تبیان، دستیار زندگی

دکتر سید جعفر شهیدی

فرهنگ ایران چهره‌هایی را می‌شناسیم که از آنان با پیشوند «علامه» یاد می‌شود. این چهره‌ها افرادی هستند که دانششان محدود به یک رشته نیست، و از سوی دیگر، حتی اگر عمری را در تحصیل در علوم جدید و دانشگاهی سپری کرده باشند، ریشه‌ای نیز در علوم سنتی و قدیمی ایران دارند. نخستین ادیبان دوره جدید ایران، همچون دهخدا، فروزانفر، همایی و دیگران، که با تاسیس نهادهای جدید و از جمله دانشگاه تهران نام آور شدند، چنین ویژگی داشتند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
دکتر سید جعفر شهیدی


در فرهنگ ایران چهره‌هایی را می‌شناسیم که از آنان با پیشوند «علامه» یاد می‌شود. این چهره‌ها افرادی هستند که دانششان محدود به یک رشته نیست، و از سوی دیگر، حتی اگر عمری را در تحصیل در علوم جدید و دانشگاهی سپری کرده باشند، ریشه‌ای نیز در علوم سنتی و قدیمی ایران دارند. نخستین ادیبان دوره جدید ایران، همچون دهخدا، فروزانفر، همایی و دیگران، که با تاسیس نهادهای جدید و از جمله دانشگاه تهران نام آور شدند، چنین ویژگی داشتند.


این نسل در ایران، نسلی تاثیر گذار بود و بسیاری از آثار تاریخی و ادبی ایران به کوشش همین نسل تصحیح و منتشر شد. در نزدیک به یک قرن از تاریخ علوم در ایران، ویژگی‌های این نسل به یک سنت علمی تبدیل شد، و دکتر سید جعفر شهیدی، یکی از آخرین بازماندگان نسل علامه‌های ایرانی بود.


بزرگمردی که در سال 1297هجری شمسی در شهر بروجرد دیده به جهان گشود و تحصیلات مقدماتی‌اش را در زادگاه خویش، بروجرد، آغاز کرد.


وی سال 1320 برای تحصیل علوم دینی و فقه و اصول، راهی نجف شد و در محضر بزرگان حوزه نجف در آن زمان تحصیل کرد؛ اما بعد از هشت سال، بیماری، ناگزیر او را به ایران باز‌گرداند و چون هر هفته باید خود را به پزشک نشان می‌داده است، در نتیجه از بازگشت مجدد به حوزه باز‌ماند.


در این دوران، برای گذران زندگی و به‌ منظور ترجمۀ متون عربی، نزد دکتر سنجابی ـ وزیر فرهنگ وقت ـ رفت؛ اما دکتر سنجابی به او اشتغال به تدریس را با ماهی 150 تومان پیشنهاد کرد و بعد که به وی می‌گویند با مدرک لیسانس حقوقش به 300 تومان خواهد رسید، بدون شرکت در کلاس‌ها، لیسانس الهیاتش را با بهترین نمره‌ها گرفت.


سید جعفر که پیش‌تر با نام‌خانوادگی "سجادی" شناخته می‌شد، پس از مدتی نام‌خانوندگی "شهیدی"را برای خود برگزید و با این عنوان، در مراکز علمی و دانشگاهی شهرت یافت.


دکتر شهیدی، پس از آشنایی با دکتر محمد معین، به حضور استاد علامه مرحوم دهخدا رسید و سپس علامه دهخدا از سید جعفر شهیدی دعوت به همکاری کرد و در نامه‌ای به دکتر آذر ـ وزیر فرهنگ وقت ـ نوشت: «او اگر نه در نوع خود بی‌نظیر، ولی کم‌نظیر است.» دهخدا در این نامه می‌خواهد که به جای 22 ساعت، به او شش ساعت تدریس اختصاص دهند؛ تا بقیه‌ وقتش را در لغت‌نامه‌ دهخدا بگذراند. در واقع ادامه تالیف لغت‌نامه دهخدا با کوشش او ممکن شد و این لغت‌نامه تکمیل شد؛ اما کار بزرگ دیگری را نیز ادامه داد که در همان سنت استاد - شاگردی ایرانی از آن می‌توان یاد کرد:

مرحوم استاد بدیع‌الزمان فروزانفر که به شرح مثنوی مولوی می‌پرداخت، تا پایان عمر، تنها موفق به شرح بخشی از مثنوی شد که در سه جلد منتشر شد و شهیدی که از اهمیت کار فروزانفر آگاه بود و رابطه نزدیکی هم با او داشت، کار وی را ادامه داد و سه جلد دیگر بر آن افزود و هم اکنون یکی از شاخص‌ترین شرح‌های مثنوی در اختیار علاقه‌مندان مولوی است.


