك... فاذا لقیت العدود فقف من اءصحابك وسلطا، و لا تدن من القوم دنو من یرید اءن ینشب الحرب و لا تباعد عنهم تباعد من یهاب الباءس حتى یاءتیك اءمرى، و لا یحملنكم شنانهم على قتالهم قبل دعائهم و الاعذار الیهم
از سفارش هاى امام علیه السلام به معقل بن قیس هنگامى كه او را به صفین مى فرستاد فرمود: جز با كسى كه با تو سر جنگ دارد، پیكار مكن... هرگاه دشمن را دیدى جایگاهت را در قلب لشكریانت قرار ده، نه آن قدر به دشمن نزدیك شو چون كسى كه مى خواهد آتش جنگ را روشن كند و نه آن قدر از دشمن دور شو چون كسى كه از جنگ مى ترسد تا فرمان من برسد، و مبادا با آنان قبل از آن كه آن ها را به صلح دعوت كنید و عذر خود را تمام گردانید وارد جنگ شوید. (38)

5. شكایت جنگى على علیه السلام


668. خطبه پس از حكمین
بعد غارة الضحاك بن قیس صاحب معاویة على الحاج بعد قصة الحكمین، و هو یستنهض اءصحابه لماحدث فى الاطرف -: اءى دار بعد داركم تمنعون؟و مع اءى بعدى تقاتلون؟
این خطبه از داستان حكمین (ابوموسى اشعرى و عمروبن عاص ) پس ‍ از آن كه ضحاك بن قیس به كاروان حج تاخت آن را غارت نمود، ایراد نموده است ). كدامین خانه و وطن را جز خانه و وطن خود از اشغال بیگانگان ممنوع خواهید ساخت؟و با كدامین رهبر پس از من، به مدیان نبرد وارد خواهید شد؟! (39)
669. همه شما سیاهى لشكرید!
فى توبیخ بعض اءصحابه -: اءنكم - و الله لكثیر فى الباحات، قلیل تحت الرایات، و اءنى لعالم بما یصلحكم، و یقیم اءودكم، و لكنى لا اءرى اصلاحكم بافساد نفسى
امام على علیه السلام در توبیخ اصحابش فرمود: سوگند به خدا، شما در صحنه میدان هاى آرام انبوه مى نمایید؛ ولى در زیر پرچم هاى برافراشته در كارزار ذوب مى شوید و اندك مى گردید و من آنچه را كه شما را اصلاح و كجى هایتان را راست مى كند مى دانم؛ ولى هرگز با فاسد كردن خویشتن شما را اصلاح نخواهم كرد. (40)
670. شكایت نامه به معاویه
من كتابه اءلى معاویة -: اءلاترى غیر مخبر لك، و لكن بنعمة الله اءحدث - اءن قوما استشهدوا فى سبیل الله تعالى من المهاجرین و الانصار، و لكل فضل، حتى اءذا استشهد شهینا قیل: سیدالشهداء و خصه رسول الله صلى الله علیه و آله بسبعین تكبیرة عند صلاته علیه!
امام على علیه السلام در نامه خود به معاویه مى نویسد: نه این كه بخواهم به تو خبر دهم؛ بلكه به انگیزه یاد كردن نعمت خداوند مى گویم، مگر نمى بینى كه گروهى از مهاجران و انصار در راه خداى تعالى شهید شدند و هر یك از آنان را (به جاى خود) ارزش و فضیلتى است، اما وقتى شهید ما (حمزه ) به شهادت رسید، سیدالشهداء نام گرفت و رسول خدا صلى الله علیه و آله در هنگام نماز خواندن بر او اختصاصا هفتاد تكبیر گفت. (41)
671. كاش یك روز هم با شما نبودم!
فو الله لو لا طمعى عند لقائى عدوى فى الشهادة؛ و توطینى نفسى على المنیة لاحببت اءلا اءلقى مع هولاء یوما واحدا، و لا اءلتقى بهم اءبدا
به خدا سوگند، اگر من در هنگام پیكار با دشمن مشتاق نبودم و خود را براى مگر در راه خدا مهیا نكرده بودم، دوست داشتم حتى یك روز با این مردم رو به رو نشوم و هرگز آن ها را ملاقات نكنم. (42)
672. شكوه از غفلت یاران
فس استنفار الناس الى اءهل الشام -: لعمر الله - سمعر نار الحرب اءنتم! تكادون و لا تكیدون، و تنتقص اءطرافكم فلا تمتعضون، لا ینام عنكم و اءنتم فى غفلة ساهون.... و الله اءن امرا یمكن عدوه من نفسه یعرق لحمه، و یهشم عظمه، و یفرى جلده، لعظیم عجزه ضعیف ما ضمت علیه جوانح صدر0. اءنت فكن ذالك اءن شئت: فاءما اءنا فو الله دون اءن اعطى ذلك ضرب بالمشرفیة تطیر منه فراش الهام، و تطیح السواعد و الاقدام، و یفعل الله بعد ذلك ما یشاء
براى تشویق مردم به جنگ با اهل شام فرمود: سوگند به خدا، كه شما بد شعله اى براى آتش هستید! زیرا به شما نیرنگ مى زنند و شما نیرنگ نمى زنید. شهرهاى شما را مى گیرند و شما خشمگین نمى شوید (دشمن از شما غافل نیست و شما در غفلت و بى خبرى به سر مى برید... به خدا سوگند، مردى كه دشمنش را بر خود چنان مسلط كند كه گوشتش را تا استخوان بخورد و استخوانش را در هم شكند و پوستش را بكند، مردى بس ناتوان و زبون است و در سینه اش دلى ضعیف دارد. تو اگر خواهى چنین باشى باش! اما من به خدا سوگند، چنین نخواهم بود، بلكه با شمشیرهایى مشرفى چنان بر او خواهم نواخت كه ریزه استخوان هاى سر او بپرد و دست ها و پاها به هر سو پراكنده شود، از آن پس خدا هر چه خواهد بكند. (43)
673. شكایت از سستى مردم
هو علیه السلام یستنهض الناس حین ورد خبر غزو الانبار بجیش معاویة، فلم ینهضوا -: اءلا و اءنى قد دعوتكم اءلى قتال هؤ لاء القوم لیلا و نهارا، و سرا و اعلانا و قلت لكم: اغزوهم قبل اءن یغزوكم، فو الله ما غزى قوم قط فى عقر دارهم اءلا ذلوا، فتوا كلتم و تخاذلتم حتى شنت علیكم الغارات، و ملكت علیكم الاوطان
این خطبه را على علیه السلام هنگامى كه خبر هجوم لشكریان معاویه به انبار به او رسید و مردم از این خبر تحریك نشده بودند، براى تحریك مردم فرمود:
آگاه باشید! من شما را شب و روز، مخفى آشكار براى پیكار با این قوم دعوت نمودم، و به شما گفتم: پیش از آن كه هجوم بیاورند، شما بر آنان پیش دستى كنید و بر آنان هجوم ببرید، سوگند به خدا، هیچ قومى در خانه خود مورد حمله و هجوم قرار نگرفت، مگر این كه ذلیل شد.
شما تكلیف جهاد را به گردن یكدیگر انداختید و از یكدیگر گسیختید و بى یاور گشتید تا در نتیجه غارتگرى ها، شما را متلاشى ساختند و بر وطن هاى شما مسلط شدند. (44)
674. آیا زنانتان را نهى نمى كنید!
لما سمع علیه السلام بكاء السناء على قتلى صفین -: اءتغلبكم نساؤ كم على مااءسمع اءلا تنهونهن عن هذا الرنین؟!
هنگامى كه امام علیه السلام صداى شیون زنان بر كشتگان صفین را شنید فرمود: آیا زنان شما با این فریاد گریه كن من مى شنوم بر شما چیره شده اند؟چرا آنان را از این ناله و فغان باز نمى دارید؟! (45)

