تبیان، دستیار زندگی

گپی با حیدر توکل، شاعر و مداح که نقدهایی به مداحان پیشکسوت دارد

مثل سَلمانی‌ها سر یکدیگر را می‌تراشیم !

این روزها بیش از آن که حاج حیدر توکلی به شاعری و نوحه‌خوانی شناخته شود، به دغدغه‌هایش در حوزه مداحی معروف است. حضور او در فضای مجازی و متن‌های شبه بیانیه‌اش نشانه یک نوع دردمندی فروتنانه است که همیشه با یک پیشنهاد اصلاحی همراه بوده. بنابراین، فقط نق نمی زند که چرا چنین شده؛ بلکه برای حل هر مسئله ای، پیشنهادی دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خانه مداحان، مداحی

توکلی که با عنوان «حیدر توکل» شهرت دارد، این روزها سرگرم یک طرح جالب هم هست؛ تهیه جهیزیه نوعروسان بی بضاعت از بخشی از حق القدم یا همان پاکت مداحان. همان عصری که مشغول گفت وشنود با این مداح 52 ساله بودیم، زنگ خانه اش به صدا در می آید و چند دستگاه اجاق گاز از جانب یک هیئتی خیّر می رسد. حیدر توکل، با انتقاد از بی توجهی به جوانان در تربیت مداح و راه و رسم هیئت داری، حل مسئله را در سرکشی و توجه بیش‌تر به آنان می داند. او معتقد است که شعرهای بی‌پایه از روی جهل ساخته می شوند؛ نه از روی عمد و اهانت. او عقیده دارد که مداحی های پر طمطراق و مدرن با تمام حواشی‌شان در سایه محبت اهل بیت (علیهم السلام) اجرا می شود و در جایی که 11 تشکل مداحی در کشور داریم، جوان مداح، کم‌ترین اشتباه را دارد.

حضور شما در فضای مجازی و حقیقی، همواره با یک نوع اعتراض و دغدغه‌مندی نسبت به حواشی مداحی تعریف شده است. چرا با وجود فعالیت چند تشکیلات سازمانی، حاشیه‌های مداحی کنترل نمی‌شود؟

این سئوال فقط دغدغه فکری من یا شما نیست؛ بلکه جامعه نیز چنین دغدغه ای دارد. تا چند سال پیش این سئوال مطرح بود که بقال‌ها و قصاب‌ها سندیکا دارند؛ چرا مداحان ندارند؟ امروز 11 ارگان مرتبط با امور مداحی فعالیت می کنند که هر کدام بودجه دارند؛ اما چرا این حواشی بیشتر شده است؟ خانه مداحان زیر نظر شهرداری به مدیرعاملی آقای خرسندی، بسیج مداحان کشور زیر نظر نیروی مقاومت سپاه با مسئولیت آقای فراهانی، بنیاد دعبل زیر نظر سازمان تبلیغات به مدیرعاملی آقای غضنفری، جامعه ایمانی مشعر زیر نظر بنیاد خاتم الانبیاء به مدیرعاملی آقای سلحشور، هیئت رزمندگان اسلام زیر نظر سپاه به مدیرعاملی آقای سردار مداحی، کانون مداحان زیر نظر سازمان تبلیغات به مدیرعاملی آقای خرسندی، بسیج مداحان اقشار زیر نظر لشکر 27 به مدیرعاملی آقای خرسندی، قدیم الاحسان زیر نظر حاج منصور

ارضی به مدیرعاملی آقای قریشی، معاونت مداحان بعثه رهبری زیر نظر سازمان حج به مدیرعاملی آقای پروانه، مؤسسه هلال زیر نظر سازمان تبلیغات به مدیرعاملی آقای فتحی و همایش پیرغلامان زیر نظر بسیج سازمان صدا و سیما به مدیرعاملی آقای دهقان نیری است. علاوه بر اینها مجامع مداحی مانند هیئت مجمع الذاکرین و هیئت‌های غرب و شرق و شمال و جنوب تهران هم فعالیت می کنند؛ اما با وجود این همه تشکیلات، چرا هر روز اوضاع جامعه مداحان بدتر می شود؟ چه زمانی این 11 ارگان بر سر یک موضوع تفاهم خواهند داشت؟ چه زمانی دور هم خواهند نشست و در مورد یک طرح و حرکت به نتیجه خواهند رسید؟ هر کدام برای هدف خود کار می کنند و به نوعی همدیگر را قبول ندارند. متأسفانه همین‌ها از قشر جوان توقع دارند که به دامن آنها بیایند.