دکتر شهیدی در سال 1340 با کسب مدرک دکتری، به دانشگاه تهران منتقل گردید. تدریس وی در دانشگاه تهران تا سال‌های 45 ـ 46 ادامه پیدا کرد، اما بعد با ناامنی دانشگاه، دکتر شهیدی، دانشجویان خود را به مؤسسه لغت‌نامه ‌برد و تا اواخر عمر که استاد با ناراحتی جسمی مواجه شد، پس از سال‌ها، هنوز هم دانشجویانش چهارشنبه‌ها به لغت‌نامه می‌رفتند، تا در محضر او کسب فیض کنند، و سرانجام در اواخر دی ماه سل 1386 دعوت حق را لبیک گفت.


به گفته همه نزدیکان و آشنایان ، دکتر شهیدی در سفر و حضر، روحیه متوازنی داشت و به اصطلاح، اندرونی و بیرونی متفاوت با یکدیگر نداشت؛ یکرنگ، یکسان، یک رو، یک جهت و یگانه بود و متخلّق به اخلاق اسلامی.‌ در امور مالی و مادی هم ایشان، علی‌رغم نیاز، حق الترجمه نهج‌البلاغه را نگرفت و می‌گفت که این کار عشق است.


در کارهای دیگر هم دنبال مادیات نبود و باید گفت که یک زندگی درویشی ـ طلبگی واقعی داشت و اصلاً به پول بی‌اعتنا بود.


مرحوم دکتر غلامرضا ستوده، استاد زبان و ادبیات فارسی و همکار ایشان در لغت نامه دهخدا، درباره ویژگی‌های این استاد فقید، گفته است:


«آنچه را که دیگران در صفات استاد فقید علامه دکتر سیدجعفر شهیدی به شعر یا به نثر آورده‌اند، می‌توانم چنین خلاصه کنم: تقیّد به نمازِ اول وقت، عیادت از بیماران، پاسخ دادن سریع به نامه‌هایی که به دستشان می‌رسید، حضور در مجالس ختم، مطالعه قبل از رفتن به کلاس درس، مناعت طبع، تاکید به رعایت صرفه و صلاح دولت در مصرف بودجۀ مؤسسه، مراقبت در صحت و حسن جریان امور و جلوگیری از هرگونه تصرف غیرمجاز در وجوه دولتی، حلم و صبر و بردباری.»


مرحوم آیت ا... مهدی قاضی، رییس پیشین دانشگاه قم، نیز در خصوص ویژگی‌های اخلاقی و علمی ‌دکتر شهیدی معتقد است: «دکتر سید جعفر شهیدی، نادرۀ دوران و در علوم حوزوی و ادبیات و تاریخ، سرآمد بود و با دقت و پشتکاری که داشت توانست آثاری گرانسنگ از خود برجای گذارد و دانشجویان نخبه‌ای پرورش دهد.»


آیت ا... قاضی، با اشاره به اخلاق، تواضع و منش دکتر شهیدی، می‌گوید: «استاد شهیدی، در قلمرو فضیلت اهل اجتهاد بودند و با توجه به سابقه آشنایی ما با ایشان، که بیش از 50 سال بود، هرگز از کسی غیبت و بدگویی نکرد، دروغ و گزافه نگفت، انگ نزد، افترا نبست، بد کسی را نخواست و همواره در اندیشه آموختن بود و در خدمت به علم و ادب دمی‌فارغ نگشت. همچنین ایمان و توکل، وارستگی و آزادی، همت بلند و اراده استوار، مناعت نفس و پاکدامنی، خوشخویی و خوشرویی، صمیمیت و خیرخواهی، زهدگزینی و بی‌اعتنایی به دنیا، از ویژگی‌های بارز شخصیت استاد شهیدی بود.»


