تبیان، دستیار زندگی
ه" این جانب در روز جمعه چهارم اسفند 1329 برابر با شانزدهم جمادى الاولى 1370 در تبریز ، میان خانواده اى روحانى و آگاه به مسائل سیاسى دیده به جهان گشودم. پدرم سیّد عبد الجبّار موسوى كمارى، از تحصیل كرده هاى حوزه علمیّه تبریز...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حجت الاسلام والمسلمین آقاى حاج سید محسن موسوی تبریزی "دامت برکاته"

این جانب در روز جمعه چهارم اسفند 1329 برابر با شانزدهم جمادى الاولى 1370 در تبریز ، میان خانواده اى روحانى و آگاه به مسائل سیاسى دیده به جهان گشودم. پدرم سیّد عبد الجبّار موسوى كمارى، از تحصیل كرده هاى حوزه علمیّه تبریز در حدّ سطح و از دوستان و علاقه مندان جناب آیة اللّه میرزا فتّاح شهیدى، صاحب حاشیه مكاسب (هدایة الطالب إلى اسرار المكاسب) بود. او زندگى خود را با مغازه اى كه در بازار تبریز داشت، مى گرداند و هیچ یك از مشاغل روحانى را نپذیرفت.
از جمله ویژگى هاى مرحوم پدرم، زندگى زاهدانه و بى اعتنایى اش به دنیا و مظاهر آن بود. از نظر سیاسى، فردى آگاه و حسّاس به عملكرد حكومت و علماى دین بود و پیوسته و آشكارا با رژیم شاهنشاهى و شاه و با علمایى كه روحیّه مبارزه با رژیم طاغوت را نداشتند به مخالفت بر مى خواست و از آنان انتقاد مى كرد. وى پس از وفات آیة اللّه العظمى آقا سیّد ابوالحسن اصفهانى قدّس سرّه از آیة اللّه العظمى حكیم قدّس سرّه تقلید مى كرد و پس از وفات ایشان، به تقلید از امام خمینى قدّس سرّه پرداخت.
مادرم كه ـ الحمد للّه ـ هنوز در قید حیات هست، از جمله بانوان صبور و مقاومى است. او با این كه وظیفه تربیت ده فرزند را بر دوش مى كشید، در مقابل حوادث زندگى و خصوصاً مشكلات سیاسى كه گاهى براى فرزندان او به وجود مى آمد، نه تنها مقاومت مى كرد، بلكه حتى از این ناگوارى ها استقبال مى كرد؛ مثلاً زمانى كه سه نفر از پسرانش هم زمان در تبعید و زندان بودند، با كمال آرامش خاطر و صبر و حوصله به طور مرتّب، حتى احیاناً به تنهایى، براى ملاقات ایشان به تبعیدگاه و یا به زندان رهسپار مى شد.
تولد و دوران كودكى
دوران تحصیل
الف) وضعیّت تحصلى و مواد درسى
ب) اساتید
فعّالیّت هاى علمى
الف) تألیفات
ب) تدریس
فعّالیّت ها و مبارزات سیاسى و خدمات اجتماعى
الف) پیش از پیروزى انقلاب اسلامى

ب) پس از پیروزى انقلاب اسلامى به توفیق خداى سبحان از دوران كودكى علاقه خاصّى به تحصیل علوم دینى و حوزوى داشتم. از این رو، پس از دوران تحصیل ابتدایى، در سال 1341شمسى، به حوزه علمیّه تبریز وارد شدم و در عین حالى كه دروس حوزه را مى خواندم، درس هاى دبیرستان را هم به صورت مطالعه ادامه دادم.
پس از تحصیل ادبیّات فارسى و عربى حدود سال 1343شمسى به حوزه علمیّه قم وارد شدم. تحصیلات حوزوى (سطح متوسّط، سطح عالى، خارج فقه، اصول و دروس فلسفه، عرفان، تفسیر و...) را ادامه دادم. البته از همان سال هاى اوّل ورودم به حوزه علمیّه قم توفیق تدریس هم حاصل شد. دروس و كتاب هایى كه در طول سال هاى متمادى به تحصیل و شركت در جلسات درسى آن ها توفیق حاصل شده به قرار زیر است:


ادبیّات عرب: جامع المقدّمات، البهجة المرضیه، شرح جامى، مغنى و مطوّل.
منطق: الحاشیه، المنطق، منظومه، شرح شمسیه و برهان شفا.
كلام: حادى عشر و شرح تجرید.
فلسفه: نهایة الحكمه، شرح منظومه، شرح اشارات، اسفار، شواهد الربوبیه و شفا(قسمت الهیّات).
عرفان نظرى:كلمات مكنونه فیض، تمهید القواعد ابن تركه، شرح فصوص قیصرى و مصباح الأنس.
فقه و اصول دوران سطح: معالم، قوانین، رسائل، حلقات الاصول، اصول العامة للفقه المقارن، جلدین لمعه، مكاسب و كفایة الاصول.
خارج اصول: دو دوره.
خارج فقه: خارج مكاسب شیخ انصارى به طور كامل، خارج حج به طور كامل، خارج زكات، اجاره، غصب، قضا، شهادات، حدود، دیات، امر به معروف و نهى از منكر، مضاربه، صلاة الجماعة، صلاة القضاء، صلاة المسافر، اجتهاد و تقلید، قسمتى از طهارت و دوره كامل ولایت فقیه.
تفسیر، حدیث، نهج البلاغه، رجال، و درس هاى دیگر به طور متفرّقه.
درس هاى مذكور از اساتید بزرگوار زیر استفاده شده است:
فقه و اصول و رجال: آیة اللّه خوئى (نوار)، آیة اللّه اراكى، آیة اللّه مرعشى، آیة اللّه شیخ مرتضى حائرى، آیة اللّه فانى اصفهانى، آیة اللّه منتظرى، آیة اللّه بهجت و آیة اللّه شیخ جواد تبریزى.
تفسیر، فلسفه و عرفان: آیة اللّه سیّد مرتضى مستنبط، آیة اللّه علّامه استاد شهید مطهّرى، آیة اللّه حسن زاده آملى، آیة اللّه جوادى آملى و آیة اللّه مشكینى.
بخشى از آن ها به قرار زیر است:1. فقهى و اصولى: قضا، شهادات و حدود، اجتهاد و تقلید، تعارض ادلّه و تعادل و تراجیح (این ها همه تقریر مباحث درس خارج خود بنده هستند). تعلیقه بر قسمتى از عروة الوثقى و تحریرالوسیله، حاشیه و تعلیقه بر قسمتى از جواهر الكلام، رساله هایى در تقیه، ولایت فقیه، و حیل ربا؛
2. فلسفى: تعلیقه بر شواهد الربوبیّه، تعلیقه و شرح بخشى از اسفار و نیز مقالاتى كه در برخى كنگره ها به چاپ رسیده است؛
3. كلام: شرح و تعلیق قسمت الهیّات شرح تجرید؛
4. عرفان: حاشیه و تعلیقه شرحى بر كتاب شریف مصباح الاصول و شرح فصوص قصیرى؛
5. تفسیر: تحقیق و تعلیق بر تفسیر قیّم، المحیط الأعظم سیّد حیدر آملى قدّس سرّه ؛