خانه مداحان، چهارشنبه صبح‌ها جلسه برگزار می‌کند. با یک بررسی چند درصد این مهمانان جوان هستند؟ یا مجامع و سمینارهایی همچون سمینار پیرغلامان و ... همیشه یک سری میهمان از پیش تعیین شده دارند و اصلاً به قشر جوان بهایی داده نمی شود؛ اگر هم چند نفر از جوانان دعوت شوند، هیچ فرصت اظهارنظر ندارند. آنها فقط به عنوان یک تماشاچی حضور دارند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: عقاید و فرهنگ زندگی خود را به فرزندت تحمیل نکن؛ چون او برای آینده خلق شده است.

پس همه بدبختی ها در نادیده انگاشتن جوانان است. با این موضوع در نوشته های بیانیه گونه‌تان در فضای مجازی زیاد برخورد کرده‌ام.

واقعیت این است که یک مداح جوان به شیوه‌ها و طرق مختلف 10 هزار جوان و نوجوان را یک ساعت در جلسه‌اش جذب می‌کند. حال این جوان‌ها از کجا پای مداحی این جوان می‌آیند؟ از پای بیش از دو هزار شبکه ماهواره‌ای، از کافی نت‌ها و از سر کوچه ها و پارک ها و ... به آن جا می‌آیند. یکی از دوستان رسانه‌ای می‌گفت: باید از بعضی مداحان تندیس ساخت و در میدان شهر گذاشت. می گفت: بعضی از شما چه می‌کنید که جوانان کنترل ماهواره را زمین می‌گذارند، به هیئت می آیند و سینه می زنند؟ من بر حسب آموخته‌های تجربی‌ام به او گفتم که این جاذبه مداح نیست؛ بلکه جاذبه امام حسین علیه السلام است. او گفت: اگر می خواهی نادان باشی، باش؛ من نمی خواهم نادان باشم. بعد گفت: یک جوان از شوش به شمیران می رود تا در جلسه آقای محمود کریمی بنشیند یا از تهرانپارس به سه راه آذری می‌رود که در جلسه فلان مداح حاضر شود. این جوان از مبدأ تا مقصد شاید از مقابل بیش از 200 حسینیه و هیئت و تکیه و مسجد عبور کند. این جوان به دنبال آن آوا و نوا می آید و شما نمی‌دانید که دست خالی با چه کسانی مبارزه می‌کنید.

یعنی جذب جوانان به هر قیمتی ارزش دارد؟ منظورتان را واضح‌تر بیان کنید.

ما دور هم جمع می شویم و با رده‌های سنی معمولاً بالای 50 سال و با فاصله سنی 30 تا 40 سال از یک جوان 20 ساله توقع داریم که طبق نظر و سلیقه ما یعنی مطابق شیوه 60 - 70 سال قبل مداحی کند. آیا مرحوم ناظم هم به سبک 60 - 70 سال قبل از خودش مداحی می کرد؟ اگر این طور است باید مانند پدربزرگ هایمان لباس بپوشیم. روز نو آمده و باید حرف نو زد. دغدغه ما این است که به حریم اهل بیت علیهم السلام جسارت نشود و شأن آنان رعایت شود؛ ولی متأسفانه این دوستان، هرچه دوست ندارند یا توان اجرای آن را ندارند، حرام می دانند و سبکی که دوست ندارند، بایکوت می کنند. آیا فقه شرعی و موسیقی می دانیم که بگوییم آنچه این جوان می خواند غنا است؟ از کجا می دانید آنچه ما می خوانیم حرام نیست؟ ما این سبک را دوست داریم و با آن رشد کرده ایم؛ بنابراین آن را دوست داریم. از طرفی می‌گوییم آن جوان 20 ساله باید مثل یک آدم پخته و با تجربه تصمیم بگیرد که جزو محالات است.

