فضیلت مهمانداری
میزبانی حضرت ابراهیم علیه السلام
عمل كردن به وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله
مذمت خانهای كه مهمان در آن وارد نشود
اصولا هر آنچه در جامعه بشری از ارزش و اهمیت والایی برخوردار است، اندیشهای است كه ریشه در اعتقادات، سنتها و باورهای مردم دارد و در بین سایر جوامع زبانزد عام و خاص است.
آنچه موضوع بحث و مشترك بین تمامی جوامع است، مهمانداری است، كه از زمانهای بسیار دور و در میان تمام ملل و اقوام مختلف وجود داشته است و همه انسانها با هر خصوصیت و تیره و نژادی، در هر منطقه دنیا كه زندگی میكنند، این خصیصه را در جان و دلشان ثبت كرده و این كار پسندیده را ارج مینهند و به آن عمل میكنند.
این خصلت بسیار خوب و نیك، با ظهور دین مقدس اسلام در بین جوامع و پذیرش آن از طرف مردم برای همیشه ثبت و جاودانی شد و دین مبین اسلام، این خصلت نیك را تایید و بر آن تاكید كرد.
آداب و چگونگی پذیرایی از مهمان در جوامع متعدد، مختلف است و در هر جامعهای به نوعی، از مهمان پذیرایی میكنند كه بعضی از آن مطابق شرع مقدس اسلام است و برخی دیگر مخالف با فرمانهای انسانساز الهی است.
از باب نمونه، در بعضی از جوامع غیر اسلامی بهترین پذیرایی از مهمان، این است كه جام شرابی را به وی تعارف كنند و او نیز برای قدردانی از میزبان جام را سر بكشد،كه اینگونه پذیرایی از نظر اسلام مردود، بلكه حرام است.
خداوند تبارك و تعالی برای مهمان و میزبان ارزش زیادی قایلشده و برای آنها پاداشهای بسیار زیادی در نظر گرفته است؛ هم برای مهمان كه به خانه برادر دینیاش میرود و با او دیدار كرده و در خانه او غذا میخورد و هم برای میزبان كه از او پذیرایی میكند و غذا و امكانات رفاهی را در اختیار او قرار میدهد اگر انسان بعد از انجام واجبات و ترك محرمات، جز مهمانداری عمل نیك دیگری را انجام نداده باشد، خداوند به واسطه همین عمل، او را به بهشت میبرد.
یكی از صفات بسیار پسندیده - كه اگر در هر فرد وجود داشته باشد، فضیلتی بزرگ محسوب میشود - مهمانداری و مهماندوستی است.
تمامی پیامبران به این صفت زیبا و پسندیده آراسته بودند و یكی از صفات بارز آنان مهماندوستی بود. ما هیچ پیامبری را سراغ نداریم كه از مهمان روگردان بوده باشد.
بعضی از پیامبران اگر شب در منزل مهمان نداشتند، لب به غذا نمیزدند و گرسنه میخوابیدند!
میزبانی حضرت ابراهیم علیه السلام
حضرت ابراهیم علیه السلام یكی از پیامبران عظیمالشان بود كه هیچ وقت بدون مهمان غذا نمیخورد و لب به غذا نمیزد. از قضا روزی مهمان برای آن حضرت نرسید و او گرسنه بود. از خانه به جستوجوی مهمان بیرون آمد. دید در صحرا جماعتی در حال سفرند.
حضرت ابراهیم علیه السلام خود را به آنها كه پانزده نفر بودند، رساند و آنها را به مهمانی دعوت كرد.
آنها گفتند: ما گروهی كارگر بیچاره هستیم. هر یك از ما اطفال و عیال زیادی داریم. اگر خود مهمان شویم، اهل و عیال ما گرسنه خواهند ماند.
حضرت ابراهیم فرمود: اجرت عملگی شما را نیز خواهم داد. به هر حال آنها را راضی كرد و به خانه آورد و مهمان نمود.
