گول نخوریم؛ امام حسین علیهالسلام در زمین پر آب و جلگهای جنگید!
میدانید جنگی که در روز عاشورا رخ داد در نزدیکی رود فرات بوده و در هیچ کجای کره زمین نمیتوانید سرزمینی در کنار یک رود را بیابید که صحرا و بیابان بیآب و علف باشد، مگر رودی که از میان کوهستان میگذرد. همه در طول تحصیلمان خواندیم که در کنار رودها جلگه و زمینهای حاصلخیز به وجود میآید. واقعیت این است که اطراف فرات را نیز مانند سایر رودها، جلگهها و زمینهای حاصل خیز تشکیل میدهد و کربلا نیز سرزمینی سرسبز است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1396/07/23
متن شبهه:
از آن گذشته در چنین مناطقی به دلیل نزدیکی به رودخانه بستر زیرین زمین را سفرههای پهناور آبی تشکیل میدهد و دسترسی به آب آسانتر از آن چیزی است که به ذهن میرسد. تنها با کندن 4 یا 5 متر از زمین میتوان به آب رسید. در منطقه اهواز یکی از مشکلات ساخت و ساز همین سفرههای زیرزمینی است که کاملاً زیر شهر را فرا گرفتهاند. حال، آیا 72 نفر نتوانستند یک گودال 4 متری حفر کنند؟!!
کربلا در نزدیکی رود فرات نیست بلکه به طور مستقیم حدود پانزده کیلومتر با هم فاصله دارند، بله نهر کوچکی از فرات منشعب است که از نزدیکیهای آن جا میگذرد و به آن نهر علقمه میگویند و چون این نهر از رود فرات جدا میشود گاهی مجازاً به آن فرات هم گفته میشود.
بله در کنار نهر علقمه اندکی درخت و گیاه روییده بود برای همین وقتی حضرت عباس (علیهالسلام) برای آوردن آب رفت در کنار علقمه وارد نخلستان شد و دشمنان پشت نخلها کمین کردند پس معلوم است اطراف رود سرسبز بوده و در کتاب محن الابرار و نفس المهموم و دیگر مقاتل آمده هر چه سیدالشهدا به حر اصرار کرد که کنار فرات خیمه بزنند نگذاشت و کاروان امام را در منطقه خشک و رملی پیاده نمود.
ابن_زیاد در نامهاش به حرّ مینویسد:"به مجردى که فرستاده من بر تو وارد شد و نامه مرا تسلیم کرد کار را برحسین (علیهالسلام) دشوار ساز و او را در سرزمینى فرودآور که آب و گیاهى در آن نباشد و متوجه باش به فرستاده خود دستور دادم، همواره با تو باشد و از تو دور نشود تا از نزدیک شاهد اعمال تو بوده و نحوه رفتار تو را در بازگشت به من اطلاع دهد. [الارشاد، شیخ مفید، ص432، تهران، اسلامیه، چاپ اول، 1380ش]
در کتاب "کربلا و حرم مطهر" آمده: یکی از علتهای اینکه کربلا را به این نام نامیدند آنست که: کربل به معنی غربل است و چون سرزمین کربلا خاک نرم و روانی داشت و مانند خاک غربال شده بود به این نام نامیده شد.
یاقوت حموی در ذیل واژه كربلا مینویسد: اما مبدأ اشتقاق این كلمه (كربلا) یا كربله به معنای سستی پاهاست، بدین جهت كه سرزمین كربلا شنزار و خاک نرم بوده.[معجم البلدان، ج4، ص445، بیروت، دار صادر، چاپ دوم 1995].
اما کسی هم نگفته هیچ گیاهی در آنجا نمیروییده.
در کتاب نفس المهموم آمده سید الشهدا شب عاشورا مشغول کندن خارهای اطراف خیمهها بود و اصحاب شب عاشورا اطراف خیمه ها را خندق کنده درون آن خار و گیاه ریختند و صبح عاشورا آتش زدند. لطفا بی تحقیق اشکال نکنید.
در ضمن در کتاب محن الابرار و نفس المهموم و نیز در کتاب "الفتوح" آمده که سید الشهدا دستور حفر چاه به اصحاب داد اما دیدبانهایی که از طرف عمر سعد مامور بودند خبر به او رساندند و عمر سعد شخصی را فرستاد که فریاد زد اگر چاه حفر کنید جنگ را شروع میکنیم و شما را با تیر خواهیم زد و این خبر را جاسوسان به عبیدالله هم رساندند و نامهای برای عمر سعد نوشت به این مضمون: "برای من خبر رسیده که حسین چاه میکند و آب بیرون میآورد و خودش و اصحابش از آن آب میآشامند پس ملاحظه نما هنگامی که نامه من به تو رسید ایشان را از چاه کندن هر قدر که توان داری منع کن و نگذار که چاه بکنند و آب بیرون بیاورند و کار را بر ایشان تنگ بگیر.[كتاب الفتوح، أبومحمد أحمد بن اعثم الكوفى، ج5،ص91، تحقیق على شیرى، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1411ق_1991م؛/ و ترجمه الفتوح، ص893، مترجم: محمد بن احمد مستوفى هروى، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372ش]
منبع:
کانال اندیشه تشیع
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید. از آن گذشته در چنین مناطقی به دلیل نزدیکی به رودخانه بستر زیرین زمین را سفرههای پهناور آبی تشکیل میدهد و دسترسی به آب آسانتر از آن چیزی است که به ذهن میرسد. تنها با کندن 4 یا 5 متر از زمین میتوان به آب رسید. در منطقه اهواز یکی از مشکلات ساخت و ساز همین سفرههای زیرزمینی است که کاملاً زیر شهر را فرا گرفتهاند. حال، آیا 72 نفر نتوانستند یک گودال 4 متری حفر کنند؟!!