جوان دوست دارد دیده شود؛ همان طور که شما در جوانی می خواستید دیده شوید. تازه همین حالا هم می‌خواهید دیده شوید! چطور این اجازه را به جوان‌ها نمی‌دهید؟ چطور به جای اینکه بیایید و به او کمک کنید؛ مثلاً به او بگویید که این شعر را نخوان و این شعر را بخوان و به جای اینکه مسئله را حل کنید، آن را پاک می‌کنید؟ به همین دلیل این فاصله هر روز افزایش می یابد.

پس شما علاوه بر مدیران حوزه ستایشگری، به بزر گ‌ترهای جوامع مداحی هم به خاطر نادیده گرفتن جوانان خرده می‌گیرید.

بسیاری از پیشکسوتان به این موضوع ورود نمی‌کنند و می‌گویند به ما ارتباطی ندارد. بعضی حتی تفکر ناجوانمردان های دارند و می‌گویند که بگذارید اینها خراب کنند تا مردم قدر ما را بدانند. آیا اگر فرزند خودتان هم بود، چنین تفکری داشتید و چنین می کردید؟ کسانی هستند که آبروی خود را از اهل بیت علیهم‌السلام دریافت کرده‌اند؛ ولی حاضر نیستند ذره ای از آن را خرج ائمه کنند. جوان حق دارد بپرسد که چه چیزی به ما یاد دادید که الان ما را مؤاخذه می کنید؟ اصلاً بزرگان ما در محافل جوانان حضور دارند، مشارکت می کنند یا اصلاً سر می زنند؟ حداقل به عنوان بازرس سر می زنند؟ آنها معتقدند که جوانان باید نزد ما بیایند و زانو بزنند. ولی این خلاف مشی پیامبر اسلام است.

یعنی با سر زدن به هیات و مجلس مداحان جوان پرادعا همه چیز حل می‌شود؟

ببینید. قصه از اینجا شروع می شود که جوانی مدعی، برای خودش هیات می‌زند و قشری دور او جمع می‌شوند. چون متأسفانه در جامعه مداح، کوچک‌تر نداریم. آن جوان در آسمان‌ها سیر می‌کند و بزرگان مداحی او را تحویل نمی گیرند. عده ای هم دور او جمع شده اند و به جای اینکه او را نوکر خطاب کنند، سلطان می گویند. از طرفی، شیعه انگلیسی و نهادهای دیگر بسیار قوی‌تر از ما فعالیت می‌کنند. خودم از بعضی بزرگان مداحی شنیده ام که می گویند دخالت در دستگاه امام حسین علیه السلام ربطی به ما ندارد. وهابیت و موساد شدیداً کار می کند؛ آن وقت ما منتظریم تا چیزی زمین بخورد و صدایش در بیاید، بعد بگوییم چرا پیش ما نیامد؟ بسیاری از بزرگان مداحی حتی نتوانستند با یکدیگر، طرحی را به عنوان طرح جامع ارائه دهند. فقط در طول سال همایش و سمینار می‌گذارند، دور هم جمع می شوند و مثل سَلمانی‌ها وقتی مشتری ندارند، سر هم را می تراشند! قربان صدقه هم می روند و کتاب به هم هدیه می دهند و از یکدیگر تجلیل می‌کنند. چرا با حضور 11 ارگان، وضع ما نسبت به 10 سال قبل بدتر شده است؟ چه زمانی قرار است جلو بیاییم و تجربه‌ای را که اندوختیم به دیگران انتقال دهیم؟

سال‌های قبل کسانی که می خواستند مداح شوند در جلسات جامعه مداح یا مجمع الذاکرین شرکت می‌کردند و استاد می‌دیدند. جایی مثل خانه مداحان هم با برگزاری جلسات هفتگی، همان روش ترویجی برای آموزش و تربیت مداح را دنبال می‌کند. آیا معتقدید این روش، کارکرد خود را از دست داده است؟

