تبیان، دستیار زندگی
شهید حجةالاسلام والمسلمین سید عباس موسوی قوچانی برخاسته از دیار خراسان وافشاگری مبارز ومجاهدی نستوه بود. از همان اوان کودکی شعله عشق به عترت رسول خداص در دل بی کینه اش زبانه می کشید واورا به حضور در عرصه پرشور حماسه ایثار ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهید حجةالاسلام والمسلمین سید عباس موسوی قوچانی
شهید حجةالاسلام والمسلمین سید عباس موسوی قوچانی

شهید حجةالاسلام والمسلمین سید عباس موسوی قوچانی برخاسته از دیار خراسان وافشاگری مبارز ومجاهدی نستوه بود. از همان اوان کودکی شعله عشق به عترت رسول خداص در دل بی کینه اش زبانه می کشید واورا به حضور در عرصه پرشور حماسه ایثار وشهادت فرا می خواند. فریاد حق طلبانه امام ره درسال 41عشق وعلاقه اورا برای پیوستن به حوزه علمیه دو چندان کرد واورا به پرگشایی در آسمان پربرکت حوزه های علمیه فراخواند.

پس از تحصیل دروس مقدمات در زادگاهش به مشهد مقدس رحل سفر بست وپس از چندی به نجف اشرف رفته ودر جوار بارگاه ملکوتی مولای متقیان حضرت علی ع به تحصیلاتش ادامه داد.

از همان ابتدای تحصیل به تبلیغ وارشاد نیز پرداخت وهمواره با نشر افکار وعقاید صحیح اسلامی روح تقوی وایمان را در جانها زنده می کرد وبا سخنان موثر خویش از چهره کریه حکومت وقت نقاب برمی داشت.

وی بااقتدا به مولایش حسین بن علی ع قدم در عرصه ای گذاشته بود که می دانست جان پیشکش مرام می شود وشهادت عاشقانه ترین زیستن. لذا بیشتر سالهای عمر پر برکتش در زندان یا تبعید وبا شکنجه سپری می شد. در مشهد همواره تحت مراقبت شدید ساواک بود ودر حصاری نامرئی به سر می برد اما سرزنده وشاد به سوی هدف به پیش می رفت و لحظه ای در نورافشانی درنگ نمی کرد. پخش اعلامیه های امام سخنرانیهای آتشین ونظام بخشی به جنبشهای مردمی و... آن هم با مراقبتهای شدید ساواک همگان را به حیرت وامی داشت

بارها به زندان افتاد وتن شریفش متحمل شکنجه های سخت گردید اما ذرهای از درخشش آفتاب معرفت وجودش کاسته نشد.

از همان ابتدای تحصیل به تبلیغ وارشاد نیز پرداخت وهمواره با نشر افکار وعقاید صحیح اسلامی روح تقوی وایمان را در جانها زنده می کرد وبا سخنان موثر خویش از چهره کریه حکومت وقت نقاب برمی داشت.

درسال53به رشت مسافرت کرد وباراهنمایی حضرت آیةالله خامنه ای وحجةالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی کتاب شیوه امامان معصوم ع رابانام مستعار سادات حسینی تالیف ومنتشر کرد. چندی بعد به جرم اقدام علیه امنیت کشور روانه زندان شد ودر همین زندان باافکار پلید ومنحرف گروه منافقین خلق آشنایی بیشتر پیداکرد ونفرتش از این سازمان گمراه دو چندان شد.

او باتنی مجروح وپیکری خسته از شکنجه های دردناک از یک سو پنجه در پنجه رژیم شاهنشاهی افکنده بود واز سوی دیگر نقاب از چهره منافقان می کشید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته مرکزی مشهد ودیگر مراکز به همکاری پرداخت وجانانه در برابر موجهای منحرف وگروهک های ضد انقلاب ایستاد.

باشروع جنگ تحمیلی بی درنگ به آموزش نظامی رفته ولباس رزم به تن کرد تا به سرزمینی قدم گذارد که به کبوتران حرم نزدیکتر است او این بار می خواست به آنهایی بپیوندد که سررابه زیر پای خود می گذارند

تا دستشان به خورشید رسد. بدن نحیفش را به میزبانی ترکشهای داغ وروحش را به طواف برگرد گنبد طلایی

جدش حسین بن علی ع افتخار بخشید ودر یکی از روزهای آغازین سال 61در عمایات فتح المبین مردانه هل من ناصر سید الشهدا ع را پاسخ داد.