تبیان، دستیار زندگی
قى طود علم و تحقیق «استاد الكل فى الكل» علامه مولى مهدى یا محمدمهدى بن ابى‏ذر بن حاج محمد نراقى (قدس سره) یكى از نوابغ دهر و جامع كلیه فنون علوم، و در هر فن مرد یك فن، و دایرةالمعارفى ناطق، و كتابخانه بزرگى زنده و متحرك بو...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زندگینامه علامه مولى محمد مهدى نراقى

طود علم و تحقیق «استاد الكل فى الكل» علامه مولى مهدى یا محمدمهدى بن ابى‏ذر بن حاج محمد نراقى (قدس سره) یكى از نوابغ دهر و جامع كلیه فنون علوم، و در هر فن مرد یك فن، و دایرةالمعارفى ناطق، و كتابخانه بزرگى زنده و متحرك بود.
بى‏شك آن جناب در تبحر و تمهر به جمیع علوم عقلى و نقلى حتى در ادبیات و ریاضیات عالیه، در عداد طراز اول از اكابر علماى اسلام، و در اتصاف به فضایل اخلاقى و ملكات ملكوتى از نوادر روزگار است.
حضرتش صاحب تصانیف فائقه و تألیفات لائقه در علوم گوناگون است. در كاشان و اصفهان و عتبات عالیه عراق در نزد اعاظمى چون ملا اسماعیل خواجویى و ملامحمد جعفر بیدگلى و آقامحمد باقر وحید بهبهانى و دیگران كسب معارف كرده است و از كسانى است كه در ذكر فضایل تثنى الیهم الخناصر.
در آغاز چند كتاب از مصنفات آن جناب دیده‏ایم كه خود را مهدى بن ابى‏ذر نراقى نامیده است، ولى نجل جلیل او مرحوم مولى احمد نراقى صاحب «مستند الشیعه» او را به نام محمدمهدى خوانده است، چنانكه در اول «خزائن» گوید: «و بعد یقول المحتاج الى عفو ربه الباقى احمدبن محمد مهدى النراقى». هم چنین است در اول «عوائد» و «سیف الامة و معراج السعادة» و غیر آن. لكن در ابتداى «مستند الشیعه» چاپ سنگى كه همین یك چاپ شده است، چنین آمده است: «وبعد یقول المحتاج الى عفو ربه الباقى احمدبن محمدبن مهدى بن ابى‏ذر النراقى»، كه به یقین «ابن» دوم از اشتباه قلم ناسخ است.
دو عالم بزرگ ناشناخته
«علامه محقق ملامهدى نراقى» را «نراقى اول» و خلف صالحش «ملا احمد فاضل نراقى» را «نراقى ثانى
» گویند و از هر دو به «نراقیان» تعبیر مى‏شود، و مثل صاحب جواهر از مولى مهدى نراقى به فاضل نراقى تعبیر مى‏كند. قتى در محضر مبارك حضرت استاد علامه طباطبایى صاحب «تفسیر المیزان» تشرف داشتم و از نراقیان سخن به میان آمد، فرمودند: نراقیان هر دو از علماى بزرگ اسلام و ناشناخته‏اند.
ملا احمد نراقى در «مستند» از پدرش آراى فقهى بسیارى نقل مى‏نماید و بدان استناد مى‏جوید و اعتماد مى‏كند؛ مثلا در آخر قبله آن گوید: «لو اختلف المجتهدون فى القبلة فالمشهور عدم جواز ایتمام بعضهم بعضا مع توجه كل منهم الى ما اجتهده لاعتقاد كل بطلان صلوة الاخر، و قیل بالصحة و اختاره والدى(ره) فى مد و هو الاصح لمنع اعتقاد كل بطلان صلوة الاخر بل یعتقد صحتها له و ان اعتقد خطائه فى القبلة و هو غیر مؤثر فى البطلان لعمومات جواز الاقتداء بمن یصح صلوته.»
