گربه و پیتزای گنجشک
یکی بود یکی نبود غیراز خدای مهربون هیچ کس نبود. یه روز یه گربه هه رفت پیتزا فروشی و گفت: پیتزای گنجشک میو لطفا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/07/18 ساعت 10:53
گربه و پیتزای گنجشک
یکی بود یکی نبود غیراز خدای مهربون هیچ کس نبود. یه روز یه گربه هه رفت پیتزا فروشی و گفت: پیتزای گنجشک میو لطفا.
پیتزا را آوردند. گربه بو کرد و میو کرد و گفت: میو میو، پس گنجشکش کو؟
پیتزا فروش گفت: حتما ترسیده لای پنیرها قایم شده!
گربه با پنجولش پیتزا را زیر و رو کرد و گفت: گنجشک نه میو! پرش هم میو!
پیتزا فروش گفت: نگاه کن. گنجشکش پر زده رفته روی درخت.
گربه دید گنجشکه نشسته سر درخت و جیک جیک می خندد.
گربه هم لجش گرت. پنیرها و فلفل های پیتزا را خورد. پا شد برود که پیتزا فروش گفت: پولش!
گنجشکه از درخت آمد پایین و گفت: من حساب می کنم. بعد هم نان های پیتزا را نوک زد و خورد. به جای پول یک پر خوشگل داد به پیتزا فروش و رفت روی درخت خوابید.
جیک و جیک
گنجشک جونم کوچیکه
مشغول جیک و جیکه
نشسته توی لونه
بدون آب و دونه
منتظره مامانش
یه کرم براش بیاره
توی نوکش بذاره
بعد بالش و ناز کنه
یادش بده چه جوری پرواز کنه
KOODAK@TEBYAN.COM
تنظیم: شهرزاد فراهانی- منبع: ماهنامه نبات
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید. یکی بود یکی نبود غیراز خدای مهربون هیچ کس نبود. یه روز یه گربه هه رفت پیتزا فروشی و گفت: پیتزای گنجشک میو لطفا.
پیتزا را آوردند. گربه بو کرد و میو کرد و گفت: میو میو، پس گنجشکش کو؟
پیتزا فروش گفت: حتما ترسیده لای پنیرها قایم شده!
گربه با پنجولش پیتزا را زیر و رو کرد و گفت: گنجشک نه میو! پرش هم میو!
پیتزا فروش گفت: نگاه کن. گنجشکش پر زده رفته روی درخت.
گربه دید گنجشکه نشسته سر درخت و جیک جیک می خندد.
گربه هم لجش گرت. پنیرها و فلفل های پیتزا را خورد. پا شد برود که پیتزا فروش گفت: پولش!
گنجشکه از درخت آمد پایین و گفت: من حساب می کنم. بعد هم نان های پیتزا را نوک زد و خورد. به جای پول یک پر خوشگل داد به پیتزا فروش و رفت روی درخت خوابید.
جیک و جیک
گنجشک جونم کوچیکه
مشغول جیک و جیکه
نشسته توی لونه
بدون آب و دونه
منتظره مامانش
یه کرم براش بیاره
توی نوکش بذاره
بعد بالش و ناز کنه
یادش بده چه جوری پرواز کنه
KOODAK@TEBYAN.COM
تنظیم: شهرزاد فراهانی- منبع: ماهنامه نبات