وقتی كارگران در ضیافت شركت كردند و اجرت هم گرفتند، با خود گفتند: حقیقتا دین ابراهیم بر حق است؛ زیرا مهمان میكند و اجرت هم میپردازد.
در همان ساعت نزد حضرت ابراهیم ایمان آوردند و به سوی خانواده خود برگشتند.(1)
تمامی مؤمنان وظیفه دارند در حد توان، دیگران را به مهمانی دعوت كنند و اگر كسی آنها را به مهمانی دعوت كرد، بپذیرند؛ هر چند مسافت دور باشد و مشقت داشته باشد.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله میفرماید: به حاضران و غائبان امتم وصیت میكنم: دعوت برادر مسلمان خود را اجابت كنند؛ حتی اگر مسافت آن پنج میل باشد، چون این عمل جزء ایمان شما است.(2)
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرماید: یكی از حقوق مؤمن بر برادر مؤمنش این است كه دعوت او را اجابت كند.(3)
نپذیرفتن دعوت برادر مؤمن، ظلم و پایمال كردن حق او است، در حالی كه ادای حقوق برادر مؤمن واجب است و انسان فردای قیامت باید جوابگو باشد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرماید: اگر شخصی برادر دینیاش را به غذایی دعوت كند و او نپذیرد، در حق او ظلم كرده است.(4)
وقتی كسی رسول گرامی اسلام را به مهمانی دعوت میكرد، میپذیرفت و به مهمانی میرفت؛ حتی اگر میزبان او غیرمسلمان بود، و از این راه مردم را ارشاد میكرد و به دین اسلام دعوت میفرمود.
در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان مشركان شخصی به نام «عقبه» بود. وی مردی سخی و بلند نظر بود. هر وقت از سفر برمیگشت، سفره مفصلی ترتیب میداد و دوستان و بستگانش را به مهمانی دعوت میكرد. در همان حال كه در صف مشركان بود، دوست داشت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله را مهمان كند.
او در مراجعت از یكی از مسافرتهایش، سفره گستردهای ترتیب داد و جمعی از جمله رسول خدا صلی الله علیه و آله را دعوت كرد.
دعوت شدگان به خانه او آمدند و كنار سفره غذا نشستند. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نیز وارد شد و كنار سفره نشست، ولی دست به غذا نزد.
عقبه از حضرت پرسید: چرا غذا میل نمیفرمایید؟!
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من از غذای تو نمیخورم، مگر این كه به یكتایی خداوند و رسالت من گواهی دهی!
«عقبه» چون خیلی به آن حضرت علاقه داشت و نمیخواست كسی گرسنه از كنار سفره او برخیزد، به یكتایی خداوند عزوجل و رسالت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله گواهی داد و به این ترتیب اسلام را قبول كرد. اما متاسفانه به خاطر همنشین بد، از دین اسلام برگشت و مرتد شد و در جنگ احد به هلاكت رسید.(5)
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: اگر مؤمنی مرا به [خوردن] شانه گوسفندی دعوت كند، دعوت او را اجابت میكنم، چون این عمل جزو ایمان است.(6)
3
امام جعفر صادق علیه السلام میفرماید: از جمله چیزهایی كه رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه زهرا علیهاالسلام، تعلیم داد، این بود: كسی كه به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید مهمانش را اكرام كند.(7)
وقتی انسان، این موجود ضعیف آنقدر سخاوت داشته باشد كه همنوعانش را دعوت كند و از حاصل دسترنجش به آنها بخوراند، خداوند تبارك و تعالی كه سخیترین بخشندگان است، چگونه فردای قیامت با مهمانانش رفتار خواهد كرد.
آوردهاند: روزی ملكشاه آلب ارسلان به شكار رفته بود. به دهی از نواحی نیشابور رسید و گرسنگی بر وی غالب شد، مردی را دید كه كشت خود را آب میداد. نزدیك رفت و پرسید: ای روستایی! آیا آب و نان همراه داری؟
كشاورز گفت: دارم، ولی نه برای تو!
