تبیان، دستیار زندگی

نبوت شناسی

پزشك امت رسول الله صلى الله علیه و آله طبیب دوار بطبه، قدا حكم مراهمه، و اءحمى مواسمع، یضع ذلك حیث الحاحة الیه پیامبر خدا صلى الله علیه و آله پزشكى است سیار كه با طب خویش ‍ همواره به گردش مى پردازد و مرهم ها را به خوبى آماده ساخته و به هنگام نیاز آنها را به كار مى برد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نهج البلاغه
232. هدایت كننده انسان ها
اصطفى سبحانه من ولده (اءى آدم) اءنبیاء اءخذ على الوحى میثاقهم، و على تبلیغ الرسالة اءمانتهم، لما بدل اءكثر خلقه عهدالله اءلیهم فجهوا حقه و اتخذوا الانداد معه و اجتالتهم الشیاطین عن معرفته و اقتطعتهم عن عبادته، فبعث فیهم رسله، و واتر اءلیهم اءنبیاه لیستاءدو هم میثاق فطرته
233. برترین آفریده
اختار آدم علیه السلام، خیرة " من خلقه، و جعله اول جبلته
خداى بزرگ آدم را از میان آفریدگانش برگزید و او را نخستین و برترین آفریدگانش قرار داد. (1)
234. وصف عیسى (ع)
فى صفة عیسى علیه السلام -: لم تكن له زوجة تفتنه، و لا ولد یحزنه، و لا مال یلفته
در وصف عیسى علیه السلام مى فرماید: نه همسرى داشت كه او را به فتنه در افكند، نه فرزندى كه غمگینش سازد و نه مالى كه او را به خود مشغول گرداند. (2)
235. زهدى موسى (ع)
ان شئت ثنیت بموسى كلیم الله صلى الله علیه و آله حیث یقول: (رب انى لما اءنزلت اءلى من خیر فقیر) و الله، ما ساله الا خبزا یا كله، لانه كان یا كل بقلةُ الارض
اگر بخواهى دوباره پیامبرى را پیروى كنى از موسى علیه السلام پیروى كن آن گاه كه فرمود: (پروردگار! من به آنچه از خیر و نیكى برایم فرستاده اى نیازمندم ) به خدا سوگند، حضرت موسى علیه السلام به جز نانى كه مى خورد از خدا نخواست، زیرا او گیاهان زمین مى خورد. (3)
236. پیامبر زداینده شبهات
اشهد ان محمدا عبده و رسوله، ارسله بالدین المشور، و العلم الماءثور، و الكتاب المسطور، و النور الساطع، و الضیاء اللامع، و الامر الصادع، ازاحة للشبهات، و احتجاجا بالبینات، و تحدیرا بالایات
گواهى مى دهم كه محمد بنده و فرستاده خداست، او را با دین بلند آواز و نشانه برگزیده و كتاب نوشته و نور درخشان و پرتو تابان و فرمان آشكار و آشكار كننده حق از باطل فرستاد، تا شبهات را بزداید و با دلیل و برهان حجت آورى كن و با آیات هشدارشان دهد. (4)
237. پزشك امت
رسول الله صلى الله علیه و آله طبیب دوار بطبه، قدا حكم مراهمه، و اءحمى مواسمع، یضع ذلك حیث الحاحة الیه
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله پزشكى است سیار كه با طب خویش ‍ همواره به گردش مى پردازد و مرهم ها را به خوبى آماده ساخته و به هنگام نیاز آنها را به كار مى برد. (5)
238. نشانه رستاخیز
ان الله جعل محمدا صلى الله علیه و آله علما للساعة، و مبشرا بالجنةُ، و منذرا بالعقوبه
همانا خداوند محمد صلى الله علیه و آله را نشانه رستاخیز قرار داد و نوید دهنده بهشت و بیم دهنده از كیفر. (6)
239. وصف على علیه السلام در زمان مبعوث شدن پیامبر صلى الله علیه و آله
ارسله على حین فترة من الرسل، و طول هجعة من الامم، و عتزام من الفتن... و الدنیا كاسفة النور... عابسة فى وجه طالبها. ثمرها الفتنه، و طعامها الجیفُة
خداوند پیامبر را زمانى فرستاد كه مدت ها بود پیامبرى نیامده بود و مردم در خوابى دراز به سر مى بردند و فتنه ها نیرومند شده بود... و دنیا بى فروغ شد بود... و به روى طالب خود رو ترش كرده بود. میوه اش فتنه و گمراهى بود و خوراكش مردار. (7)