حجت الاسلام دکتر محمد علی مهدوی راد نیز درباره قناعت و مناعت طبع استاد شهیدی می‌گوید: «زمانی که داوران کتاب سال ولایت، ترجمه استادانه نهج البلاغۀ دکتر سید جعفر شهیدی را به عنوان برترین ترجمه در بیست سال اخیر (در فاصله سال‌های 59 تا 79 ) معرفی کردند، 24 سکه بهار آزادی را برای تجلیل و تکریم خدمتشان فرستادند؛ اما استاد پس از دو هفته، با اصرار فراوان سکه‌ها را بازگرداندند.


اصرار و تاکید فایده‌ای نداشت؛ زیرا استاد از موارد همگون نیز شخصاً استفاده نکرده بودند و به گونه‌ای و در راهی که روا می‌دانستند «انفاق» کرده بودند. به استاد گفتم پس بفرمایند که این سکه‌ها در چه راهی مصرف شود، نپذیرفتند و فرمودند بانیان مراسم هر تصمیمی که بگیرند من حرفی ندارم.


ماه رمضان بود؛ دهة اول آن، در برابر اصرار من فرمودند: در این زندان‌ها گاه انسان‌های محترم و آبرومندی هستند که به خاطر 50 هزار تومان، صد هزار تومان و ... گرفتارند. با مسؤولان زندان تماس بگیرند و چند نفر را با پرداخت بهای این سکه‌ها برای شب عید فطر آزاد کنید، و باز هم تاکید کردند که این یک پیشنهاد است و من اصراری بر انجام آن ندارم.


شب را در منزل یکی از دوستانم به افطار دعوت بودم، دوست مشترکمان جناب آقای حاج محمد توسلی از نیکوکاران بازار نیز باید می‌بودند. وی اندکی با تاخیر آمد؛ از وی خواستم که در کنار من بنشیند، چنان کرد. از تاخیرش پرسیدم، گفت: زندان بودم ! گفتم چرا؟! گفت تنی چند از نیک اندیشان و نیک کرداران جمع می‌شوند و با فراهم آوردن امکاناتی، زمینه رهایی کسانی از زندانیان آبرومند را که به لحاظ «دَین» گرفتار آمده‌اند، فراهم می‌آورند. از این حسن اتفاق تکان خوردم و شگفت زده شدم. از پیشنهاد استاد با این برخورد، چند ساعتی بیش نمی‌گذشت؛ جریان را وا گفتم. آقای توسلی گفتند که من تلفن مسؤول زندان را می‌دهم و شما هماهنگ کنید. نپذیرفتم و خواهش کردم خود بپذیرند؛ در نهایت، پس از مشورتی که من باید با پردازنده اصلی این هدیه می‌کردم، جریان را به حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید جواد شهرستانی گفتم، ایشان فرمودند که این سکه‌ها ملک ایشان است؛ به هرگونه که صلاح می‌دانند، عمل کنند.


پس از یک هفته، شب میلاد سبط اکبر، حضرت امام حسن مجتبی (ع)، در افطاری دیگری به آقای توسلی گفتم که سکه‌ها آماده است. ایشان گفتند گویا باید پس از افطار سخنرانی کنید و در این مجلس اهل خیر و نیکی هستند. سخن را به گونه‌ای طرح کنید که بشود از این جریان بهره بیشتری برده شود. در ضمن سخنرانی، جنبه‌های انسانی آموزه امامان (ع)، بویژه امام حسن مجتبی (ع)، را مطرح کردم و ضمن سخن، از سیره آن بزرگواران، بر وجهه انسانی آن عزیزان تاکید کردم و جریان سکه‌ها را باز گفتم.


پس از سخنرانی، آقای توسلی گفتند، این سکه‌ها هدیه است به پاس ترجمه کلام علوی، و مردی بزرگ و استادی برجسته آن را که به واقع به لحاظ انتسابش به مولا متبرک است، ایثار کرده است، ما آنها را به «مزایده» می‌گذاریم ....