سلطان گفت: یاوه مگوی! اگر داری دو سه تا به من بده.
روستایی جواب داد: یاوه تو میگویی كه به من میگویی نان بده!
سلطان دانست سختی و درشتی در وی تاثیر ندارد. از این رو كارد خود را از میان باز كرد و گفت: این را بگیر و چند عدد نان بده.
روستایی گفت: به دكان طباخ ببر كه اگر من از سر كشت بروم و فرار كنم، از كجا مرا مییابی؟!
سلطان گفت: این كارد را به تو میبخشم.
روستایی جواب داد: بهتر از این چیزی نداری كه به من ببخشی؟ یا دست از سر من برداری؟!
سلطان ناراحت شد و خواست برود. روستایی عنان اسب او را گرفت و بوسه داد و گفت: مرا ببخش، چون با تو شوخی میكردم! او را فرود آورد و دوید جامی آب حاضر كرد و بره شیر مستی را ذبح كرد. آتش افروخت و كباب كرد و برای او حكایتهای مضحك میگفت و سلطان میخندید.
چون لشكر از دنبال او برسید، روستایی دانست او سلطان است. سر در پیش افكند و به كار خود مشغول شد.
وقتی سلطان غذا خورد، به او گفت: باید به درگاه ما بیایی تا حق تو را به جای آورم!
روستایی گفت: ما در عهد سلطان جهان آسودهایم و اینقدر خدمت، ارزش ندارد كسی مكافات آن كند و ما عادت نكردهایم از مهمان مزد بستانیم.
سلطان از آن سخن بسیار خوشش آمد و انتظار كشید تا شاید روستایی به خدمت او بیاید، اما خبری نشد، روستایی بعدا هم به هیچ كس نگفت سلطان مهمان او بوده است.(8)
امام جعفر صادق علیه السلام میفرماید: هر كس مسلمانی را سیر گرداند، جز پروردگار عالم هیچ یك از مردمان و فرشتگان مقرب و پیامبران ندانند اجر و پاداش او در قیامت چقدر خواهد بود.
سپس فرمود: از جمله چیزهایی كه سبب آمرزش خواهد شد، سیر كردن مسلمان گرسنه است.(9)
ابوالحسن میگوید: روزی جمعی با امام حسن مجتبی علیه السلام به حج میرفتند و زاد و توشه آنها از پیش رفته بود. آنها گرسنه و تشنه شدند. ناگاه از دور خیمه كهنهای را دیدند. به آن جا رفتند. زنی پیر در آن جا نشسته بود. به او سلام كردند.
زن بادیه نشین پیش دوید و ایشان را اكرام كرد و گوسفندی داشت. فوری آن را دوشید و شیرش را پیش مهمانان آورد و گفت: این شیر را بنوشید و گوسفند را ذبح كنید و طعام سازید. مهمانان چنان كردند و بعد از غذا به پیرزن گفتند: ما از طایفه قریشیم. وقتی بازگردیم، باید به نزد ما بیایی تا پاداش احسان تو را بدهیم. این را گفتند و حركت كردند. شب كه شد، شوهر زن از صحرا آمد و گوسفند را ندید.
زن ماجرا را به او گفت. مرد خشمگین شد و گفت: در دنیا یك گوسفند داشتی و آن را به قومی دادی كه ایشان را نمیشناختی!
زن گفت: اگر ایشان را میشناختم، بازرگان بودم، نه میزبان. میزبان آن است كه طعام به كسی دهد كه او را نشناسد.
بعد از چند روز، زن و شوهر از محنت فقر و فاقه به مدینه رفتند. پیرزن به كوچهای داخل شد. امام حسین علیه السلام كنار در منزل ایستاده بود. آن زن را شناخت و به او فرمود: ای زن! آیا مرا میشناسی؟
زن گفت: نه.
