تبیان، دستیار زندگی

مجردها از مجردی نترسید !

واکنش دخترانی که سن و سالشان به ازدواج می‎رسد و همچنان مجرد هستند با یکدیگر متفاوت است. دسته‌ای از آنها با این موضوع کنار نیامده و از چنین اتفاقی که در زندگیشان رخ نداده دچار ترس و هراس می‌شوند. در نتیجه یا دچار افسردگی شده یا دست به هر کاری می‌زنند تا نام مردی را در صفحه شناسنامه خود ثبت کنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
مجرد، زندگی مجردی، ازدواج، ترس از تنهایی، دختران، خانواده ،جامعه
بماند که در هر دو حالت متحمل مشکلاتی می‌شوند اما آنچه در این جا مد نظر ماست بررسی علل و عوامل ترسی است که به سراغشان می‌آید.
برخی از دلایل ترس دختران از مجرد ماندن به شرح زیر است:

• ترس از تنهایی
این دختران به وضعیت حال خود نگاه نمی‌کنند. به زمانی نگاه می‎کنند که سن و سالشان بالا رفته و همه از کنارشان رفته‌اند و آنها در تنهایی خود آنقدر بی کس و بی‌یار می‌مانند تا بمیرند. داشتن چنین افقی از زندگی مجردی چنین ترسی را هم برای آنها رقم می‌زند.

• ترس از نگاه‌ها
از نگاه خانواده تا نگاه اجتماع یکی از مهم‎ترین دلایل ترس دختران از مجرد ماندن است. در بیشتر مواقع خانواده با نگاهی غیر از نگاه همیشه به دختری که سن و سالش بالا رفته و همچنان در خانه پدر است نگاه می‌شود. حتی نگاه‌هایی که جامعه به وی دارند همیشه همراه با نوعی مشکلی است که در او می‌بیند و آن را علت تجردش می‌دانند.

• ترس از عقب ماندن
"همه هم سن و سال‌های من ازدواج کردند به جز من" جمله‌ دائمی این دختران است. شاید تا چند سال پیش خود را یکی از اولین متاهلین فامیل یا جمع دوستان خود می‌دانست اما امروز او مانده و گروهی از دوستان که همه ازدواج کرده‌اند و به دلیل شرایط تاهلی که برایشان پیش آمده خیلی شرایط رفت و آمد و معاشرت با وی را ندارند.

• ترس از مسئولیت‌هایی که به دوش مانده
دختران جوان امید دیگری هم دارند و آن هم انجام کارها و مسئولیت‌هایی است که پس از ازدواج از گردن آنها ساقط و به دوش همسرانشان می‌افتد. اما این امید نا‌امید می‌شود وقتی همچنان باید خودشان به آنها بپردازند و طبیعی است همین امر هم باعث ترس آنها خواهد شد.

• ترس از نیازهای بی‌پاسخ
ازدواج، داشتن همسر و مادر شدن نیازهای هر دختری است که میزانش در افراد کم و زیاد است اما بعید است در وجود کسی نباشد و اگر شرایط به گونه‌ای رقم بخورد که پاسخی برای چنین نیازهایی رخ ندهد بدیهی است ترسی ایجاد شده و دختر را از آینده خود می‌ترساند.
در نتیجه این دلایل و البته دلایلی دیگر باعث می‌شود برخی از این دختران اوضاع پیش رو را تحمل نکرده و تلاش کنند به هر قیمتی که شده ازدواج کنند. ازدواج‌هایی که از سر عشق، علاقه، آگاهی و حتی رضایت نبوده و یا منجر به شکست می‌شود و یا دختر را محکوم به تحمل می‌کند تا از طریق آن بر ترس‌هایی که ذکر شده غلبه کند. ترس‌هایی که ناشی از نداشتن اعتماد به نفس، نداشتن خود‌باوری و خود‌کفایی است.
ازدواج با این شرایط راه رفتن روی یخی است که هر آن ممکن است باعث سر خوردن و صدمه زدن به شما باشد. ازدواج باید از سر آگاهی و با اهدافی والا صورت بگیرد. به جای اینکه از حرف و حدیث دیگران و برچسب‌هایی که می‌خورید دلخور شده و خود را ببازید درصدد توانمندی خود بوده و روحیه خود را حفظ کنید.
دچار احساسات زود‌گذر و تصمیم‌هایی بدون پشتوانه فکری نشده و خود را درگیر بازی‌ها و روابط یک طرفه نکنید. برای خود ارزش‌هایی را ثبت کنید که واقعا ارزش باشد نه اینکه بیشتر برای بستن دهان اطرافیان برنامه‌ریزی شده باشد.
می‌پذیریم سخت است که از طرفی باید پاسخگوی خانواده و اصرار آنها برای تن دادن به ازدواج باشید و از طرفی خود را به عنوان مانع ازدواج از سر راه خواهر یا برادر کوچکترتان کنار بکشید تا آنها ازدواج کنند اما به این فکر کنید تمام این مسائل را می‌شود تحمل کرد اما اگر برای رفع چنین مشکلاتی تن به ازدواجی نا‌همگون بدهید آنچه عایدتان می‌شود زندگی مشترکی است که نه تنها باعث تخریب شما و همسرتان می‌شود بلکه ممکن است راه طلاق را پیش پایتان بگذارد. 
بنابراین بر ترس‌های خود فائق آیید که ارزش، شان و توانایی‌های شما بسیار بالاتر از آن است که بخواهید خود را در کنار دیگری و به عنوان شوهر معنا کنید. ازدواج یکی از راه‌های رسیدن به خوشبختی است نه تنها راه آن.

منبع : بانو 
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.