240. نزول وحى بر جان پیامبر (ص)
ثم اءنزل علیه الكتاب نورا تطفا مصابیحه.. و تبیاتا لا تهدم اءركانه. و شفاء لا تخشى اءسقامه، و عزا لا تهزم اءنصاره، و حقا لا تخذل اءعوانه... جعله الله ریا لعطش العلماء و ربیعا لقلوب االفقهاء... و معقلا منیعا ذورته، عزا لمن تولاه
آن گاه قرآن را بر پیامبر فرو فرستاد كه نورى است كه چراغ هایش خاموش ‍ نمى شود... و بناى روشنگرى است كه پایه هایش ویران نمى گردد و شفا و دارویى است كه ترس از بیمارى هاى آن نمى رود و عزتى است كه هوادارنش شكست نمى خورند و حقى است كه یارانش بى یاور گذاشته نمى شود... خداوند آن را سیراب كننده عطش دانشوران قرار داده است و بهر دل هاى فهمیدگان... و پناهگاهى كه ستیغ آن دست تسخیر ناپذیر است و براى كسى كه آن را سرپرست خود گیرد مایه عزت مى باشد. (8)
241. اجراى پیمان الهى
بعث فیهم رسله، و واتر اءلیهم اءنبیاءه، لیستادو هم میثاق فطرته، و یذكر و هم منسیى نعمته، و یحتجوا علیهم بالتبلیغ، و یثیروا لهم دفائن العقول و یروهم آیات المقدرة: من سقف فوقهم مرفوع، و مهاد تحتهم موضوع، و معایش تحییهم، و اءجال تفنیهم
فرستادگان خود را در میان مدرم برانگیخت و پیامبرانش را پیاپى به سوى ایشان فرستاد تا از آنان بخواهند پیمان الهى را كه در فطرتشان است به جاى آوردند... و نشانه هاى قدرت خدا را به ایشان نشان دهند: از آسمانى كه بر فراز سرشان برافراشته شده است تا زمینى كه زیر پاهایشان نهاده شده و نعمت هایى كه زنده نگاهشان مى دارد و مرگ هایى كه نابودشان مى كند. (9)
242. فضیلت پیامبر صلى الله علیه و آله
سیرته القصد، و سنته الرشد، و كلامه الفصل، و حكمه العدل
راه و رسم پیامبر معتدل، سنت و روشش صحیح و پایدار، سخنانش جدا كننده حق از باطل و قضاوتش عادلانه بود. (10)
243. وصف پیامبر صلى الله علیه و آله
واعیا لوحیك، حافظا لعهدك، ماضیا على نفاذ اءمرك
پیامبر و حى تو را فهمید و پیمانت را حفظ كرد و در راه اجراى آن حركت كرد. (11)
244. بهترین راه و روش
اقتدوا بهدى نبیكم فانه افضل الهدى. و استنوا بسنته فانها اهدى السنن
به راه و رسم پیامبرتان اقتدا كنید كه بهترین راه و روش است و رفتارتان را به سنت و روش پیامبر تطبیق دهید كه هدایت كننده ترین روش هاست. (12)
245. علم پیامبر
قد علمتم اءن رسول الله صلى الله علیه و آله رجم الزانى المحصن، ثم صلى علیه، ثم ورثه اءهله؛ و قتل القاتل و ورث میراثه اءهله. و قطع السارق و جلد الزانى غیر المحسن، ثم قسم علیها من الفى ء، و نكحا المسلمات
شما خوب مى دانید كه پیامبر خدا صلى الله علیه و آله زناكارى را كه همسر داشت سنگبران كرد، سپس بر مرده اش نماز خواند و اموالش را میان ورثه اش تقسیم نمود و دست دزد را قطع كرد و زناكار بدون همسر را تازیانه زد، سپس از در آمد بیت المال سهم آنان را داد و هر دو خطا كار با زنان مسلمان ازدواج كردند. (13)
246. آشكار كننده حق
اءرسله و اءعلام الهدى دارسة، و مناهج الدین طامسة، فصدع بالحق؛ و نصح للخلق
خداوند او را در موقعى فرستاد كه نشانه هاى هدایت كهنه گشته و مسیرهاى روشن دین محو شده بود، او براى حق قیام و آن را براى مردم آشكار ساخت. (14)
247. سرمشق از پیامبر صلى الله علیه و آله و رفتار او