حضرت فرمود: من آنم كه آن روز مرا به شیر و گوسفند مهمان كردی. امام به او هزار گوسفند و هزار درهم بخشید و او را نزد امام حسن علیه السلام برد. حضرت پرسید: برادرم به تو چقدر كمك كرد؟
گفت: اینقدر گوسفند و درهم.
امام حسن علیه السلام دو برابر آن را به زن داد و او را به نزد عبدالله جعفر فرستاد. او از زن پرسید: ایشان به تو چقدر دادند؟
گفت: هر یك این مقدار گوسفند و درهم.
عبدالله دو هزار گوسفند و دو هزار درهم به او داد و گفت: اگر تو از اول به نزد من میآمدی، تو را مستغنی میكردم.
آن زن و شوهر به خاطر یك گوسفند كه در دنیا داشتند و آن را برای مهمان ذبح كردند، با پنج هزار گوسفند و پنج هزار درهم بازگشتند.(10)
انسان در مهمانداری و پذیرایی از مهمان نباید خساست به خرج دهد، بلكه در حد توان خود باید پذیرایی كند، چون مهمان حبیب خدا است. خدای متعال فردای قیامت به كسی كه عزیزش را خدمت كرده است، آنقدر نعمت میدهد كه تمامی مردم حسرت حال او را میخورند. در آن روز است كه انسان افسوس میخورد ای كاش تمام اموالم را برای مهمان خرج میكردم و تمام وقتم در پذیرایی از مهمان میگذشت، تا الآن جزو زیانكاران نباشم.
مهمانداری و مهماننوازی یكی از صفات برجسته هر خانواده، شهر و یا كشور است، وقتی كسی میخواهد از خوبیهای شخصی یاد كند، میگوید: آدم مهماننوازی است و یا میگوید: مردم فلان شهر، آدمهای مهماندوستی هستند و از مهمان، خوب پذیرایی میكنند.
مهماننوازی از سجایای برجسته اخلاقی است و ملتهایی كه بهره بیشتری از این سجیه اخلاقی دارند، به آن مباهات و افتخار میكنند.
یكی از صفات برجسته بتپرستان زمان جاهلیت كه اسلام نیز آن را تایید كرده و زبانزد خاص و عام بوده و هست، مهماندوستی و مهمانداری آنها بوده است؛ حتی بعضی از طوایف عرب شبها آتش در صحرا روشن میكردند تا اگر غریبهای وارد منطقهشان شد، آتش را ببیند و به مهمانی آنها برود.
اعراب به افرادی كه زیاد برای آنها مهمان میآمد صفاتی را نسبت میدادند؛ مثلا میگفتند: «فلانی كثیر الرماد است»؛ یعنی خاكستر خانهاش زیاد است؛ كنایه از این كه چون مهمانش زیاد است، پخت و پز بسیار دارد و در نتیجه خاكستر خانهاش زیاد است.
یا میگفتند: فلانی حیاط خانهاش در ندارد؛ كنایه از این كه چون مهمان زیاد به خانهاش رفت و آمد میكند، گویا برای رفاه حال مهمانان، برای خانهاش در نگذاشته است.
یا میگفتند: سگهای خانه فلانی زیادند؛ كنایه از این كه، چون پخت و پز زیاد دارد، سگها برای چرب كردن دندان به آنجا میآیند. این قبیل اوصاف هنوز در بین آنها مرسوم است.
افراد غریبهای كه از كشورهای دیگر به مملكت ما سفر میكنند و اینجا را با ممالك خود مقایسه میكنند، یكی از صفات برجسته مردم كشور اسلامی ما را مهماننوازی میدانند. آری، ایرانیان چون از امامان خود سرمشق میگیرند و به دستورهای آنان عمل میكنند، مهماننواز هستند.