كلمه «مد» در عبارت «مستند» اشاره به كتاب «معتمد» نراقى اول است. عمده تحصیلات فاضل نراقى یعنى ملااحمد در نزد پدرش ملامهدى نراقى بوده است و برخى از تألیفات ملااحمد به مضمون: «الولد سر أبیه» به اقتضاى پدرش ملامهدى نراقى است. مثلا پدر در فقه «معتمد» مى‏نویسد و پسر «مستند». پدر «تجرید الاصول» در علم اصول مى‏نویسد وپسر شرحى مبسوط بر آن را در هفت مجلد مى‏نویسد. (1) پدر در علم اخلاق «جامع السعادات» به عربى مى‏نویسد و پسر «معراج السعادة» ترجمه آن را به فارسى با بعضى از زیادات. پدر دیوان اشعار به نام «طائر قدسى» دارد و پسر به نام «طاقدیس». پدر «مشكلات العلوم» مى‏نویسد و پسر «خزائن» و آن را تابع «مشكلات» قرار داده است به بیانى كه در اول «خزائن» ذكر كرده است. این دو كتاب (مشكلات و خزائن) هر یك چون «كشكول» علامه شیخ بهائى، سفینه‏اى حامل مثقلات از مطالب متنوعه و امتعه ممتعه در هر باب‏اند. «مشكلات» امتن از «خزائن» و «خزائن» املح از آن است.
این جانب حسن حسن‏زاده آملى «خزائن» را یك دوره تصحیح نموده است و بر آن مقدمه و تعلیقاتى نواشته است كه در سنه هزار و سیصد و هشتاد هجرى قمرى یعنى بیست و سه سال پیش از این در تهران به طبع رسیده، و در رساله مشكلات نیز تا حدى كار كرده و زحمت كشیده است. امید است كه آن نیز با تصحیح كامل و تعلیقاتى در حل مشكلات مطبوع گردد.
نظریات صاحبان تراجم درباره علامه نراقى


كلمات بعضى از صاحبان تراجم و تذكره‏ها را به اجمال و اختصار در معرفى آن جناب نقل مى‏نمائیم :
صاحب روضات فرماید: (2)
«العالم البارع والفاضل الجامع قدوة خیل اهل العلم بفهمه الاشراقى مولانا مهدى بن ابى‏ذر الكاشانى النراقى از اركان علماى متأخرین ما و از اعیان فضلاى متبحرین ما است. در اكثر فنون علم و كمال صاحب تصنیف است، در فقه و حكمت و اصول و اعداد و اشكال مسلم بوده است .»
آن گاه كتابهایى از مصنفات وى را برشمرد و بعد از آن گفت:
«ولد اجل افضل امجد او، مولى احمد نراقى نبذى، از مراتب كمالاتش را در اجازه‏اى كه به بعضى از اعاظم معاصرینش نوشته است، اشارت نموده است و آن اجازه به خط مباركش در نزد ما موجود است كه سلسله مشایخ اجازه روایى خود را با القاب حاكى از مقامات علمى و عملى آنان نام برده است كه مشایخ اجازه روایى والد او نراقى اول نیز دانسته مى‏شود، به این صورت:
منها ما أخبرنى به قراءة و سماعا و اجازة والدى واستادى ومن الیه فى جمیع العلوم العقلیة و النقلیة استنادى كشاف قواعد الاسلام و حلال معاقد الأحكام، ترجمان الحكماء و المتألهین و لسان الفقهاء و المتكلمین الامام الهمام و البحر القمقام، الیم الزاخر و السحاب الماطر، الراقى فى نفائس الفنون الى أعلى المراقى مولانا محمدمهدى بن ابى‏ذر النراقى مولدا، والكاشانى مسكنا، و النجفى التجاء ومدفنا قدس الله سبحانه فسیح تربته و أسكنه بحبوحة جنته عن مشایخه الفضلاء النبلاء العظماء:
اولهم: العلامه، الثانى: مولانا محمدباقر البهبهانى، و ثانیهم: المحدث الفاضل والفقیه الكامل الشیخ یوسف بن احمدبن ابراهیم البحرانى، و ثالثهم: النحرر المحقق و الفقیه الجامع المدقق محمدبن محمدزمان الكاشانى و رابعهم: الفقیه الورع الاوحدى الشیخ محمدمهدى بن الشیخ بهاءالدین الفتونى العاملى و خامسهم: اعجوبة الزمان العالم الربانى مولانا محمد اسماعیل بن محمدحسین المازندرانى وسادسهم: العالم المؤید جامع المعقول و المنقول مولانا محمدمهدى الهرندى.»