ضمن سئوال، پاسخ هم دادید و آن اینکه زمانه تغییر کرده است. نمی خواهم کسی را زیر سئوال ببرم؛ اما معروف ترین این مجامع، مجمع الذاکرین است که از سال 61 افتتاح شده و حدود 35 سال است فعالیت می‌کند؛ اما یک نفر هم حاصل این مجمع نبوده است. وقتی دور هم نمی‌نشینیم و غلط هم را نمی‌گیریم به طبع در محافل عمومی از ما غلط می گیرند.

امروز این گونه نیست. هر کس که خرده صدایی دارد، با چند ورق کاغذ و 20 نفر که دورش جمع می‌شوند، مداح می شود. وقتی این جوان مداحی می کند عده‌ای بالا و پایین می پرند و در فضای مجازی هم جلوی تصویر او می نویسند؛ «سلطان فقط خودتی»! او هم باور می کند. شما از این جوان، مداحی نمی‌بینید؛ بلکه سباکی و خوانندگی می بینید؛ کاری که در محرم بسیار اتفاق می افتد. علت اینکه چرا تعداد این مداحان زیاد می شود و اینها به یکدیگر وصل نمی شوند، بیشتر به بانی‌ها بازمی گردد. بعضی از بانیان پیشنهادهای نجومی می دهند و به جای مجلس داری، سرمایه گذاری می کنند. به قول معروف عده‌ای هم بوی کباب شنیده‌اند؛ مثلاً آقایی به همسرش می گوید که به این بچه نمی آید فوتبالیست شود که الگانس بیاورد؛ بگذار مداح شود تا پرشیا بیاورد! عده‌ای اصلاً با این تصور و تفکر، وارد مداحی می‌شوند و می‌خواهند سریع چهره شوند تا به پول‌های کلان دست پیدا کنند. با شرمساری باید بگویم که بعضی از مداحان، دقیقه ای یک میلیون و 333 هزار تومان پول دریافت می کنند. کدام پزشک جراح این مقدار درآمد دارد؟ این وضعیت، همه را به مداحی بی نظارت تشویق می‌کند.

خانه مداحان پاتوق خوبی است؛ اما به جز قطعه اموات خروجی دیگری از آن ندیده‌ام. کارهای بیمه را هم که دعبل انجام می‌دهد. خانه مداحان نسبت به مقبولیتی که در میان مداحان دارد و نسبت به امکانات و پتانسیلی که در اختیار اوست، شاید 10 درصد خروجی داشته است.

من نه مسئولیت دارم و نه دوست دارم مسئول باشم؛ فقط به عنوان یک دلسوز و کوچک‌ترین عضو خانواده مداحی و با رعایت موازین اخلاقی و لحاظ کردن صدها آیتم برای تذکر دادن باید بگویم که مسئولان امر کارهای نظارتی نمی کنند، به مداحان جوان سر نمی زنند و طرحی هم ندارند. اگر به آنها انتقاد کنیم تصور می کنند می خواهیم جایشان بنشینیم؛ اما باور کنید دادن کارت مداحی، گره‌ای از مشکلات مداحی باز نمی‌کند؛ چون بسیاری کارت مداحی دارند؛ ولی اصول اولیه مداحی را نمی‌دانند.

اگر در این دایره نباشید از هر انگشت‌تان یک هنر هم بریزد، کسی نمی گوید خرت به چند؛ اما اگر در این دایره و باند و گروه باشید و حتی چرندیات بگویید، شاهکار است و همتا ندارد. شما به صدا و سیما دعوت و تجلیل می شوید؛ چون به جایی وصل هستید.

