تبیان، دستیار زندگی

آیا "خانه‌ و خانواده" اهمیت‌ خـود‌ را از دسـت داده است؟

و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها‌ و جعل لکم مودة و رحمة:«قـرآن مجید» و از نشانه‌های درخشان او آنکه از خودتان‌ همسرانی بیافرید تا در‌ پناه‌ آنان آرام گیرید و دوستی و مـودت در میان شما قرار داد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
اهمیت خانه و خانواده

خانه ی خوب آن نیست که تشریفات صوری آن زیبا و جالب باشد و دارای تزیینات عالی و فرش های آن‌ از‌ عالی ترین و نفیس‌ ترین فرش ها باشد،بلکه سعادت واقـعی خـانواده در گرو طرز رفتار و معاشرتی است که میان زن و مرد خانه حکفرما می باشد...آنچه پایه سعادت خوشبختی خانه را تأمین می کند عبارت‌ از‌ علاقه و محبتی‌ است که در میان دو عضو اصلی خانه وجود دارد. هـر قـدر پیوندهای روحی و اخلاقی میان این‌ دو استوارتر باشد به همان اندازه خوشبختی و سعادت در آن خانه بیشتر‌ خواهد‌ بود‌،پس وقتی راجع به سعادت خانه سخن گفته می شود در درجـه اول بـاید نحوه و کیفیت روابط زن و مرد‌ و ‌‌مـیزان‌ تـوافق و همزیستی آن دو را در نظر گرفت.

از گـهواره تـا گور


آنچه جای تردید و شک نیست آن است که نیمی از عمر ما یا بیشتر در محیطی به نام «خانه‌» به سر می آید و فصل های گوناگون کودکی و جوانی و کهولت در خانه آغاز شده و در همان جا پایان می پذیرد.و بـالاخره فاصله میان گهواره و گور در این مکان سپری می شود.از همین جا ارتباط انسان و زندگی‌ خانوادگی‌ روشن شده و اثرات بارز محیط خانه را در افکار و عقاید می توان جستجو کرد.
زندگی خانوادگی یکی از مسائل بغرنج و مشکل اجـتماعی اسـت در ادوار گذشته حساسیت و اهمیت این مسئله علماء‌ و دانشمندان‌ اخلاق را واداشته که فصل های متعددی درباره نحوه روابط زن و مرد نوشته و هر یک این مساله اجتماعی را به نحوی جوابگوئی نموده‌ اند و برای اهمیت آن همین بس کـه فـلاسفه‌ قدیم‌ تدبیر منزل را با سیاست مدن هم دوش می دانستند.
امروزه با اینکه سطح معلومات بشری بالاتر رفته و میزان دانش و فرهنگ عمومی زیادتر شده ولی با توجه بارقام سرسام‌آوری که در‌ مراجع‌ قـضائی‌ و دادگـاه‌های عمومی وجود داشته و حکایت‌ از‌ اختلافات‌ و کشمکش های دامنه‌دار زن و مرد می نماید می توان پی برد که این مشکل اجتماعی علاوه بر آنکه در عصر کنونی حل نشده،بر‌ اشکال‌ و پیچیدگی‌ آن هم افزوده شده اسـت.
هـمانطوری کـه محیط‌ خانه‌ با شخصیت افراد انـسانی ارتـباط دارد هـمچنین با محیط اجتماعی نیز مربوط می باشد، و در حقیقت محیط اجتماعی از خانواده‌ها تشکیل‌ می گردد‌، اگر‌ وضع تعلیم و تربیت خانواده‌ها خوب نباشد اجتماعی کـه از چـنین‌ خـانواده هائی به وجود می آید سعادتمند نخواهد بود و به عبارت دیگر کـوچکترین فـکری که در محیط زندگی خانوادگی در مغز اطفال‌ داخل‌ می شود‌ بعدها ریشه و اساس عقاید اجتماعی آنها را تشکیل داده در تمام‌ امور‌ آنها مـؤثر مـی گردد.

