تبیان، دستیار زندگی

چگونه بلاها در زندگی زیبا می‌شوند؟

بدون شک، کسی از سختی و مشکلات استقبال نمی کند؛ ولی ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زیبا دیدن بلا در سرزمین کرب و بلا

زیبا دیدن بلا در سرزمین کرب و بلا

برخی نا آگاهان گمان می کنند که چون حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) پسر پیامبر و حجت خداست، نباید آنگونه در کربلا به مصیبت و سختی دچار می شد. مشکل عمده این افراد، آن است که بلا و مصیبت را ناخوش دانسته و آن را عقوبتی از جانب خدا می دانند؛ در حالی که هر مصیبت و بلایی، عقوبت نیست و برعکس، ممکن است نشانه ای بر مومن بودن شخص باشد. چنانکه از امام کاظم (علیه السلام) نقل است که فرمود: «أَلْمُؤْمِنُ مِثْلُ كَفَّتَی الْمیزانِ كُلَّما زیدَ فی إِیمانِهِ زیدَ فی بَلائِهِ[1] مؤمن همانند دو كفّه ترازوست، هر گاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش افزوده گردد.»[1]

جایگاه مهم صبر در زندگی

هر مصیبت و بلایی، عقوبت نیست و برعکس، ممکن است نشانه ای بر مومن بودن شخص باشد. چنانکه از امام کاظم(علیه السلام) نقل است که فرمود: «أَلْمُؤْمِنُ مِثْلُ كَفَّتَی الْمیزانِ كُلَّما زیدَ فی إِیمانِهِ زیدَ فی بَلائِهِ[1] مؤمن همانند دو كفّه ترازوست، هر گاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش افزوده گردد.

کمتر عاقلی در نقش صبر در زندگی تردید دارد. حضرت علی(علیه السلام) در حدیثی در باره نقش صبر در کارها می فرمایند: «الصَّبْرُ فِی الْأُمُورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا فَارَقَ الرَّأْسُ وَ إِذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الْأُمُورَ فَسَدَتِ الْأُمُورُ[2] نقش صبر در كارها مانند نقش سر در بدن است؛ همچنان كه اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین مى رود، صبر نیز هرگاه همراه كارها نباشد، كارها تباه می گردند.»
شکی نیست که نقش صبر در کارها برای انسان مذهبی ــ که باید همت بیشتری در طاعت الهی و مقاومت در برابر گناهان داشته باشد ــ بیشتر است.
در روایات اسلامی نیز همین مضوع مورد توجه قرار گرفته و برای صبر، اقسامی ذکر شده است. از پیامبر اسلام روایت شده که فرمود: «اَلصَّبرُ ثَلاثَةٌ: صَبرٌ عِندَ المُصیبَةِ، وَ صَبرٌ عَلَى الطّاعَةِ و َصَبرٌ عَنِ المَعصیَةِ[3] صبر سه نوع است: صبر در هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر ترك گناه.»  سید و سالار شهیدان کسی بود که در کربلا، صبر در معصیت و صبر در طاعت الهی را در حد اعلا نشان داد.

هر که بام تقوایش بیش، برف بلایش بیشتر

از آنجا که سالار شهیدان فرزند پیامبر و انسان کامل است، و خودش نیز معصوم است و درجه ایمان او در حد اعلاست، درجه بلا و مصیبت او در حد اعلاست. در روایتی منقول از پیامبر اسلام می خوانیم: «بیشترین بلاها را در میان مردم، پیامبران داشتند، بعد دوستان آنها و بعد هر که به پیامبران شبیه تر باشد(اوصیاء و اولیاء)، به میزان شباهت به آنان، از بلای بیشتری بهره مند خواهد شد.» بنا بر این بلا و مصیبت سالار شهیدان در کربلا، از باب ایمان و معرفت ایشان به خدای بزرگ است.

نکته خیلی مهم:
باید بدانیم که سلار شهیدان گر چه معصوم و حجت خدا و عزیز خداست، اما به حکم اینکه ایشان نیز انسانی مثل دیگران است، طبق قاعده باید از طریق اسباب عادی، کارهای خود را پیش ببرد. چنانکه در کتاب لهوف از قول شیخ مفید آمده که بعد از حرکت سالار شهیدان به مکه، جنیان مومن به خدمت ایشان آمده و گفتند که اگر دستور دهی، تمام دشمنانت را نابود می کنیم و تو در وطن خویش بمان. حضرت فرمود: ما برای کشتن آنها از شما قادرتریم؛ ولی نظر ما این است که بر همه اتمام حجت شود.[5]
نکته مهم دیگر اینکه، بلاها و مصیبت های حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) حاصل عهدشکنی مردم کوفه و عدم اعتنا به سخنان ایشان در کربلاست، و این عهدشکنی و قساوت قلب، به هیچ وجه مورد رضای خدا نیست؛ ولی مشیت خدا در همه زمان ها، از جمله در حادثه کربلا، بر این قرار گرفته که مردم با اختیار خود، راه خود را انتخاب کند.

