تبیان، دستیار زندگی

شادکامی و رضایت از زندگی در مصاحبه با دکتر گلزاری

با شادی های پایدار راضی شویم!

کم‌تر کسی است که نام دکتر «محمود گلزاری» را که دکترای روان‌شناسی خود را از دانشگاه علامه طباطبائی گرفته است بشنود و او را نشناسد. از مسئولیت های مختلف ایشان در سازمان ها و مراکز علمی و آموزشی و مشاوره ای گرفته تا برنامه های مختلفی که در شبکه های متعدد تلویزیونی داشته اند و ... با هم بخش هایی از مصاحبه ی ایشان با موضوع شادکامی و رضایت از زندگی را می خوانیم:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
شادی، رضایت از زندگی، روانشناسی، مثبت گرا ،شادی گذرا ،فشار روانی، همسر ،خانواده، حرف هایی از جنس زندگی ،ماهنامه خانواده شاد
* ای کاش هایمان را کم کنیم!
... ما یک وضع موجود داریم و یک وضع مطلوب و ایده‌ال، یعنی یک وضعی که اکنون در آن به سر می‌بریم و یک وضعی که در آرزوها و ایده‌آل‌هایمان می خواهیم باشیم. حالا اگر فاصله ی آنچه که هستیم و داریم، با آنچه که دوست داریم و آرزو داریم و هدف ماست، خیلی زیاد باشد، حسرت می خوریم و دچار ده ها مشکل می شویم؛ ولی اگر اینها نزدیک به هم باشند یا با هم تطبیق کنند (که البته بهتر است به هم نزدیک باشد تا آدم، انگیزه ی پیشرفت داشته باشد)، به این می گوییم: رضایت از زندگی، پس معنای رضایت از زندگی، در یک کلام، این است که داشتنی ها و امکانات من، با آرزوهایم مطابق باشد. در واقع، هر چه ای کاش های یک نفر کم‌تر باشد، رضایت از زندگی اش بیش‌تر است...

* مومن همیشه راضی است
اگر ما چیزهایی داشته باشیم که نسبت به آنها شکر به‌جا بیاوریم و اگر از ما بپرسند که خداوند را درباره‌ی چه چیزهایی شکر می کنید، هر چه تعداد جواب‌ها بیشتر باشد، رضایت از زندگی مان بیش تر است. حالا این را بگذاریم کنار آن آیه ی قرآن که می فرماید: «اگر بخواهید نعمت های خداوند را بشمارید، نمی‌توانید.» (سوره ابراهیم/ آیه 34)
در واقع، بینش دینی، می خواهد به ما بگوید که باید بیندیشیم و ببینیم که تعداد و شمار آنچه که به عنوان نعمت و داشتنی داریم، یک فرد موحّد باید همیشه راضی باشد؛ چون که یک بخشی از آنچه که او از آن ناراضی است که اصلاً دست خودش نیست و باید این را به حساب حکمت خداوند بگذارد که مثلاً او را زن یا مرد آفریده و بخشی هم اگر مربوط به تلاش هایی است که به نظر می رسد انجام نداده یا پس از انجام دادن آنها موفق نشده است، نباید با وجود این همه نعمت، احساس نارضایتی و یأس کند؛ بلکه باید با امید بیش‌تر، تلاشش را زیادتر کند تا به نتیجه ی دلخواه برسد.

* راضی باش تا شاد باشی!
ما شادی را به آن مفهومی که در مباحث روان شناسی مثبت گرا مطرح می شود. دو نوع می دانیم، شادی‌های حسّی و گذرا و شادی‌های اصیل و پایدار، نزدیک‌تر است. همان طور که گفتم وقتی انسان از آنچه که دارد (از حیاتش بگیریم تا تمام آن نعمت هایی که نزدیکش هستند)، راضی باشد، معنایش این است که یک شادی اصیل و پایدار دارد. می شود گفت که اینها (شادی و رضایت از زندگی)، گاهی اوقات، نزدیک هم هستند و بعضی اوقات، نتیجه ی یکدیگرند. یعنی اگر به آنچه که داریم به عنوان نعمت نگاه کنیم، می بینیم که رضایت از زندگی هم می تواند باعث ایجاد شادی اصیل و پایدار شود. پس در یک جاهایی، اینها مثل هم هستند.
... امکانات بیرونی، هر چه می خواهد باشد. اگر ما برداشتمان، این گونه باشد که باید حسرت بخوریم که کم داریم، این، شادی نیست... اینکه حافظ  هم می گوید: درویشی و خرسندی، یعنی اینکه آدم می تواند در عین درویش، خرسند هم باشد.

