تبیان، دستیار زندگی
ته این جانب در سال 1305شمسى در روستاى فتیده، از توابع لنگرود در خانواده اى متدیّن و مذهبى دیده به جهان گشودم. پدرم از خرده مالكین روستا بود و از راه كشاورزى و محصول مختصرى كه از زارعین به عنوان اجاره مى گرفت، امرار معاش مى...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حضرت آیت اللّه آقاى حاج شیخ محمد علی امینیان دامت برکاته

این جانب در سال 1305شمسى در روستاى فتیده، از توابع لنگرود در خانواده اى متدیّن و مذهبى دیده به جهان گشودم. پدرم از خرده مالكین روستا بود و از راه كشاورزى و محصول مختصرى كه از زارعین به عنوان اجاره مى گرفت، امرار معاش مى كرد. دوران رضاخان كه طرح تملّك املاك حاصلخیز شمال كشور در دستور كار او قرار گرفت، بسیارى از كشاورزان و صاحبان زمین در شمال به خصوص گیلان مجبور به فروش زمین هاى خود شدند كه پدرم نیز از این قاعده مستثنا نبود و با از دست دادن املاك با دوازده سر عائله، زندگى پر مشقّتى را اداره مى كرد. روستاى فتیده روستایى بزرگ، پر بركت و عالم پرورى بوده و هست. در گذشته نه چندان دور، مدرسه علمیّه اى در این روستا دایر بوده كه متأسّفانه اكنون ساختمان آن نیز از بین رفته، در دوران طفولیّت قسمتى از آثار باقى مانده آن را دیده بودم. از این روستا عالمان فرزانه اى از جمله: آیة اللّه شیخ على اكبر فتیدهى، آیة اللّه حاج شیخ (مطلق) آیة اللّه آقا شیخ عیسى لنگرودى فتیدهى، كه علاوه بر علم و اجتهاد به زهد و داشتن كرامات شهرت داشت، برخاسته اند.
دوران تولد و كودكى
دوران تحصیل
آثار و تألیفات
فعّالیّت هاى سیاسى و اجتماعى
مناصب و مسئولیّت ها
تحصیلات ابتدایى را از مكتب خانه آغاز كردم و آن گاه در مدرسه اى كه در چهار كیلومترى روستاى ما قرار داشت وارد شدم و با سختى فراوان این دوره را گذراندم. پس از مدتى با توجّه به فضاى مذهبى یى كه بر خانواده ام حاكم بود، تمایل شدیدى نسبت به تحصیلات علوم دینى پیدا كردم. این دوران مصادف با اشغال ایران به دست متفقین بود كه همه مردم از این بابت در وضعیّت بسیار سختى از لحاظ مادى، معنوى و اجتماعى قرار داشتند.
با تشویق خانواده ام در اوایل سال 1323شمسى براى تحصیل علوم دینى به شهر مقدّس قم آمدم. در پاییز همین سال، در حالى كه مشغول فراگیرى مقدّمات بودم، مرحوم حضرت آیة اللّه العظمى بروجردى قدّس سرّه به قم تشریف فرما شدند و من نیز با شوق زاید الوصفى افتخار استقبال از ایشان را داشتم.
حدود نه سال دروس سطح (شامل كتب جامع المقدّمات، سیوطى، حاشیه، شرح شمسیه، مطوّل، شرح لمعه، قوانین، شرح تجرید الاعتقاد، رسائل، مكاسب، شرح منظومه سبزوارى و كفایة الاصول) را با دقت و وسواس زیاد به پایان بردم. با هم بحث هاى خود آیة اللّه حاج شیخ محمد ایمانى و آیة اللّه حاج شیخ محمد على فیض لاهیجانى عهد كرده بودیم تا اتمام كامل دروس سطح حوزه در درس خارج حاضر نشویم. خوش بختانه اتمام سطح مصادف بود با آغاز درس خارج فقه (كتاب الطهارة) آیة اللّه العظمى بروجردى قدّس سرّه و درس خارج اصول حضرت امام خمینى قدّس سرّه كه حدود ده سال از محضر این دو وجود پربركت، فیض بردم. هم زمان را نزد علّامه طباطبائى قدّس سرّه تلمّذ مى كردم.