بعد از آن، صاحب «روضات» گوید كه: مراد از محمد اسماعیل مازندرانى، مولینا اسماعیل خواجویى است. و دیگر این گفته است از كسانى كه در بعضى از مراتب معقول در محضر مولى مهدى نراقى قرائت كرده‏اند صاحب مطالع الانوار و تحفة الابرار و دیگر صاحب اشارات و منهاج است.
مرحوم محمد معصوم شیرازى در «طرائق الحقائق» فرماید:
(العلامة النراقى مولانا محمدمهدى طاب ثراه از افاضل حكماى مجتهدین متأخرین است، احوالات آن جناب و كتب مصنفه حضرتش در رجال علما مشروح است.»
مرحوم حاج زین العابدین شیروانى در «بستان السیاحه» گوید:
«نراق بر وزن عراق قریه‏اى است قصبه مانند و محلى است خاطر پسند از توابع كاشان در دامن كوه اتفاق افتاده، سه طرفش فى الجمله گرفته و سمت مغربش به غایت گشاده است و مردمش شیعى مذهب و مولانا مهدى صاحب تصانیف مفیده از آنجا بوده است.» مرحوم ملا حبیب الله كاشانى در «لباب الالقاب فى القاب الاطیاب» فرماید: «عارج به اعلى المراقى حاج ملامهدى بن ابى‏ذر بن حاج محمد نراقى، عالمى عیلوم و محققى مدقق و استاد الكل فى الكل و جامع جمیع علوم عقلیه و ماهر حاذق در علوم شرعیه بود.»
كاشف اسرار دقایقى بود كه قبل از وى بر آنها اطلاع حاصل نكرده‏اند، و مبین قواعد حقایقى بود كه جز وى، آنها را پیش نیاورده‏اند. اگر كسى او را بحرالعلوم حقیقى بگوید، مجاز نگفته است بلكه به حقیقت سخن گفته است. و اگر قائلى وى را علامه خواند استحقاق ملامت ندارد. بعضى از افاضل، وى را خاتم الحكما و المجتهدین لقب داده‏اند و این لقبى است كه در جاى خود قرار گرفته است.
استادان علامه نراقى در ریاضیات و حكمت سى سال در اصفهان در محضر ملااسماعیل خواجویى تلمذ كرده است و در شرعیات، مدتى مدید در نزد وحید بهبهانى.
حكایات مشقات آن جناب در تحصیل و تحمل فقر و فاقه و صبر بر حوادث و نوائب روزگار و ریاضتها و عبادات او مشهور است.
به خط فرزند وى مولى احمد نراقى خوانده‏ام كه: «عمده تحصیل پدرش ملا محمد مهدى نراقى در اصفهان در نزد مشایخ بزرگ ملااسماعیل خواجویى و حاج شیخ محمد و مولانا مهدى هرندى و میرزا نصر بوده است و قسمتى از حدیث را در نزد شیخ اجل شیخ یوسف صاحب حدائق قرائت كرده است، و صاحب حدائق و آقا محمدباقر بهبهانى از مشایخ اجازه و قرائت او هستند».
و سپس مصنفات وى را به خط فرزند یاد شده‏اش فاضل نراقى نام برده و بعد از آن گفته است :
«وفات او در سنه هزار و دویست و نه هجرى بوده است و به خط فرزندش فاضل نراقى دیده‏ام كه فرمود كه عمر شریف آن جناب تقریبا شصت سال بوده است و تربت او در نجف اشرف است».
مرحوم مدرس تبریزى در ریحانه فرماید:
«حاج ملا مهدى یا محمد مهدى بن ابى‏ذر نراقى الولادة، كاشانى المسكن، نجفى المدفن، از فحول فقهاى امامیه و متبحرین علماى اثنا عشریه مى‏باشد كه فقیه، اصولى، حكیم، متكلم، اعدادى، اخلاقى، جامع علوم عقلیه و نقلیه بوده، و در كلمات بعضى از اجله به خاتم المجتهدین و لسان الفقها و المتكلمین و ترجمان الحكما و المتألهین و نظایر اینها موصوف است. در حساب و هندسه و ریاضى و هیئت و علوم ادبیه، خصوصا معانى و بیان ید طولانى داشت. سى سال به ملااسماعیل خواجویى تلمذ نمود. بعد از فارغ التحصیلى به ایران مراجعت و در كاشان توقف نمود و به بركت وجود شریفش آن شهر دارالعلم و دارالتحصیل و مجمع علما شد و جمعى از اعلام آنجا ظهور یافتند.»