سخن را کوتاه کنم: در آن جلسه، سکه‌ها به چندین برابر قیمت واقعی آنها در مزایده به فروش رفت و با پول به دست آمده، بیست و هشت نفر برای شب عید فطر با پرداخت دیون آنها به خانه‌شان برگشتند و در کنار خانواده‌هایشان قرار گرفتند؛ بدین سان، ایثار استاد جلیل ما به یمن اخلاص و نیت خیری که داشتند، به فرایندی چندین برابر آنچه استاد بدان می‌اندیشید، منتهی و دل‌های کسان بسیاری شاد شد.


استاد آن روز در مراسم نتوانستند شرکت کنند. چرایی آن گفتنی و درس آموز است که می‌آوریم. استاد در آن روز، با سه تن از شاگردانش که از راه دور می‌آمدند در محل لغت نامه دهخدا وعده داشتند که از درس استاد بهره گیرند؛ چون امکان ارتباط و اطلاع نبود، استاد به هیچ روی خلف وعده را روا ندانستند و از شرکت در آن مراسم تن زدند. به استاد پیشنهاد کردیم که کسی را به مؤسسه یادشده در موعد مقرر با وسیله مناسب بفرستیم تا آنها را نیز به مراسم بیاورند که قطعاً خرسند خواهند شد؛ اما استاد نپذیرفت و با همه علاقه و اهتمامی که به شرکت در آن مجمع علمی داشتند، از شرکت در جلسه، بدان جهت که یاد شد، عذر خواهی کردند.»


دکتر سید مصطفی محقق داماد نیز درباره استاد شهیدی می‌گوید:


«شیعه‎ای بسیار عمیق بود و متدینی شدید. در جلسات خیلی رسمی، وقتی که صدای اذان بلند می‎شد، به من می‎گفت: سید ! بلند شو ! وقت نماز است. مقید به نماز اول وقت بود. مقید به نماز شب بود. بعضی از کارهایش بسیار با خلوص است. شما «جنایات تاریخ» نوشته ایشان را ببینید. وقتی کتاب "جنایات تاریخ" را ایشان منتشر کرد، ما جوان بودیم. اصلاً مشخص نبود مال کیست؛ بدون امضاء . چه کسی حاضر است کتابی تحقیقی بنویسد و پایش را هم امضاء نکند؟! هر کسی کتابی می‎نویسد، در آرزوی آن است که پشت کتاب بنویسد مؤلفش کیست؛ اما آقای دکتر شهیدی این کار را نکرد؛ فقط از مکتب تشیع و مظلومیتش دفاع کرد.»


برخی از گفته‌های استاد شهیدی


علامه شهیدی، همواره به تاریخ اسلام و زندگی ایمه‌ اطهار (ع) توجه خاصی داشت. زمانی درباره‌ وضعیت پرداختن به تاریخ، بویژه تاریخ اسلام در ایران، گفته بود: «متاسفانه آن چیزی که کمتر به آن اهمیت داده‌اند، تاریخ است، و علت این است که از ابتدا تاریخ را برای وقت‌گذرانی می‌خوانده‌اند !»


او تاکید داشت: «وقتی در اروپا می‌خواهند تاریخ بنویسند، چند نفر به تاریخ یک قرن مشغول می‌شوند؛ ولی شرقی‌ها این‌گونه نیستند و تاریخ ما بیشتر شفاهی و نقلی است.»


وی همچنین گفته بود: «آن‌چه برای مردم و کشور ما اهمیت دارد، این است که دانشجویان ما در هر رشته‌ای که هستند، در زمینه‌ علم، امروزشان بهتر از دیروزشان باشد. دانشجویان ما از لحاظ هوش و استعداد، چیزی کم ندارند.»


این نویسنده و پژوهشگر بزرگ تاریخ و دین و ادبیات، می‌گوید : «سعی کنید که امروزتان بهتر از دیروز باشد و از کاری که برای اجتماع می‌کنید، انتظار پاداش نداشته باشید و تکیه‌تان بیشتر بر معنویات باشد.»


منبع: پیک سنجش
تنظیم کننده: محبوبه همت