تبیان، دستیار زندگی

حکایت عجیب علامه طباطبایی و شعر ایرج میرزا

من به مرحوم علامه طباطبایی اشکال کردم که آیا ایرج میرزا را می‌شناسید؟ او هجو سرا است. علامه می‌فرماید بله می‌شناسم و کتاب شعر او را هم دارم. سپس علامه می‌فرماید مع ذلک، ای کاش ایرج میرزا این بیت شعرش را به من می‌داد و من المیزان را به او  می‌دادم و ادامه می‌دهد: من گمان ندارم کسی که چنین بیتی را راجع به حضرت علی اکبر امام حسین (ع) سروده است، در روز قیامت حضرت سید الشهدا (ع) نسبت به این فرد بی تفاوت باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
علوی بروجردی

من به مرحوم علامه طباطبایی اشکال کردم که آیا ایرج میرزا را می‌شناسید؟ او هجو سرا است. علامه می‌فرماید بله می‌شناسم و کتاب شعر او را هم دارم. سپس علامه می‌فرماید مع ذلک، ای کاش ایرج میرزا این بیت شعرش را به من می‌داد و من المیزان را به او  می‌دادم و ادامه می‌دهد: من گمان ندارم کسی که چنین بیتی را راجع به حضرت علی اکبر امام حسین (ع) سروده است، در روز قیامت حضرت سید الشهدا (ع) نسبت به این فرد بی تفاوت باشد.


یکی از شعرای مشهور عصر مشروطه، ایرج میرزا است. وی در نقد روابط اجتماعی و اوضاع سیاسی زمانه، اشعاری محکم و فاخر دارد اما بیشتر به عنوان یک شاعر هزل‌سرا شناخته می‌شود. با این همه، به خاطر سروده‌هایی چند در ذکر مناقب و مراثی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، نام وی در دیوان شعرای آئینی نیز به چشم می‌خورد.

درباره یکی از سروده‌های عاشورایی ایرج میرزا، در پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی، نقل قولی عجیب از مرحوم علامه طباطبایی (ره)، نویسنده تفسیر فخیم «المیزان» بازگو شده است که ایشان آرزو کرده‌اند، ای کاش ایرج میرزا ثواب یک بیت از آن شعر را با ثواب تفسیر المیزان معاوضه می‌کرد! چنانکه می‌گوید:
«من خدمت علامه طباطبایی رضوان الله علیه صاحب المیزان رسیده بودم صحبت ایرج میرزا بود. ایشان مطلبی در باره ایشان فرمودند هنوز هم هضمش برایم سخت است. هر چند ایشان شاعر هزل‌گویی بود ولی شعری راجع به حضرت علی اکبر دارد که با این مطلع شروع می‌شود:

        رسم است هر که داغ جوان دیده              دوستان رأفت برند حالت آن داغ دیده را

      یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا              وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را

    آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند                 تا تقویت شود دل محنت کشیده را

مرحوم علامه آقای طباطبایی فرمودند: من حاضر بودم تمام کتاب المیزانم را بدهم به ایرج میرزا و این بیت شعرش را بگیرم:

بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد                آتش زدند لانه مرغ پریده را

یکی از فضلای حوزه علمیه، حجت الاسلام محمد رضا نائینی، در گفتگویی اختصاصی با معظم له، جزئیات بیشتری از این خاطره را منتشر کرده که فیلم مربوط به آن را می‌توانید در این لینک مشاهده نمایید.