6. رجال: یك دوره رجال با مقدّمه اى مفصّل در قواعد و مبانى رجالیّه؛
7. چند كتاب و مقاله دیگر در زمینه هاى مختلف از جمله: آثار تقوا در تربیت انسان، اسرار حج در قرآن و حدیث، ولایت و امامت از دیدگاه كتاب و سنّت، مباحث فلسفى المیزان، رساله اى در معرفة النفس، رساله اى در دیپلماسى پیامبر عظیم الشّأن صلّى الله علیه و آله .
به خواست خداى سبحان، توفیق تدریس دروس حوزوى را از همان سال هاى اوّل حضور در حوزه علمیّه قم داشته ام و تاكنون بارها تدریس كرده ام.
پس از سال ها تدریس در مقطع سطح، از قبیل: شرح لمعه، رسائل، مكاسب و كفایه، از سال 1368 شمسى به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال دارم. عناوین كتب فقهى كه تاكنون در درس خارج تدریس شده، به قرار زیر است:قضا، شهادات، حدود، اجاره، صلاة المسافر، صلاة الجماعة، صلاة القضاء، مضاربه، اجتهاد و تقلید. الحمدللّه غالب این دروس را یا این جانب نوشته ام و یا بعضى از فضلاى شركت كننده در درس تقریر كرده اند.
هم چنین برخى كتاب هاى كلامى(شرح تجرید)، فلسفى (منظومه حكمت، شواهد الربوبیّة، شرح اشارات، اسفار و شفا) و عرفانى (تمهید القواعد، شرح فصوص قیصرى و مصباح الأنس) را نیز تاكنون تدریس كرده ام.ضمناً بیش تر سال ها در ایّام تعطیلى به تدریس تفسیر، صحیفه سجّادیه و رجال مشغول بوده ام و در سال تحصیلى 1374ـ 1375شمسى نیز در لبنان به تدریس خارج فقه و اصول و فلسفه به زبان عربى اشتغال داشتم.
در سال هاى 1361 ـ 1365شمسى در دانشگاه شهید بهشتى تهران ضمن مسئولیّت امور فرهنگى و دروس معارف اسلامى دانشگاه و تشكیل حدود 150 كلاس در هفته در علوم انسانى و معارف اسلامى با استفاده از حدود 35 نفر از فضلاى حوزه علمیّه قم، خود نیز به تدریس موضوعات و عناوینى از قبیل: دولت و سیاست در اسلام، ولایت فقیه، دیپلماسى پیامبر اسلام صلّى الله علیه و آله ، تربیت انسانى بر اساس تقوا، فطرت و فكرت، نهضت هاى صد ساله أخیر، اقتصاد اسلامى، مبانى فقهى قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، در مقطع كارشناسى و كارشناسى ارشد پرداخته ام و متن همه آن دروس به صورت مكتوب موجود است.
به توفیق الهى از همان دوران كودكى و نوجوانى از رفتار و گفتار مرحوم والد و نیز از مجالس و محافل مذهبى، كه به طور مرتّب شركت مى كردم، با مسائل اجتماعى و سیاسى و مبارزات آشنا شدم. از این رو، در جریان نهضت اسلامى حضرت امام خمینى قدّس سرّه در سال هاى 1341 ـ 1342شمسى و مبارزات و تظاهرات و مجالس سخن رانى هاى آن سال ها، با آن كه بیش تر از دوازده سال نداشتم به طور فعّال شركت مى كردم و با بسیارى از مسائل و اشخاص آشنا بودم. این امر، پیوسته تداوم داشت و در تمام مدت دوران نهضت اسلامى و مبارزات سیاسى تحت رهبرى حضرت امام قدّس سرّه تا پیروزى انقلاب اسلامى فعّال و به طور جدّى و معتقدانه، انجام وظیفه مى كردم.
فعّالیّت ها غالباً به صورت پخش اعلامیه ها ، نوارها، و رساله حضرت امام قدّس سرّه و تبلیغ اعلمیّت و دعوت مردم به تقلید از ایشان و تشكیل جلسات مختلف و سخن رانى در تهران و شهرهاى مختلف، و تهییج و روشنگرى طلّاب و احیاناً بعضى از فضلا و مدرّسان آن زمان و برنامه ریزى و شركت در مجالس و تظاهرات و اقدام علیه رژیم طاغوت در حوزه علمیّه قم و بعضى از شهرهاى دیگر انجام مى گرفت؛ مثلاً تلاش در به وجود آوردن جریان قیام مقدّس 29 بهمن 1356 تبریز از جمله فعّالیّت هاى مهم این جانب بود، جریان این رویداد مهم را در طى گزارشى مفصّل به مركز اسناد انقلاب اسلامى قم ارائه داده ام.
سرانجام اواخر سال 1356شمسى پس از ایراد نیروهاى سخن رانى هایى در شهرستان گنبد كه سبب حركت و بیدارى بیش تر مردم آن سامان شد، ساواك به منزل بنده در قم هجوم آورده و مرا دستگیر و به شهرستان تربت جام تبعید كردند. پس از چند ماه اقامت اجبارى در آن سامان، در اثر فعّالیّت هاى مبارزاتى در حال تبعید، حركت فوق العاده اى در آن شهر و اطراف به وجود آمد، آن چنان كه دیگر ساواك و شهربانى نتوانستند تحمّل كنند. از این رو، بار دیگر دستگیر و به شهرستان سقّز ـ در استان كردستان ـ تبعید شدم و در آن جا نیز فعّالیّت هاى من به طور جدّى ادامه یافت و حتى با هم آهنگى بعضى از فرهنگیان و جوانان، دو بار تظاهرات عظیمى به راه انداختیم كه منجر به دستگیرى و بازداشت بنده در زندان ساواك سقّز و سنندج شد. سپس مرا به زندان كمیته تهران منتقل و پس از بازجویى و حدود دو ماه حبس انفرادى، به زندان قصر منتقل كردند.
سرانجام در نوزدهم بهمن 1357 (سه روز پیش از پیروزى انقلاب اسلامى) به خواست و عنایت الهى از زندان آزاد شده و در مدرسه علوى همراه حضرت استاد علّامه شهید مطهّرى، به حضور امام عزیز رسیده و گزارشى از زندان، به محضرشان ارائه دادم.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز به صورت هاى گوناگون در راستاى خدمت به انقلاب و نظام مقدّس جمهورى اسلامى، به انجام وظیفه پرداخته ام. برخى از فعّالیّت ها عبارت اند از:
1. تدریس مستمر در حوزه علمیّه قم؛
2. تحقیق و تألیف؛
3. تبلیغ و سخن رانى و شركت در بعضى سمینارها و كنگره هاى علمى براى ایراد سخن رانى یا ارسال مقاله؛
4. مسئولیّت كمیته هاى انقلاب تبریز در اوایل سال 1358شمسى؛
5. مسئولیّت كمیته هاى انقلاب و كلّیّه امور سیاسى و اجتماعى قسمتى از شهرهاى استان خراسان؛

6. مسئولیّت و حاكم شرع هیئت هفت نفره استان خراسان؛7. حاكم شرع دادگاه هاى انقلاب استان خوزستان و شهرهاى ارومیّه، اردبیل، گنبد، خمین، ملایر و نهاوند؛
8. نمایندگى مجلس شوراى اسلامى در دوره اوّل از شهرستان تبریز؛
9. نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى دوره اوّل از استان آذربایجان شرقى؛
10. نمایندگى قائم مقام رهبرى و مسئولیّت كمیته فرهنگى و معارف اسلامى دانشگاه شهید بهشتى تهران از سال 1361 ـ 1365شمسى؛
11. مسئولیّت امور اهل سنّت استان خراسان از ابتداى انقلاب اسلامى تا زمان رحلت امام خمینى قدّس سرّه ؛12. حضور حدود دو سال به طور متفرّقه در جبهه هاى دفاع مقدّس.