کتاب توتو چان؛ دخترکی آن سوی پنجره
تتسوکو کورویاناگی که در کودکی توتو چان صدا می شد، خاطرات خود از اولین تجربه دانش آموزی در مدرسه ای رویایی را نقل می کند. در روزهای تلخ جنگ جهانی که ژاپن زیر بمباران های مکرر، شهروندان بسیاری را از دست می داد، در کلاس های منحصر به فرد مدرسه، توتو چان و سایر بچه ها بازی کنان و آواز خوان مورد عشق و محبت بی بدیل مدیر و معلمان خود قرار می گرفتند. جایی زیر آتش های سر به آسمان کشیده، صدای خنده های کودکانی به گوش می رسید که آسوده خاطر، غرق رویاهای خویش بودند.
نویسنده: زهرا کرمی
همه ما از دوران مدرسه خود خاطرات بسیاری داریم. هر سال با آمدن فصل پاییز و شروع مجدد سال تحصیلی دچار نوستالژی آن روزهای خود می شویم. دوره ابتدایی بخصوص سال اول از خیلی جهات از سایر سالها متمایز تر است. همه چیز برای بار اول تازگی بسیاری دارد. کودکان پر جنب و جوش که تا دیروز آزادانه ورجه وورجه می کردند حالا باید هر روز سر ساعت مشخصی به مدرسه بروند و آداب و رسوم شاگردی را بیاموزند.
کتاب "توتو چان؛ دخترکی آن سوی پنجره" شرح تجربیات سال اول ابتدایی نویسنده آن خانم "تتسوکو کورویاناگی" است. توتو چان دخترکی کنجکاو و سرزنده است که سخت با قوانین کلاس کنار می آید. او که مرتب از صندلی خود بلند شده و از پنجره کلاس با پرنده ها حرف می زند، عاقبت معلم خود را عصبی کرده و از مدرسه خود اخراج می شود.
توتو چان بی خبر از علت جابجایی مدرسه خود، اکنون شاگرد مدرسه جالبی است: مدرسه ای که کلاس های آن در واگن های قطار در میان گل و گیاه تشکیل می شود؛ "مدرسه توموئه" با مدیریت آقای کوبایاشی تحول بزرگی در زندگی توتوچان ایجاد می کند. آقای کوبایاشی که اعتقاد داشت همه کودکان ذاتاً با طبیعت و سرشت خوبی به دنیا می آیند، شیوه های آموزشی متفاوتی در مدرسه خود داشت که شرح آن در کتاب می رود.
آقای کوبایاشی "طبیعی بودن" را ارزشمند می دانست و می خواست کاری کند که شخصیت کودکان تا حد ممکن طبیعی رشد و تحول یابد. او طبیعت را نیز دوست داشت. او شاگردان را برای گردش و قدم زدن می برد و می گفت: "بیایید در طبیعت دنبال هماهنگی بگردیم." او شاگردان را کنار درخت بزرگی می برد و به آن ها نشان می داد که چگونه برگ ها و شاخه ها در مقابل نسیم می لرزند.
کتاب شامل برش هایی از خاطرات آن روزهای نویسنده در مدرسه و تحت آموزش پر محبت آقای کوبایاشی است. مدرسه توموئه در جریان بمباران های آمریکا در سال 1945 در توکیو، طعمه حریق شد و از بین رفت.
در ادامه بخشی از کتاب را می خوانیم:
حالا دیگر وقت "چیزی از اقیانوس و چیزی از تپه ها"، یعنی وقت ناهار شده بود. این همان چیزی بود که توتو چان مشتاقانه انتظارش را می کشید. این عبارت را مدیر مدرسه برای توصیف غذای متعادل پدید آورده بود. و منظور او نوعی از غذا بود که انتظار داشت دانش آموزان علاوه بر برنج، همراه بیاورند. این مدیر به جای صدور توصیه هایی متل: "به کودکانتان یاد بدهید هر چیزی را بخورند"، و یا "لطفاً توجه کنید که آن ها غذای مقوی و کاملی همراه بیاورند"؛ به پدر و مادرها گفته بود که در ظرف غذای بچه ها "چیزی از اقیانوس و چیزی از تپه ها" بریزند.
"چیزی از اقیانوس" به معنی غذاهای دریایی بود. چیزهایی مثل: ماهی و تسوکودا-نی (از گروه میگوها که در سُس و ساکی شیرین جوشانده می شود)، و "چیزی از تپه ها" معنی غذاهای به دست آمده از زمین را می داد، مثل: سبزیجات، گوشت گاو و جوجه.