این حرف‌های شما به باندبازی و رفتارهای محفلی اشاره دارد. درست فهمیده‌ام؟

به نوعی دعوا بر سر مالکیت است. اینکه چه کسی رئیس مداحان است. برای همین، محافل مداحی هماهنگ نمی شوند. یکی می گوید: من رئیس مداحان هستم و دیگری می گوید: من رئیسم. مرحوم جودی سخنان مرا نه در یک غزل یا قصیده بلکه در یک مصرع بیان کرده و گفته: «این غم کجا برم که غمت را کسی نخورد؟» همه غم خود را می‌خورند؛ شعرِ من، سبکِ من، سلیقه من، نظر من، باند من، تیم من، محل من، هیئت من و .... چرا مسئولان این ارگان‌ها که اکثرشان مداح هستند، نمی‌توانند کنار هم بنشینند و به این وضعیت سامان دهند؟ از طرفی عده‌ای در الفبای مداحی مانده اند، ولی دانشگاه مداحی تشکیل می دهند و از جوانان کلاس اول توقع رفتار دیپلمه دارند.

اتفاقات عجیب و تکان دهنده ای در شرف وقوع است. قدیم، خالکوبی فقط برای خلافکارها و زندانی ها بود؛ اما امروز برخی مداحان، مردم را تشویق می کنند که روی سینه‌تان نام ابوالفضل، علی و ... را خالکوبی کنید تا وقتی برهنه می شوید، مردم بدانند که شما دیوانه آنها هستید. برخی از این افراد، مورد حمایت بعضی از دوستان هستند. برای چه مورد حمایت هستند؟ برای اینکه مداحی که جاذبه و 10- 15 هزار مستمع دارد، زیر بلیت آنها باشد و از او به حق یا باطل حمایت کنند. آن وقت، هر فردی خلاف مسیر آنها حرکت کرد، تکفیر، طرد و ترور شخصیت می‌شود.

متأسفانه تنها قشری که کوچک‌تر ندارد، مداحی است؛ حتی با 5- 6 نوبت مداحی، مدعی و صاحب نظر می شوند و خود را در اعلا درجات می بینند.

بالاخره جوان علاقه مند در این وانفسا باید مداحی را از چه کسی یاد بگیرد؟

بسیاری از مداحان از اساتید هستند و مهارت بسیاری دارند؛ منتها حقیقتی را باید پذیرفت و آن اینکه اگر شما لیسانس داشته باشید، آموزش و پرورش اجازه نمی دهد حتی کلاس اول دبستان را تدریس کنید؛ بلکه از شما می خواهد که دوره تربیت معلم را بگذرانید؛ چون آموختن با تجربه متفاوت است. من فوق لیسانس هم داشته باشم تا دوره تربیت معلم را نگذرانم، نمی توانم تدریس کنم. بسیاری از دوستان، معلومات بسیاری دارند؛ ولی نحوه انتقال و تدریس‌شان علمی نیست. یا سلیقه‌ای است یا پارتی‌بازی؛ و اینطور نیست که مداحان را از پله‌ها بالا بیاورند. همین که مداح بتواند میکروفن را در دست بگیرد و مجلس را اداره کند؛ اگر من تمایل داشته باشم که این فرد را بالا بیاورم، 6 ماه بعد سی دی او را هم خواهم فروخت. بدون اینکه این مدارج را طی کرده باشد. متأسفانه این کار به ما ضربه می زند.

مداحان دو قشر هستند؛ عده ای معتقدند که دخالت در دستگاه امام حسین علیه السلام ربطی به آن ها ندارد و عده ای نیز اگر بالای سر مداحان جوان بیایند، می‌خواهند همه زیر نظرشان باشند. متأسفانه وضعیت مداحی به جایی رسیده که یقین دارم اگر 110 ارگان هم باشند نمی توانند این وضعیت را جمع کنند؛ تا زمانی که در کنار یکدیگر ننشینند.