برخى از اساتیدى كه در دوران تحصیل در حوزه علمیّه قم از محضر درس آنان بهره برده ام عبارت اند از:

آیة اللّه محقق داماد، آیة اللّه سیّد محمد رضا گلپایگانى، آیة اللّه مرعشى نجفى، آیة اللّه شریعتمدارى، آیة اللّه حاج شیخ عبدالنّبىّ عراقى، آیة اللّه سیّد مرتضى مرتضوى گیلانى لنگرودى، آیة اللّه میرزاهاشم آملى و حضرت آیة اللّه بهجت گیلانى كه حدود دو سال و نیم مكاسب محرّمه را به صورت سطح و خارج از محضر ایشان درس گرفتم.
در كنار درس و بحث با توجّه به زمینه ها و علاقه اى كه به تدریس داشتم، تمامى دروس سطح را به دفعات در مدارس خصوصى حضرت آیة اللّه گلپایگانى قدّس سرّه و مدرسه حقّانى كه در آن دوره مجمع طلّاب مستعد و خوش فكر بود، تدریس مى كردم و بحمداللّه كلاس هاى پربار و مفیدى بودند و شخصیّت هاى برجسته اى از آن میان تربیت شدند كه اكنون به خدمت گزارى به اسلام و انقلاب مشغول هستند.
یادآورى نام برخى از هم مباحثه ها و دوستان دوران تحصیل خالى از لطف نیست حضرات آیات: حاج شیخ محمد محمدى گیلانى، حاج شیخ عبّاس محفوظى، حاج شیخ حسین شریعت ناصرى، حاج شیخ عبد اللّه جوادى آملى، حاج شیخ محمد یزدى، حاج شیخ حسین مظاهرى، حاج سیّد محمد حسین مرتضوى لنگرودى، حاج سیّد حسن مرتضوى لنگرودى و... كه خداوند همواره به آنان توفیق خدمت به اسلام و مسلمین و سلامتى عطا فرماید.
تحقیق و تألیف از توفیقات الهى بوده است كه در طول تحصیل و تدریس قریب به پنجاه سال همراه و یاورم بوده و هست و این توفیق عظیم را شكرگزارم. ثمره عمر و فعّالیّت هاى علمى ام تألیفاتى است كه برخى از آن ها به چاپ رسیده و متأسّفانه مقدار زیادى از دست نوشته هایم در حادثه ناگوار آتش سوزى منزلم در رشت به سال 1368شمسى از بین رفته است. عناوین و موضوعات برخى از این تألیفات عبارت اند از:1. تقریرات درس خارج فقه آیة اللّه العظمى بروجردى قدّس سرّه ؛ 2. تقریرات درس خارج فقه و اصول حضرت امام خمینى قدّس سرّه ؛ 3. كتاب تلخیص المنطق مرحوم مظفر كه به درخواست شهید بزرگوار آیة اللّه قدوسى نگاشته ام؛ 4. كتاب فاعول كه شامل كلماتى است كه در عربى بر این وزن آمده است.
متأسّفانه این آثار كه به صورت دست نوشته در كتاب خانه شخصى ام نگه دارى مى شد در حادثه آتش سوزى طعمه حریق شدند كه تلاش دارم برخى از آن ها را احیا و بازنویسى نمایم.
آثار منتشره:
برخى از كتب و رساله هایى كه به طبع رسیده و در مجامع علمى و دانشگاهى مورد استفاده قرار مى گیرد عبارت اند از:1. مبانى اخلاق اسلامى؛ 2. مبانى فلسفه اسلامى؛ 3. از اسلام تا ارتداد؛ 4. قرة العین در نماز.
آثار غیر منتشره:
میزان اندیشه؛ حسن الختام یا دروس فى الكلام؛ رساله اى در سنخیّت؛ عناوین ثانویه (در مورد احكام اوّلى و ثانوى و موضوعات مختلفى چون: تقیّه، روابط اجتماعى دختران و پسران، شركت زنان در فعّالیّت هاى اجتماعى، مسائل مستحدثه پزشكى)؛ تفسیر آیات منتخبه.