و لقفد كان فى رسول الله صلى الله علیه و آله كاف لك فى آلاسؤ ة. و دلیل لك على ذم الدنیا و عیبها، و كثرة مخازیها و مساویها، اذ قبضت عنه اءطرافها و وطئت لغیره اءكنافها، و فطم عن رضاعها، و زوى عن زخارفها... فتاءس بنبیك الاطیب الاطهر صلى الله علیه و آله فان فیه اءسؤ ةُ لمن تاءسى، و عزاءء لمن تعزى و اءحب العباد اءلى الله المتاسى بنبیه، و المقتص لاتر قضم الدنیا قضما، و لم یعرها طرفاء. اءهضم اهل الدنیا كشحا، و اءخمصهم من الدنیا بطنا. عرضت عیله الدنیا فاءبى اءن یقبلها، و علم اءن الله سبحانه اءبغض شیئا فابغضه، و حقر شیئا فحقره، و صغر شیئا فصغره و لو لم یكن فینا اءلا حبنا ما اءبغض الله و رسوله، و تعظیمنا ما صغر الله و رسوله، لكفى به شقاقاللله، و محادة عن اءمر الله. لقد كان - صلى الله علیه و اله و سلم - یاءكل على الارض، و یجلس جلسة العبد، و یخصف بیده نعله، و یرقع بیده ثوبه، و یركب الحمار العارى، و یردف خلفه، و یكون الستر على باب بیته فتكون فیه التصاویر فیقول: یا فلانة - لا حدى اءزواجه - غیبه عنى فاءنى اذا نظرت اءلیه ذكرت الدنیا و زخارفها فاءعرض عن الدنیا بقلبه، و اءمات ذكرها من نفسه، و اءحب اءن تغیب زینتها عن عینه، لكیلا یتخذ منها ریاشا، و لا یعتقدها قرارا، و لا یرجو فیها مقاما، فاخرجها من النفس و اءشخصها عن القلب، و غیبها عن البصر. و كذلك من اءبغض شیئا اءبغض اءن ینظر اءلیه، و اءن یذكر عنده، و لقد كان فى رسول الله صلى الله علیه و آله ما یدلك على مساویى الدنیا و عیوبها. اذ جاع فیها مع خاصته، و زویت عنه زخارفها مع خاصته، و زویت عنه زخارفها مع عظیم زلفته. فلینظر ناظر بعقله، اءكرم الله محمدا بذلك اءم اءهانه! فان قال: اءهانه، فقد كذب و الله العظیم - بالافك العظیم، و ان قال: اءكرمه فلیعلم اءن الله قد اءهان غیره حیث بسط الدنیا له، و زواها عن اءقرب الناس منه. فتاءسى متاءس بنیه، و اقتص اءثره، و ولج مولجه، و الا فلا یا من الهكة، فان الله جعل محمداصلى الله علیه و آله علما للساعه، و مبشراء بالجنة، و منذرا بالعقوبه. خرج من الدنیا خمیصا، و ورد الاخرة سلیما. لم یضع حجرا عى حجر، حتى مضى لسبیله، و اءجاب داعى ربه، فما اءعظم منه الله عندنا حین اءنعم علینا به سلفا نتبعه، و قائدا نطا عقبه!
سر مشق بودن پیامبر خدا صلى الله علیه و آله براى تو كافى است و راهنمایى است براى این كه به نكوهیدگى و ننگین بودن دنیا و فراوانى رسوایى ها و بدى هایش پى ببرى، چه آن كه دنیا از آن حضرت گرفته شد و براى دیگران فراهم گشت و از شیر مادر دنیا باز گرفته شد و از زیبایى ها و زخارف آن دور گشت... پس به پیامبر پاك و پاكیزه ات اقتدا كن؛ زیرا كه آن حضرت براى كسى كه بخواهد به كسى تاءسى جوید و از و پیروى كند. لقمه دنیا را با اطراف دندان مى خورد (به اندازه ضرورت از دنیا بر مى گرفت) و گوشه چشمى هم به دنیا نداشت. پهلوهایش از همه لاغرتر و شكمش از همه گرسنه تر بود. دنیا به او پیشنهاد شد، اما از پذیرفتن آن سرباز زد و دانست كه خداى سبحان چیزى (علاقه به دنیا) را دشمن دارد او هم آن را دشمن گرفت، چیزى را خرد مى شمارد او هم خرد مى شمارد. اگر در ما هیچ (عیبى) نبود جز همین كه آنچه را خدا و پیامبرش دشمن دارند دوست داشته باشیم و آنچه را خدا و پیامبرش خرد شمرده اند بزرگ و با ارزش ‍ شماریم، همین خود براى مخالفت ما با خدا و سرپیچى از فرمانش كافى بود.
رسول خدا صلى الله علیه و آله روى زمین غذا مى خورد و همچون بردگان مى نشست با دست خود كفشش را مى دوخت و جامه اش را وصله مى زد و بر الاغ برهنه سوار مى شد و پشت سر خود شخصى دیگرى را هم سوار مى كرد.
