مسافرت در روایات
منافع مسافرت
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
* مسافرت كنید، تا تندرست مانید.
* مسافرت كنید، تا تندرست مانید و روزى كسب كنید .
انتخاب همسفر
* پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: نخست همسفر انتخاب كن، بعد قدم در راه گذار.
* امـام عـلـى علیه السلام: پـیش از مسافرت، از همسفر جویا شو و پیش از (خرید) خانه، ببین همسایهات كیست .
آداب مسافرت
* امـام صـادق علیه السلام فرمود: مـسافرت خود را با صدقه دادن آغاز كن و هرگاه خواستى بیرون برو، زیرا (با صدقه دادن) سلامت سفرت را مىخرى .
* لـقـمـان در مـقـام انـدرز بـه فـرزنـدش مـىگـوید: فرزندم! با شمشیر و پاى افزار و دستار و چـادر(خـیـمـه) و مـشـك آب و نخ و سوزن و درفش خود مسافرت كن و داروهایى كه به كار تو و هـمـراهانت مىآید، با خود بردار و با همسفرانت توافق و سازگارى نشان ده، مگر آن جا كه پاى معصیت خدا در میان باشد.
* امام صادق علیه السلام میفرماید: لقمان به فرزندش گفت: هرگاه با عدهاى همسفر شدى، در كارهاى مربوط به خـودت و آنـهـا بـا ایشان زیاد مشورت كن و در روى آنان تبسم زیاد داشته باش در زاد و توشهات نـسـبـت بـه آنـان بـخـشنده باش، اگر تو را دعوت كردند قبول كن و اگر از تو كمك خواستند كـمـكـشـان كـن و در سه چیز از آنان برتر باش: خاموشى، كثرت نماز و بخشندگى در مركب یا دارایى و یا توشهاى كه همراه دارى .
اگـر در امر حقى از تو شهادت خواستند شهادت بده و اگر از تو مشورت و نظر خواستند، با تمام تـوان اندیشهات را براى آنان به كارگیر، اگر همسفرانت راه افتادند، تو نیز با آنان راه بیافت و اگر دیدى كار مىكنند، تو نیز با آنان مشغول كار شو، اگر صدقه و قرضى دادند تو نیز با آنان همراهى كن و از كسى كه سنش از تو بیشتر است حرف شنوى داشته باش .
هـر گـاه اتـراق كـردى پـیش از آن كه بنشینى دو ركعت نماز بگزار و هرگاه كوچ كردى نیز دو ركعت نماز بخوان و آن گاه با سرزمینى كه در آن فرود آمدهاى خداحافظى كن و بر آن و مردمش درود فرست، زیرا هر سرزمینى را ساكنانى از فرشتگان است .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
* هرگاه سه نفر همسفر شدند، از میان خود یك نفر را به سالارى انتخاب كنند.
* هر گاه سه نفر همسفر شدید، باید یكى از شما امام (جماعت) شما شود آن كه قرائتش بهتر باشد، به امامت سزاوارتر است .
* هـر گـاه سـه نـفـر هـمـسـفـر شدند آن كه قرائتش بهتر است گر چه سنش كمتر باشد، باید امامت (نماز) را به عهده گیرد وقتى امام آنها شد سالارشان نیز هموست .
امام على علیه السلام:
* با كسى همسفر نشو كه براى تو بر خود برترى نبیند، آنچنان كه تو براى او بر خویش برترى بینى .
* امـام صـادق علیه السلام در پـاسـخ بـه سـؤال شـهـاب بـن عـبـدربـه از بـخشش به برادران در هنگام مـسـافرت فرمود : اى شهاب، این كار را مكن، زیرا اگر تو گشاده دستى كنى و آنها نیز (از روى نـاچـارى) گـشـادهدسـتى كنند، به آنان احجاف كرده باشى و اگر خوددارى كنند، آنان را خوار و خجلزده كرده باشى پس با افراد هم سطح خودت هم سفر شو.
* در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله از مردى سخن به میان آمد و گفته شد: او آدم خوبى است عرض كردند: اى رسول خدا! آن مرد همسفر حج ما بود هرگاه در منزلى فرود مىآمدیم پیوسته زبانش به ذكر لا الـه الا اللّه گـویا بود تا آن كه كوچ مىكردیم و در بین راه نیز همواره ذكر خدا مىگفت تا دوباره اتـراق مـىكـردیـم. پـیـامـبـر صلی الله علیه و آله فـرمـود: پـس چـه كسى شترش را علوفه مىداد و غذایش را درست مىكرد؟
عرض كردند: همه ما حضرت فرمود: همه شما از او بهترید.
* منقول است كه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در سفرى به اصحاب خود دستور داد گوسفندى ذبح كنند یكى از آنها گفت: من ذبح مىكنم دیگرى گفت: من پوست مىكنم، سومى گفت: من گوشتش را ریـز مىكنم، چهارمى گفت: من آن را مىپزم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من هم براى شما هیزم جمع مىكنم .
اصـحـاب عـرض كـردنـد: نـبـایـد بـه زحمت افتید، پدران و مادرانمان فدایت! ما به جاى شما كـار مـىكـنیم! پیامبر فرمود: مىدانم كه شما به جاى من كار مىكنید، اما خداى عزوجل خوش ندارد كه بندهاش با عدهاى از دوستان و همسفران خود باشد و گوشهاى بنشیند و كار نكند پس، آن حضرت برخاست و شروع به جمعآورى هیزم كرد.
امـام صـادق علیه السلام در پـاسـخ بـه سـؤال شـهـاب بـن عـبـدربـه از بـخشش به برادران در هنگام مـسـافرت فرمود : اى شهاب، این كار را مكن، زیرا اگر تو گشاده دستى كنى و آنها نیز (از روى نـاچـارى) گـشـادهدسـتى كنند، به آنان اجحاف كرده باشى و اگر خوددارى كنند، آنان را خوار و خجلزده كرده باشى پس با افراد هم سطح خودت هم سفر شو.