خداوند تبارك و تعالی در حدیث قدسی میفرماید: ای فرزند آدم! مالی كه در دست تو است، مال من است و تو هم بنده من هستی و مهمانی كه برای تو میرسد، فرستاده من است. اگر مال مرا از فرستادهام منع كنی، به بهشت من امید نداشته باش و نخواه تو را به بهشت ببرم.(11)
متاسفانه در عصر ما كه عصر مادیگری است، این سنت انسانی چنان محدود شده كه در بعضی از جوامع غربی تقریبا برچیده شده است. شنیدهایم هنگامی كه بعضی از آنها به كشورهای اسلامی سفر میكنند و گستردگی مهمانداری و مهماننوازی را كه هنوز در خانوادههای اصیل این مرز و بوم به صورت گرم و مملو از عواطف برقرار است میبینند، شگفت زده میشوند و با خود میگویند چگونه ممكن است افرادی بهترین وسایل موجود در خانه و بهترین غذاهای خود را برای پذیرایی از مهمانهایی كه اصلا آنها را نمیشناسند و یا گاهی با آنها ارتباط دارند، بگذارند.
عمل كردن به وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله
یكی از وصیتهای پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام این بود: تو را وصیت میكنم به خوب همسایهداری و اكرام كردن مهمان و پذیرایی از آنها.(12) وصیتهای پیامبر گرامی اسلام بر دو گونه است: یكی سفارشها و وصیتهای خصوصی است كه شامل حال دیگران نمیشود و فقط منحصر به موضوع معینی است و دیگر وصیتهایی كه جنبه عمومی دارد كه شامل حال تمامی مؤمنان است و همه باید به آن وصایا عمل كنند تا در دنیا و آخرت سعادتمند گردند.
یكی از مواردی كه پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت كرده و جنبه عمومیت دارد، مهمانداری است كه بارها حضرت علی و فاطمه علیهماالسلام را در جاهای مختلف به آن سفارش كرده است.
مذمت خانهای كه مهمان در آن وارد نشود
اسلام خانهای را كه مهمان داخل آن نمیشود و همچنین كسی را كه مهمانداری نمیكند و از مهمان فراری است، مذمت كرده است.
یكی از فرقهای اساسی انسان با موجودات دیگر این است كه او همنوعان خویش را در غذا، مسكن و اموال خود شریك میكند، ولی موجودات دیگر مثل حیوانات، همنوعان خود را فراری میدهند.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله میفرماید: هر خانهای كه مهمان در آن وارد نمیشود، ملائكه نیز داخل آن نمیشوند.(13)
ملائكه مایه رحمت الهی هستند و با ورود آنها نعمت نیز وارد میشود. پس هر خانهای كه ملائكه در آن نمیآیند، نعمت و بركت نیز از آن خانه برداشته میشود.
گویند: روزی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ناراحت و غمگین بود. از او علت ناراحتی را سؤال كردند.
حضرت فرمود: هفت روز است مهمان وارد خانه من نشده است!(14)
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله میفرماید: بدترین غذاها، غذایی است كه افراد سیر به آن دعوت شوند و افراد گرسنه از آن منع گردند.(15)
پینوشتها:
1- آثار و اشعار شیخ بهایی، ص 157، با اندكی تصرف .2- المحاسن، ج 2 ، ص 180 .
3- همان، ج 2 ، ص 179 .
4- قرب الاسناد، ص 160 .
5- مجمع البیان، ج 7 ، ص 166 .
6- المحاسن، ج 2 ، ص 180 .
7- وسائلالشیعه، ج 16 ، ب 40 ، ص460 .
8- جوامع الحكایات، ص 211 ، با اندكی تصرف .
9- همان، ص 305 .
10- جوامع الحكایات، ص 213 ، با اندكی تصرف .
11- چهل حدیث قدسی، ح 35 .
12- بحارالانوار، ج 74 ، ص 411 ، ح 22 .
13- جامع الاخبار، ص 378 ، ح 1058 .
14- بحارالانوار، ج 41 ، ص 28 ، ح 1 .
15- كنزالعمال، ح 25881 .
"نورمراد محمدی "