آیـا خانه اهمیت خود را از دست داده؟

قابل توجه اینکه در اجتماع و محیط‌ زنـدگی‌«خانه‌»وضع تازه‌ای به خود گرفته که در گذشته اثری از آن دیده نمی شد‌ و آن‌ اینکه‌ «خانه» موقعیت حساس خود را از دست داده و دیـگر آن تـوجه و اهـمیت گذشته را‌ ندارد‌؛ خانه‌ در اجتماع کنونی به عنوان «خوابگاه» تلقی شده و زن و مرد در سـاعات خـاصه، بدان مکان‌ پناه‌ می برند و برای خواب و احیانا غذا از این محیط استفاده می نمایند و در غیر این‌ ساعات‌ زن و مـرد سـعادت و خوشبختی را در خارج از محیط خانه دانسته و دنبال آن می روند.
زن‌ و مرد‌ عصر حاضر آزادی فـراوانی دارنـد، مـعاشرت‌ های امروز چاشنی‌ هائی به نام رقص و مشروب و قمار پیدا‌ کرده‌. ساعات‌ آزادی زن و مرد دیگر در خانه سپری نـمی گردد بـلکه جـای آن را گردش های دسته‌ جمعی و تفریحات شبانه‌ و مجالس‌ رقص و سینما و تاتر گرفته است!.
و اگر کودکان خـردسالی داشـته باشند این نونهالان‌ معصوم‌ که‌ همانند گل های لطیف نیازمند نوازش بیشتری می باشند بـه جای ایـنکه در خـانه در دامن پر مهر‌ و محبت‌ مادر‌ نشسته به چهره پدر نگاه کنند با قیافه ی افسرده و غم‌ افزا در کنج خـانه‌ خـزیده‌ در مواقعی که نیازمند محبت های و عواطف سرشار پدر و مادر خود می باشند قیافه سرد و یا غـضب‌ آلود دایـه‌ و نـوکر‌ جانشین آن مهر و محبت می گردد،این صحنه خود شاهد و گواه زنده‌ای از‌ حق‌ کشی‌ و محرومیت هائی است که آزادی بـی‌ بند و بار عـصر کنونی‌ بوجود‌ آورده‌ است!
خانه در نظر این گروه از‌ مردان‌ و زنان حکم زنـدان تـاریک و مـخوفی دارد،اگر روزی در اثر بروز برخی از‌ حوادث‌ نتوانند به شب‌ نشینی‌ ها و تفریحات شبانه‌ خود‌ ادامه دهند‌ و مجبورا‌ در‌ مـحیط خـانه بـمانند گوئی در و دیوار‌ خانه‌ ایشان را در خود فشرده استخوان های بدنشان را می خواهد متلاشی کند...در‌ حـقیقت‌ ایـن چنین اشخاص بیچارگانی هستند که‌ دائما از خانه گریزان‌ بوده‌ و از خیابان به کافه و از کافه‌ به سینما‌ و از آنجا به قمارخانه مـی روند.
ایـنان همانند تشنگانی هستند که سرچشمه ی نشاط و شادی را‌ رها‌ کرده و از کانون خوشبختی و سـعادت‌ خـانه‌ فرار‌ می کنند. در نظر‌ این‌ گونه‌ اشخاص محیط خـانه غـم‌ انگیز‌ و مـلال‌ آور‌ است از مکررات خانه خسته می شوند ولی باید بـه چنین اشـخاصی گوشزد کرد که خانه‌ سرچشمه ی خوشبختی و محیط خانه یکسان و یکنواخت نیست‌، چهره‌ کـودکان شـاداب‌ و خندان‌ و قیافه‌ درخشان و محبت بـار هـمسر‌ و احساسات و عـواطف گـرمی کـه در کانون خانه وجود دارد در هیچ جائی از کـافه و سـینما‌ و مجالس‌ رقص و قمار نمی توان پیدا کرد. چـه بسیار روشن است‌ که‌ تـفریحات‌ شـبانه آزادی‌ های بی‌ بند و بار زن و مرد خواهی نخواهی‌ اختلاف‌ و مشاجراتی‌ به وجود‌ می آورد‌ که‌ صحنه بروز و ظـهور ایـن کشمکش‌ های زن و مرد در محیط خانه خـواهد بـود.پس مـعلوم می شود که مـحیط خـانه از هر غم و بلائی بـر کـنار است و این ساکنان‌ خانه هستند که با افعال خود محیط گرم خانه را به جهمنی سـوزان تـبدیل می نمایند!