پزشکان، نظام پزشکی و مهندسان، نظام مهندسی و مکانیک‌ها، اتحادیه دارند. آیا مداحی ما از تفرق و تشتت موجود در تشکیلات مداحی ضربه می خورد یا بالای سر این 11 تشکل، بزرگ‌تری وجود ندارد؟

اگر یک ارتشی، خلافی مرتکب شود در دادگاه ارتش محاکمه می شود. اگر یک روحانی خلافی مرتکب شود او را به دادگاه روحانیت ارجاع می دهند و حتی خلع لباسش می کنند. تنها قشری که روی تمام منبرها مثلاً نماز جمعه یا در قهوه خانه ها آنالیز و مؤاخذه می شود و بیش از بقیه، مورد توهین و تحقیر قرار می‌گیرد، مداح است. با چه مجوز شرعی و دینی و اخلاقی این کار صورت می‌گیرد؟ چرا بزرگ‌ترها به این قضیه ورود نمی‌کنند؟ اگر یک آقایی آمد و شخصیتی از مداحان را ترور کرد و بزرگ ترهای مداحی جلو نرفتند و سینه سپر نکردند و به آن مداح تذکر ندادند، هر کسی به خود اجازه می دهد که چنین کند. ائمه جمعه، بسیاری از آقایان منبری و حتی مجری برنامه شب بخیر کوچولو، همه کارشناس مداحی هستند و به راحتی آنالیز، مؤاخذه و آسیب شناسی می کنند. وقتی بزرگان مداحی ورود نکنند، دیگران ورود خواهند کرد. در حالی که آنان به دلیل حفظ پرستیژ خود و مصلحت اندیشی ورود نمی کنند و می‌گویند مبادا فلانی بدش بیاید.

یکی از آن بزرگ‌ترها که ورود می‌کرد و تذکر می‌داد، استاد علی آهی بود. آیا روش و شیوه برخورد ایشان با مسائل مداحی را می پسندید و تأیید می‌کنید؟

خدا رحمت کند مرحوم آهی و مرحوم کربلایی را. آن ها بزرگان مداحی بودند. باید بگویم که زمان در هر موضوعی مهم است؛ مثلاً اگر امروز شما به کسی در خرید خانه اش پنج هزار تومان کمک کنید، همه به شما می خندند و خواهند گفت که با پنج هزار تومان یک لامپ مهتابی هم نمی دهند؛ اما اگر این کمک در سال 1300 صورت می‌گرفت، اتفاق مهمی بود؛ چون در آن سال با این پول یک خانه بزرگ می دادند. زمانی که این اساتید حضور داشتند، امکانات الآن در دسترس نبود. امروز با یک گوشی می توان عرض اندام و خود را مطرح کرد. در آن زمان مداحی سینه به سینه منتقل و حرمت‌ها رعایت می‌شد؛ اما امروز تا کمی از جوانان تعریف می‌شود، برای خود قدعلم می کنند. هیاتی ها را به مجلس آوردن و آنها را نگه داشتن هنر نیست؛ چون اگر در را ببندید از پنجره می آیند؛ اگر چند نفر از آنها را هم بیرون کنید، هیئت می زنند و وقتی هیئت را برپا کرد دیگر نمی توان او را کنترل کرد؛ البته اگر مراوده و آغوش باز نباشد آن فرد برای اینکه دیده شود هالوژن و پروژکتور و زیرصدا می گذارد. البته این حقِ جوانان است؛ ولی کنترل آن بر عهده کیست؟ ما جوانان را طرد کرده‌ایم و انتظار داریم که از ما پیروی کنند. چه زمانی جوانان را آموزش داده ایم که حالا مؤاخذه شان می‌کنیم و فریاد وا اسلاما سر می‌دهیم؟

مرحوم آهی تا نفس داشت؛ حتی زمانی که روی تخت بود درِ خانه مداحان باز بود و مداحان با او مراوده داشتند؛ اما امروز با کدام استاد می توانید از نزدیک ملاقات کنید؟ حتماً یا باید او را دعوت کنید وقت ملاقات بگیرید. این‌طور نیست که در خانه آنها باز باشد و همه بتوانند به آنها رجوع کنند و او هم با آغوش باز بپذیرد. باید چند حلقه حفاظتی را رد کنید تا به حضرت استاد برسید.