برخی اوقات، مادرها خیلی گرفتار بودند و بچه ها یا فقط غذای زمینی و یا صرفاً غذای دریایی می آوردند؛ اما اهمیتی نداشت. همانطور که آقای مدیر غذاها را به نوبت بررسی می کرد، همسرش که روپوش سفید اشپزی پوشیده بود و در هر دست ظرفی داشت، به دنبال او می رفت. اگر آقای مدیر جلوی دانش آموزی می ایستاد و می گفت: "اقیانوس"، همسرش ملاقه ای چیکووا (نوعی غذا از ماهی پخته شده) از ظرف اقیانوس به ظرف غذای دانش آموز اضافه می کرد؛ و اگر آقای مدیر می گفت: "تپه"، ملاقه ای سیب زمینی پخته شده با سس نصیب دانش آموز می شد.
توتو چان قبلاً کمی درباره ناهار خوردن در مدرسه نگرانی داشت، اما اینک همه چیز را جالب می یافت. این که می فهمید هر غذایی یا محصول اقیانوس است یا در تپه ها به عمل آمده، برایش بسیار سرگرم کننده بود. وقتی غذایش را شروع کرد، موضوع دیگری هم سبب خشنودیاش شد. متوجه شد غذایی که مادرش پخته تا چه حد لذیذ است.
چاپ و انتشار کتاب "توتو چان" محبوبیت بسیاری در ژاپن و سراسر جهان به همراه داشت. نویسنده، نامه هایی از گروه های متفاوتی از مردم، از کودک پنج ساله تا پیرهای صد و سه ساله دریافت می کرد که توتو چان را خوانده بودند و مدرسه ای چون توموئه را آرزو می کردند؛ خصوصاً آنکه در زمان انتشار کتاب، وضعیت آموزش و پرورش در ژاپن، به نقطه ای بحرانی رسیده و همه فکر می کردند باید برای آن کاری صورت دهند. به قول نویسنده هدف کتاب آن بود که افرادی مانند معلمان مدارس و مادران جوان، آقای کوبایاشی را بشناسند و به خودشان بگویند: "پس معلوم می شود، آدم از خود گذشته ای که بچه ها را واقعاً دوست بدارد، به آنها معتقد باشد و باورشان کند، وجود داشته است."
کتاب "توتو چان؛ دخترکی آن سوی پنجره" ترجمه خانم سیمین محسنی توسط نشر نی در 194 صفحه منتشر شده است.
منبع: تبیان
همه ما از دوران مدرسه خود خاطرات بسیاری داریم. هر سال با آمدن فصل پاییز و شروع مجدد سال تحصیلی دچار نوستالژی آن روزهای خود می شویم. دوره ابتدایی بخصوص سال اول از خیلی جهات از سایر سالها متمایز تر است. همه چیز برای بار اول تازگی بسیاری دارد. کودکان پر جنب و جوش که تا دیروز آزادانه ورجه وورجه می کردند حالا باید هر روز سر ساعت مشخصی به مدرسه بروند و آداب و رسوم شاگردی را بیاموزند.
کتاب "توتو چان؛ دخترکی آن سوی پنجره" شرح تجربیات سال اول ابتدایی نویسنده آن خانم "تتسوکو کورویاناگی" است. توتو چان دخترکی کنجکاو و سرزنده است که سخت با قوانین کلاس کنار می آید. او که مرتب از صندلی خود بلند شده و از پنجره کلاس با پرنده ها حرف می زند، عاقبت معلم خود را عصبی کرده و از مدرسه خود اخراج می شود.
توتو چان بی خبر از علت جابجایی مدرسه خود، اکنون شاگرد مدرسه جالبی است: مدرسه ای که کلاس های آن در واگن های قطار در میان گل و گیاه تشکیل می شود؛ "مدرسه توموئه" با مدیریت آقای کوبایاشی تحول بزرگی در زندگی توتوچان ایجاد می کند. آقای کوبایاشی که اعتقاد داشت همه کودکان ذاتاً با طبیعت و سرشت خوبی به دنیا می آیند، شیوه های آموزشی متفاوتی در مدرسه خود داشت که شرح آن در کتاب می رود.
آقای کوبایاشی "طبیعی بودن" را ارزشمند می دانست و می خواست کاری کند که شخصیت کودکان تا حد ممکن طبیعی رشد و تحول یابد. او طبیعت را نیز دوست داشت. او شاگردان را برای گردش و قدم زدن می برد و می گفت: "بیایید در طبیعت دنبال هماهنگی بگردیم." او شاگردان را کنار درخت بزرگی می برد و به آن ها نشان می داد که چگونه برگ ها و شاخه ها در مقابل نسیم می لرزند.