* سرور مردم كسى است كه در سفر خدمتگزار آنان باشد.
امـام صـادق علیه السلام فرمود:
* حق مسافر آن است كه اگر بیمار شد، برادرانش سه روز براى او اقامت و اتراق كنند.
* مفضل بن عمر (در برگشت از سفر) چون بر امام صادق علیه السلام وارد شد، حضرت پرسید: چه كسى هـمـسـفر تو بود؟
عرض كردم: مردى از برادرانم فرمود: پس چه شد؟
عرض كردم: از وقتى وارد مـدیـنـه شـدهام نـمـىدانم جایش كجاست حضرت فرمود: مگر نمىدانى كه هر كس چهل گام با مؤمنى همسفر شود، خداوند در روز قیامت راجع به او از وى مىپرسد؟
* امام على علیه السلام میفرماید: پیامبر صلی الله علیه و آله هرگاه از سفر برمى گشت، دو ركعت نماز مىخواند.
* پـیـامـبـر خـدا صلی الله علیه و آله: هر گاه یكى از شما به سفر رفت، در بازگشت حتى اگر شده یك قطعه سنگ براى خانوادهاش هدیه و تحفه بیاورد.
مردانگى در سفر
* امـام عـلـى علیه السلام فرمود: مـردانگى در سفر عبارت است از: بخشیدن از رهتوشه خود به همراهان، كمى نـاسازگارى با همسفران و بسیار به یاد خداى عزوجل بودن در هر فراز و نشیب و هر فرود آمدن و برخاستن و نشستنى .
* پـیـامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره مردانگى در سفر فرمود: مردانگى در سفر عبارت است از بخشیدن از زاد و توشه خود به همراهان و خوش اخلاقى و شوخى كردن، به شرط آن كه معصیت خدا نباشد.
* امام صادق علیه السلام فرمود: مردانگى در سفر عبارت است از: رهتوشه زیاد و خوب و بخشش آن به همسفرانت و كـتـمـان اسـرار آنان بعد از جدا شدن از آنها و زیادى شوخى در غیر آنچه كه به خشم آورد خداى عزوجل را.
* مـردانـگـى در سـفـر عـبـارت اسـت از: بـخشیدن از رهتوشه خود به همراهان، شوخى كردن بـه گـونـهاى كـه خـشـم خـدا را همراه نداشته باشد، كمى مخالفت و ناسازگارى با همسفران و ترك بدگویى از همراهان بعد از جدا شدن از آنان .
سفرهاى نهى شده
* امام على علیه السلام فرمود: انسان نباید به سفرى رود، كه مىترسد در آن به دین و نمازش لطمهاى وارد آید.
* مـحـمـدبن مسلم از امام صادق علیه السلام درباره حكم مردى پرسید كه در سفر جنب مىشود و (براى غـسـل كـردن) چیزى جز برف یا یخ نمىیابد حضرت فرمود: در این جا موضوع ضرورت در میان است او نباید بار دیگر به چنین جایى كه به دین او لطمه مىزند سفر كند.
گردش
* امـام رضـا علیه السلام فرمود: به یكى از گردشگاههاى خود رفتم خدمتكاران فراموش كردند نمك بردارند از این رو براى ما گوسفندى ذبح كردند.
* عـمـروبـن حریث خدمت امام صادق علیه السلام كه در منزل (و تفریحگاه) برادر خود عبداللّه بن محمد تـشـریف داشت، رسید و عرض كرد: فدایت شوم! چه شده كه به این جا آمدهاید؟
حضرت فرمود: براى گردش .
سفر آخرت
* امـام باقر علیه السلام فرمود: ابوذر(ره) در كنار كعبه به پا خاست و گفت: من جندب بن سكن هستم. مردم او را در میان گرفتند ابوذر گفت: اگر یكى از شما بخواهد به سفرى رود، توشهاى كه به كارش آید بـا خـود بـر مىدارد پس آیا براى سفر آخرت نمىخواهید توشهاى بردارید كه به كارتان آید؟
مردى برخاست و گفت: ما را راهنمایى كن ابوذر گفت: یك روز بسیار گرم را براى روز رستاخیز روزه بگیر و براى كارهاى بزرگ و دشوار (در روز قیامت) حجى بگزار و براى وحشت قبر در دل شب تار دو ركـعـت نـمـاز بـخـوان. سـخن نیكى كه بر زبان آرى و گفتار زشتى كه از آن لب فرو بندى، یا صدقهاى كه به بینوایى دهى شاید كه تو بینوا را از آن روز دشوار (قیامت) رهایى دهد.
دنـیـا را دو درم قرار ده: درمى براى خرجى خانودهات و درمى براى آخرتت. سومین درم زیانبار و بىفایده است، پس در پى كسب آن مرو.
دنـیـا را دو جـمـلـه دان: جملهاى در طلب حلال و جملهاى براى آخرتت سومین جمله زیانبار و بىفایده است در پى آن مرو. آن گاه گفت: اندوه روزى كه بدان نمىرسم مرا كشت .
امام على علیه السلام فرمود:
* هر كه به فكر دورى راه باشد، خود را آماده كند.
* رسـول خـدا صلی الله علیه و آله در میان ما به خطبه ایستاد و فرمود: اى مردم! شما در سراى آرامش هستید، شما بر مركب سفر سوارید، حركتتان شتابان است، پس براى سفر دور و دراز، خود را آماده كنید.
* آه از كمى توشه و درازى راه و دورى سفر و عظمت مقصد!
منبع: میزان الحکمه، محمدی ریشهری، ج 5 .