ما در همه شئون زندگی با حاضری خوری‌هایی مواجهیم؛ مثلاً مداحی که به شعر احتیاج دارد، دنبال شاعر و شعر خوب نمی رود. بلکه برای یافتن یک قصیده در اینترنت جست وجو می کند و به جای یک شعر ده شعر پیدا می کند. این آیا اشکالی دارد؟

امروز مداحان جوان در خانه شان نشسته‌اند و تماس می‌گیرند و با این لحن حرف می زنند: «حاج آقا سلام. رقیه چی زدی؟» یقیناً احساس نیاز نمی کند و اینجاست که می طلبد تا بزر گترها وارد شوند. اگر مداحان جوان نزد بزرگان نمی روند، بزرگ‌ترها باید نزد او بیایند. او احساس استقلال می کند؛ چون جلسه ساخته و 100 یا 200 جوان دور او جمع شده اند. برای همین، دیگر خدا را بنده نیست و معتقد است که چراغ راه هزاران نفر دیگر است. چند سال پیش به مرحوم آهی پیشنهاد دادم که چند گروه سه  چهار نفره از پیشکسوتان تشکیل دهیم تا هر گروه به هیئت‌های شرق، غرب، شمال و جنوب تهران سر بزنند. کافی بود چند نفر از این بزرگان، سر زده به هیئت ها می رفتند. این کار، چند حُسن داشت؛ اول آنکه جوانان مداح با خود می گفتند که بزرگ ترها ما را تحویل گرفته اند. دوم اینکه حواس شان را جمع می کردند که نکند امشب سراغ ما بیایند؛ بنابراین هر چیزی را در جلسه نمی‌خواندند. این کار هم بعُد نظارتی و هم بُعد حمایتی داشت.

در مقابل می بینیم که در گعده‌های ماه رمضان، مداحان تیم می شوند و به مجالس مختلف می روند؛ ولی فقط برای خواندن، نه برای سر زدن به مداحان جوان. پیشکسوتان معتقدند که مداحان جوان باید بیایند و نزد ما زانو بزنند تا ما به آنها یاد بدهیم. حال شما پیدا کنید آن زانو بزن را و آن کسی که روی باز نشان دهد.

مسئله امروز مداحی ما، فقط شیوه و روش کار نیست. در بعد شعر هم مشکلات فراوانی داریم. شما که شاعر هم هستید، در این زمینه چه نظری دارید؟

معتقدم محال است کسی محب اهل بیت علیهم السلام باشد و عمدا شعری بگوید که به آنان توهین کند. او علمش را ندارد. به یاد دارم در جایی بودم و یک نفر را معرفی کردند و گفتند که ایشان شعر می گوید. آقای شاعر، شعری در وصف امام رضا علیه السلام خواند و من با تجربه ای که داشتم متوجه شدم که او شعر می گوید؛ ولی برای اهل بیت علیه السلام، اولین بار است که شعر گفته. موضوع را جویا شدم. گفت: «بله، شعرهای امید، خواننده مقیم خارج از کشور را من می‌گویم.» بعد که با ما خودمانی شد، گفت: «او اشعار مرا 700 یورو می خرد.» این پول، معادل 2 میلیون و 800 هزار تومان است. شعرهایش را دیدم و گفتم که من می توانم روزی 10 شعر مانند این اشعار بگویم. خیلی دلم سوخت. با خود گفتم که آن طرفی‌ها برای شعرهای بی ارزش این همه پول می دهند؛ اما در این ممکلت به شاعری که برای امام حسین علیه السلام شعر می گوید، چه می دهند. تازه او را می کوبند؛ چون جمله ای را به اشتباه بیان کرده

است. او را ترور و رسوای زمانه می‌کنند. در حالی که باید به او کمک کرد و گفت که این جمله ات اشتباه است. آن شاعر به این امید که فردای قیامت حضرت زهرا سلام‌الله علیها دست او را بگیرد و برای هر بیت او در بهشت یک خانه به او بدهد این اشعار را سروده است. ولی می بینیم که او را تکه پاره می کنند. این وضعیت چه در مداحی و چه در شعر گفتن وجود دارد.