کتاب شامل برش هایی از خاطرات آن روزهای نویسنده در مدرسه و تحت آموزش پر محبت آقای کوبایاشی است. مدرسه توموئه در جریان بمباران های آمریکا در سال 1945 در توکیو، طعمه حریق شد و از بین رفت.
در ادامه بخشی از کتاب را می خوانیم:
حالا دیگر وقت "چیزی از اقیانوس و چیزی از تپه ها"، یعنی وقت ناهار شده بود. این همان چیزی بود که توتو چان مشتاقانه انتظارش را می کشید. این عبارت را مدیر مدرسه برای توصیف غذای متعادل پدید آورده بود. و منظور او نوعی از غذا بود که انتظار داشت دانش آموزان علاوه بر برنج، همراه بیاورند. این مدیر به جای صدور توصیه هایی متل: "به کودکانتان یاد بدهید هر چیزی را بخورند"، و یا "لطفاً توجه کنید که آن ها غذای مقوی و کاملی همراه بیاورند"؛ به پدر و مادرها گفته بود که در ظرف غذای بچه ها "چیزی از اقیانوس و چیزی از تپه ها" بریزند.
"چیزی از اقیانوس" به معنی غذاهای دریایی بود. چیزهایی مثل: ماهی و تسوکودا-نی (از گروه میگوها که در سُس و ساکی شیرین جوشانده می شود)، و "چیزی از تپه ها" معنی غذاهای به دست آمده از زمین را می داد، مثل: سبزیجات، گوشت گاو و جوجه.
آقای کوبایاشی "طبیعی بودن" را ارزشمند می دانست و می خواست کاری کند که شخصیت کودکان تا حد ممکن طبیعی رشد و تحول یابد. او طبیعت را نیز دوست داشت. او شاگردان را برای گردش و قدم زدن می برد و می گفت: "بیایید در طبیعت دنبال هماهنگی بگردیم."
برخی اوقات، مادرها خیلی گرفتار بودند و بچه ها یا فقط غذای زمینی و یا صرفاً غذای دریایی می آوردند؛ اما اهمیتی نداشت. همانطور که آقای مدیر غذاها را به نوبت بررسی می کرد، همسرش که روپوش سفید اشپزی پوشیده بود و در هر دست ظرفی داشت، به دنبال او می رفت. اگر آقای مدیر جلوی دانش آموزی می ایستاد و می گفت: "اقیانوس"، همسرش ملاقه ای چیکووا (نوعی غذا از ماهی پخته شده) از ظرف اقیانوس به ظرف غذای دانش آموز اضافه می کرد؛ و اگر آقای مدیر می گفت: "تپه"، ملاقه ای سیب زمینی پخته شده با سس نصیب دانش آموز می شد.
توتو چان قبلاً کمی درباره ناهار خوردن در مدرسه نگرانی داشت، اما اینک همه چیز را جالب می یافت. این که می فهمید هر غذایی یا محصول اقیانوس است یا در تپه ها به عمل آمده، برایش بسیار سرگرم کننده بود. وقتی غذایش را شروع کرد، موضوع دیگری هم سبب خشنودیاش شد. متوجه شد غذایی که مادرش پخته تا چه حد لذیذ است.
چاپ و انتشار کتاب "توتو چان" محبوبیت بسیاری در ژاپن و سراسر جهان به همراه داشت. نویسنده، نامه هایی از گروه های متفاوتی از مردم، از کودک پنج ساله تا پیرهای صد و سه ساله دریافت می کرد که توتو چان را خوانده بودند و مدرسه ای چون توموئه را آرزو می کردند؛ خصوصاً آنکه در زمان انتشار کتاب، وضعیت آموزش و پرورش در ژاپن، به نقطه ای بحرانی رسیده و همه فکر می کردند باید برای آن کاری صورت دهند. به قول نویسنده هدف کتاب آن بود که افرادی مانند معلمان مدارس و مادران جوان، آقای کوبایاشی را بشناسند و به خودشان بگویند: "پس معلوم می شود، آدم از خود گذشته ای که بچه ها را واقعاً دوست بدارد، به آنها معتقد باشد و باورشان کند، وجود داشته است."
کتاب "توتو چان؛ دخترکی آن سوی پنجره" ترجمه خانم سیمین محسنی توسط نشر نی در 194 صفحه منتشر شده است.
منبع: تبیان