از پیامبر اسلام روایت شده که فرمود: «اَلصَّبرُ ثَلاثَةٌ: صَبرٌ عِندَ المُصیبَةِ، وَ صَبرٌ عَلَى الطّاعَةِ و َصَبرٌ عَنِ المَعصیَةِ: صبر سه نوع است: صبر در هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر ترك گناه.» سید و سالار شهیدان کسی بود که در کربلا، صبر در معصیت و صبر در طاعت الهی را در حد اعلا نشان داد.


 

مصیبت در راه خدا زیباست

بدون شک، کسی از سختی و مشکلات استقبال نمی کند؛ ولی انسان عاقل می داند که خیلی از مشکلات و مصایب زندگی، باعث شکوفا شدن استعدادهای او می شود. انسان با تقوا نیز می داند که چه بسا مصیبت های زندگی باعث شکوفا شدن استعدادهای معنوی او شود.
حضرت اباعبدالله(علیه السلام) ضمن استقبال نکردن از جنگ و خونریزی، از جمله در مواجهه با لشکر حر[6] و موارد دیگر، خواهان مصیبت های پیش رو نبود؛ اما حاضر هم نمی شد که سخن حق را بر زمین نهد، حتی اگر با مصیبت شهادت و مصایب دیگر روبرو می شد. از این رو هنگامی که خون علی اصغر را به آسمان پاشید، فرمود: «هوّن‏ علی‏ ما نزل بی أنه بعین الله[7] این مصیبت بر من آسان است؛ زیرا که خدا می بیند.» پیام این سخن سالار شهیدان برای ما این است که گر چه مصیبت و سختی ها، ناخوشایند است؛ اما اگر برای خاطر خدا باشد، آسان است. از همین رو زینب کبری(سلام الله علیها) در دربار ابن زیاد ملعون فرمود: «ما رأیت إلا جمیلا، هؤلاء قوم كتب الله علیهم القتل فبرزوا إلى مضاجعهم، و سیجمع الله بینك و بینهم فتحاج و تخاصم، فانظر لمن الفلح[8] بجز زیبایی چیزی ندیدم. آنان فرمان حق را با جان پذیرا شدند و در این راه به سوى شهادتگاه پرافتخار خود شتافتند و با شهادت و سرفرازى سر بر بستر شهادت نهادند و به زودى خدا تو و آنان را در دادگاهى گرد آورده و محاكمه خواهد کرد، آن گاه خواهید دید كه در  دادگاهى كه داورش خداست، پیروزى از آن كیست.»
آری،  جهاد در راه خدا و در مسیر خدا بودن زیباست. به شرطی که زاویه دید خود را قرآنی کنیم. «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى‏ الْحُسْنَیَیْن‏[توبه/52] بگو: آیا درباره ما جز یكى از دو نیكى [پیروزى یا شهادت‏] را انتظار مى‏ برید؟»

سخن آخر

بنا بر روایات اسلامی، مصیبت و سختی هر کسی، بسته به ظرفیت معنوی اوست. مصیبت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) در کربلا، از همین قسم است. سالار شهیدان در هنگام پاشیدن خون طفل شیرخوارش به آسمان، با آنکه مصیبت بزرگی بود، چون این مصیبت را در راه خدا می کشید، آن را آسان می دید.

پی نوشت ها:
1ــ مجموعه رسائل در شرح احادیثى از كافى، ج‏2 ، ص  234
2ــ الكافی( ط- الإسلامیة)، ج2، ص90
3ــ تسلیة العباد در ترجمه مسكن الفؤاد، ص 66
4ــ الكافی(ط ــ الاسلامیه)، ج‏2، ص: 252
5ــ لهوف، ترجمه بخشایشی، ص86 الی 88
6ــ در کربلا چه گذشت، ترجمه نفس المهموم، ترجمه کمره ای، ص171
7ــ اللهوف على قتلى الطفوف، ترجمه فهرى، ص171
8ــ در سوگ امیر آزادى ( ترجمه مثیر الأحزان )، ص 304

 
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.