آشنایی با مردی که ۵۰ سال از عمرش را صرف ساخت یک کلیسا کرده است
انسان هنوز نتوانسته از تمام قابلیتهای وجودی خود بهره ببرد، اما بیشک در راستای اهداف خود، کوشا و خستگیناپذیر است. ارادهی انسان بر هر چیزی که تعلق بگیرد، ناممکن را به ممکن بدل خواهد کرد. مردی که به سراغش میرویم ارادهای پولادین دارد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/07/25
"خوستو گالگو مارتینز" (Justo Gallego Martinez)، پیرمردی ۸۸ ساله است که علیرغم کهولت سن، دلی جوان و ذهنی باز دارد. او خالق کلیسایی زیبا و رویایی است که اکنون سالهاست در دست احداث است.
آقای مارتینز که مجرد است، در محل احداث این شاهکار هنری زندگی میکند. او بدون هیچ علم و آگاهی در مورد معماری و مهندسی، طراحی پلان، داشتن سرمایه گذار و یا حمایت رسمی از سوی کلیسا دست به کار شده و دنیای ذهنی خود را به واقعیت بدل کرده است. او اکنون ۵۰ سال است که تلاش میکند ساخت این کلیسا را به پایان برساند.
علیرغم تمامی کمبودها و محدودیتها، این کلیسا ظاهری دوست داشتنی و دلفریب دارد و آقای مارتینز هم تا اینجا از ثمرهی تلاشهای خود راضی و خشنود است.
این کلیسا در شهر کوچک "Mejorada del Campo" قرار گرفته است. اگرچه این سازه هنوز تکمیل نشده ولی تا همین جا نیز بنایی بزرگ و باشکوه است که گنبدی ۴۰ متری، برج، راهروی سرپوشیده و البته محوطهای محصور و زیبا دارد.
آقای مارتینز هیچ گونه تحصیلات آکادمیک در زمینهی معماری و مهندسی عمران نداشته است. ایدهی ساخت این سازه نیز مربوط به نقاشیهایی است که او از بناهای مذهبی قرون وسطی کشیده است. اما فکر ساخت یک کلیسای شخصی زمانی به ذهن او خطور کرد که او را از یک بنای تاریخی بیرون انداختند.
او در زمان جوانی شروع به احداث این بنا کرد، ولی به دلیل بیماری مدتی به ناچار کار را رها کرد. اما هنوز هم دوست دارد عمر خود را برای خدا و خدمت به او صرف کند.
او برای شروع کار سرمایهی کافی نداشت، به همین دلیل بخشی از اراضی خود را فروخته یا اجاره داد. سپس در باقیماندهی زمینهایش و با استفاده از هر آن چه پیدا میکرد، ساخت کلیسا را آغاز کرد.
او از بشکههای خالی گازوئیل برای ساخت پایهی ستونهای کلیسا استفاده کرده است. سیم، ضایعات آهن و حتی کارتونهای مقوایی قدیمی، بخشی دیگر از مصالح استفاده شده توسط این پیرمرد خوش ذوق هستند.
اکنون دهههاست که او در این اقامتگاه متفاوت زندگی میکند. هر روز صبح ساعت سه و نیم از خواب برخاسته و کل روز را مشغول به کار است.
درهای این کلیسا از صبح تا شب به روی بازدید کنندگان باز است. اگر چه آقای مارتینز از کسی هزینهی ورودی نمیگیرد، ولی جعبهای برای کمکهای مردمی در داخل کلیسا وجود دارد و البته بسیاری از بازدید کنندگان هم با روی باز و شادی از این فرصت استفاده کرده و به ساخت این بنا و به واقعیت بدل شدن رویای یک پیرمرد سختکوش کمک میکنند.
در نهایت این بنا شاید هنوز به اتمام نرسیده باشد، ولی از منظره و چشم اندازی زیبا و دوست داشتنی برخوردار است. اینجا و در ملک شخصیاش، آقای مارتینز عمر خود را صرف خدا و دستیابی به هدفش کرده است. رویایی که همچون هدفی مقدس، روح و جسم او را معطوف به خود کرده و به زندگیش معنا و مفهوم دیگری بخشیده است. او در اینجا هم معمار است، هم کشیش و هم اسقف.