پرده اى با نقش و نگار بر در خانه اش آویخته دید، به همسرش گفت: اى زن! این پرده را از جلو چشم من بردار؛ زیرا هرگاه به آن مى نگرم به یاد دنیا و زرق و برق آن مى افتم. او از ته دل از دنیا روى برتافت و نام یاد آن را در جانش ‍ میراند و دوست داشت كه زیب و زیور دنیا از جلو چشمش دور باشد، تا از آن جامه زیبایى تهیه نكند و آن را در جاى آرامش ندارند و این ماندن همیشگى در آن نداشته باشد. پس دنیا را از جان خود بیرون راند و از دلش ‍ دور كرد و از چشمانش پنهان ساخت. آرى! این چنین كسى كه چیزى را دشمن بدارد از نگاه كردن به آن و از این كه یاد و نام آن در حضورش برده شود نفرت دارد. راه و رسم رسول خدا صلى الله علیه و آله تو را به بدى ها و عیب هاى دنیا رهنمون مى شود، چه، او و نزدیكانش در دنیا همیشه گرسنه بودند و با این كه مقام و منزلت عظیمى (نزد خداوند) داشت، زیب و زیورهاى دنیا از او دور نگه داشته شد، پس هر بیننده اى، با دیده خرد خود بنگرد و ببیند كه آیا خداوند با این كار محمد را تكریم كرده یا خوار و كوچكش نموده است؟اگر بگوید، او را خوار و بى مقدار كرده است، سوگند به خداى بزرگ كه دروغ و بهتان بزرگى زده است اگر بگوید: او را گرامى داشته است، پس بداند كه خداوند دیگران را خوار و حقیر كرده است؛ چرا كه دنیایى را كه از نزدیك ترین و مقرب ترین افراد خود گرفته براى آنان گسترده است. پس آن كه خواهان پیروى است به پیامبر خود تاءسى جوید و گام در جاى گام هاى او گذارد و هر جا كه او در آمده است درآید و گر نه از تباه شدن ایمن نباشد؛ زیرا خداوند محمد صلى الله علیه و آله را نشانه قیامت قرار داد و بشارت دهنده بهشت و بیم دهنده از كیفر و عقوبت. او با شكم گرسنه از دنیا رفت و با سلامت به آخرت قدم گذاشت. تا زمانى كه عمرش به سر آمد و دعوت پروردگارش را اجابت كرد، سنگى روى سنگ نگذاشت. چه منت بزرگى خداوند بر ما نهاده كه نعمت وجود آن حضرت را به ما ارزانى داشت كه پیشروى وى است كه ما از او پیروى مى كنیم و پیشوایى است كه گام در جایى گام او مى نهیم. (15)
248. عظمت پیامبر صلى الله علیه و آله
كان لى فیما مضى اءخ فى الله، و كان یعظمه فى عینى صغر الدنیا فى عینه، و كان لا یشكو و جعا الا عند برئه
گذشته برادرى در مسیر جاذبیت الهى داشتم، كوچكى دنیا در چشمش او را در چشم من بزرگ مى كرد و از هیچ دردى شكایت نمى كرد مگر زمانى كه از آن درد بهبود حاصل شده بود. (16)
249. پیام هاى پیامبر
اءرسله داعیا اءلى الحق و شاهدا على الخلق، فبلغ رسالات ربه غیر وان و لا مقصر، و جاهد فى الله اءعدآءه غیر واهن و لا معذر اءمام من اتقى، و بصر من اهتدى
و پیامبر صلى الله علیه و آله را فرستاد تا به حق فرا خواند و بر آفریدگان گواه باشد. او پیام هاى پروردگارش را رسان و در این راه نه سستى كرد و نه كوتاهى ورزید و در راه خدا با دشمنان او جنگید، بى آن كه ناتوانى به او راه یابد، یا آن كه عذر و بهانه آورد. او پیشواى پرهیزگاران و دیده ره یافتگان است. (17)
250. عامل جلوگیرى از عذاب خدا
كان فى الارض اءمانان من عذاب الله، و قد رفع احد هما، فدونكم الاخر فتمسكوابه: اءما الامان الذى رفع فهو رسول الله صلى الله علیه و آله و اءما الامان الباقى فالاستغفار. قال الله تعالى: (و ما كان الله لیعذبهم و اءنت فیهم و ما كان الله معذبهم و هم یستغفرون)
