تبیان، دستیار زندگی

علی(علیه‌السلام) الگوی خوبی‌ها

شـنـاخت مردان بزرگ و شخصیت های الهی و آشنا شدن با ویژگی ها و خـصـوصـیات روحی و اخلاقی آنان، زمینه تربیت و خودسازی را در ما فـراهـم مـی کـند و می توانیم در رسیدن به صفات متعالی و کمالات انسانی، آنان را الگوی خویش قرار دهیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 علی(علیه‌السلام) الگوی خوبی‌ها
در مـیان شخصیت های بزرگ جهان، علی(علیه السلام) از موقعیت فوق العاده ای بـرخـوردار بـود که توانست با بهره مندی از الطاف خاص خداوند و قـرار گـرفـتن در شرایط مناسب تربیتی، استعدادهای خود را شکوفا کـرده و در همه ابعاد به اوج قله کمالات انسانی برسد و مظهر همه خوبی ها شود که در حق او می توان گفت:
کـتـاب فـضل تو را آب بحر کافی نیست
که تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم
نگاهی کوتاه به زندگی سراسر افتخار امیرمومنان علی(علیه السلام) ما را به ایـن حـقیقت آشنا می سازد که فضایل و کمالات علی(علیه السلام) چون اقیانوس وسـیـع و عـمـیقی است که شناگران ماهر هم نمی توانند به عمق آن رسـیـده و گـوهـرهـای درخـشـان آن را بیرون بیاورند. شخصیت فوق الـعـاده حضرت علی(علیه السلام) باعث شده تا تمام دانشمندان و نوابغ بزرگ لب به ستایش او بگشایند. علامه محمدتقی جعفری(ره) می نویسد:
(در نـتـیجه تحقیقات و بررسی های همه جانبه ای که از آغاز ظهور اسـلام تاکنون درباره شخصیت امیرالمومنین علی بن ابی طالب(علیه السلام) چه بـه وسـیـلـه مـشـاهـده کـنندگان معاصر او و چه بعدها به وسیله مـتـفـکـران صـاحب نظر اسلامی و دیگر ملل صورت گرفته، این حقیقت پـذیـرفـته شده است که شخصیت علی(علیه السلام) چنان که در قلمرو مکتب های الـهـی (مـنـهای نبوت) در ردیف پیامبرانی مانند ابراهیم، موسی، عـیـسـی، محمد (صلوات الله علیهم) قرار دارد، هم چنان در قلمرو پـیـش تـازان کـاروان انـسانی که تکامل در انسانیت را هدف گیری نموده اند، در صف اول جای گرفته است.)1

علی کیست و راز عظمتش چیست؟


پدر علی(علیه السلام) ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد(س) است. زندگی ایشان از زمـان تولد با شگفتی های زیادی همراه بود. عموم عالمان شیعه و گـروهی از دانشمندان اهل سنت نوشته اند: علی(علیه السلام) در خانه کعبه زاده شد.2
ای بارگهت قبلگه اهل نیاز
وی روضه حضرت تو خلوتگه راز
در خانه کعبه زادی و زادگهت
شد قبله مسلمین به هنگام نماز3
ایـن خـانـه زاد مـعبود، روز به روز و مرحله به مرحله با شرایط خـاصـی روبرو می شد که تاییدات الهی و امدادهای غیبی زمینه رشد معنوی و تکامل انسانی را برایش فراهم می ساخت. در شش سالگی او، قـریـش دچـار تنگنای اقتصادی و مشکلات زندگی گردید. ابوطالب پدر امـام عـلـی(علیه السلام) نیز به علت عیال مندی در مضیقه قرار گرفت. رسول خـدا(ص) بـه عـمـوی خـود عباس پیش نهاد داد که بعضی از فرزندان ابـوطـالـب را نـگه داری کنند تا باری از دوش وی برداشته شود و خـود، عـلـی(علیه السلام) را بـرگزید و عباس، جعفر را. این کار سبب شد تا عـلـی(علیه السلام) تـحت تربیت مستقیم پیغمبر اکرم(ص) قرار گیرد و هر روز یـکـی از صـفات پسندیده او را بیاموزد. چنان که خود فرمود: ... او (پـیامبر) هر روز یکی از صفات پسندیده اش را بر من آشکار می کرد و مرا می فرمود که به او اقتدا کنم....4
در سـایـه پـرورش مـربـی والامقامی چون شخص پیامبر از او انسانی سـاخته شده بود که سرلوحه زندگیش، عشق و ایمان به خدا بود. لذا او نـخـسـتـین مردی بود که دعوت اسلام را لبیک گفته و به پیامبر ایـمان آورد. بهترین گواه این مطلب سخن خود حضرت است که فرمود:
روزگـاری جـز خـانـه ای کـه رسول خدا(ص) و خدیجه و من در آن می زیـسـتیم، اسلام در خانه دیگری نبود، نور وحی و رسالت را به چشم خـود مـی دیـدم و عـطر نبوت را استشمام می کردم. هنگامی که وحی نـازل مـی شـد مـن صدای ناله شیطان را می شنیدم، می پرسیدم: یا رسـول الـله! این صدای چیست؟ می فرمود: صدای شیطان است، از این کـه او را بپرستند نومید شده است؛ تو هم می شنوی هرچه را من می شنوم و می بینی آن چه را من می بینم، جز آن که تو پیامبر نیستی ولی تو وزیر منی و تو به راه خیر می روی.5
ایـمـان راسـخ عـلی(علیه السلام) که از او فداکاری بی نظیر ساخته بود، در صـحنه امتحان های بزرگ افتخاراتی نصیب وی کرد و او را از همگان مـمـتاز ساخت. هنوز در عنفوان جوانی بود که قضیه (لیله المبیت) برگ درخشانی بر کتاب زندگیش افزود. شبی که مشرکان قریش از در و دیـوار خـانـه پـیامبر(ص) بالا رفتند تا او را در بستر بکشند به نـاگـاه دیـدند کسی غیر از پیامبر(ص) در بستر خوابیده و او کسی جـز عـلی(علیه السلام) نبود که خود را برای رضای خدا و دفاع از پیامبر(ص) در مـعرض خطر جدی قرار داده بود و بدین جهت خدایش این جان بازی و فـداکـاری او را سـتـوده فـرمـود: و از مردم کسی است که برای خـشـنـودی خـدا جـان خـویـش را فدا می کند و خدا به این بندگان مهربان است.6
پس از مهاجرت مسلمانان به مدینه هم که به آنان اجازه دفاع داده شـد، عـلـی(علیه السلام) در هـمـه غـزوات7 چـون سربازی فداکار شرکت کرد و هـمـواره پـیـشـاپیش سپاه اسلام بر دشمن می تاخت. او در راه حفظ اسـلام و مـصـالـح مـسلمانان از هیچ کوششی دریغ نداشت و در تمام مـوضـع گـیـری هـا به همین هدف توجه می کرد. با این که در زمان پـیـامـبـر(ص) یـکه تاز میدان های نبرد بود و برای پیروزی اسلام شـمشیر می زد و از هیچ دشمنی نمی هراسید، پس از رحلت پیامبر(ص) وقـتـی دیـد عـده ای حق او را نادیده گرفته و مانع رسیدن وی به خـلافـت شـدند، خود را سر دو راهی حساسی دید؛ یک راه، جنگیدن با مـخـالـفـان و بـه دسـت گـرفـتن قدرت و رسیدن به حق خود که خطر پـراکـنـدگـی مسلمانان و بازگشت از دین را به دنبال داشت و راه دیـگـر، گـذشـتـن از حق مسلم خویش و حفظ اسلام و وحدت مسلمانان. عـلـی(علیه السلام) راه دوم را بـرگـزیـد و سـختی های آن را به جان خرید.
الـبـتـه ایـن بـدان مـعـنا نیست که از مطالبه حق خویش و اظهار مـظـلـومـیت و روشن گری افکار عمومی سرباز زده باشد بلکه در هر فـرصـتـی که دست می داد، شایستگی و حقانیت خود را ابراز می کرد امـا دسـت به شمشیر نبرد و قیام نکرد؛ بلکه با سکوت حساب شده و منطقی خویش در حفظ اسلام کوشید
، چـنان که در سخنی به این حقیقت اشاره کرده فرمود: (وایم الله لـولا مـخـافـه الفرقه بین المسلمین وان یعود الکفر ویبور الدین لـکـنـا عـلی غیر ماکنا لهم علیه؛ به خدا سوگند، اگر بیم تفرقه مـیـان مـسـلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار من با آنـان طـوری دیـگـر بـود).8 و در جایی دیگر فرمود: دیدم صبر از تـفـرق کـلـمـه مـسـلمانان و ریختن خونشان بهتر است، مردم تازه مـسـلـمـانند و دین مانند مشکی که تکان داده می شود؛ کوچک ترین سستی تباهش می کند و کوچک ترین فردی آن را وارونه می سازد.9
پیدا است علی(علیه السلام) همان طوری که در گذشته با جهاد و شمشیر در حفظ اسـلام مـی کـوشید، اینک با سکوتی تلخ در فکر حفظ اسلام است. ابن ابـی الـحـدیـد داستانی را نقل می کند که گویای این حقیقت است:
(روزی فـاطـمـه(س) عـلـی(علیه السلام) را بـه قیام فراخواند، در همین حال فـریـاد مـوذن بـلـند شد: ساشهد ان محمدا رسول اللهز علی(علیه السلام) به زهـرا فـرمـود: آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟ فرمود: نه، فرمود: سخن من جز این نیست.)10
عـلی(علیه السلام) برای پست و مقام ارزشی قائل نبود و آن را فقط به عنوان ابزاری برای احقاق حقوق مظلومان و سرکوب ستم گران می پذیرفت.11
لـذا از هـمان روزهای نخستین که مسلمانان پس از کشته شدن عثمان بـا او بـیعت کردند، برنامه حکومت خود را براساس خدامحوری اعلام کـرد و فـرمود: بیعت شما با من کاری نبوده که به تصادف یا بدون انـدیشه صورت پذیرفته باشد، کار من با شما یکی نیست؛ من شما را برای انجام کارهای خدایی می خواهم و شما مرا برای منافع خود می خـواهـید. ای مردم مرا یاری کنید هرچند خلاف میلتان باشد. سوگند بـه خد، که حق ستم دیده را از ستم گر می ستانم و مهار در بینی سـتـم گـر کـرده چـون شتر می کشانم تا او را به آبشخور حق برم، اگرچه رفتن به آن را ناخوش دارد.12
ایـن ایـمـان ثـابت و صلابت در حق و عدالت خواهی و ستم ستیزی هم چـنان در او بود تا هنگامی که جانش را در این راه فدا کرد و در محراب عبادت به فوز عظیم شهادت نایل آمد.
میسر نگردد به کس این سعادت
به کعبه ولادت به مسجد شهادت
بـا تـوجه به نام گذاری امسال به سال امام علی(علیه السلام)، موضوع پژوهش ایـن شـمـاره را (عـلـی(علیه السلام) الگوی خوبی ها) قرار دادیم تا پژوهش گـران جـوان بـا تـوجـه بـه ابعاد گوناگون شخصیت علی(علیه السلام) مقالاتی تدوین کرده و سال ولایت را پاس دارند.
محورهای بحث:
1ـ علی(علیه السلام) در قرآن.
2ـ علی(علیه السلام) از دیدگاه علی(علیه السلام).
3ـ علی(علیه السلام) و عدالت.
4ـ تقوا از دیدگاه علی(علیه السلام).
5 ـ علی(علیه السلام) و حکومت.
6 ـ علی(علیه السلام) و بیت المال.
7ـ دنیا در نگاه علی(علیه السلام).
8 ـ دیدگاه علی(علیه السلام) درباره اهل بیت (علیه السلام).
9ـ جنگ های علی(علیه السلام) در دوران حکومت.
منابع:
1. تفاسیر قرآن.
2. نهج البلاغه و شرح های آن.
3. فروغ ولایت، استاد آیه الله سبحانی.
4. زندگانی علی(علیه السلام)، سید هاشم رسولی محلاتی.
5. زندگانی علی(علیه السلام)، دکتر شهیدی.
6. جاذبه و دافعه علی(علیه السلام)، آیه الله مطهری.
7. انسان کامل، آیه الله مطهری.
8. ترجمه الغدیر.
9. سیری در سیره ائمه اطهار(علیه السلام)، آیه الله مطهری.
پی نوشت ها:
1ـ شرح و تفسیر نهج البلاغه، ج1، ص170.
2و3ـ سید جعفر شهیدی، زندگانی علی(علیه السلام)، ص8.
4ـ نهج البلاغه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ص589، خطبه قاصعه.
5 ـ همان، ص588.
6 ـ بقره(2) آیه 207.
7ـ یـکی از افتخارات علی(علیه السلام) این است که در تمام غزوات پرچم دار پـیـامـبـر اکرم(ص) بود، جز در جنگ تبوک که به دستور پیامبر(ص) بـرای جـلـوگـیـری از تـوطئه منافقان در مدینه ماند: ر.ک: فروغ ابدیت، ج2، ص775.
8و9ـ شـرح ابن ابی الحدید، به نقل از: شهید مطهری، سیری در نهج البلاغه (دفتر انتشارات اسلامی) ص118.
10 ـ همان، ص121.
11ـ ر.ک: نهج البلاغه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ص94، خطبه 33.
12ـ همان، ص311، خطبه 136.
منبع:
مرکز اطلاع رسانی آل البیت/جعفر فکری ،معارف اسلامی ؛ مرداد، شهریور، مهر و آبان 1379، شماره 46؛ ص 58.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.