پاسخ_شبهه :
اگر شبههکننده درست درس میخواند یا سیری در زمین میکرد باید میدانست در مناطقی که هوا گرم و خشک است هر کجا نهر آبی باشد فقط و فقط اطراف آن نهر گیاه میروید اما کمی از آن فاصله گرفته شود کاملا خشک است، که مانند چنین مناظری در ایران بسیار یافت میشود از باب مثال به بیابان اطراف قم رجوع کنید خواهید دید که تا چند متر اطراف رودها سرسبز است و باقی بیابان خشک و بی گیاه است و در عراق چنین مناطقی بسیار است و اتفاقا کربلا چنین منطقهای است یعنی در اطراف خود رود فرات سرسبز بوده اما کمی از رود فاصله گرفته میشد بیابان خشک بود.کربلا در نزدیکی رود فرات نیست بلکه به طور مستقیم حدود پانزده کیلومتر با هم فاصله دارند، بله نهر کوچکی از فرات منشعب است که از نزدیکیهای آن جا میگذرد و به آن نهر علقمه میگویند و چون این نهر از رود فرات جدا میشود گاهی مجازاً به آن فرات هم گفته میشود.
بله در کنار نهر علقمه اندکی درخت و گیاه روییده بود برای همین وقتی حضرت عباس (علیهالسلام) برای آوردن آب رفت در کنار علقمه وارد نخلستان شد و دشمنان پشت نخلها کمین کردند پس معلوم است اطراف رود سرسبز بوده و در کتاب محن الابرار و نفس المهموم و دیگر مقاتل آمده هر چه سیدالشهدا به حر اصرار کرد که کنار فرات خیمه بزنند نگذاشت و کاروان امام را در منطقه خشک و رملی پیاده نمود.
ابن_زیاد در نامهاش به حرّ مینویسد:"به مجردى که فرستاده من بر تو وارد شد و نامه مرا تسلیم کرد کار را برحسین (علیهالسلام) دشوار ساز و او را در سرزمینى فرودآور که آب و گیاهى در آن نباشد و متوجه باش به فرستاده خود دستور دادم، همواره با تو باشد و از تو دور نشود تا از نزدیک شاهد اعمال تو بوده و نحوه رفتار تو را در بازگشت به من اطلاع دهد. [الارشاد، شیخ مفید، ص432، تهران، اسلامیه، چاپ اول، 1380ش]
در کتاب "کربلا و حرم مطهر" آمده: یکی از علتهای اینکه کربلا را به این نام نامیدند آنست که: کربل به معنی غربل است و چون سرزمین کربلا خاک نرم و روانی داشت و مانند خاک غربال شده بود به این نام نامیده شد.
یاقوت حموی در ذیل واژه كربلا مینویسد: اما مبدأ اشتقاق این كلمه (كربلا) یا كربله به معنای سستی پاهاست، بدین جهت كه سرزمین كربلا شنزار و خاک نرم بوده.[معجم البلدان، ج4، ص445، بیروت، دار صادر، چاپ دوم 1995].
اما کسی هم نگفته هیچ گیاهی در آنجا نمیروییده.
در کتاب نفس المهموم آمده سید الشهدا شب عاشورا مشغول کندن خارهای اطراف خیمهها بود و اصحاب شب عاشورا اطراف خیمه ها را خندق کنده درون آن خار و گیاه ریختند و صبح عاشورا آتش زدند. لطفا بی تحقیق اشکال نکنید.
در ضمن در کتاب محن الابرار و نفس المهموم و نیز در کتاب "الفتوح" آمده که سید الشهدا دستور حفر چاه به اصحاب داد اما دیدبانهایی که از طرف عمر سعد مامور بودند خبر به او رساندند و عمر سعد شخصی را فرستاد که فریاد زد اگر چاه حفر کنید جنگ را شروع میکنیم و شما را با تیر خواهیم زد و این خبر را جاسوسان به عبیدالله هم رساندند و نامهای برای عمر سعد نوشت به این مضمون: "برای من خبر رسیده که حسین چاه میکند و آب بیرون میآورد و خودش و اصحابش از آن آب میآشامند پس ملاحظه نما هنگامی که نامه من به تو رسید ایشان را از چاه کندن هر قدر که توان داری منع کن و نگذار که چاه بکنند و آب بیرون بیاورند و کار را بر ایشان تنگ بگیر.[كتاب الفتوح، أبومحمد أحمد بن اعثم الكوفى، ج5،ص91، تحقیق على شیرى، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1411ق_1991م؛/ و ترجمه الفتوح، ص893، مترجم: محمد بن احمد مستوفى هروى، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372ش]
منبع:
کانال اندیشه تشیع