با این حساب، در منابع روان‌شناسی، بین مفاهیم بهزیستی و سلامت و رفاه از یک طرف و نگاه و باور خوب نسبت به زندگی داشتن، از طرف دیگر، یک ارتباطات خیلی تنگاتنگ وجودی هست که روان‌شناسان بالینی، به آن، «همبودی» می گویند. این همان رضایت از زندگی با شادکامی است که نتیجه اش همان شادی اصیل و پایدار خواهد بود...

* انسان سعادتمند در روایات
... در احادیث پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه (علیهم السلام)، وقتی موضوع «سعادت» مطرح می شود، واقعاً خیلی بحث ها به جنبه های عینی و محسوس زندگی انسان، نزدیک تر است. عمدتاً مربوط به دنیا و همین رضایت و نیک بختی و شادکامی و عوامل محسوس دنیوی است. برای مثال، شما در روایات، ذیل عنوان سعادت می بینید که ائمه ی هدی (علیه السلام) می فرمایند که سعادت انسان، در داشتن مسکن یا وسیله ی سواری مناسب یا همسر و فرزند و دوست و شغل خوب است یا حتی این است که کسی شغلش در محل زندگی اش باشد یا اینکه پولی را که در می آورد، همان شب به خانه بیاورد و این طور نباشد که بگویند مثلاً شش ماه بعد به حسابش واریز می کنند. اینها ارتباطات مختلفی است که حتی هنوز روان‌شناسی مدرن هم به بعضی از آنها نرسیده است.

پس می بینید که روایات ما جنبه های وسیع تری از حیات انسان را که شامل معنویت و ارتباط با خدا (در سطوح مختلف) می شود هم در نظر دارد. برای مثال، در روایات، داشتن ایمان خوب، داشتن ارتباط خوب با خدا و ... هم جزو عوامل ایجاد سعادت معرفی شده اند.

* شادی های گذرا را هم دریاب!
شادی های زودگذرا یا ناپایدار یا حسّی هم به دو نوع مثبت و منفی تقسیم می شوند. ما شادی هایی را که به ظاهر (مثلاً با یک ماده‌ی مخدّر یا با یک برخورد کوتاه مدت)، شادی می آورند، اما پشت سرشان، پیامدهای ناگواری دارند، اصلا به عنوان شادی نمی شناسیم و آنها را منفی می دانیم. وقتی از شادی های زوگذر صحبت می کنی، منظورمان شادی هایی هستند که هیچ اثر منفی و مخرّبی ندارند. (از نظر روان شناسان غربی، مانند موسیقی گوش دادن و برخورد با طبیعت و خندیدن و راه رفتن و...) و می توانند انسان را یک مقداری سرحال و با نشاط کنند.

با این حساب، شادی های موقّت هم در ایجاد رضایت از زندگی، بسیار موثّرند؛ چون اگر کسی آن شادی‌های اصیل درونی را داشته باشد، ولی موقتاً به قول ما سر حال نباشد و به تعبیر روایات، کسل باشد و نشاط نداشته باشد، این آدم می تواند از طریق عواملی (مثل صحبت کردن با دوستان یا برخورد با طبیعت)، این شادی را در خودش ایجاد کند.

مثلاً اینکه امام صادق (علیه السلام) در روایتی منسوب به ایشان در کتاب «خصال» «شیخ صدوق، ده چیز را مثل: شنا کردن، راه رفتن، نگاه کردن به سبزه، خوردن، آشامیدن و مسائلی از این قبیل که جای خودش بحث مفصلی دارد، عامل نشاط می دانند. اینها در واقع، همان شادی های گذرا و ناپایداری هستند که می توانند باعث ایجاد نشاط شوند به شرطی که درون فرد، از نداشتن عوامل شادی آفرین پایدار، ناراحت و ناراضی نباشد؛ یعنی مشکل ازدواج، مشکل همسر، مشکل شغل و ... نداشته باشد.
چنین آدمی می تواند با استفاده از شادی های موقّت، در مواقع ضروری (مثل همان مواقع فشار روانی و هجوم کسالت و...) هم شاد باشد.
نکته ی ظریفی که در اینجا باید به آن اشاره کنم این است که اگر مسائل اساسی زندگی فرد که همان عوامل شادی های پایدارند. حل نشده باشند. پرداختن به این شادی های گذرا می تواند یک نوع قرار و یا یک نوع مکانیسم دفاعی باشد، هر چند که مثبتند و شخص را از ناراحتی دور می کنند.

منبع : ماهنامه خانواده شاد
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.