خانه و خوشبختی

مطالعات صحیح هـمواره ایـن نتیجه را بـه ما مـی دهد کـه میزان شخصیت افراد انـسان از‌ نظر‌ جنبه‌های مادی نیست،زیرا شخصیت هائی که در جوامع انسانی گاه و بی گاه ظهور نموده و تاریخ بـشریت نـام و نشان این‌ گونه اشخاص را فراموش نکرده هـمه و هـمه در اثـر ایـن امـتیاز معنوی‌ بوده‌ اسـت. عـدالت، شجاعت، فداکاری و سایر فضائل و ملکات اخلاقی سبب معروفیت این افراد بوده است.
کشور خوب کشوری نـیست کـه داری جـمعیت فراوان و خانه‌ وسیع‌ باشد بلکه کشوری اسـت کـه‌ شـئون‌ اخـلاقی و تـعالیم تـربیتی در آن حکومت کند، هر ملتی اخلاقش کامل تر و درجه ایمانش به فضائل انسانیت بیشتر باشد چنین ملتی شایسته زندگی و حیات است، ملت‌ و مملکتی‌ که فاقد تسلیحاتی اخلاقی‌ باشد‌ با در دسـت داشتن منابع سرشار و وسعت خاک خواهی نخواهی روزی ورشکست خواهد شد.
خانه ی خوب آن نیست که تشریفات صوری آن زیبا و جالب باشد و دارای تزیینات عالی و فرش های آن‌ از‌ عالی ترین و نفیس‌ ترین فرش ها باشد،بلکه سعادت واقـعی خـانواده در گرو طرز رفتار و معاشرتی است که میان زن و مرد خانه حکفرما می باشد...آنچه پایه سعادت خوشبختی خانه را تأمین می کند عبارت‌ از‌ علاقه و محبتی‌ است که در میان دو عضو اصلی خانه وجود دارد. هـر قـدر پیوندهای روحی و اخلاقی میان این‌ دو استوارتر باشد به همان اندازه خوشبختی و سعادت در آن خانه بیشتر‌ خواهد‌ بود‌،پس وقتی راجع به سعادت خانه سخن گفته می شود در درجـه اول بـاید نحوه و کیفیت روابط زن و مرد‌ و ‌‌مـیزان‌ تـوافق و همزیستی آن دو را در نظر گرفت.
همین صمیمیت و یگانگی میان زن و مرد‌ است‌ که‌ محیط خانه را چنان گرم و لذت‌بخش می نماید که چنین محیطی با بهشت برین بـرابری مـی کند‌.البته در چنین کانون نـسیم خـوشبختی می وزد و لطف و شادی از در دیوار آن‌ خانه نمودار خواهد بود‌ گرچه‌ از نظر جنبه‌ های مادی چندان سر و صورتی نداشته باشد چه سعادت خانه در اثر ملکات اخلاقی و گذشت و فداکاری زن و مرد به وجود می آید نـه بـه وسیله تشریفات و تزیئنات صوری!
در کتب فقهی اسلام‌ با بهای متعددی راجع به مسکن و خانه اختصاص داده شده در این باب ها روایات متعددی از رسول اکرم(صلی الله و علیه وآله) و همچنین از پیشوایان دینی وارد شده و خانه‌ای که صحن آن وسعت داشته بـاشد یـکی‌ از‌ نشانه‌ های سـعادت مرد مسلمان تلقی شده است.
البته روشن است که اسلام از نظر تعیین سعادت مرد مسلمان فقط بـه صحن خانه و همسایه قناعت نکرده بلکه این روایات هم درصدد بیان‌ سـعادت‌ بـنای نـسبی مردم مسلمان از جهت خانه و نظائر آن می باشند، به عبارت دیگر دین اسلام اندک چیزی که ممکن است سبب نـاراحتی ‌ ‌مـسلمانی را فراهم آورد از نظر دور نداشته‌ باشد‌.
علاوه بر این چگونه می توان باور کرد که قـانون‌گزار اسـلام دربـاره چگونگی غذا خوردن و کیفیت خوابیدن و همچنین سایر امور معمولی و دعاوی دستوراتی بدهد ولی امر دشوار و مـشکلی مانند موضوع‌ زناشوئی‌ و ازدواج‌ و روابط زن و مرد را نادیده‌ گرفته‌ شده‌ اصولا در این‌باره‌ ها سخنی نـگفته باشد و فقط سعادت مـرد مـسلمان از نظر موضوعات کم‌ اهمیت زندگی زناشوئی از قبیل وسعت خانه و همسایگان‌ مطرح‌ شده‌ باشد؟!

کشور خوب کشوری نـیست کـه داری جـمعیت فراوان و خانه‌ وسیع‌ باشد بلکه کشوری اسـت کـه‌ شـئون‌ اخـلاقی و تـعالیم تـربیتی در آن حکومت کند، هر ملتی اخلاقش کامل تر و درجه ایمانش به فضائل انسانیت بیشتر باشد چنین ملتی شایسته زندگی و حیات است، ملت‌ و مملکتی‌ که فاقد تسلیحاتی اخلاقی‌ باشد‌ با در دسـت داشتن منابع سرشار و وسعت خاک خواهی نخواهی روزی ورشکست خواهد شد.


حال باید دید اسلام درباره روابط زناشوئی چگونه‌ سخن‌ گفته است به خواست خدا در مقالات بعد سخن از روابط زن و شوهر به میان آمـده و بطور کلی مسائل مربوط به‌ مسئله‌ زناشوئی‌ از نظر دین و اخلاق مورد بحث قرار خواهد گرفت تا‌ شاید به این وسیله پرده از روی دستورات اخلاق دینی که بسیاری از آنها در لابلای کتب دینی مستور‌ مانده‌ و کـمتر‌ تـوجهی به آن شده و اصولا اعمال بسیاری از مسلمانان با آن موافقت‌ و مطابقت‌ ندارد روشن گردد.
ضمنا کسانی که برای بهبود زندگی و تحصیل سعادت و خوشبختی خود و خانواده به کتاب ها و نوشته‌هائی‌ که‌ از‌ ممالک غرب وارد می شود تـوجه دارد و گـمشده و مقصود خود را فقط در‌ لابلای‌ سطور‌ آن کتابها می جویند بدانند که با در دست داشتن چنین تعالیم زنده و درخشانی که‌ به رایگان‌ در‌ دسترس ایشان قرار داد آیا شایسته است دست نیاز به سوی مردم دراز کـنند کـه‌ فاقد‌ چنین دستورات و روش های پر ارزشی هستند و از همه بدتر آنکه خودشان در آتش‌ اختلاف‌ و تشاجر‌ و هیجان‌های روحی و عصبی گرفتار می باشند!
منبع:
درسهایی از مکتب اسلام » تیر 1340، سال سوم - شماره 5

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.