در نهایت زندگی انسان بدون هدف، بیمعنا و مفهوم است. و باز هم باید به ارادهی محکم مردی آفرین گفت که دست خالی و از هیچ چیز، جهانی کوچک و متعلق به خود را پدید آورده است.
منبع:زومیت
آقای مارتینز که مجرد است، در محل احداث این شاهکار هنری زندگی میکند. او بدون هیچ علم و آگاهی در مورد معماری و مهندسی، طراحی پلان، داشتن سرمایه گذار و یا حمایت رسمی از سوی کلیسا دست به کار شده و دنیای ذهنی خود را به واقعیت بدل کرده است. او اکنون ۵۰ سال است که تلاش میکند ساخت این کلیسا را به پایان برساند.
علیرغم تمامی کمبودها و محدودیتها، این کلیسا ظاهری دوست داشتنی و دلفریب دارد و آقای مارتینز هم تا اینجا از ثمرهی تلاشهای خود راضی و خشنود است.
این کلیسا در شهر کوچک "Mejorada del Campo" قرار گرفته است. اگرچه این سازه هنوز تکمیل نشده ولی تا همین جا نیز بنایی بزرگ و باشکوه است که گنبدی ۴۰ متری، برج، راهروی سرپوشیده و البته محوطهای محصور و زیبا دارد.
آقای مارتینز هیچ گونه تحصیلات آکادمیک در زمینهی معماری و مهندسی عمران نداشته است. ایدهی ساخت این سازه نیز مربوط به نقاشیهایی است که او از بناهای مذهبی قرون وسطی کشیده است. اما فکر ساخت یک کلیسای شخصی زمانی به ذهن او خطور کرد که او را از یک بنای تاریخی بیرون انداختند.
او در زمان جوانی شروع به احداث این بنا کرد، ولی به دلیل بیماری مدتی به ناچار کار را رها کرد. اما هنوز هم دوست دارد عمر خود را برای خدا و خدمت به او صرف کند.
او برای شروع کار سرمایهی کافی نداشت، به همین دلیل بخشی از اراضی خود را فروخته یا اجاره داد. سپس در باقیماندهی زمینهایش و با استفاده از هر آن چه پیدا میکرد، ساخت کلیسا را آغاز کرد.
او از بشکههای خالی گازوئیل برای ساخت پایهی ستونهای کلیسا استفاده کرده است. سیم، ضایعات آهن و حتی کارتونهای مقوایی قدیمی، بخشی دیگر از مصالح استفاده شده توسط این پیرمرد خوش ذوق هستند.
اکنون دهههاست که او در این اقامتگاه متفاوت زندگی میکند. هر روز صبح ساعت سه و نیم از خواب برخاسته و کل روز را مشغول به کار است.
درهای این کلیسا از صبح تا شب به روی بازدید کنندگان باز است. اگر چه آقای مارتینز از کسی هزینهی ورودی نمیگیرد، ولی جعبهای برای کمکهای مردمی در داخل کلیسا وجود دارد و البته بسیاری از بازدید کنندگان هم با روی باز و شادی از این فرصت استفاده کرده و به ساخت این بنا و به واقعیت بدل شدن رویای یک پیرمرد سختکوش کمک میکنند.
در نهایت این بنا شاید هنوز به اتمام نرسیده باشد، ولی از منظره و چشم اندازی زیبا و دوست داشتنی برخوردار است. اینجا و در ملک شخصیاش، آقای مارتینز عمر خود را صرف خدا و دستیابی به هدفش کرده است. رویایی که همچون هدفی مقدس، روح و جسم او را معطوف به خود کرده و به زندگیش معنا و مفهوم دیگری بخشیده است. او در اینجا هم معمار است، هم کشیش و هم اسقف.
در نهایت زندگی انسان بدون هدف، بیمعنا و مفهوم است. و باز هم باید به ارادهی محکم مردی آفرین گفت که دست خالی و از هیچ چیز، جهانی کوچک و متعلق به خود را پدید آورده است.
منبع:زومیت