تبیان، دستیار زندگی

بی خانمانی یا کارتن خوابی

کارتن خوابی یکی از نتیجه های منفی اختلال های روانی "پدیده رانش اجتماعی" است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
کارتن خواب
نزدیك میدان فردوسی، یك كارتن خواب با كیسه خالی در دست، داخل سطل های زباله می گشت تا نانی برای خوردن و زباله ای در خور فروختن پیدا كند. جوان بود. خیلی جوان. فاصله بین سطل های زباله، سرش پایین بود و چشم هایش، دوخته به زمین. هیچ اتفاقی در پیرامونش، اهمیتی نداشت. لحظات زندگی، او را به شمار نمی آورد. دیده نشدن، فراموش شدن، بخشی از وجودش شده بود. بخشی از باورش. اگر هنوز باوری داشت...این گزارش، حكایت بعضی از آدم های شهر من است: حكایتی كه با سرمای زمستان گره می خورد ناگزیر.

فقر، عامل موثر

بی خانمانی یا کارتن خوابی پدیده ای جهانی است. به دنبال انقلاب صنعتی شیوع آن بیشتر شد و البته "فقر" همیشه یک عامل تعیین کننده در آن بوده است. اما فقر همه ماجرا نیست. کارتن خوابی یک مشکل اجتماعی است و عوامل زیادی در پیدایش آن نقش دارند. حدود یک چهارم بی خانمان ها اختلال مزمن و شدید روانی دارند و بیش از پنجاه درصد از آن ها معتاد متجاهر هستند. یکی از نتیجه های منفی اختلال های روانی "پدیده رانش اجتماعی" است.

 حل تمامی مشکلات پایتخت بخصوص معضلات اجتماعی و کارتن خواب ها تنها با مدیریت شهری قابل رفع نخواهد شد و نیازمند مشارکت هر سه قوا( مجلس، دولت و قوه قضاییه) بخصوص قانون گذاری در مجلس شورای اسلامی دارد.


یعنی کسی که اختلال روانی دارد به تدریج به طبقه اقتصادی - اجتماعی پایین تری فرو می افتد. یک تحلیل این است که کسی که اختلال روانی دارد، توانایی کار کردن را از دست می دهد و به دلیل نداشتن شغل و درآمد، سطح اقتصادی پایین تری پیدا می کند و چه بسا تا حد بی خانمانی پیش برود. البته اختلال روانی و اعتیاد فقط به از دست دادن شغل منجر نمی شود؛  نتیجه مهم تر آن ناتوانی در برقراری ارتباط های بین فردی است. کسی که نتواند ارتباط درستی با اعضای خانواده برقرار کند و از طرفی هیچ مسوولیتی نپذیرد و هیچ نقشی ایفا نکند پایگاهش در خانواده سست می شود.

اختلالات روانی و اعتیاد

"پدیده رانش اجتماعی" از دو کانون فرد را به پایین می کشاند. هم خودش نمی تواند خانواده را تحمل کند و هم خانواده کاسه صبرشان لبریز می شود. بسیاری از کسانی که کارتن خواب شده اند آن قدر فقیر و بی چیز نیستند که هیچ سرپناهی نداشته باشند. اگر سازمان های حمایت گر در جامعه به وظیفه خودشان درست عمل می کردند، شدت اعتیاد در فرد مصرف کننده مواد با سرعت کمتری افزایش پیدا می کرد و فرد مصرف کننده دیرتر تبدیل به کارتن خواب می شد یا اینکه حتی می توانست فرایند عکس اتفاق بیفتد و فرد به جای اینکه شدت اعتیادش افزایش پیدا کند روند بهبودی را با کمک حمایت های اجتماعی طی کند. درست در زمانی که خانواده و محیط کار فرد را طرد می کند، یا به عبارتی دیگر پدیده رانش اجتماعی اتفاق می افتد، اگر سازمان های حمایت گر وارد عمل می شدند و از چنین فردی حمایت می کردند، واقعا احتمال کارتن خواب شدن فرد و مشکلات بعدی که برای چنین فردی و جامعه اتفاق می افتد، می توانست خیلی کمتر شود.