چنان كه در بخش هاى گذشته آمد، در حوزه علمیّه قم در درس حضرت امام خمینى قدّس سرّه حاضر مى شدم و از مكتب انقلابى و اخلاقى ایشان بهره مند مى گشتم. با توجّه به عشق و ارادتى كه به ایشان داشتم در طول مبارزات ضدّ رژیم شاه از سال 1341شمسى به خصوص پس از وفات حضرت آیة اللّه العظمى بروجردى قدّس سرّه از دور و نزدیك انقلاب را دنبال مى كردم و قلبم همواره با امام بود. در روستا و شهر با وعظ و تبلیغ وظیفه خود را در قبال دین و مردم انجام مى دادم و در تمامى اعلامیه ها و اطلاعیه هایى كه در شهر قم و در سطح استان گیلان براى حمایت از حضرت امام و مبارزات ایشان یا بر ضدّ رژیم پهلوى صادر مى شد، از پیش گامان بودم. به خصوص بعد از اوج گیرى مبارزات مردمى در سال هاى 1356 و 1357شمسى در به صحنه آوردن مردم روستاى فتیده و گرم كردن تظاهرات مردمى در لنگرود فعّالیّت زیادى داشتم و غالباً پایان این راه پیمایى هاى باشكوه، سخن رانى و اعلام مواضع انقلابى و خواست مردم برعهده این جانب بود. براى همین اقدامات نیز بارها از جانب ساواك تهدید شدم، امّا خوش بختانه با امواج خروشان انقلاب اسلامى و ضعف رژیم و نهادهاى سركوبگر آن این تهدیدات جامعه عمل نپوشید.
پس از انقلاب اسلامى با دعوت مردم براى اقامه نماز و وعظ و تبلیغ در مسجد گلشن رشت به این شهرستان نقل مكان كردم، البته حكم برخى از مراجع به خصوص حضرت امام قدّس سرّه براى پذیرش این دعوت بسیار كارساز بود. پس از چندى در حالى كه گروهك هاى محارب و ضدّ انقلاب جایگاهى در گیلان و به خصوص رشت پیدا كرده بودند، براى اقامه نماز جمعه دعوت شدم. فرصت مناسبى بود تا از تریبون نماز جمعه براى افشاى چهره منافقین و ضدّ انقلاب به عنوان پایگاهى مكتبى و انقلابى بهره ببرم و بحمدللّه پس از مدت كوتاهى سنگر مستحكمى علیه ضدّ انقلاب و جریان نفاق متشكّل از جوانان حزب اللّهى، بسیجى و پیرو خطّ امام از طریق نماز جمعه و ارتباطات مستمر با مردم به وجود آمد و با همین تشكّل، مبارزه سختى علیه گروهك هاى نفاق، ملحد و محارب آغاز شد. به یاد دارم كه در مورد گروهك هاى ملحد و اعضاى آنان خطبه اى در مورد ارتداد و احكام مرتد در اسلام خواندم كه موجى در جوانان و مردم انقلابى رشت به وجود آورد كه پس از نماز جمعه دفاتر و كتاب فروشى هاى گروهك هاى ملحد و محارب را به آتش خشم انقلابى و اسلامى خود برچیدند. پس از این حادثه كه شاید انقلابى بزرگ در آن دوره در رشت محسوب مى شد، استاندار وقت شهید انصارى و دادستان دادگاه انقلاب شهید كریمى لاهیجانى و حاكم شرع استان و فرمانده سپاه گیلان به عنوان تشكر و سپاس نزد من آمدند و پس از تشریح فعّالیّت هاى مخفى و آشكار گروهك هاى ضدّ انقلاب در سطح استان اظهار داشتند كه در جلسه شوراى تأمین استان به دنبال راه حلّ مناسبى جهت ممنوعیّت فعّالیّت هاى این گروهك ها و پاك سازى شهر از دفاتر و كتاب فروشى ها و مراكز آن ها بودیم، لیكن به سبب مسلّح بودن بسیارى از این گروهك ها و دارا بودن تشكیلات نظامى فكر مى كردیم بدون خون ریزى و درگیرى این عمل امكان پذیر نخواهد شد كه با این حركت مذهبى و خودجوش مردم از پایگاه نماز جمعه این مسئله پر خطر و مهم این چنین آسان و بى زحمت حلّ و فصل شد.