نظرتان درباره دخالت، موضع‌گیری و حضور سیاسی مداحان در امور جاری کشور چیست؟

اینکه سیاست عین دیانت است، فقط سخن مرحوم مدرس نیست؛ بلکه تمام دین ماست؛ اگر شب عاشورا در اوج سینه زنی و روضه بگوییم که هفته آینده انتخابات است و در انتخابات شرکت کنید، سیاست عین دیانت است؛ اما اگر بگوییم که به چه کسی رأی بدهید، سیاست عین دیانت نیست؛ بلکه بهره‌برداری از تریبون امام حسین علیه السلام برای اهداف حزبی و گرایش شخصی خودمان است. مداحان لیدر جامعه هستند و وقتی نام امام حسین یا اباالفضل علیهم السلام را می آورند، سه هزار نفر آن را تکرار می کنند؛ یعنی هر چه بگویند مردم پیروی می کنند؛ بنابراین باید فرا جناحی عمل کنند. من می توانم به هر کس که می خواهم رأی دهم؛ ولی نباید از تریبون امام حسین علیه السلام برای احزاب و گروه ها و افراد استفاده کنم. ممکن است فرد مورد نظر اشکالی داشته باشد یا در دوران فعالیتش مشکلی ایجاد شود در این صورت او به تنهایی زیر سئوال نمی رود؛ بلکه قشر مذهبی را زیر سئوال می برد. در این صورت همه می‌پرسند که شما نبودید که از این فرد حمایت کردید؟

بسیاری از مداحان بیش از آنکه به مداحی شان فکر کنند به صفحه اینستاگرام‌شان توجه دارند. حضور یک مداح در فضای مجازی باید چقدر باشد؟

بارها بیان کرده ام که از فضای مجازی بیزارم و انزجار دارم. بعد از فوت حضرت امام (ره) مرجع تقلیدم حضرت آقا هستند. ایشان بارها و بارها بر این حضور تأکید کردند و آن را جهاد مجازی نامگذاری کردند. فقط به همین دلیل در فضای مجازی حضور دارم و به بهانه شعر، چند مطلب هم می گذارم؛ اما بسیاری از مداحان در صفحات خود فقط تبلیغ خودشان را می کنند یا پوستر برنامه هایشان را می‌گذارند. گاهی هم سلفی می‌گیرند و عنوان‌ش را می‌گذارند: «من و کباب، یهویی!»

اکثر دوستان در فضای مجازی، حضور مداوم دارند؛ ولی می‌نویسند که صفحه ما توسط ادمین اداره می‌شود؛ در حالی که فقط مانده بستر و خواب شان را در فضای مجازی منتشر کنند. همه جا حضور دارند و به جای یک صفحه، ده صفحه دارند؛ یکی صفحه خودشان، یکی صفحه هواداران و یکی هم صفحه دوستداران. معتقدم اینها تبلیغ امام حسین علیه السلام و مجالس و محافل ایشان را نمی کنند؛ بلکه فقط تبلیغ خودشان را می‌کنند.

معاشرت مداحان با سلبریتی های ورزشی و سینمایی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

چرا مداحان، این مراودات را با مراجع ندارند؟ چرا کسی را بزرگ کنم که نه دانشمند است، نه محقق، نه مکتشف، نه مخترع، نه قهرمان و پهلوان ملی؟ بلکه فقط سلبریتی است و نقشی را بازی می‌کند و بابتش حقوق می‌گیرد. چرا من به عنوان ذاکر امام حسین علیه‌السلام، خودم را کوچک کنم و به واسطه آنها بزرگ شوم؟ چرا می‌خواهیم با آنها شخصیت پیدا کنیم؟ ما با امام حسین علیه‌السلام شخصیت پیدا می کنیم؛ نه با فلان هنرپیشه یا فلان فوتبالیست. با این کارها شأنیت دستگاه سیدالشهدا علیه السلام را می کوبیم که بگوییم فلانی به هیئت ما آمده است، با فلانی مراوده داریم یا دوست فلانی هستیم. این کارها به جز عرض اندام، چیز دیگری نیست. در حالی که ما به عرض ارادت نیاز داریم.

منبع: ماهنامه خیمه- شماره 123 / حمید محمدی محمدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.