بر روى زمین دو عامل ایمن كنده از عذاب خدا وجود داشت كه یكى از آن دو از دست رفت. پس آن دیگرى را بگیرید و بدان چنگ زنید. اما آن ایمنى بخشى كه از دست رفت، رسول خدا صلى الله علیه و آله بود و آن كه باقى است، آمرزش خواهى است. خداى متعال مى فرماید: (اى محمد)! تا تو را در میان آنان هستى، خدا عذابشان نمى كند و تا زمانى كه آمرزش مى طلبند، خدا عذابشان نكند. (18)
دامه بخش سوم: نبوت
251. اراده و عزم نبوى
قائما باءمرك مستوفزا فى مرضاتك، غیر ناكل عن قدم، و لا واه فى عزم
پیامبر بر پا دارنده كار و فرمان توست و شتابنده در تحصیل رضایت تو، بى آنكه از پیشروى بترسد و عقب بنشیند و در عزم و اراده اش سستى نشان دهد. (19)
252. نشانه قیامت
جعل محمدا صلى الله علیه و آله علما للساعه
خدایى بزرگ حضرت محمد صلى الله علیه و آله را نشانه قیامت قرار داده است. (20)
253. واسطه از بین رفت گمراهى ها
اهل الارض یومئذ ملل متفرقه، و اءهواء منتشره، و طرائق متشتتة، بین مشبه لله بخلقه، اءو ملحد فى اسمه، اءو مشیر الى غیره، فهذا هم به من الضلالُة
در آن روزگاران كه خداوند ذوالجلال خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله را برانگیخت، مردم روى زمین مللى پراكنده و اقوامى با تمایلات متفرق در پیچاپیچ طرق درهم و برهم سرگردان و حیرت زده بودند، گروهى از آنان خدا را تشبیه به مخلوقاتش مى كردند و گروهى دیگر در اسماء مقدسش ‍ الحاد مى ورزیدند، جمع دیگرى با نام هاى الهى اشاره به موهومات و موجودات پست مى نمودند. خداوند سبحان آنان را به وسیله پیامبر اكرم از گمراهى نجات داد. (21)
254. حجت هاى خداوند
بعث الله رسله بما خصهم به من وحیه، و جعلهم حجة له على خلقه، لئلا تجب الحجُة لهم بترك الاعذار الیهم، فدعا هم بلسان الصدق الى سبیل الحق
خداوند، پیامبران خود را با آنچه از وحى خود به آنان اختصاص داده بود مبعوث گردانید و ایشان را بر مخلوقات خویش و دلیل خود قرار داد تا آن ها
(یعنى مخلوقات) نتوانند نبودن حجت را وسیله عذر آوردن خود (به آگاه نبودنشان از او امر و نواهى الهى) قرار دهند، آن گاه خداوند با زبانى راستگو (یعنى زبان پیامبران) ایشان را به راه حق دعوت كرد. (22)

پی نوشت:
1-خطبه 91.
2-خطبه 160.
3-خطبه 160
4-خطبه 2.
5-خطبه 108.
6-خطبه 160.
7-خطبه 89.
8-خطبه 198.
9-خطبه 1.
10-خطبه 94.
11-خطبه 72.
12-خطبه 110.
13-خطبه 127.
14-خطبه 195.
15-خطبه 160.
16-حكمت 289.
17-خطبه 116.
18-حكمت 88.
19-خطبه 72.
20-خطبه 160.
21-خطبه 144.
22-خطبه 144.
23-خطبه 161.
24-خطبه 94.
25-خطبه 160.
26-نامه 38.
27-خطبه 133.
28-خطبه 16.
29-خطبه 191.
30-خطبه 94.
31-خطبه 94.
32-خطبه 26.
33-خطبه 94.
34-خطبه 196.
35-خطبه 196.
36-خطبه 196.
37-خطبه 158.
38-خطبه 192.
39-خطبه 151.
40-خطبه 151.
41-خطبه 105.
42-خطبه 108.
43-خطبه 106.
44-خطبه 20.
45-خطبه 160.
46-خطبه 72.
47-نامه 53.
48-خطبه 95.
49-خطبه 161.
50-خطبه 213.
51-خطبه 192.
52-خطبه 192.
53-خطبه 214.
54-خطبه 94.
55-خطبه 192.
56-نامه 9.
57-خطبه 183
58-خطبه 222.
59-خطبه 1.
60-خطبه 166.
61-خطبه 192.
62-خطبه 83.
63-خطبه 192.
64-خطبه 109.
65-حكمت 96.
66-خطبه 192.
67-خطبه 72.
68-خطبه 160.
69-خطبه 1.

منبع : مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام/ نهج البلاغه موضوعی (عباس عزیزی) ناشر:صلاة ؛چاپ عترت ؛محل نشر:قم سال نشر: 1380
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.