پس از تبعید حضرت امام خمینى به تركیه و سپس به عراق، مرحوم آیة اللّه العظمى گلپایگانى سرپرستى امتحانات طلّاب علوم دینى را به عهده گرفت و به گروهى از روحانیون از جمله این جانب مأموریّت داد تا امتحانات طلّاب را سامان دهیم. در آن زمان براى امتحانات حوزه اى سه رتبه وجود داشت؛ رتبه اوّل، كتاب هاى مقدّمات تا شرح لمعه و قوانین؛ رتبه دوم، رسائل و مكاسب شیخ انصارى و رتبه سوم، كفایة الاصول آخوند خراسانى و دروس خارج بود. در ابتدا مسئولیّت امتحانات رتبه اوّل به عهده گروهى از جمله: آیة اللّه حاج حسن تهرانى، آیة اللّه بنى فضل تبریزى و بنده نهاده شد كه هم امتحانات كتبى و هم شفاهى را سامان مى دادیم. پس از چند سال به رتبه دوم و سپس به رتبه سوم ارتقا یافتیم و تا نزدیكى پیروزى انقلاب اسلامى این مسئولیّت را به عهده داشتیم، البته بزرگان دیگرى چون حضرات آیات: اشتهاردى، ستوده و صلواتى نیز در زمینه امتحانات فعّالیّت داشتند.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى با حكم حضرت امام مسئولیّت دادگاه انقلاب به این جانب واگذار شد. به این دلیل كه خود را براى این منصب خطیر و پرمسئولیّت قابل نمى دانستم و میل باطنى نیز به این امور نداشتم، پس از دوره كوتاهى از مسئولیّت كناره گرفتم و این مسئولیّت به عهده دیگران نهاده شد. مسئولیّت بعدى این جانب كه مسئولیّتى فرهنگى و در ارتباط با نسل جوان بود، نمایندگى ولى فقیه در دانشگاه گیلان كه در زمان حضرت امام به این جانب واگذار شد و حدود چهارده سال است كه این وظیفه را بر دوش مى كشم و همه تلاشم در این مسئولیّت، حركت به سوى یك دانشگاه اسلامى است كه از اهداف انقلاب فرهنگى نیز بوده است.
چنان كه در بخش هاى گذشته آمد، اوایل انقلاب، نماز جمعه در شهرستان رشت را به عنوان امام جمعه موقّت اقامه مى كردم، پس از مدتى در سال 1361شمسى، از سوى دفتر حضرت امام قدّس سرّه حكم امامت جمعه شهرستان آستانه اشرفیه به نام این جانب صادر شد، كه تاكنون ادامه دارد. از اوّلین اقدامات فرهنگى ام در آستانه اشرفیه فعّال كردن حوزه علمیّه آن جا بود. برخى دروس سطح را شخصاً در این حوزه تدریس مى كردم. به ساخت و ساز و تكمیل مساجد و مدارس بسیار اهتمام مى ورزیدم، كه مسجد جامع روستاى فتیده و مسجد اهل البیت علیهم السّلام آستانه اشرفیه از آن جمله هستند.
پس از زلزله بزرگ شمال كشور، با كمك مردم و مسئولان، بیش از پنجاه باب منزل مسكونى احداث كردیم و در اختیار زلزله زدگان قرار دادیم و كمك هاى مالى یى نیز در حدّ توان به مردم خسارت دیده كردیم كه امیدوارم این فعّالیّت ها ذخیره خوبى براى آخرتم باشد.
در طى سه دوره از حوزه انتخابیه استان گیلان به عنوان نماینده مجلس خبرگان انتخاب شدم و در این مسئولیّت سنگین و پر اهمّیّت اداى وظیفه نمودم و افتخار دارم كه در جریان انتخاب رهبر معظّم انقلاب اسلامى پس از ارتحال جان سوز حضرت امام خمینى قدّس سرّه در مجلس خبرگان رهبرى حضور داشتم. چند نكته در جریان تشكیل مجلس خبرگان پس از ارتحال حضرت امام قابل توجّه بود، حزن شدید نمایندگان و ابهام در مورد رهبرى آینده كه نام بسیار از علما و بزرگان به میان آمد و نقاط مثبت و منفى هر یك بررسى مى شد؛ امّا توافق و اتفاق نظر در مورد یك فرد حاصل نشد. پس از این مرحله، بحث شوراى رهبرى مطرح شد كه آن هم مورد اتفاق قرار نگرفت. در این حال، رهبرى حضرت آیة اللّه خامنه اى با توجّه به سفارشات حضرت امام قدّس سرّه در مورد شخص ایشان مطرح شد كه اتفاق نظر خوبى میان همه نمایندگان به وجود آمد و على رغم میل باطنى معظّم له با رأى قاطع به رهبرى برگزیده شدند و با عنایت پروردگار و توجّهات حضرت ولى عصر(عج) موضوعى با این اهمّیّت ظرف چند ساعت خاتمه پیدا كرد و همه بر این حسن ختام شكر گزار بودند.