فاضل نراقى ملا احمد در خزائن (3) فرماید: «با والد ماجد علامه طود علم و تحقیق (رحمة الله علیه) در سنه هزار و دویست و پنجاه از هجرت نبویه به زیارت عتبات عالیات تشرف یافتم و چون از مشهدین مشرف نجف و كربلا برگشتیم، در مقابر قریش چند روزى مكث كرده‏ایم، قاضى بغداد دو لغز كه از نتایج طبع او بود براى والدم فرستاد و حل آن دو را از او طلب كرد آن گاه، هر دو لغز و جواب والدش را نقل كرده است».
ملامهدى نراقى ثانى تبصره: جناب علامه مولى مهدى نراقى را فرزندى همنام او است كه آن جناب نیز از اعاظم علماى امامیه بوده است، صاحب «لباب» یاد شده گوید: (حاج ملامهدى بن حاج ملامهدى بن ابى‏ذر نراقى برادر فاضل نراقى (ملا احمد) به اسم پدرش نامیده شد زیرا كه بعد از وفاتش در سنه 1209 ه ق متولد شده است. آن جناب عیلوم مفضال و فقیه نبیه و مجتهد جواد بذال، جامع شرایط فتوا و اجتهاد، حاوى مراتب حسن اخلاق و سداد بود. اگر از علم اصول نام برده شود او اصل اصیل است، و اگر علم فقه ذكر شود او فقیه جلیل است. او را مصنفاتى است از آن جمله: «تنقیح الاصول» در دو مجلد، و «شرح ارشاد» علامه حلى به نام «مقاصد علیه»
در سنه 1268 ه ق فوت كرده، و جنازه او از كاشان به قم انتقال داده شد و مقبره كنار بقعه ابن بابویه معروف به نام او است. وى از برادرش فاضل نراقى و از وحید بهبهانى و از شیخ جعفر صاحب كشف الغطا و از سیدجواد عاملى اجازه داشته است و صورت قسمتى از اجازه سیدجواد عاملى چنین است:
«وكان ممن جد فى الطلب و بذل الجهد فى هذا المطلب و فاز بسعادتى العلم و العمل و حاز منهما الخط الأوفر العالم الفاضل والفقیه الدقیق الكامل ذوالفطنة الوقادة و الفریحة النقادة، صاحب الصفات القدسیة و الاخلاق الملكوتیة جناب الأجل الاكرم الملا مهدى المكرم ابن اعلم العلماء وافضل الفضلاء وحید زمانه و فرید اوانه الملا مهدى النراقى وفقه الله للعروج الى معارج العلماء و الوصول الى اقصى مدارج العرفاء...»
و هم چنین صاحب لباب مذكور، جمعى از اولاد و احفاد علامه محقق نراقى را نام برده كه همه از اكابر دین و فائز به منقبتین علم و عمل و از مراجع بزرگ بوده‏اند. در حاشیه روضات آمده است كه وفات علامه محقق مولى مهدى نراقى اول، در شب هشتم شعبان هزار و دویست و نه هجرى قمرى بوده است (رضوان الله تعالى علیه).
مصنفات گرانقدر علامه نراقى در حقیقت، معرف هركس، آثار و آیات وجودى او است كه هر اثر معرف دارایى مؤثر وى است. جناب مولى مهدى نراقى اول را باید از تراث علمى او دانست. متأسفانه این عالم بزرگ اسلامى به مشكلات العلوم و جامع السعادات شناخته شده، با اینكه همه مصنفاتش گرانقدر و ارزشمند و حاكى از عظمت و مجد تحقیقات علمى و فكرى او به شمار مى‏آید. برخى از آنها به طبع رسیده است و امید مى‏رود كه به همت والاى دانشمندان دانشپرور، آثار قلمى دیگر آن جناب نیز در معرض استفاده اهل علم قرار گیرند.