پی نوشت ها:

1-خطبه 12.
2-خطبه 190.
3-خطبه 27.
4-حكمت 136.
5-حكمت 252.
6-نامه 17.
7-حكمت 474.
8-خطبه 27.
9-حكمت 31.
10-خطبه ها 110.
11-خطبه 55
12-خطبه 171.
13-خطبه 171.
14-نامه 62.
15-نام 16.
16-خطبه 180.
17-نامه 45.
18-خطبه 59.
19-خطبه 59.
20-خطبه 56.
21-حكم 120.
22-خطبه 24.
23-خطبه 124.
24-خطبه 51.
25-نامه 50.
26-خطبه 119.
27-حكمت 233.
28-خطبه 123.
29-خطبه 11.
30-خطبه 66.
31-حكمت 375.
32-خطبه 124.
33-نامه 47.
34-حكمت 174.
35-نامه 53.
36-نامه 14.
37-نامه 53.
38-نامه 14.
39-خطبه 29.
40-خطبه 69.
41-نامه 28.
42-نامه 35.
43-خطبه 27.
44-خطبه 27.
45-حكمت 322.
منبع :مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام / نهج البلاغه موضوعی (عباس عزیزی) ناشر:صلاة ؛چاپ عترت ؛محل نشر:قم سال نشر: ١٣٨٠

 

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.