فرار از خانه

کارتن خوابی بیشتر نتیجه تعارض های بین فردی، "فرار از خانه"، یا بیرون رانده شدن از خانه است تا فقر و نداشتن سرپناه. گاهی رسانه ها به این مشکل دامن می زنند. اشتباهی که رسانه ها مرتکب می شوند، اغراق واقعیت و نشان دادن چهره ای کریه، غیر قابل تحمل و خطرناک از فرد معتاد است که به راحتی دزدی می کند یا دست به هر جنایتی می زند. گاهی دیده می شود که مسئولین از بد ترین عبارت ها برای افراد معتاد استفاد می کنند. همه این ها ناخواسته "پدیده رانش اجتماعی" را تسریع می کند. گاهی افراد خانواده، از ترس تبلیغات منفی رسانه ای، جوان معتادشان را طرد می کنند.
از این منظر اگر مساله کارتن خوابی را صادقانه مورد واکاوی قرار دهیم، به این نتیجه می رسیم که برای حل مشکل کارتن خوابی، گروه هدف باید مسوولین، خانواده ها و افراد معمولی جامعه باشد نه آن افرادی که به به علت بیماری روانی یا اعتیاد مستعد كارتن خوابی هستند. بعضی از مصرف‌کننده‌های مواد به‌دلیل وابستگی بیش‌ازحد به مواد یا هر دلیل دیگری دوست ندارند بیماری‌شان را درمان کنند. برای چنین افرادی برنامه‌های کاهش آسیب مناسب‌تر است.

 حدود یک چهارم بی خانمان ها اختلال مزمن و شدید روانی دارند و بیش از پنجاه درصد از آن ها معتاد متجاهر هستند. یکی از نتیجه های منفی اختلال های روانی "پدیده رانش اجتماعی" است.


اساس برنامه‌های کاهش آسیب، پذیرش سوءمصرف مواد به‌عنوان یک واقعیت اجتماعی است. برای آن‌كه پیامدهای مصرف مواد كمتر شود، خدمات كاهش آسیب به فرد ارایه می شود. در برنامه‌های کاهش آسیب روش‌های تزریق سالم و رفتار سالم جنسی، جایگزینی مواد پرخطر با مواد کم‌خطرتر به فرد آموزش داده می‌شود و همچنین، سوزن و سرنگ، مواد ضدعفونی‌کننده، کاندوم و... در اختیارش قرار داده می‌شود. مراکز گذری کاهش آسیب یاDIC و مراکز سرپناه شبانه یا Shelter از جمله مراکز کاهش آسیبی هستند که می توانند به بیماران اعتیاد خدمات ارائه کنند. شهرداری ها هم گرم خانه هایی راه اندازی کرده اند که کارتن خوابها و بی خانمان ها می توانند شب را در انجا سپری کنند اما با وجود در دسترس بودن این خدمات، تعدادی از بی خانمان ها از این مراکز استفاده نمی کنند و کارتن خوابی را ترجیح می دهند. 

راه حل کارشناسانه

براساس ماده 16 همین قانون، معتادان متجاهر با دستور قاضی به مدت یک تا سه ماه به صورت اجباری در مراکز دولتی و مجاز درمان و کاهش آسیب نگهداری می شوند و البته تمدید این زمان با درخواست مرکز مذکور بلامانع است. این در حالی است که مهمترین عامل موفقیت در درمان اعتیاد داشتن "انگیزه" است. درمان های اجباری و غیر کارشناسانه گاهی نه تنها مشکل اعتیاد را حل نمی کنند بلکه کارتن خواب ها را از رفتن به شلتر ها و گرم خانه ها می ترساند. همیشه "اعتماد سازی" باید بخشی از ارائه خدمات باشد. تا زمانی که کارتن خواب ها را به عنوان انسان جدی نگیریم و کرامت انسانیشان را به رسمیت نشناسیم و با آن ها برخورد های بد داشته باشیم، نمی توانیم انتظار داشته باشیم به خدمات انسان دوستانه ما اعتماد کنند و از آن بهره مند شوند.
طبیعتا برای حل معضل اجتماعی پایتخت نیازمند آسیب شناسی جدی از علل و عوامل بروز آن و همچنین برنامه ریزی و سیاست گذاری در این زمینه هستیم و بطور کلی حل تمامی مشکلات پایتخت بخصوص معضلات اجتماعی و کارتن خواب ها تنها با مدیریت شهری قابل رفع نخواهد شد و نیازمند مشارکت هر سه قوا( مجلس، دولت و قوه قضاییه) بخصوص قانون گذاری در مجلس شورای اسلامی دارد.
منابع:ایسنا/ پایگاه خبری اعتیاد